per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
1
12
88659
Ecology
تعیین گذرگاه احتمالی پلنگ ایرانی (Pantera pardus saxicolor) بین دو زیستگاه پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق و پارک ملی گلستان با استفاده از تئوری جریان الکتریکی مدار
Determining the Probable corridors for Persian leopard between Golestan national park and KHoshyailagh wildlife refuge by using Circuitscape theory
حیدر روحی
haydarrouhi@gmail.com
1
هادی تحسینی
haditahsini@yahoo.com
2
عبدالرسول سلمان ماهینی
mahini@gau.ac.ir
3
حمیدرضا رضایی
rezaei@gau.ac.ir
4
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
مدلسازی ارتباطات بوم شناختی در بین زیستگاهها و کاربرد این مدلها در برنامهریزی حفاظت، کمینمودن اثر الگوهای مکانی سیما سرزمین بر درجه ارتباطات زیستگاهی ضرورت دارد. این مطالعه با هدف تعیین گذرگاه احتمالی پلنگ ایرانی (Pantera pardus saxicolor) دردو زیستگاه پارک ملی گلستان و پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق انجام شده است، این دو زیستگاه از بارزترین زیستگاه های پلنگ بوده که در جوار همدیگر قرار دارند. ابتدا مطلوبیت زیستگاه پلنگ ایرانی در دو زیستگاه با روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی مورد بررسی قرار گرفت. لایه های اطلاعاتی به کار بردهشده به عنوان متغیرهای مؤثر برحضور گونه شامل ارتفاع، شیب، شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، فاصله از جاده ها، روستاها، چشمه ها و رودخانه ها بوده است. هم چنین از تئوری مدارهای الکتریکی برای بررسی ارتباطات زیستگاهی پلنگ ایرانی بین دو زیستگاه مذکور استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مهم ترین عامل در انتخاب مسیر و جابه جایی پلنگ ایرانی یافتن مسیرهایی است که دارای امنیت کافی بوده و با مناطق مسکونی تداخلی نداشته باشد. به طورکلی چهار مسیر متفاوت برای جابه جایی پلنگ ایرانی شناسایی شد، که مهم ترین آن ها گذر پلنگ از قسمت جنوبی پارک در امتداد منطقه حفاظت شده لووه است. جایی که دارای پوشش مناسبی از جنگل بوده و به احتمال زیاد دارای طعمه کافی نیز می باشد،از سوی دیگر مهم ترین مسیر حرکت پلنگ در زیستگاه خوش ییلاق در شمال این منطقه قرار دارد در این جا دو مسیر با فاصله نسبتاً کمی از همدیگر مشخص شده است، که دارای تعداد کمی روستا و مناطق مسکونی است و همین امر مهم ترین عامل در انتخاب مسیر حرکت و جابه جایی پلنگ است. براساس نقشه های مطلوبیت زیستگاه و نقشه مقاومت، نقشه جریان برای گونه هدف و هم چنین نواحی مهم ارتباطی در منطقه مورد مطالعه شناسایی گردید.
Maintaining and restoring the relationship between different parts of the terrestrial landscape requires communication models and indicators that are reliable and efficient. One of these models is a communication model based on electrical circuit theory. To predict the pattern of movement in terrestrial landscape, identification of important habitat spots and corridors with the aim of planning for conservation has been used. Electricity is a network of nodes connected to each other by the resistors (electrical conductive parts of the current) and the amount of flow through the nodes is determined by the potential difference and the resistors. The circuit theory assumes that the terrestrial image is a conductive surface that converts each pixel into a node and connects it to adjacent electrical circuits. In this study, the desirability of the Iranian leopard habitat in two habitats of Khobyyalagh wildlife sanctuary and Golestan National Park was investigated by means of factor analysis of ecological niches and Biomper software. The data layers used as variables affecting the presence of species including elevation, slope, and vegetation index (NDVI), distance from roads, distance from villages, springs and rivers. Also, in the present study, the theory of electrical circuits was used to investigate the Iranian lagoon habitat links between the two habitats, and based on flow maps, movement patterns and functional communication for target species as well as important communication areas in the study area were identified.
http://www.aejournal.ir/article_88659_70b12ea537230a0f05fb8d56a89bc64f.pdf
تئوری مدار الکتریکی
پلنگ ایرانی (Pantera pardus saxicolor)
آشیان بوم شناختی
اختلاف پتانسیل
جریان
Electrical Circuit Theory
Pantograph
Ecological Niches
Potential Difference
flow
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
13
20
90054
Animal environment
کمی سازی از همگسیختگی سیمای سرزمین به عنوان شاخصی برای ارزیابی زیستگاه حیات وحش (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده جاجرود)
Quantifying the Fragmentation of Landscape as an Index for the Assessment of the Wildlife Habitat (Case Study: Protected Area of Jajroud)
رقیه صادق اوغلی
sadeghi.rm@gmail.com
1
علی جهانی
ajahani@ut.ac.ir
2
افشین علیزاده شعبانی
ashabani@ut.ac.ir
3
حمید گشتاسب
meigooni1959@gmail.com
4
گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران، صندوق پستی: 118-31746
گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران، صندوق پستی: 118-31746
گروه منابع طبیعی- محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران، صندوق پستی: 118-31746
یکپارچگی و ارتباط داشتن زیستگاهها در مناطق حفاظت شده برای دوام جمعیتهای گیاهی و جانوری مهم است. بررسی یکپارچگی مناطق حفاظت شده میتواند برای ارتباط دادن لکههای محدود شده و کمک برای مقابله با تأثیرات از همگسیختگی مفید واقع شود. هدف از این تحقیق کمی نمودن از همگسیختگی سیمای سرزمین بهمنظور بررسی زیستگاه گونههای مهم منطقه حفاظت شده جاجرود است. برای رسیدن به این هدف پس از تهیه نقشه کاربریهای منطقه با استفاده از تکنیکهای RS و GIS، عناصر از همگسیختگی برای ایجاد هندسههای از همگسیختگی استخراج گردید و با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین ساختار و یکپارچگی زیستگاه گونههای کل و بز، قوچ و میش، پلنگ و آهو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که بهطورکلی بیشترین افزایش از همگسیختگی در سیمای سرزمین و بین زیستگاههای جانوران در اثر موانع هندسه اول که شامل اراضی انسانساخت و جادههای آسفالت بود رخ داده است. همچنین بیشترین افزایش لکهگی برای قوچ و میش و آهو در هندسه اول، کل و بز در هندسه دوم (باغ) و برای پلنگ در هندسه چهارم (سد) رخ داده است. بسیاری از تعارضات از زیستگاههای گونههای حساس حیاتوحش میگذرد و اثرات جبرانناپذیر این تعارضات در درازمدت بیشتر مشخص خواهد شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد با تحلیل سنجههای سیمای سرزمین در مناطق تحت حفاظت امکان شناسایی و الویتبندی مهمترین موانع حفظ یکپارچگی زیستگاه گونههای مختلف فراهم شده و امکان برنامهریزی جهت حفاظت از زیستگاه گونه بهوجود میآید.
Integrity and connectivity of habitats in protected areas is important for the plants survival and animals' populations. Investigating on the integrity of areas could help to interconnect islanded patches and preventing the negative impacts of fragmentations. This study aimed to quantify the fragmentations of the landscape to study the habitat of the important wildlife species in Jajroud protected area. To achieve this goal, after preparing area land use map using remote sensing and geographic information system techniques, the fragmentation elements were extracted to create fragmentation geometries. The acquired data were employed to study structure and the wild goat habitat integrity, wild sheep, the leopard and gazelle considering the landscape metrics. The results indicate that, the greatest increase in the fragmentation in landscape and between animal habitats has been happened due to the obstacles of the first geometry, which is included man-made lands and asphalt roads. Also, the greatest increase in fragmentation for wild sheep and gazelle occurred in first geometry, for wild goat in second geometry (garden) and for leopard in the fourth geometry (dam). Many conflicts pass through the sensitive species habitats of the wildlife, and the irreparable effects of conflicts will be more identified in the long term. The results of this research indicate that by analyzing landscape metrics in protected areas, it is possible to identify and prioritize the most important obstacles of maintaining the integrity of the habitat of different wildlife species; and also planning for the conservation of the habitat of the wildlife species will be prepared.
http://www.aejournal.ir/article_90054_2ab5e334c43a9961184c908835cdedd9.pdf
از همگسیختگی
سنجههای سیمای سرزمین
منطقه حفاظت شده جاجرود
زیستگاه
fragmentation
Landscape metrics
Jajroud protecrted area
Habitat
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
21
26
90202
Ecology
تجزیه و تحلیل ساختار اجتماعی جمعیت قوچ و میش (Ovis orientalis) در پناهگاه حیاتوحش دره انجیر
Analysis of the social structure of wild sheep (Ovis orientalis) populations in Dareh Anjir Wildlife Refuge
محبوبه براتی
mb2spp@gmail.com
1
جلیل سرهنگ زاده
jsarhangzadeh@yazd.ac.ir
2
حسن اکبری
haenv@yahoo.com
3
گروه محیط زیست، دانشگاه یزد، یزد، ایران، صندوق پـستی: 741- 89195
گروه محیط زیست، دانشگاه یزد، یزد، ایران، صندوق پـستی: 741- 89195
گروه محیط زیست، دانشگاه یزد، یزد، ایران، صندوق پـستی: 741- 89195
قوچ و میش (Ovis orientalis) گونهای از راسته زوجسمان و خانواده گاوسانان است. پناهگاه حیاتوحش دره انجیر یکی از زیستگاههای شناخته شده این گونه در مرکز ایران است. این تحقیق با هدف تجزیه و تحلیل ساختار جمعیتی قوچومیش در مکانهای مختلف پناهگاه حیاتوحش دره انجیر طی سالهای 1391 لغایت 1394 برای فصول بهار (دوره برهزایی)، تابستان (دوره گرما و کم آبی)، پاییز (دوره جفتگیری) و زمستان (دوره سرما) انجام شد. نتایج مشاهدات نشان داد متوسط تعداد گروهها 10/87 رأس میباشد، 454 گله مشاهده شد که در مجموع 4934 رأس قوچ و میش را شامل میشدند. نسبت جنسی نر به ماده 69:31 و نسبت جنسی بره به ماده 65:35 بوده است. تفاوت معنیداری بین فصول و مکانهای مختلف از نظر متوسط تعداد گروهها وجود نداشت (0/05<P). بیش تر مشاهدات به فصل تابستان (150=n) مرتبط بوده که قوچ و میشها برای استفاده از منابع آبی به مکانهای که دارایمنابعی آبی هستند میروند. هم چنین بیش ترمشاهدات مربوط به مکان محیط بانی خوشومی (238=n) میباشد این مکان بهدلیل وجود منابع آبی و پناه مناسب سهم بیش تری را در مشاهدات به خود اختصاص داده است.
Wild sheep (Ovis Orientalis) is a species of Artiodactyla order and Bovidae family. Dareh Anjir Wildlife refuge is one of the suitable habitats of wildsheep in the center of Iran. This research was aimed to analyze the demographic structure of rams and ewes in different locations of Dareh Anjir Wildlife Refuge from 2012 to 2015 in the spring (laceration period), summer (heat and dehydration), autumn (mating period) and winter seasons (cold season). The results showed that the average number of groups was about 10.87. In this study, 454 herds were observed, which included a total of 4934 wild sheep. The male to female ratio was about 31:69 and the lamb's sex ratio was 35:65. There was no significant difference between seasons and different places in terms of average number of groups (P> 0.05). The most of the species observations were during the summer (n=150), near the water resources which mostly located in Khoshumi area (n=238).
http://www.aejournal.ir/article_90202_008b1f5d480fcd8ae24a78b333482f4b.pdf
ترکیب جنسی
جمعیت
قوچ و میش
پناهگاه حیات وحش دره انجیر
Sex composition
population
Wild sheep
Dareh Anjir wildlife refuge
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
27
32
90500
Nutrition
بررسی ترکیب شیمیایی، انرژی قابل متابولیسم و روند تولید گاز ضایعات نانوایی و مقایسه آن با دانه های گندم و جو در منطقه ورامین
Study of chemical content, Metabolisable Energy (ME) content and gas production process of bakery wastes and their comparison with barley and wheat grain in Varamin region
ولی بویر
1
ناصر کریمی
naser.karimi@hotmail.com
2
مجتبی زاهدی فر
3
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، ایران
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات،آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
این مطالعه بهمنظور تعیین میزان انرژی متابولیسمی و روند تولید گاز ضایعات نانهای، بربری، لواش، سنگک، تافتون و مقایسه آن با گندم و جو انجام شد. انرژی متابولیسمی برای گندم، جو، بربری، لواش، سنگک و تافتون بهترتیب 13/23، 12/11، 13/76، 13/53، 13/9 و 13/59 بود. بالاترین میزان انرژی متابولیسمی مربوط به سنگک و کمترین مربوط به جو بود. گندم با جو همچنین گندم و جو با انواع نان خشک در انرژی متابولیسمی دارای اختلاف معنیدار بودند. میزان تولید گاز گندم، جو، بربری، لواش، سنگک و تافتون بهترتیب 94/033، 86/433، 94/900، 92/033، 96/767، 93/767 میلیلیتر در 200 میلیگرم ماده خشک بود. در تولید گاز جو با گندم و کلیه نانهای مورد آزمایش دارای اختلاف معنیدار بود. بیشترین میزان تولید گاز مربوط به نان سنگک و کمترین آن برای جو بود. نتایج این تحقیق نشان داد که میتوان از ضایعات انواع نان خشک بهعنوان ماده خوراکی با انرژی متابولیسمی بالا در جیره دام بهخصوص دامهای پرواری استفاده کرد.
This study was conducted to determination potential of gas production and ME of bakery wastes and its comparison with barley and wheat. ME content for bakery wastes include BARBARY(B), LAVASH(L), SANGAK(S) and TAFTOON(T) were 13.23, 12.11, 13.76, 13.53, 13.90 and 13.59 MJ/Kg DM respectively. The highest content of metabolisable energy (ME) was for SANGAK and the lowest content was for barley. As well as ME content between Wheat and barley and among wheat and barley with bakery wastes were significantly different. Total gas production for wheat, barley and bakery wastes (B, L, S, T) were 94.03, 86.43, 94.90, 92.03, 96.77 and 93.77 percentage respectively in 200 mg that the highest content was for SANGAK and the lowest was for barley. Total gas production for barley had significant difference with wheat and bakery wastes. The results were illustrating that usage of bakery wastes as a feed with high degradability an ME in farm animals diet formulation especially in feedlot animals is possible.
http://www.aejournal.ir/article_90500_e12fa3b178bf54caf7e6ab05afd694b4.pdf
تکنیک گاز
ضایعات نانوایی
نان خشک
نشاسته و انرژی قابل متابولیسم
Gas production technique
Bakery wastes
Starch
Metabolisable energy
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
83
90
89637
Physiology (Animal)
بهبود فراسنجه های کیفی اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ با افزودن عصاره نعناع فلفلی در رقیق کننده
Improvement in frozen-thawed ram sperm quality parameters by adding Mentha piperita L. extract in extender
وحید واحدی
vahediv@uma.ac.ir
1
نعمت هدایت ایوریق
hedayatuma@gmail.com
2
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی مغان، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی مغان، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
هدفاینپژوهشبررسیتأثیر عصارهگیاهنعناع فلفلیبه عنوان یکآنتی اکسیدانطبیعیبرکیفیتاسپرممنجمد-یخگشاییشدهقوچبود. برای این منظور از چهار رأس قوچ مغانی هفته ای دو بار اسپرم گیری شد و انزال ها به طور یکسان باهم مخلوط شدند. سپس نمونه ها با رقیق کننده حاوی سطوح مختلف عصاره نعناع فلفلی (0، 2، 4، 8، 12 و 16 میلی لیتر در دسی لیتر محلول رقیق کننده) رقیق شدند. نمونه هاپسازطیمراحلسردسازیو انجمادتازمانارزیابیدرداخلازتمایعنگه داریشدند. بعد از یخ گشایی، پارامترهای تحرک به وسیله سیستم کاسا، زنده مانی به روش رنگ آمیزی ائوزین-نیگروزین و تست یکپارچگی غشایی با محلول هیپواسموتیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن عصاره در سطوح 4 و 8 میلی لیتر، درصد تحرک کلی اسپرم ها را افزایش داد (0/05<P). هم چنین غلظت 4 میلی لیتر عصاره به طور معنی داری تحرک پیش رونده اسپرم ها را نسبت به گروه شاهد و گروه های تیماری حاوی سطوح بالاتر بهبود داد (0/05<P). در رقیق کننده حاوی 8 میلی لیتر عصاره، درصد صفات LIN، STR و VSL بالاتر بود (0/05<P). هم چنین افزودن سطوح 4 و 8 میلی لیتر عصاره، پارامترهای VCL و VAP را بهبود داد (0/05<P). سطوح 4 و 8 میلی لیتر عصاره، درصد زنده مانی ویکپارچگی غشای پلاسمایی اسپرم ها را نسبت به گروه شاهد بهبود داد (0/05<P)، اما ریختشناسیاسپرم ها تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. در نتیجه استفاده از عصاره نعناع فلفلی در رقیق کننده منی منجر به بهبود کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ شد که این اثر وابسته به دوز بود.
The aim of current study was to evaluate the effect of Mentha piperita extract as a natural antioxidant on quality of frozen-thawed ram sperm. In this study, four Moghani ram were used for semen collection twice a week. Then semen samples were pooled and diluted with extenders supplemented with different concentrations of Mentha piperita extracts (0, 2, 4, 8, 12 and 16 mL per dL diluent solutions). Following cooling and freezing, semen samples were stored in liquid nitrogen until evaluation. After thawing, the sperm dynamic parameters were evaluated using CASA system. The results showed that the addition of 4 and 8ml/dl extracts resulted in higher (p < 0.05) percentages of total motility compared to control. Addition of 4 ml/dl extract improved progressive motility compared to control group and higher levels of extract groups (P <0.05). The percentages of LIN, STR and VSL were higher (P<0.05) in the extender containing 8 mL/dL extract. Addition of 4 and 8 mL/dL extract to the extender significantly (P<0.05) improved VCL and VAP parameters. Addition of 4 and 8ml/dl extract improved the percentage of viability and sperm plasma membrane integrity compared to control (P <0.05). Sperm morphology was not affected by treatments. In conclusion, supplementation of extender with Mentha piperita L. extract improves post-thawed ram sperm quality in a dose dependent manner.
http://www.aejournal.ir/article_89637_9be4d399e76da68664b35e5ae4fb7a49.pdf
اثرات آنتی اکسیدانی
عصاره نعناع فلفلی
اسپرم قوچ
منجمد- یخ گشایی
Antioxidant effect
Mentha piperita extract
Ram semen
Freeze-thawing
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
91
96
90514
Other
تعیین مقادیر سم پروفنوفوس در بافت چربی فوک خزری (Phoca caspica) در خزر جنوبی (ساحل دریایی استان گلستان و مازندران)، ایران
Determination of profenophosin toxicity in Caspian seals fatty tissue in the southern Caspian Sea (Marine coast of Golestan and Mazandaran province), Iran
سیده ملیحه حسینی
malihhosseini90@yahoo.com
1
سمیه نمرودی
snamroodi2000@yahoo.com
2
امیرصیاد شیرازی
amirsayadshirazi@yahoo.com
3
انالیزا زاکارونی
annalisa.zaccaroni@unibo.it
4
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
رئیس مرکز درمانی و تحقیقاتی فوک خزری، آشوراده، ایران
گروه دامپزشکی بهداشت عمومی و آسیب شناسی حیوانات، دانشکده دامپزشکی دانشگاه بولونیا، ایتالیا
سم پروفنفوس یکی از سموم پر مصرف ارگانوفسفره میباشد. این سم با اثر بخشی سریع، موجودات جونده و مکنده بسیار گستردهای را کنترل میکند. بهعلت استفاده گسترده از این سم در مزارع اطراف سواحل دریای خزر، میزان تجمع زیستی سم پرفنوفوس را در 10 لاشه فوک خزری جمعآوری شده از سواحل استان گلستان و مازندران، اندازهگیری شد. فوک خزری تنها پستاندار دریای خزر است که در سالهای اخیر در خطر انقراض قرار گرفته است. لاشهها به آزمایشگاه منتقل و از بافت چربی جهت اندازهگیری سم پروفنوفوس نمونهگیری شد و پس از آماده سازی، نمونهها به دستگاه گاز کارماتوگرافی تزریق شدند و غلظت سم توسط دستگاه اندازهگیری شد. 100درصد نمونهها به سم پروفنوفوس آلوده بودند. میانگین غلظت سم در بافت چربی 0/73±3/68 میکروگرم بر کیلوگرم شناسایی شد. بیشترین مقدار این سم در بافت چربی 6 میکروگرم بر کیلوگرم وکمترین مقدار این سم 0/5 میکروگرم بر کیلوگرم اندازهگیری شد. با توجه به بالابودن غلظت سم پروفنوفوس در بافت فوکهای خزری و همچنین استفاده گسترده از این سم در کشاورزی جهت مقابله باآفات، جهت کاهش آلودگی دریای خزر و همچنین نجات افراد باقیمانده فوکهای خزری و همچنین سلامت سایر آبزیان دریای خزر، انجام اقدامات جهت جلوگیری از ورود این آلاینده خطرناک به دریای خزر ضروری بهنظر میرسد.
Profenophos is one of the organophosphorus poisons. This fast-acting poison control a very wide range of rodent and sucker organisms. Due to the widespread use of this poison in the farms around the Caspian Sea, we measured the amount of bioavailability of perthenophosum in 10 corpsees of the Caspian Sea, collected from the coasts of Golestan and Mazandaran provinces. Caspian seals is the only mosquito of the Caspian Sea, which has been endangered in recent years. corpsees were transferred to the laboratory and samples were taken from the adipose tissue to measure Profenophos toxin and, after preparation, samples were injected into a Gas chromatograph(GC-MS) and the concentration of toxin was measured by the apparatus. 100% of samples were contaminated with Profenophos. The mean of poison concentration in adipose tissue was 3.68±0.73μg / kg. The highest amount of this toxin was measured in adipose tissue 6 μg / kg and the lowest amount of this 0.5 μg / kg poison was measured. Considering the high concentration of Profenophos in the tissues of the Caspian seals and also the widespread use of this poison in agriculture to cope with the problem, in order to reduce pollution of the Caspian Sea, as well as to save the remaining Caspian seals, as well as the health of others Aquaculture in the Caspian Sea, it is necessary to take measures to prevent the entry of this dangerous pollutant into the Caspian Sea.
http://www.aejournal.ir/article_90514_db6fbc04d091ab30b3ee89d9942f79bb.pdf
دریای خزر
فوک خزری
آلودگی
پروفنوفوس
Caspian Sea
Caspian seals
Pollution
Profenophos
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
97
104
90571
Biodiversity
پهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی در منطقه حفاظت شده البرزمرکزی بخش جنوبی (تحت مدیریت استان البرز) با استفاده از تکنیک DANP
Zoning hazards to biodiversity in Central Alborz Protected Area (southern part in Alborz Province) using multi-criteria decision making techniques
المیرا نوروزی
e.noroozi.ne@gmail.com
1
شراره پورابراهیم
sh_pourebrahim@ut.ac.ir
2
حمید گشتاسب
meigooni1959@gmail.com
3
علی جهانی
ajahani@ut.ac.ir
4
گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران
گروه محیط زیست ،دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران، صندق پستی: 4314-3158777878
گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران
گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران
حفاظت از تنوع زیستی مستلزم شناسایی مخاطرات اثرگذار بر آن است.3مطالعه حاضر با هدف، شنـاسـایـی معیـارها و پهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی با استفاده از روش های تلفیقی تصمیم گیری چندمعیاره (DANP(ANP-DEMATEL در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی بخش جنوبی که تحت مدیریت اداره کل محیط زیست البرز است، به انجام رسیده است. با استفاده از مرور منابع مختلف معیارهای ارزیابی مخاطرات تنوع زیستی در دو بخش اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیک در قالب 33 زیرمعیار و شاخص های مربوطه شناسایی شد. زیرمعیارهای مناسب تعیین شد و با استفاده از شاخص های غربال سازی و روش آنتروپی شانون معیارها تلخیص شد. سپس با استفاده از تکنیک تلفیقی DANP اولویت بندی شاخص های اثرگذار انجام شد. زیرمعیارهای برتر که اهمیت بیش تری داشتند و به عنوان اثرگذار شناخته شده بودند، پهنه بندی شدند و نقشه پهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی حاصل شد. وضعیت مخاطرات دره طبقه بندی شد. طبقه بحرانی حدود 48/01%، در معرض خطر بالا حدود 34/99%، در معرض خطر متوسط حدود 9/96%، در معرض خطر کم حدود 5/34% و طبقه آسیب ناپذیر حدود 1/69%، از کل شناسایی شد. نتایج نشان دهنده کارایی روش فوق در تعیین شاخص های مناسب و اثرگذار و نیز تعیین پهنه های نیازمند برنامه های حفاظتی در مناطق حفاظت شده است. حفاظت از تنوع زیستی مستلزم شناسایی مخاطرات اثرگذار بر آن است. مطالعه حاضر با هدف، شناسایی معیارها وپهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی با استفاده از روش های تلفیقی تصمیم گیری چندمعیاره (DANP(ANP-DEMATEL درمنطقه حفاظت شده البرز مرکزی بخشجنوبی که تحت مدیریت اداره کل محیط زیست البرز است، به انجام رسیده است. با استفاده از مرور منابع مختلف معیارهای ارزیابی مخاطرات تنوع زیستی در دو بخش اقتصادی-اجتماعی و اکولوژیک در قالب 33 زیرمعیار و شاخص های مربوطه شناسایی شد. زیر معیارهای مناسب تعیین شد و با استفاده ازشاخص های غربال سازی و روش آنتروپی شانونمعیارها تلخیص شد.سپس با استفاده از تکنیک تلفیقیDANP اولویت بندیشاخص های اثرگذار انجام شد. زیرمعیارهای برترکه اهمیت بیش تری داشتند و به عنوان اثرگذار شناخته شده بودند، پهنه بندی شدند و نقشه پهنهبندی مخاطرات تنوعزیستی حاصل شد. وضعیت مخاطرات در5 طبقه، طبقهبندی شد. طبقه بحرانی حدود 01/48%، در معرض خطر بالا حدود 99/34%، در معرض خطرمتوسط حدود 9/96%، در معرض خطر کم حدود 5/34% و طبقه آسیب ناپذیر حدود 1/69%، از کل شناسایی شد. نتایج نشـان دهنـده کارایی روش فوق در تعیین شاخصهای مناسب و اثرگذار و نیز تعیین پهنه های نیازمند برنامه های حفاظتی در مناطق حفاظت شده است.
This study aimed to identifying and zoning biodiversity risk criteria in the Central Alborz protected area by using multi-criteria multivariate decision-making methods (DANP) (ANP_DEMATE method combination). firstly, using a review of various sources, some of the criteria for evaluating biodiversity hazards in two socio-economic and ecological sectors were determined in the 33 sub-criteria and related indicators. Then, the existence of these sub-criteria in the study area was investigated and Sub-criteria in the region were identified. The indicators were screened by Shannon Entropy method and were prioritized using the DANP combined technique and the sub-criteria that were more important were zoned. As a result, the risk of the region in the five critical classes is about 48.1%, at high risk, about 34.9%, at medium risk, about 96.9%, at low risk, about 34.5% and at invulnerable class, about 69 / 1%, classified. The results of this research indicate that the effectiveness of this research method in determining the appropriate indicators and also determining the areas requiring conservation programs in protected areas.
http://www.aejournal.ir/article_90571_6b5588d945dfdd2f975dfc5687ab2053.pdf
پهنه بندی
مخاطرات تنوع زیستی
تکنیک DANP
آنتروپی شانون
Zoning
Biodiversity hazards
DANP technique
Central Alborz Protected Area
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
105
110
90766
Biodiversity
بررسی تنوع ژنتیکی و اثر انتخاب ژن های RNA ریبوزومی و ناقل در ژنوم میتوکندری شترهای تک کوهانه و دو کوهانه
Study of Genetic diversity and selection effect on ribosomal RNA and transfer RNA genes in the mitochondrial genome of one humped camel and two-humped camel
زهرا رودباری
rodbari.zahra@gmail.com
1
خدیجه نصیری
khadijeh_nasiri@yahoo.com
2
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه جیرفت، جیرفت، ایران
گروه فیزیولوژی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
حفاظت از ذخایر ژنتیکی با آگاهی از ساختار ژنتیکی و بررسی ژنوم میتوکندری بین و درون گونه ای یک شاخص مناسب از میزان تنوع ژنتیکی جهت مطالعه ژنتیک جمعیت است. از آن جائی که ژن های غیرکدکننده 16sRNA، 12sRNA و tRNAها عناصر تنطیمی درگیر در همانندسازی و رونویسی میتوکندری می باشند، در این پژوهش توالی های 2 rRNAو 22 tRNAموجود در ژنوم میتوکندریایی شترهای تک کوهانه و دوکوهانهمقایسه و مورد تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی قرارگرفت. نتایج نشان دادکه در مقایسه توالی ژن های RNA غیرکدکننده شترهای تک کوهانه و دوکوهانه 46 نوکلئوتید در توالی 16sRNA، 45 نوکلئوتید در 12sRNA و 44 نوکلئوتید در tRNAها متغیر می باشد که تنها 2 ژن rRNA و 4 ژن از tRNAها نسبت به تست های تکامل خنثی معنی دار بودند. بررسی پیامدهای ساختاری این نوکلئوتیدهای متغیر با استفاده از مدل سازی تأیید کرد که تنها نوکلئوتیدهای متغیر در حلقه D از ژن tRNA-Trp سبب تغییر شکل فضایی ساختار برگ شبدری tRNA تریپتوفان و انرژی آزاد گیبس می شود. براساس تجزیه و تحلیل های این پژوهش ژن های RNA غیرکدکننده ژنوم میتوکندری گونه های شتر حفاظت شده اند.
The conservation of genetic resources using knowledge of the genetic structure and the study of mitochondrial genome between and within species is an appropriate indicator of genetic diversityfor population genetic study and Non-coding genes of 16sRNA, 12sRNA, and tRNAs are regulatory elements involved in mitochondrial replication and transcription. For these reasons, in the current research, sequences of 2 rRNAs and 22 tRNAs were compared and analyzed with bioinformatics analysis of the mitochondrial genome in one humped camel and two-humped camel. The results showed that 6 nucleotides of 16sRNA sequence, 45 nucleotides of 12sRNA and 44 nucleotides of tRNAs were varied in comparing the sequences of non-coding RNA genes of one-humped and two-humped camels, which only two genes of rRNA and four genes from tRNAs were significant for Neutrality tests. Investigating the structural implications of these variable nucleotides using modeling confirmed that only the variable nucleotides in the D ring of the tRNA-Trp gene caused the spatial deformation of the cloverleaf form of tryptophan tRNA and Gibbs' free energy. Based on the results of this research, non-coding RNA genes of mitochondrial genome of camel species are conserved.
http://www.aejournal.ir/article_90766_224d6cf806fb154a23ea6784743269be.pdf
ژنوم میتوکندری
اثر انتخاب
حفاظت ژنتیکی
نواحی غیرکدکننده
Mitochondrial genome
Selection effect
Genetic protection
Non-coding regions
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
111
118
90901
Biodiversity
ارزیابی زیستگاه و مهم ترین عوامل موثر بر پراکنش مرال (Cervus elaphus maral) در پارک ملی گلستان
Habitat evaluation and the most important factors affecting distribution of Red Deer (Cervus elaphus maral) in Golestan National Park
میثم مددی
maysam.mm65@chmail.ir
1
حسین وارسته مرادی
varasteh@gau.ac.ir
2
اکرم کریمی
akram.karimi69@gmail.com
3
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان ، گرگان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده محیط زیست، کرج، ایران
تکه تکه شدن زیستگاهها و جزیرهای شدن جمعیتها و به دنبال آن شکار بیرویه موجب شده که گونه مرال دچار وضعیتیآسیبپذیر و درخطر گردد.از اینرو برای بهبود وضعیت حفاظت و مدیریت این گونه، در ابتدا باید زیستگاههای بالقوه و مطلوب گونه شناسایی شوند. هدف از انجام این پژوهش مدلسازی مطلوبیت زیستگاه مرال در پارک ملی گلستان میباشد. بدین منظور از رویکرد حداکثر آنتروپی ( MaxEnt) و 35 نقطه حضور گونه بهعنوان متغیر وابسته و 10 متغیر محیطی بهعنوان متغیر مستقل زیست محیطی مؤثر بر پراکنش مرال استفاده گردید. نتایج این مطالعه براساس آزمون جک نایف نشان میدهد که مهمترین شاخص تأثیرگذار بر پراکنش مرال متغیرهای فاصله از جاده، ارتفاع و پوشش گیاهی میباشد و متغیر جهت تأثیر ناچیزی در پراکنش گونه دارد. مهمترین مناطق حضور اینگونه در نواحی مرکزی و غربی پارک میباشد. دقت و توانایی مدل پیشبینی برای این گونه براساس مقدار سطح زیرمنحنی (AUC) برابر با 0/95 بوده که نشاندهنده پیشبینی عالی مدل میباشد. ارتفاع مطلوب نیز برای مرال در محدوده 1200 تا 1800 متری، فاصله 4000 متری از روستاها و شیب کم تر از 30 درصد میباشد هم چنین گونه مرال در پارک ملی گلستان گونهای وابسته به منابع آبی میباشد.
The fragmentation of the habitats and the islanding of the populations, followed by unbridled hunting, have caused the red deer to be a vulnerable situation. Therefore, in order to improve the conservation and management of this species, firstly, potential habitats of the species should be identified. The purpose of this research is to model the desirability of red deer habitat in Golestan National Park. used. For this purpose, Maximum entropy approach (MaxEnt) and 35 species presence points as dependent variables and 10 environmental variables were used as an independent environmental variable affecting red deer distribution. The results of this study, based on Jackknifes test, show that the most important factor affecting the distribution of red deer variables are distance from the road, height and vegetation, and the variable has a small effect on the distribution of the species. The most important regions are the presence of this species in the central and western parts of the park. The accuracy and ability of the prediction model for red deer based on the surface area under curve (AUC) is 0.95, which indicates a great prediction of the model. The desirable height for the red deer is in the range of 1200 to 1800 meters, the distance is 4000 meters from the villages and the slope is less than 30 percent. Also, the red deer species in the Golestan National Park is a species dependent on water resources.
http://www.aejournal.ir/article_90901_aa540284f4a50c7cda0171e3c5d683d9.pdf
مرال
مطلوبیت زیستگاه
آنتروپی بیشینه
پارک ملی گلستان
Red deer
Habitat suitability
Maximum Entropy
Golestan National Park
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
119
124
90903
Biodiversity
بررسی و تحلیل فیلوژنتیکی ناحیه COXI در برخی از نژادهای بز ایرانی
Phylogenetic analysis of COXI region in some Iranian goat breeds
رضا سید شریفی
reza_seyedsharifi@yahoo.com
1
نجات بادبرین
badbarin1688@yahoo.com
2
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمانشاه، ایران
DNA میتوکندریایی یکی از گستردهترین نشانگرهای مولکولی برای مطالعات فیلوژنتیک در حیوانات به علت ساختار ژنوم ساده آن است.این مطالعه ویژگیهای ژنتیکی بزهای بومی را با استفاده از تجزیه و تحلیل توالی ( DNA Cytocrome oxidase I (COXI برای شناسایی و تمایز بین سه نژاد (نجدی، عدنی و مرخز) ایران بررسی میکند. استخراج DNA با استفاده از روش بهینه شده نمکی انجام شد و ژن سیتوکروم اکسیداز I به روش PCR با یک جفت پرایمر، تکثیر گردید. درخت فیلوژنتیکی با استفاده از نرم افزار 6 Mega بهدست آمد. توالی COXI از 60 بز دارای تنوع هاپلوتیپی 0/47 و تنوع نوکلئوتیدی 0/0005 بود. تجزیه و تحلیل ها به کمک رویه Composition برنامه BioEdit نشان داد این توالی برای ناحیه COXI شامل 28/97 درصد نوکلئوتید A و 25/52 درصد نوکلئوتید C و 15/86 درصد نوکلئوتید G و 66/29 درصد نوکلئوتید T میباشد که نسبت C+G، چهل و دو درصد و A+T، پنجاه و هشت درصد است. ارتباط تکاملی به وسیله درخت فیلوژنتیک نمایش داده شد.درخت فیلوژنی نشان داد که بزهای ایرانی در یک شاخه جداگانه خوشهبندی شده است. این نتیجه به طور گسترده از توزیع جغرافیایی این نژادها در ایران پیروی می کند و می تواند در طراحی برنامههای حفاظت و مدیریت نژادهای بز ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
Mitochondrial DNA has been one of the most widely used molecular markers for phylogenetic studies in animals because of its simple genomic structure. This study examines the genetic characteristic of domestic goat using sequence analysis of mitochondrial DNACytochrome oxidase subunit I (COI) to identify and differentiate among three common breeds (Adani, Najdi and Markhoz) of Iran. The genomic DNA was isolated by salting out method and amplified cytochrome oxidase I gene using PCR method with a pair of primer. Phylogenetic trees and pairwise calculations were obtained by using Mega 6 software. The COXI sequence from 60 individuals with haplotype diversity was 0.47 and a nucleotide diversity was 0.0500. The analyzes with the BioEdit Composition procedure indicated that the sequence for COXI was 28.87% nucleotide A, 25.25% nucleotide C, 15.86% nucleotide G and 29.66% nucleotide T, which had a C + G ratio of 42% and A + T is 58%. Phylogenetic analysis of haplotype in the combination with the goat from Gen Bank showed that Iranian goat clustered in a separate lineage. This study was found informative for establishing relationships between breeds from different parts of the world. This study may facilitate the future researchers and breeders for better understanding the genetic interactions and breed differentiation for devising future breeding and conservation strategies to preserve the rich animal genetic reservoir of the country.
http://www.aejournal.ir/article_90903_b1c5f7b86afac4bb303976d5f143a7d8.pdf
COXI
تنوع ژنتیکی
آنالیز فیلو ژنتیکی
بز ایران
Cytochrome Oxidase I gene
genetic diversity
phylogenetic analysis
Iranian goat
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
125
132
90922
Biodiversity
بررسی تغییرات تنوع زیستی پرندگان در فصول مختلف سال (مطالعه موردی پارک ملی کلاه قاضی)
The study of biodiversity changes of birds in different seasons (Case study of Kolah Ghazi National Park)
میلاد لطیفی
milad.latifi6@gmail.com
1
مینو مشتاقی
m_moshtaghie@yahoo.com
2
علیرضا رادان
aliradan73@gmail.com
3
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
در این پژوهش تغییرات جمعیت، تراکم و تنوع پرندگان در 4 ایستگاه مطالعاتی با تیپ های زیستگاهی متفاوت که به عنوان ایستگاه های پایش هر فصل درنظر گرفته شده به روش ترانسکت خطی در طول یک سال (1395-1396) برآورد شد. برای تعیین تنوع گونه ها از شاخص های سیمپسون، شانون - وینر و بریلوئین و یکنواختی با استفاده از شاخص های سیمپسون و کامارگو نیز محاسبه شد. برایارزیابی شاخص های تنوع گونه ای، از نرم افزار Ecological Methodology و برای تجزیه داده ها از نرم افزار Excel استفاده شد. در طول این پژوهش 74 گونه پرنده مشاهده و شناسایی شده که بیش ترین فراوانی متعلق به گونه های Galerida Cristata و Ammomanes Deserti و Alectoris Chukar است. براساس نتایج به دست آمده بیش ترین مقدار شاخص های تنوع (4/091 و 4/372) مربوط به فصل زمستان، که بیانگر بیش ترین تنوع گونه ای و کم ترین مقدار شاخص های تنوع (3/607 و 3/221) مربوط به فصل پاییز، که بیانگر کم ترین تنوع گونه ای است.
In this study population changes, density and diversity of birds in 4 study stations with different habitat type, which were consider as a surveillance stations for each season were estimated by linear transect method during one year (1395-1396). In order to determine specious diversity used indexes of Simpson, Shannon-Weiner and Brillouin, and for uniformity were calculate Simpson and Camargo indexes. For evaluating specious diversity were used Ecological Methodology. During this study 74 specious of birds were observed and identified the most frequency were belonging to Galerida Cristata, Ammomanes Deserti and Alectoris Chukar species. According to the results the most amount of diversity index (4.091 and 4.372) were belong to winter season, which expresses the most species diversity, and the lowest amount of diversity changes (3.607 and 3.221) were belong to fall season which expresses the lowest species diversity.
http://www.aejournal.ir/article_90922_5c45c2e17e6aa0e7fe8dde1f9260814e.pdf
تنوع گونه
پرندگان
پارک ملی کلاه قاضی
ترانسکت
شاخص
Species diversity
Birds
Kolah Ghazi National Park
Transect Index
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
133
138
90972
Disease
شناسایی و تعیین پراکنش مکانی و زمانی انگل های خارجی کبک (Alectoris chukar) در منطقه حفاظت شده بهرام گور
Identification and Determination of the Spatial and Temporal Distribution of ectoparasites of Partridge (Alectoris chukar) in the Bahramegoor Protected Area
مهین اسدی
mahinasadi5177@yahoo.com
1
هانیه نوذری
hnowzari@iauabadeh.ac.ir
2
گروه محیط زیست، واحد آباده، دانشگاه آزاد اسلامی، آباده، ایران
گروه محیط زیست، واحد آباده، دانشگاه آزاد اسلامی، آباده، ایران
انگل های خارجی با خون خواری از پرندگان، در انتقال عوامل بیماری زای مختلف نقش کلیدی دارند. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی و تعیین پراکنش انگل های خارجی کبک های وحشی منطقه حفاظت شده بهرام گور بود. روش انجام این تحقیق، نمونه برداری و شناسایی به روش مرفولوژیک، مولکولی و تبارشناسی بود. از اواخر بهار تا اواخر پاییز 1395 اقدام به جمع آوری نمونه ها شد. تعداد 29 کبک به روش تصادفی طبقه بندی شده از زیستگاه های دشتی، کوهستـانی، تپه ماهوری و باغی منطقه زنده گیری و انگل های خارجی به وسیله پنس از سر کبک جمع آوری و به شیشه حاوی الکل 70 درصد منتقل شدند و سپس برای شناسایی بـه آزمایشگاه انتقـال داده شدند. از دستگاه استریومیکروسکوپ و کلیدهای تشخیصی کتاب های انگل شناسی و هم چنین از روش های مولکولی جهت شناسایی انگل ها استفاده شد. تمام انگل های خارجی، کنه تشخیص داده شدند. در مجموع 40 عدد کنه جمع آوری شد که 38 عدد کنه (95%) متعلق به جنس Ornithodoros و گونه Ornithodoros canestrini و 2 عدد کنه (5%) متعلق به جنس Hyalomma و گونه Hyalomma sp بود. گونه Ornithodoros canestrini در زیستگاه باغی (45%) و در فصل پاییز (5/57%) بیش ترین فراوانی را داشت درحالی که گونه Hyalomma sp. تنها در زیستگاه تپه ماهوری (5%) و فصـل بهار (5%) حضور داشت. بنابراین، گونه Ornithodoros canestrini گونه غالب منطقه شناخته شد. با توجه به اهمیت این گونه ها در انتقال بیماری ها به پرندگان و سایر گونه های حیات وحش، اقدامات بهداشتی و مدیریتی مناسب جهت کنترل و مبارزه با این انگل های خارجی باید اعمال شود.
Ectoparasites play a key role in transmission of various pathogens by blood-sucking from birds. The aim of this study was to identify and determine the distribution of ectoparasites of wild partridge (Alectoris chukar) in the Bahramegoor Protected Area (BPA). The method of this research was sampling and identification by morphological, molecular and Phylogenic methods. From the late spring to late fall, 2016, samples were collected. 29 partridge were live-captured by stratified random design method from plain, mountains, hill-valley and garden habitats of the BPA and ectoparasites were collected from partridge’s head by forceps and transferred to glass containing 70% alcohol, then transmitted to the laboratory for identification. The stereoscopic microscope and diagnostic keys of parasitic books as well as molecular methods were used for identifying parasites. All ectoparasites were ticks. A total of 40 ticks were collected, of which 38 ticks (95%) belonged to Ornithodoros genus and Ornithodoros canestrini species and two ticks (5%) belonged to the Hyalomma genus and the Hyalomma sp. species. The Ornithodoros canestrini species was most abundant in the garden habitat (45%) and in the autumn (57.5%) whereas Hyalomma sp. species was found only in the hill-valley habitat (5%) and in the spring (5%). So, the Ornithodoros canestrini species are known as the dominant species of the area. Due to the importance of these species in transmitting diseases to birds and other wildlife species, appropriate health and management tasks should be taken in place to control and combat these ectoparasites.
http://www.aejournal.ir/article_90972_cb123222d51c425660d6a0dde8c7ce6d.pdf
کنه های سخت
کنه های نرم
کبک
زیستگاه
منطقه حفاظت شده بهرام گور
Hard ticks
Soft ticks
Partridge (Alectoris chukar)
Habitat
Bahramegoor Protected Area
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
139
144
91115
Nutrition
مقایسه اثر کنجاله کنجد خام و فرآوری شده به روش تخمیر حالت جامد بر خصوصیات استخوان درشت نی و برخی فراسنجه های خون جوجه های گوشتی
Comparison the effects of raw and fermented sesame meal by solid state fermentation on tibia bone characteristics and some blood parameters of broiler chickens
آیدا مظاهری
aida.mazaheri66@gmail.com
1
محمود شمس شرق
m_shams196@yahoo.com
2
بهروز دستار
dastar392@yahoo.com
3
امید عشایری زاده
o_ashayeri@yahoo.com
4
گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
این آزمایش با هدف مقایسه اثر کنجاله کنجد خام و فرآوری شده به روش تخمیر حالت جامد بر خصوصیات استخوان درشت نی و برخی فراسنجه های خون انجام شد. تخمیر کنجاله کنجد با کشت مخلوط مایع حاوی لاکتوباسیلوس پلانتاروم در نسبت 1 به 1/2 انجام شد. پس از 28 روز تخمیر، میزان اسید فایتیک و تانن به ترتیب از 17/39 و 15/26 به 5/26 و 2/22 میلی گرم در گرم کنجاله کاهش یافت. تعداد 315 قطعه جوجه گوشتی راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار آزمایشی و 3 تکرار اختصاص یافت. تیمارهای آزمایش شامل جایگزینی 25، 50 و 75 درصد کنجاله کنجد خام یا تخمیری با کنجاله سویا (تیمار شاهد) در جیره بودند. نتایج این آزمایش نشان داد استفاده از سطوح 25 و 50 درصد کنجاله کنجد تخمیری، مشابه با تیمار شاهد، افزایش میزان خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی جوجه های گوشتی را نسبت به کنجاله کنجد خام بهبود داد (0/05>P). هم چنین میزان کلسیم و فسفر خون در تیمارهای حاوی کنجاله کنجد تخمیر شده نسبت به سایر تیمارها افزایش معنی داری یافت (0/05>P).
This experiment was conducted for Comparison the effects of raw and fermented sesame meal by solid state fermentation on tibia bone characteristics and some blood parameters of broiler chickens. Raw sesame meal was fermented with the liquid mixed culture containing Lactobacillus plantarum in the ratio of 1:1.2. After 28-day fermentation phytic acid and tannin were reduced from 17.39 and 15/26 to 5.26 and 2/22 mg/g, respectively. A total of 315 Ross-308 broilers in a completely randomized design were allocated to 7 treatments with 3 replicates. Experimental treatments were containing 25, 50 and 75% raw or/and fermented sesame meal replaced by soybean meal in diets. The results of this experiment showed that the use of 25 and 50% levels of fermented sesame meal, similar to the control treatment, improved the amount of ash, calcium, and phosphorus in tibia bone of broiler chicken (P<0.05). The amount of calcium and phosphorus in the blood treatments containing fermented sesame meal compared to other treatments significantly increased (P<0.05)
http://www.aejournal.ir/article_91115_430aad6f0899f8923b6f3dc43ad96efc.pdf
اسیدفایتیک
تانن
تخمیر
جوجه گوشتی
کنجاله کنجد
broiler
Fermentation
Phytic acid
Sesame meal
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
145
150
91117
Biology(Animal)
مطالعه انگل های خونی در قورباغه مردابی Pelophylax ridibundus در شمال ایران
Study of blood parasites in marsh frog (Pelophylax ridibundus) in north of Iran
فریبا رجبی
tm.rajaby@gmail.com
1
حسین جوانبخت
hjavanbakht@yahoo.com
2
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
بی دمان گونه هایی از دوزیستان نیمه آبزی هستند که انگل های خونی مختلفی را متحمل می شوند. در این مطالعه در مجموع 66 قورباغه مردابی بالغ از شمال ایران بین اپریل و جولای سال 2017 به منظور بررسی فون انگل های خونی در آن ها گرفته شد. نمونه های خون با توجه به اندازه قورباغه از ورید صورت یا قلب گرفته شد. اسمیرهای خونی خشک شدند، با متانول فیکس شده و توسط گیمسا رنگ آمیزی شدند. نمونه ها توسط میکروسکوپ نوری با استفاده از بزرگ نمایی 100 و روغن ایمرسیون به منظور جستجوی انگل های خونی مورد آزمایش قرار گرفتند. فون انگل های خونی شامل ریکتزیاها و هموگری گارینی های داخل گلبول قرمز و میکروفیلاریا و اشکال مختلف تریپانوزوم در خارج گلبول قرمز خون مشاهده شد. این اولین مطالعه جامع مورفولوژیکی روی فون انگل های خونی قورباغه مردابی در ایران است، مطالعه ای که انتظار می رود استفاده از آنالیزهای مولکولی به منظور شناخت بهتر این انگل های خونی، ناقل های احتمالی و دینامیک سیکل زندگی آن ها را توسعه دهد.
Anuranare semi- aquatic species of amphibian, harbored different speciesof blood parasites. In this study a total of 66 adult marsh frogs were captured from north of Iran between April- July 2017 in order to investigate for blood parasites fauna. Samples of blood were collected from the facial vein or by cardiac puncture depending on the size of the frogs. The blood smears were dried, fixed with methanol and stained with Gimsa solution. Samples were examined by light microscopy using a 100 × magnification lens and immersion oil in search for hemoparasites. Their hematozoan fauna included intraerythrocytic Rickettsials and Haemogregarines as well as interearythrocytic microfilariae and different morphologically distincttypes of trypanosomes. This is the first comprehensive morphological study of blood parasites within the marsh frog from Iran, a study hoped to encourage the use of phylogenetic analysis that will give a better indication of these parasites possible vectors and life cycle dynamics.
http://www.aejournal.ir/article_91117_6d7229fdafdca9044c185f0dd14957c7.pdf
قورباغه مردابی
انگل خونی
تریپانوزوم
هموگری گارین
Marsh frog
blood parasite
Trypanosome
Haemogregarine
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
151
160
88837
Disease
بررسی مورفولوژیکی آلودگی های کرمی حفره شکمی، دستگاه گوارش و چشم ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) و شیربت (Barbus grypus) تالاب شادگان استان خوزستان
Morphological survey of the helminth parasites in the abdominal cavity and eyes of Mesopotamichthys sharpeyi and Brbus grypus from shadegan wetland of khuzestan province
فروغ محمدی
f-mohammadi@phdstu.scu.ac.ir
1
مهرزاد مصباح
m.mesbah@scu.ac.ir
2
محمدحسین راضی جلالی
m.h.jalali@scu.ac.ir
3
عباس جلودار
jolodara@yahoo.com
4
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
تالاب شادگان از مهم ترین منابع طبیعی خوزستان از نظر غنای گونه ای می باشد. این تالاب زیستگاه مهم انواع گونههای آبزی (گونههای آب شیرین و گونههای آب شور) است. ماهی بنی و ماهی شیربت از جمله گونههای با ارزش اقتصادی و مقاوم نسبت به شرایط نامساعد محیطی هستند، به طوری که در آبهای راکد و گرم که میزان اکسیژن آنها کم است به راحتی زندگی میکنند. این مطالعه به منظور بررسی آلودگی های کرمی حفره شکمی ، دستگاه گوارش و چشم در ماهیان مذکور در تالاب شادگان صورت گرفت. در این تحقیق تعداد 100 عدد ماهی بنی و 100 عدد ماهی شیربت صید شده از تالاب شادگان بدون درنظر گرفتن فصل خاصی و به صورت تصادفی در چند مرحله (مهر 95 تا اردیبهشت 96) تهیه گردید و سپس ماهیان به آزمایشگاه بخش آبزیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز منتقل شدند. پس از بررسی این ماهیان، انگل های جدا شده در الکل 70 درصد تثبیت شدند و سپس با استفاده از کلیدهای شناسایی تشخیص داده شدند. بر طبق نتایج، انگل های شناسایی شده در این بررسی شامل: دیپلوستوموم اسپاته سه اوم از چشم، کنتراسکوم، آنیزاکیس، ترماتد وارلاکرپتوترما، نئواکینورینکوس، کاویا و بوتریوسفالوس از روده ماهیان بوده است. در این مطالعه تنوع انگلهای کرمی در ماهی شیربت بالاتر و به جز در مورد نئواکینورینکوس شدت آلودگی نسبتا پایین است. بر اساس نتایج حاصله بیش ترین آلودگی کرمی آلودگی به انگل دیپلوستوموم اسپاته سه اوم (31%) بوده است.
Shadegan wetland is one of the most important natural resources of Khuzestan in terms of richness. This wetland is an important habitate for many types of aquatic species(freshwater species and salty water species). Mesopotamichthys sharpeyi and Brbus grypus are among the most valuable species and resistant to environmental adverse conditions, so that they live easily in warm waters with low oxygen content. This study was conducted to investigate the helminth parasites of the abdominal cavity organs, gastrointestinal tract and eyes of these two species of fish in shadegan wetland. In this survey in a few steps 100 pieces of Mesopotamichthys sharpeyi and 100 pieces of Brbus grypus, randomly and without considering a specific season, was prepared and transferred to aquatic laboratory, faculty of veterinary, shahid chamran university of ahvaz. Separated parasites of fish stabilized in 70% alcohol and then identified with identification keys. Identified parasites in this survey were include: Diplostomum spathaceum from eyes and Varelacreptotrema, Contracaecum, Anisakis, Neoechinorhynchus, Bothriocephalidae and khawia fromgastrointestinal tract. In this survey the variety of helminth parasites was higher in Brbus grypus and the severity of infection in fish was relatively low except in the case of Neoechinorhynchus. According to the results, the most helminth parasites infection was Diplostomum spathaceum (31%).
http://www.aejournal.ir/article_88837_fbc1728ab1fe3152cbd2c86b63d33734.pdf
نئواکینورینکوس
دیپلوستوموم اسپاتا سه اوم
آنیزاکیس
کنتراسکوم
Neoechinorhynchus
Diplostomum spathaceum
Anisakis
Contracaecum
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
161
166
88838
Nutrition
ارزیابی عادات غذائی گیش ماهی پوزه دراز (Carangoides chrysophrys (cuvier,1833 در آبهای استان هرمزگان
Assessmet of feeding habitas of Carangoides chrysophorys in Hormozgan waters Province
فریبرز هاشمی پور
fariborzhashemipour@gmail.com
1
فرهاد کیمرام
farhadkaymaram@gmail.com
2
احسان کامرانی
eza47@yahoo.com
3
شهلا جمیلی
shahlajamili45@yahoo.com
4
احسان رمضانی فرد
ramezanifard@srbiau.ac.ir
5
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات و آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات و آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
گیش ماهی پوزه دراز از مهم ترین گونه های خانواده گیش ماهیان (Carangidae) بوده و از ماهیان مهم شیلاتی محسوب می شود. در این پژوهش 440 قطعه گیش پوزه دراز توسط تور ترال صید و از تخلیهگاههای صیادی که به روشهای متفاوتی اقدام به صید مینمایند از بهار 95 تا زمستان 95 در استان هرمزگان نمونهبرداری شد. نمونه های ماهیان پس از بررسی اولیه و زیستسنجی فریز شده و به آزمایشگاه منتقل شدند. در ابتدای امر نمونه ها کالبدشکافی شده و وزن معده، نوع محتویات معده، وزن محتویات معده و وزن کبد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از بررسیها برروی گیش پوزه دراز نشان داد که ارجحیت غذایی در جنس نر و ماده برای ماهی به عنوان غذای اصلی به ترتیب 76/6 درصد و 18/1 درصد، سخت پوستان به عنوان غذای فرعی به ترتیب 11/1 و 17/4 درصد و نرم تنان 4/8 درصد و 4/3 درصد است. در بین نمونههای غذایی ماهی به دست آمده از معده گیش پوزه دراز، موتو ماهیان 56/6 درصد، انواع کالرماهیان 19/62 درصد، دمریش ماهیان 5/6 درصد، بز ماهیان 4/67 درصد و مجموع سایر ماهیان 13/51 درصد ترکیب غذایی این گونه تشکیل می دادند. در بین سخت پوستان، میگو 63/15 درصد و خرچنگ 36/85 درصد در محتویات معده گیش پوزه دراز یافت گردید. بررسی ها و تحلیل های آماری تفاوت معنی داری را بین ارجحیت غذایی جنس نر و ماده نشان نداد (0/05≤P). میانگین شاخص خالی بودن معده 69/67 درصد به دست آمد گونه گیش پوزه دراز یک گونه گوشت خوار است و نتایج تحقیق نشان می دهد که غذای اصلی آن در منطقه مورد بررسی شامل ماهیان و سخت پوستان میباشد. این گونه جز ماهیان نسبتاً کم غذا محسوب می شود و بیش ترین درصد معده های خالی در فصول تابستان و زمستان به دست آمد. از آن جائی که در آبزی پروری غذا بخش عمده ای از هزینه ها را به خود اختصاص می دهد، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد این گونه از نظر اقتصادی پتانسیل معرفی به این صنعت را دارا می باشد.
Longnose trevally is one of the most important species of the Carangidae and is considered as a commercially important fish species. In this research, 440 samples were collected by trawl net from different locations of fishing harbors from spring 2016 to winter 2017 in Hormozgan waters authority. After the initial analysis and biometry, the samples were frozen and transferred to the laboratory. At the beginning of the study, samples were dissected and the stomach weight, type of stomach contents, gastric contents and liver weight were analyzed.The results showed that the preference of food in males and females for fish, as main food, was 76.6% and 18.1%, respectively, for crustaceans were 11.1% and 17.4%, and for molluscs were 4.8% and 4.3% respectively. Among the fish samples obtained from the stomach, Engrauliudae, Ambassidae, Nemipetridae and Mullidae composed 56.6%, 19.62%, 5.6%, 4.67% respectively, and the total of the other fish was 13.51%. Among the crustaceans, shrimps and crabs made up 63.15 and 36.85% of the stomach contents, respectively. Statistical analysis did not show a significant difference between male and female nutritional preferences (P ≥ 0.05). The average Stomach emptiness index (CV) was 69.67%. The longnose trevally is a carnivorous species, and the results of the current research show that the main food of this species are fish and crustaceans in the studied region. This species is considered as relatively low appetite fishes, and the highest percentage of Stomach emptiness index was obtained in the summer and winter seasons.
http://www.aejournal.ir/article_88838_bd86b103f435fd89fec8f5fb117d17c9.pdf
ماهی گیش پوزه دراز
رژیم غذایی
آب های استان هرمزگان
خلیج فارس
Longnose Trevally
Diet
Hormozgan waters province
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
167
174
89332
Physiology (Animal)
اثر غلظت های تحت کشنده اندوسولفان بر فاکتورهای خونی و ایمنی موکوس ماهی کلمه (Rutilus caspicus)
The effect of sublethal doses of endosulfan on hematological, biochemical factors and immunity of mucus in roach (Rutilus caspicus)
محسن تجری
tajari@bandargaziau.ac.ir
1
ابولقاسم کمالی
kamali.abolghasem@gmail.com
2
هومن رجبی اسلامی
houman.rajabi@yahoo.com
3
حامد پاک نژاد
hkolangi@gmail.com
4
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
با توجه به اهمیت ماهی کلمه خزری به عنوان یکی از گونه های ارزشمند دریای خزر و ورود سموم کشاورزی به این دریا هدف از این تحقیق بررسی اثرات تحت کشنده سمیت اندوسولفان بر فاکتورهای ایمنی موکوس و فاکتورهای خونی ماهی کلمه می باشد. پس از تعیین میزان 50LC برای این گونه تعداد 20 عدد ماهی با میانگین وزنی 2/32±18/46 گرم در هر مخزن در مجاورت 10 درصد و 20 درصد سم اندوسولفان به مدت 21 روز قرار گرفتند. نمونه برداری از موکوس و خون در روز 1، 7، 14 و 21 انجام شد. نتایج نشان داد که میزان پروتئین کل و ایمنوگلوبین در تیمار 20 درصد پس از 21 روز قرارگیری در معرض سم اندوسولفان بالاترین میزان را داشت که اختلاف معنی داری با شاهد داشت (0/05>P). با افزایش مدت زمان قرارگیری در معرض سم و غلظت سم میزان هموگلوبین، هماتوکریت و گلبول قرمز کاهش یافت و بیش ترین میزان این فاکتورها در گروه شاهد بود که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت (0/05>P). تعداد گلبول های سفید با افزایش غلظت سم و زمان افزایش یافت. قرارگیری در معرض سم اندوسولفان می تواند اثرات تحریکی برسیستم ایمنی غیراختصاصی ماهی کلمه داشته باشد.
According to the importance of roach as a valuable species in Caspian Sea and the entrance of toxin to the sea, the aim of this study was to investigate the effect of endosulfan toxicity on mucus immunity and hematological factors in Rutilus caspicus. So, after determining the LC50 for this species, 20 fish with the average weight of 18.46±2.32 g were exposed to 10% and 20% LC50 for 21 days. Samples from mucus and blood were performed on days 1, 7, 14 and 21. At the end of the experiment, the results showed that total protein and IG had the highest levels in 20% endosulfan in 21 day and there were significant differences between 20% and control (P<0.05). Although hemoglobin, hematocrit and red blood cells decreased when the dose of endosulfan and time exposed to it increased, the number of white blood cells increased. The most of Hb, Ht and RBC were in the control group, which had a significant difference with other treatments (P<0.05). In general, it can be concluded that exposure to endosulfan stimulates the non-specific immune system of the Rutilus caspicus.
http://www.aejournal.ir/article_89332_a4af79e100a01a2b93106f878df3b4d6.pdf
اندوسولفان
فاکتورهای خونی و ایمنی موکوس
Endosulfan
Hematological factors and immune of mucus
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
175
180
91165
Other
آلودگی میکروپلاستیک در ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) سواحل جنوبی دریای خزر
Microplastic pollution in Caspian kutum (Rutilus frisii kutum) on southern shores of the Caspian Sea
محمد ذاکری
mohammad.zakeri@hotmail.com
1
آرش اکبرزاده
akbarzadeh@alumni.ut.ac.ir
2
ابوالفضل ناجی
abolfazlnaji@gmail.com
3
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
میکروپلاستیک در زیستگاه های دریایی در سراسر جهان وجود دارد و مطالعات آزمایشگاهی نشان میدهد که این ماده می تواند توسط ماهیان بلعیده شده و از طریق مصرف ماهی به انسان نیز منتقل گردد. با این حال داده های مربوط به فراوانی آن در دریاچه ها محدود است. هدفاز این مطالعه بررسی میزان تجمع میکروپلاستیک بر روی ماهی سفید به عنوان یک خوراک دریایی است. این مطالعه بر روی 51 قطعه ماهی سفید جمع آوری شده در فصل صید و در ماه های اسفند تا فروردین سال 1395 تا 1396 در شش ایستگاه (گمیشان، بابلسر، محمودآباد، تنکابن، چمخاله، بندرانزلی) در سواحل جنوبی دریای خزر انجام شد. نتایج نشان داد که در دستگاه گوارش 66/6% از ماهیان مورد مطالعه، میکروپلاستیک وجود داشت. به طورمیانگین هرماهی تعداد 1/47 قطعه میکروپلاستیک بلعیده بودکه بیش ترین میزان این میکروپلاستیک ها را الیاف (با 38/75%)، سپس فرگمنت ها (31/42%)، فیلم ها (30%) و دانه ها (با 11/42%) به خود اختصاص دادند. این داده ها نشان می دهد که آلودگی میکروپلاستیک در ماهی سفید دریای خزر به میزان قابل توجهی وجود دارد. مصرف این ماهی ممکن است میکروپلاستیک را به انسان انتقال دهد. نتایج این تحقیق با گزارش هایی از سایر نقاط جهان مقایسه گردید که نشان می دهد که باید مطالعه بیش تری در دریای خزر انجام پذیرد.
Microplastics exists in marine habitats all over the world, and laboratory studies show that, this substance can be swallowed up by fish and transmitted through human consumption of fish. However, data on its abundance in lakes are limited. The purpose of this study is to determine the amount of micro-plastic accumulation on Caspian kutum as a seafood. This study was carried out on 51 whitefish collected during the fishing season (February to March) 2017 at six stations (Gomishan, Babolsar, Mahmoudabad, Tonekabon, Chamkhaleh, Bandar Anzali) on the southern shores of the Caspian Sea. The results showed that in the gastrointestinal tract, 66.6% of the fish were micro plastics. On average, each fish was swallowed by 1.47 pieces of micro plastics the most of these micro plastics were fibers (38.75%), then fragments (42.31%), films (30%) and beads (11.42%). These data show that there is a significant amount of micro plastics contamination in the Caspian Sea fish. The consumption of this fish may transfer micro plastic to humans. The results of this study were compared with reports from other parts of the world indicating that more study in the Caspian Sea should be conducted.
http://www.aejournal.ir/article_91165_0b514bc954229850330ee4be04fbd2ce.pdf
آلودگی میکروپلاستیک
خوراک دریایی
ماهی سفید
دریای خزر
MPs pollution
Sea food
Caspian kutum
Caspian Sea
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
181
188
91222
Nutrition
تاثیر جایگزینی سطوح مختلف پودر کنجاله سویا به جای پودر ماهی در جیره غذایی بر شاخص های رشد، کیفیت لاشه و برخی فاکتورهای خونی بچه ماهی استرلیاد (Acipenser ruthenus)
The replacement effect of soybean meal instead of fish meal in the diet on growth, quality of meat and some blood factors in sterlet fry (Acipenser ruthenus)
حسام صفایی
1
حسین خارا
h.khara1974@yahoo.com
2
بهرام فلاحتکار
falahatkar@guilan.ac.ir
3
حبیب وهاب زاده
habib.vahabzadeh@gmail.com
4
گروه شیلات، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران، صندوق پستی: 1616
گروه شیلات، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران، صندوق پستی: 1616
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران، صندوق پستی: 1144
گروه شیلات، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران، صندوق پستی: 1616
این تحقیق با هدف بررسی جایگزینی پودرکنجاله سویا به جای پودرماهی در جیره غذایی ماهی استرلیاد و تاثیر آن بر رشد، برخی فاکتورهای خونی و کیفیت لاشه در طی 56 روز انجام شد. تحقیق با 5 تیمار و 3 تکرار شامل تیمار 1 (شاهد) با 0%، تیمار 2 با 10%، تیمار 3 با 20%، تیمار 4 با 30/7 % و تیمار 5 با 45% پودرکنجاله سویا انجام شد. تعداد 300 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی 1/8±70/95 گرم در 13 وان فایبرگلاس 2 تنی قرار گرفتند. پس از زیست سنجی و خونگیری از ماهیان، شاخص های رشد و فاکتورهای خونی و کیفیت لاشه تعیین گردید. نتایج نشان داد که ماهیان از لحاظ طول و ضریب چاقی دارای اختلاف معنی دار بودند (0/05>P). به طوری که جیره 10% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان شاخص های رشد در ماهیان شدند. بین تیمارها از لحاظ میزان هموگلوبین، هماتوکریت و پروتئین خون اختلاف معنی دار مشاهده شد (0/05>P). جیره 10 و 45% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان هموگلوبین، جیره 45% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان هماتوکریت و جیـره 30/7% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان پروتئین در خون در ماهیان شدند. بیش ترین میزان پروتئین خام لاشه متعلق به ماهیانی بود که از جیره 20% کنجاله سویا تغذیه کردند و این مقدار در مقایسه با سایر تیمارها تفاوت معنی داری داشت (0/05>P). لذا می توان گفت تیمار 2 و 3 بهترین تیمار از لحاظ دارا بودن کنجاله سویا می باشند.
The aim of this study was to investigate the replacement of soybean meal instead of fish meal in the diet of sterlet and and its effect on growth, quality of meat and some blood factors during 56 days. For this purpose, 5 treatments were selected. Treatments 1, treatment 2, treatment 3, treatment 4 and treatment 5 had 0%, 10%, 20%, 30.7% and 45% soybean meal, respectively. There were 300 fishes (70.95±1.8 g) in fiberglass tanks. After the biometric and blood sampling, growth indices and blood factors were measured. Also, the quality of meat was evaluated. The results showed that fishes had a significant difference in terms of growth and obesity coefficient (P<0.05). Fishes fed with 10 percent of soybean meal diet had the highest blood indexes.There was a significant difference between treatments in terms of hemoglobin, hematocrit and protein in blood (P<0.05). Fishes fed with 10 and 45 percent of soybean meal diet had the highest hemoglobin, fishes fed with 45 percent of soybean meal diet had the highest hematocrit and fishes fed with 30.7 percent of soybean meal diet had the highest protein in blood. Also, the highest amount of protein in fish meat was seen in fishes fed with 20 percent of soybean meal diet and there was a significant difference compared with other treatments (P<0.05). It is better for the treatments 2 and 3 of soybean meal to be replaced with fish meal.
http://www.aejournal.ir/article_91222_008127e289d31c027f640464cfed7518.pdf
استرلیاد (Acipenser ruthenus)
پودر کنجاله سویا
شاخص های رشد
فاکتورهای خونی
کیفیت لاشه
Sterlet (Acipenser ruthenus)
soybean meal
Growth indices
blood factors
Quality of meat
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
189
196
91252
Biology(Animal)
مطالعه ویژگیهای زیستی Paracobitis hircanica سگ ماهی ( Mousavi-Sabet و همکاران، 2015) در رودخانه زاو پارک ملی گلستان
Study of Biological Characteristics of Paracobitis hircanica (Mousavi-Sabet et al., 2015) in Zav River, Golestan National Park
محمد عطانیا
mohamadatania49@gmail.com
1
رحمان پاتیمار
rpatimar@yahoo.com
2
محمد هرسیج
m_harsij80@yahoo.com
3
ضیاء کردجزی
ziya.kordjazi@gonbad.ac.ir
4
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
جهت بررسی ویژگی های زیستی سگ ماهی (Paracobitis hircanica) تعداد 150 قطعه به وسیله دستگاه الکتروشوکر از دی ماه 1394 تا خرداد ماه 1395 صید گردید. نسبت جنسی نر به ماده در جمعیت مورد مطالعه 0/65 : 1 بود که نشان دهنده اختلاف معنیداری بین نسبت جنسی نر و ماده در جمعیت فوق بود (0/05>x 2= 6/83, p). بیشینه طول کل و وزن ماده ها 87 میلی متر و 5/30 گرم و برای نرها 104 میلیمتر و 7/31 گرم ثبت گردید. رابطه طول و وزن جنس ماده r2=0/97) W= 0/0085 TL 2/89) و برای جنس نر r2=0/98) W= 0/0109 TL 2/74) و برای جمعیت r2=0/97) W= 0/0099 TL 2/80) به دست آمد. نتایج نشان داد که الگوی رشد از نوع ایزومتریک در ماده ها و آلومتریک منفی در گروه نرها و جمعیت بود (t-test, tmale =6.31, tfemale = 1.61, tPopulation = 5.03, p < 0.05). میانگین هم آوری مطلق و هم آوری نسبی به ترتیب برابر با 328/86 و 11047/56 (تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) محاسبه شد. میانگین قطر تخمک ها 0/99 میلیمتر و از 0/45 تا 1/79 متغییر بود. بالاترین میانگین شاخص گنادوسوماتیک (GSI) برای جنس ماده در ماه خرداد و برای جنس نر در ماه اردیبهشت مشاهده گردید که به ترتیب 8/06 و 1/43 برای ماده ها و نرها مشاهده گرید.
To study the biological characteristics of Paracobitis hircanica with 150 fish samples that obtained in December 2015 to May 2016 with trawl net. Sex ratio of male to female was 1:0.65 that showed significant difference between sex ration of male to female in population (X2 = 6.83, p < 0.05). Maximum total length and weight were 87 mm and 5.30 g for females, 104 mm 7.31 g for males. The weight - length relation of female was W = 0.0085 TL2.89 (r2 = 0.97) and the weight - length relation of male was W = 0.0109 TL2.74 (r2 = 0.98) and the total relation was W = 0.0099 TL2.80 (r2 = 0.97). The results showed Isometric growth for female and negative allometric growth for male and population (t-test, tmale= 6.31, tfemale = 1.61, tpopulation= 5.03, p < 0.05). Average absolute fecundity were 328.86, while the relative fecundity (eggs/g) were 110.56. Eggs diameters were ranged from 0.45 to 1.79 mm with a mean value of 0.99 mm. The highest mean Gonadosomatic (GSI) for females in April and for males in May was observed, 8.06 and 1.43 for female and male respectively.
http://www.aejournal.ir/article_91252_18aa9b8490859b55e4673caf1d8fdac4.pdf
P. hircanica
الگوی رشد
شاخص گنادوسوماتیک
نهر زاو
پارک ملی گلستان
P. hircanica
Growth patter
GSI
Zav River
Golestan National Park
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
197
202
91281
Physiology (Animal)
اثرات مواد محافظ سرمایی مختلف و نسبت های مختلف رقیق سازی روی کیفیت اسپرم انجمادزدایی شده ازون برون (Acipenser stellatus)
Effect of different cryoprotectant and dilution rates on quality of stellate (Acipenser stellatus) post-thawed sperm
مهدی عادلی
mehdi.adeli1361@chmail.ir
1
شهرام ملکی
shahram.m@yahoo.com
2
محمدرضا ایمانپور
imanpoor.m@yahoo.com
3
ابراهیم مسعودی
masoudi.e@yahoo.com
4
زینب عادلی
zeinab.a@yahoo.com
5
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، آزادشهر، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، آزادشهر، ایران
انجماد اسپرم به عنوان روشی موثر در جلوگیری از انقراض نسل گونه های در معرض خطر می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی دی متیل سولفوکساید و اتیلن گیلکول در غلظت های مختلف و تاثیر نسبت های مختلف رقیق سازی روی درصد و زمان تحرک اسپرم ها پس از انجمادزدایی بود. برای این کار دی متیل سولفوکساید و اتیلن گیلکول هر کدام درغلظت های 5، 10 و 20 درصد به رقیق کننده اضافه شدند. سپس رقیق کننده با نسبت های 0/5:1، 1:1، 2:1 و 5:1 با اسپرم مخلوط شده و سپس اسپرم منجمد شد. در این تحقیق از اسپرم 4 مولد نر ازون برون استفاده شد. اسپرم های منجمد شده بعد از 20 و 40 روز از حالت انجماد خارج شدند. نتایج به دست آمده از آزمایش نشان داد که در بین تیمارهای مختلف رقیق سازی همراه با غلظت های مختلف دی متیل سولفوکساید و اتیلن گلیکول روی طول دوره تحرک و درصد تحـرک اسپـرم ازون برون پس از 20 و 40 روز انجماد اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/05>P). بالاترین طول دوره تحرک و درصد تحرک اسپرم های انجمادزدایی شده بعد از 20 و 40 روز انجماد، در اسپرمی که دارای دی متیل سولفوکساید 10 درصد و نسبت رقیق سازی 1:1 بود مشاهده شد (به ترتیب ثانیه 24/81±253/00 و درصد 3/20±36/51؛ ثانیه 23/70±234/36 و درصد 2/12±27/54).
Cryopreservation is as an effective way to prevent species extinction risk. In this study, we have investigated the protective effect of different concentrations of dimethyl sulfoxide and ethylene glycol as cryoprotectant and effect of different dilution ratios on sperm motility percent and its motility duration after thaw. For this work dimethyl sulfoxide and ethylene glycol was used as cryoprotectant, each at concentration of 5, 10 and 20% were added to the extender. Then, extender with 1:0.5, 1:1, 1:2 and 1:5 mixture ratios of the extender and sperms collected and the sperm was frozen. In this study semen obtainad from four stellate males were used. Frozen sperms after 20 and 40 days were excluded from freezing. The results of the experiment showed that the between various treatments dilution with different concentrations of dimethyl sulfoxide and ethylene glycol on motility duration and motility percentage of stellate post-thawed sperms after 20 and 40 days of freezing were significantly different in treatments (P<0/05). highest motility duration and the most motility percentage of post-thawed sperms after 20 and 40 days was related to the sperm with the concentration of dimethyl sulfoxide 10% and the dilution ratio of 1:1 (253.00±24.81 s and 36.51±3.20%; 234.36±23.70 s and 27.50±2.12%, respectively).
http://www.aejournal.ir/article_91281_950e7b496d85ef9e9468390921f3ad72.pdf
ازون برون
دی متیل سولفوکساید
اتیلن گیلکول
تحرک اسپرم
Stellate
Dimethyl sulfoxide
Ethylene glycol
Motility sperm
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
203
210
91299
Animal environment
بررسی تجمع فلزات سنگین در بافت عضله ماهی سیاه کولی (Vimba vimba) در رودخانه سیاه درویشان استان گیلان
The study of heavy metal accumulation in muscle tissue of Vimba bream (Vimba vimba) in the Siah Darvishan River, Guilan province, Iran
محمد اتفاق دوست
ettefaghdoost@phd.guilan.ac.ir
1
حمید علاف نویریان
hamidnaviri@yahoo.com
2
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران، صندوق پستی: 1144
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران، صندوق پستی: 1144
در این پژوهش، میزان غلظت ده فلز (آرسنیک، آهن، جیوه، روی، سرب، سلنیوم، کادمیوم، مس، منگنز و نیکل) در بافت عضله 20 عدد ماهی سیاه کولی (Vimba vimba) صید شده به وسیله تور پرتابی سالیک از رودخانه سیاه درویشان استان گیلان در تابستان 1395، توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی Varian موردمطالعه قرارگرفتند.میزان کمترین و بیش ترین تجمع فلزات سنگین به ترتیب: روی 19/55-23/15، آهن 11/50-13/41، مس 1/58-1/80، منگنز 1/45-1/66، سرب 0/56-0/67، آرسنیک 0/45-0/53، سلنیوم 0/39-0/48، نیکل 0/26-0/29، کادمیوم 0/16-0/19 و جیوه 0/059-0/071 میکروگرم بر گرم وزن خشک، مشاهده گردید. با توجه به نتایج این مطالعه، میانگین غلظت تمام فلزات در بافت عضله ماهی سیاه کولی به جز آرسنیک (0/042±0/490)، سرب (0/056±0/602) و منگنز (0/098±1/557)، پایینتر از حد مجاز تعیین شده توسط استاندارد جهانی FAO/WHO بودند.
In this study, concentration of ten metals (As, Fe, Hg, Zn, Pb, Se, Cd, Cu, Mn, Ni) in muscle tissue of 20 Vimba bream (Vimba vimba) Caught with cast net from Siah Darvishan River, Guilan province, Iran were investigated by Varian Atomic absorption spectroscopy. The lowest and highest mean accumulation of metals were observed, as follows: Zinc 19.55 - 23.15, Iron 11.50 - 13.41, Copper 1.58 - 1.80, Manganese 1.45 - 1.66, Lead 0.56 - 0.67, Arsenic 0.45 - 0.53, Selenium 0.39 - 0.48, Nickel 0.26 - 0.29, Cadmium 0.16 - 0.19 and Mercury 0.059 - 0.071 microgram per gram dry weight, respectively. According to the results of this research, mean concentrations of all metals in the muscle tissue of vimba bream, except for Arsenic (0.490 ± 0.042), Lead (0.602 ± 0.056) and Manganese (1.557 ± 0.098) were found to be lower than determined threshold limit value of FAO/WHO international standard.
http://www.aejournal.ir/article_91299_37acc5cb33f786b8997c405f39fd9ced.pdf
فلزات سنگین
سیاه کولی
رودخانه سیاه درویشان
بافت عضله
تجمع زیستی
heavy metals
Vimba bream
Siah Darvishan River
Muscle tissue
bioaccumulation
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
211
216
91620
Physiology (Animal)
مقایسه زیست شناسی تولیدمثلی جنس نر سیاه ماهی فلس ریز (Capoeta damscina) و سیاه ماهی خالدار (Capoeta trutta) در رودخانه قشلاق سنندج در طی فصل تولیدمثل
Comparison of reproductive biology of male Capoeta damascina and Capoeta trutta during reproduction season in Gheslagh River
زهرا سعیدی کیا
z.saeidikeya@yahoo.com
1
وحید زادمجید
zadmajid@gmail.com
2
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
در تحقیق حاضر بهمنظور مقایسه زیستشناسی تولیدمثلی مولدین سیاه ماهی فلس ریز (Capoeta damascina) و سیاه ماهی خالدار (Capoeta trutta)، مولدین از رودخانه قشلاق سنندج در طی فصل تولیدمثل جمع آوری شد. سپس پارامترهایی از قبیل طول کل و وزن کل پارامترهای کیفی اسپرم و استروئیدهای جنسی هر دو گروه مولدین سنجش گردید. طول کل و وزن کل در مولدین نر سیاه ماهی فلس ریز سه ساله به طور معنی داری بالاتر از مولدین نر سیاه ماهی خالدار سه ساله بود (0/05>P). حجم اسپرم، تراکم اسپرم، اسپرماتوکریت، استروئیدهای جنسی تستوسترون و دی هیدروکسی پروژسترون در مولدین سیاه ماهی خالدار به طور معنی داری بالاتر از مولدین سیاه ماهی فلس ریز بود (0/05>P). طول دوره حرکت اسپرم، درصد اسپرم های متحرک،pH و اسمولالیته پلاسمای سمینال در مولدین سیاه ماهی خالدار پایین تر از مولدین سیاه ماهی فلس ریز بود (0/05>P). درصورتی که سطح 11- کتوتستوسترون سرم خون در بین مولدین هر دو گروه فاقد اختلاف معنی دار بود (0/05<P). پراکنش بالای سلول های اسپرماتوزوآ در مجاری لومن مولدین سیاه ماهی خالدار نسبت به مولدین سیاه ماهی فلس ریز حاکی از فعال بودن بیش تر بیضه از لحاظ تولید اسپرم در طی فصل تولیدمثل و در درجه حرارت 21 درجه سانتی گراد می باشد.
In order to Comparison of reproductive biology Capoeta damascina and Capoeta trutta breeders were collected from the Gheshlagh River Sanandaj during reproduction season (June and July, 2017). Total length and weight in Capoeta damascina breeders was higher than Capoeta trutta breeders (P<0.05). Sperm volume, sperm density and spermatocrit in Capoeta trutta breeders was higher than Capoeta damascina breeders (P<0.05). The duration of sperm motility and the percentage of sperm motility was higher in Capoeta damascina breeders (P<0.05). PH and seminal plasma osmolality in Capoeta trutta breeders was less than Capoeta damascina breeders (P<0.05). Sex steroid levels of testosterone and dihydroxyprogesterone in Capoeta trutta breeders was greater than Capoeta damascina breeders (P<0.05) but 11- kettoesterone was not significantly (P>0.05). Histological studies in both group of breeders showed that the presene of spermatozoa cells in the lumen ducts which represent the onset of the stage spermatogensis in both group of fish, however, the distribution of spermatozoa cells in the lumen of Capoeta trutta breeders was more than Capoeta damascina breeders suggested that the testicle is more active in terms of sperm production.
http://www.aejournal.ir/article_91620_ef5ace379b637ac8022b13d3b4351bb1.pdf
سیاه ماهی
استروئیدهای جنسی
پارامترهای کیفی اسپرم
رودخانه قشلاق سنندج
Sex steroids
Capoeta
Sperm quality parameters
Gheslagh River
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
217
224
91655
Disease
ارزیابی علل احتمالی تلفات ماهی کپور دریایی (Cypirnus carpio) پرورش یافته در حصار توری در خلیج گرگان
Evaluating the possible causes of wild common carp (Cypirnus carpio) mortality cultivated in pen in Gorgan Bay
کامران عقیلی
k_aghili33@yahoo.com
1
عباسعلی آقایی مقدم
aghaeifishery@gmail.com
2
سید محمود عقیلی
maghili272@gmail.com
3
سارا حق پرست
sarah_haghparast@yahoo.com
4
مرکزتحقیقات ذخایر آبزیان آب های داخلی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
مرکزتحقیقات ذخایر آبزیان آب های داخلی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
مرکزتحقیقات ذخایر آبزیان آب های داخلی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
در این تحقیق علل احتمالی تلفات ماهیان کپور دریایی پرورشی در حصار توری واقع در خلیج گرگان در دو تراکم 2 و 4 قطعه در مترمربع بررسی گردید. طی این بررسی که از اردیبهشت 1391 تا خرداد 1392 بود، با افزایش دمای آب (به 30/8-29 سانتی گراد) در نیمه دوم مرداد ماه تلفات ماهیان شروع شد. علایم بالینی در ماهیان بیمار شـامل بی حالی، شنا در سطح آب، تیرگی رنگ، اتساع محوطه بطنی، بیرون زدگی یک طرفه یا دوطرفه چشم و خونریزی در سطح بدن بود. تعداد 50 عدد ماهی درحال مرگ به آزمایشگاه منتقل و از کلیه و کبد آن ها در محیط TSA (تریپتوز سو آگار) کشت تهیه و پس از گرمخانه گذاری پرگنه های خالص با استفاده از آزمایشات روش های تشخیصی شناسایی گردیدند. نتایج آزمایشات تشخیصی باکتری شناسی وجود آئروموناس هیدروفیلا را تایید کرد. هم چنین نتایج آزمایش آنتی بیوگرام، حساسیت باکتری به آنتی بیوتیک آنروفلوکساسین را نشان داد. جهت مقایسه تلفات در دو تیمار از آزمون های غیرپارامتریک از آزمون Man-Witney و جهت مقایسه زمان های مختلف در هر یک از تراکم ها از آزمون Kruskal-Walis استفاده شد. نتایج آزمون مقایسه های دوتایی مستقل (Man-Whitney) نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار میان دو سطح تراکم (2 و 4 عدد در مترمربع) در هریک از ماه های مورد مطالعه بود.
In this research investigated the possible causes of mortality of cultivated wild Carp containing 2 densities (2 and 4 individual/m2) in pens in Gorgan Bay between May and June 2013. Mortality started with increasing the temperature (29 till 30.8 °c) in July. Clinical symptoms observed in sick fish include fever, swimming in surface, dark color, Ventricular dilatation, one and two sides exophthalmia and hemorrhage on the body surface. 50 samples of fish at the time of death for autopsy were transferred to the laboratory. The internal organs (kidney and liver) were cultured in the TSA medium. After incubation, purified colonies, the bacteria were identified using diagnostic tests. The results proved that the isolated bacteria were Aeromonas hydrophila.The result of antibiogram test was performed the sensitivity of bacteria to Antroflexacin. To compare mortality in two treatments, it used of the non-parametric tests of Man-Witney and to compare the different times in each of the densities used of Kruskal-Walis test. The results showed there was no significant differences between two treatments (2 and 4 individual/m2) in each months.
http://www.aejournal.ir/article_91655_86b06562b416c8d71838281e61040b61.pdf
باکتری آئروموناس
اگزوفتالمی
آنتی بیوتیک
کپور دریایی
Aeromonas bacterium
Exophthalmia
Antibiotic
Wild common carp
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
225
230
91933
Animal science
اثر مکمل غذایی آستاگزانتین بر عملکرد رشد، بقاء و برخی شاخص های ایمنی ذاتی لارو قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
Effect of dietary supplementation of astaxanthin on growth performance, survival and several of innate immunity parameters of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) larvae
محسن علی
mani_a777 @yahoo.com
1
پریا اکبری
paria.akbary@gmail.com
2
امین غلام حسینی
3
محمد سعید فریدونی
paak1355@gmail.com
4
گروه بهداشت و بیماری آبزیان، دانشکده دامپزشکی شیراز، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار، چابهار، ایران
گروه بهداشت و بیماری آبزیان، دانشکده دامپزشکی شیراز، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
گروه بهداشت و بیماری آبزیان، دانشکده دامپزشکی شیراز، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
آبزی پروری متراکم منجر به افزایش استرس، شیوع بیماری باکتری و درنهایت تلفات می گردد. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر مکمل غذایی آستاگزانتین بر عملکرد رشد، بقاء و برخی شاخص های ایمنی لارو قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) به مدت 60 روز صورت گرفت. به این منظور، تعداد 360 قطعه لارو قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 0/01±0/13 گرم، در یک طرح کاملاً تصادفی به 4 تیمار آزمایشی و 3 تکرار (10 قطعه در هر تکرار) تقسیم شدند و به ترتیب با رژیم های غذایی حاوی 0، 50، 100 و 150 میلی گرم آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا مورد تغذیه قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که رژیم های حاوی آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا، تفاوت معنی داری در شاخص های رشد، بقاء و ایمنی ذاتی در مقایسه با تیمار شاهد نشان دادند (0/05>P). بالاترین وزن نهایی، افزایش وزن به دست آمده، ضریب رشد ویژه، نسبت کارایی پروتئین، بقاء، پروتئین تام و گلوبولین در تیمار حاوی 100 میلی گرم آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا مشاهده شد که با بقیه تیمارها دارای تفاوت معنی دار بود (0/05>P). بیش ترین فعالیت لیزوزیم و آلیومین در تیمارهای حاوی 150 میلی گرم آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا مشاهده شد که با بقیه تیمارها تفاوت معنی داری را نشان دادند (0/05>P). در مجموع براساس نتایج این تحقیق، افزودن 100 میلی گرم مکمل غذایی آستاگزانتین بر کیلوگرم جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان به منظور بهبود شاخص های رشد، بقاء و پاسخ های ایمنی ذاتی در این ماهی پیشنهاد می شود.
High-density aquaculture has led to congestion and excessive stress and contributed to bacterial infection outbreaks that have caused high mortality. This experiment was conducted to evaluate the effect of dietary supplementation of astaxanthin on the growth performances, survival and several of innate immunity parameters of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) larvae for 60 days. In this experiment, 360 of larvae (with average weight of 0.13±0.01) in 4 treatments and 3 replicates (n=30 in each replicate) in a completely randomized design was divided and fed with diets containing 0, 50, 100 and 150 g astaxanthin /kg food respectively. The present results showed that diets containing astaxanthin showed a significant difference in growth, survival and innate immunity compared with control treatment (P<0.05). The highest FW, SGR, WG, PER, survival, total protein and globulin were observed in the diet containing 100 mg/kg astaxanthin which had a significant difference compared with other treatments (P<0.05). The highest lysozyme activity and albumin were observed in treatments containing 150 mg/kg astaxanthin which showed a significant difference compared with other treatments (P<0.05). Finally, the present results suggest that diets containing 100 and 150 g/kg dietary astaxanthin could improve growth, survival and innate immunity responses of rainbow trout.
http://www.aejournal.ir/article_91933_81b27a02e06206b25c08d8b089d3107c.pdf
ماهی قزل آلای رنگین کمان
آستاگزانتین
شاخص های رشد
ایمنی ذاتی
Oncorhynchus mykiss
Astaxanthin
Growth parameters
Innate immunity
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
231
238
91940
Nutrition
اثر ریزپوشانی لاکتوباسیلوس پلانتاروم با ریزذرات آلژینات/کیتوزان بر شاخص های رشد، تغذیه و فاکتورهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
Effect of Lactobacillus plantarum nano-microencapsulated with alginate/chitosan on growth performance, nutritional indices and Blood parameters in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss)
مریم احمدمرادی
m.ahmadmoradi2015@gmail.com
1
سیاوش سلطانیان
siyavashsoltanian@yahoo.com
2
مجتبی علیشاهی
alishahimoj@gmail.com
3
مصطفی اخلاقی
akhlaghi@shirazu.ac.ir
4
علی شهریاری
5
آزاده یکتاسرشت
azadeh_neisi@shirau.ac.ir
6
بخش علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
بخش علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
بخش بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
بخش علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
بخش پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
مطالعه حاضر به منظور مقایسه تأثیر باکتری Lactobasillos plantarumریزپوشانی شده (با ریز ذرات کیتوزان/ آلژینات) و معمولی (بدون ریزپوشانی) بر شاخص های رشد، تغذیه و فاکتورهای خونی در ماهی قزل آلای رنگین کمان Oncorhynchus mykissانجام شد. 480 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی 1/2±15 در چهار گروه (با سه تکرار) به مدت 8 هفته به ترتیب با جیره های آزمایشی شامل: لاکتوباسیلوس پلانتاروم بدون ریزپوشانی (تیمار1)، لاکتوباسیلوس پلانتاروم ریزپوشانی شده با کیتوزان و آلژینات (تیمار2)، کیتوزان و آلژینات بدون باکتری (تیمار3) و فقط خوارک پایه (گروه شاهد) تغذیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که بهترین ضریب رشد ویژه و فاکتور وضعیت، مربوط به تیمار2 بود، البته ضریب تبدیل غذایی و کارایی پروتئین نیز در تیمار2 و3 نسبت به گروه شاهد بهبود نشان داد، هرچند این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. هم چنین بیش ترین میزان هماتوکریت، هموگلوبین و حجم متوسط گلبول قرمز در تیمار 2 مشاهده شد که هماتوکریت با گروه شاهد اختلاف معنی داری داشت (0/05˂P). بیش ترین تعداد گلبول های قرمز، غلظت متوسط هموگلوبین گلبول های قرمز و کم ترین مقدار غلظت متوسط هموگلوبین گلبولی در تیمار1 مشاهده شد. تعداد گلبول های سفید نیز در تیمار 3 نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. بنابراین می توان بیان کرد به کارگیری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم موجب بهبود شاخص های رشد، تغذیه و فاکتورهای خونی شد ولی برای توصیه این روش جهت تجویز پروبیوتیک در ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی بیش تری لازم است.
The present study was designed to compare the effect of Lactobacillus plantarum nano/microencapsulation with alginat/chitosan and only probiotic (none encapsulation) on growth performance, nutritional indices and blood parameters on rainbow trout (Oncorhynchus mykiss). 480 fry rainbow trout with 15±1.2 g in weight were sorted and fed for eight weeks in four groups (with three replicates) including: Lactobacillus plantarum without any encapsulation (T1), encapsulated Lactobacillus plantarum with Alginate/ Chitosan (T2), alginate/ chitosan enriched free bacteria (T3) and basic diet (control group), respectinely. Results showed the best specific growth rate and Condition Factor were seen in treatment 2 and Also feed conversion ratio and protein efficiency ratio improved in treatments 2 and 3 in contrast with control group, although this increase was not significant. Study of Blood parameters showed higher hematocrit, hemoglobin and mean corpuscular volume were seen in treatment 2 which hematocrit was significantly different from control treatment (p˂0.05). The highest red blood cells, means corpuscular hemoglobin concentration and lowest means corpuscular hemoglobin were seen in treatment1. The number of white blood cells was significantly increased in treatment3 than control group (p˂0.05). Therefore, based on obtained results, it can be concluded that use of probiotic Lactobacillus plantarum could improve growth performance, nutritional indices and blood parameters, but this technology recommend for use probiotic on rainbow trout required further studies on the application.
http://www.aejournal.ir/article_91940_c4270a3137e299c04030fb97291fc078.pdf
پروبیوتیک
تغذیه
لاکتوباسیوس پلانتاروم
ترکیبات خونی
نانوذرات
ریزپوشانی
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
239
246
91951
Physiology (Animal)
اثر غلظت های تحت کشنده نانوذرات نقره و نیترات نقره بر ماهی کپورمعمولی (Cyprinus carpio. L): تغییرات خون شناسی و آنتی اکسیدانی
The effects of sub-lethal concentrations of silver nanoparticles and silver nitrate on common carp (Cyprinus carpio L.): changes in hematology and antioxidants
خیراله خسروی کتولی
khosravi.kh@ut.ac.ir
1
علی شعبانی
alishabani@gmail.com
2
حامد پاک نژاد
h.kolangi@gmail.com
3
محمد رضا ایمانپور
imanpour.m@gmail.com
4
گروه تکثیر و پرورش آبزیان، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه تکثیر و پرورش آبزیان، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه تکثیر و پرورش آبزیان، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه تکثیر و پرورش آبزیان، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
با توجه به کاربرد بالای نقره و هم چنین احتمال در معرض گرفتن آبزیان، امکان در معرض قرارگیری این موجودات با این فلز زیاد است. لذا این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه اثرات تحت حاد نانوذرات نقره و نیترات نقره بر بقاء، شاخص های مختلف خونی و هم چنین آنزیم های شاخص آنتی اکسیدانی در ماهی کپورمعمولی انجام شد. ابتدا غلظت کشندگی 50% و 96 ساعته برای دو شکل نقره به دست آمد و سپس ماهیان به مدت 21 روز در معرض %15 و 30% از غلظت حاد محاسبه شده (0/4 و 0/8 میلی گرم در لیتر نانوذرات و هم چنین 0/025 و 0/045 میلی گرم در لیتر نیترات نقره) قرار گرفتند. متوسط غلظت حاد 96 ساعته برای نانوذرات نقره و نیترات نقره به ترتیب 0/02±0/29 و 0/05±0/15 میلی گرم در لیتر بود. نتایج نشان دهنده اختلالات مختلفی در شاخص های خون شناسی ازجمله کاهش تعداد گلبول های قرمز و افزایش تعداد گلبول های سفید بود. هم چنین آنزیم SOD در اکثر تیمارهای درمعرض قرار گرفته در مقایسه با گروه شاهد القاء شد. این مطالعه نشان داد نیترات نقره در غلظت های پایین تری اثرات کشندگی خود را اعمال می کند و هر دو شکل نقره تقریباً به شکل یکسان باعث تغیییرات در فاکتورهای ایمنی ذاتی و شاخص های استرس اکسیداتیو در ماهیان درمعرض قرار گرفته شدند اما در آنزیم SOD این تغییرات در گروه های مواجه شده با نیترات نقره کمی بیش تر بود.
Considering the high application of silver as well as the risk of exposure of aquatic organisms, the possibility of exposing these animals to this metal is high. Therefore, the aim of this study was to investigate and compare the sub-acute effects of silver nanoparticle and silver nitrate on survival, various indices of blood and also antioxidant biomarker in common carp. For this purpose, at first, Lethal Concentration (LC50-96 h) for two silver forms was obtained and then fish were exposed to 15 and 30% of the calculated concentration (0.4 and 0.8 mg / L nanoparticles as well as 0.025 and 0.045 mg / L silver nitrate) for 21 days. LC50-96 h for silver nanoparticles and silver nitrate were 0.29 ± 0.02 and 0.15 ± 0.05 mg/L respectively. The results showed that after exposure to silver nanoparticles and silver nitrate, different disorders were observed in hematologic indices including reducing the RBC and WBC count. The results showed that the SOD enzyme activity in most exposed groups were induced in compare to the control group. This study showed that silver nitrate at lower concentrations show its destructive effects and both forms of silver almost identically changed immunity factors and also oxidative stress in exposed fish, but in the SOD enzyme, these changes were slightly higher in groups exposed to silver nitrate.
http://www.aejournal.ir/article_91951_be29b0b04ebc0f0cad782c0fbc8e00e6.pdf
ماهی
حالت یونی و نانوذرات نقره
سم شناسی
استرس
fish
Ionic and Silver Nanoparticles
toxicology
Stress
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
247
252
91956
Physiology (Animal)
تاثیر نانوذرات نقره بر ترکیب لاشه ماهی قرمز (Carassius auratus) تغذیه شده با الیگوساکارید رافینوز و باکتری Pediococcus acidilactici
Effect of silver nano particles on carcass composition of goldfish (Carassius auratus) pre-treated with Raffinose oligosaccharide and Pediococcus acidilactici bacteria
فاطمه زهرا جعفری
jafarizahra293@yahoo.com
1
سید علی اکبر هدایتی
hedayati@gau.ac.ir
2
سیدحسین حسینی فر
hossein.hoseinifar@gmail.com
3
علی جافرنوده
a.jafar55@gmail.com
4
طاهره باقری
bagheri1360@gmail.com
5
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
مرکز تحقیقات آب های دور، موسسه تحقیقات شیلات ایران، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، چابهار، ایران
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر حفاظتی پیش تیمار باکتری Pediococcus acidilactic و الیگوساکارید رافینوز بر ترکیب لاشه در ماهی قرمز (carassius auratus) در مواجهه با نانو نقره بود. بر این اساس تعداد 250 عدد ماهی قرمز با میانگین وزنی 0/18±26/3 در چهار تیمار و هر تیمار با سه تکرار شامل: غذای بدون مکمل غذایی (تیمار1شاهد)، غذای حاوی پروبیوتیک باکتری با غلظت 107 کلنی بر گرم غذا (تیمار2)، غذای حاوی رافینوز به میزان 1 گرم در کیلوگرم غذا (تیمار3) و غذای سین بیوتیک (تیمار 4) تقسیم شد و به مدت 6 هفته تغذیه شدند. بعد از پایان دوره تغذیه، به تیمارهای آزمایش میزان 50 درصد غلظت کشنده نانو نقره (0/5 میلی گرم بر لیتر) به مدت 14 روز اضافه شد و در پایان دوره 14 روزه، نمونه برداری از لاشه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در پایان دوره آزمایش نشان داد شاخص های رطوبت، خاکستر، پروتئین و چربی لاشه در بین تیمارهای آزمایش اختلاف معنی داری با هم نداشتند (0/05<P). هرچند در برخی از شاخص ها ازجمله رطوبت، پروتئین و خاکستر در تیمار سین بیوتیک روند افزایشی را نشان داد ولی این افزایش معنی دار نبود (0/05<P). با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش و عدم معنی داری شاخص های مربوطه در تیمارهای مذکور به نظر می رسد استفاده از این مکمل ها با این غلظت اثرگذاری مناسب را بر شاخص های مربوطه ندارد.
Aim of this study was to investigate the protective effect of pre-treatment of bacteria pediococcus acidilactici and oligosaccharideRaffinose on carcass composition of Goldfish (carassius auratus) in exposure to nano silver. Accordingly, 250 fish with an average weighing of 26.3±0.18 fed for 6 weeks in four treatments and each treatment with three replications including diet without food supplement (control 1), probiotic diet of bacteria with a concentration of 107 colonies per gram (treatment 2), food containing probiotic Raffinose (1 g/kg) and synbiotic (treatment 4). After the end of the feeding period, 50% of the nano-silver concentration (0.5 mg/L) was exposed to the treatments for 14 days and at the end of the 14-day exposure, carcass sampling was performed. At the end of the experiment, analysis of data showed that there was no significant difference in the moisture content, ash, protein and carcass fat among the treatments (P>0.05). However, in some indices, such as moisture, protein and ash, there were increased trend in synbiotic treatment, but this increase was not significant (P>0.05). Regarding the results of this study and the lack of meaning of relevant indices in these treatments, it seems that using studied supplements with this concentration does not had an appropriate effect on the studied indices.
http://www.aejournal.ir/article_91956_850aad40f2efae1ceb8626ebab4cbf71.pdf
پروبیوتیک
پربیوتیک
نانو نقره
خون شناسی
ماهی کاراس طلایی
Probiotic
Prebiotic
Nano-silver
Hematology
goldfish
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
253
256
89847
Animal science
تعیین زمان اولین تقسیم میتوزی در قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius)
First cleavage interval determination in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) and the Caspian salmon (Salmo trutta caspius)
ثارالله زارعی
sarallah.zarei@gmail.com
1
سالار درافشان
sdorafshan@cc.iut.ac.ir
2
فاطمه پیکان حیرتی
fheyrati@cc.iut.ac.ir
3
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران، صندوق پستی: 83111-84156
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران، صندوق پستی: 83111-84156
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران، صندوق پستی: 83111-84156
متوسط زمان لازم بین لقاح تا اولین تقسیم میتوزی (FCI) First Cleavage Interval در قزلآلای رنگینکمان Oncorhynchus mykiss و ماهی آزاد دریای خزر Salmo trutta caspius تعیین شد. لقاح با استفاده از تخمک و اسپرم استحصالی از 6 الی 9 قطعه مولد ماده از هر گونه انجام شد. بهمنظور حذف اثرات انفرادی مولدین بر زمان احتمالی تقسیم سلولی، اسپرم و تخمک متعلق به افراد مختلف یک گونه، پیش از لقاح با یکدیگر مخلوط شدند. لقاح بهروش خشک انجام و تخمهای لقاح یافته در 0/3± 7/3 درجه سانتیگراد انکوبه شدند. نمونهبرداری از تخمهای لقاح یافته هر گونه در فاصله زمانی 5 الی 12 ساعت پس از لقاح با فاصله زمانی 10 دقیقه انجام شد. در هر مرحله، حداقل 30 عدد تخم نمونهبرداری شده و بلافاصله پس از شفافسازی، در محلول داویدسون تثبیت شدند. نمونهها با بزرگنمایی 40X جهت حضور شیار تقسیم و وقوع تقسیم میتوزی بررسی شدند. معیار وقوع اولین تقسیم میتوزی، وجود شیار تقسیم کامل در حداقل 50 درصد نمونهها بود. نتایج نشان داد که اولین تقسیم سلولی تخم در قزلآلای رنگینکمان بهطور میانگین در 30±3212 درجه-دقیقه پس از لقاح (حدود 7 ساعت و بیست دقیقه) بهطور معنیداری در زمان کوتاهتری نسبت به ماهی آزاد دریای خزر 35±4015 درجه-دقیقه (9 ساعت و ده دقیقه) رخ میدهد و لذا زمان مناسب برای القای تتراپلوییدی در ماهی آزاد دریای خزر و قزلآلای رنگینکمان با یکدیگر کاملاً متفاوت خواهد بود. ارزیابی اثرات انفرادی والدین بر زمان اولین تقسیم سلولی تخم در مطالعات آتی پیشنهاد میشود.
The First Cleavage Interval (FCI) of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) and the Caspian salmon (Salmo trutta caspius) were determined. Fertilization was done using eggs collected from 6-9 individuals from each species. To reduce the effects of individual variation among broodfishes on FCI, the gametes from the same sex and species were pooled before fertilization. Dry fertilization was done and the eggs were incubated at 7.3 ± 0.3 ºC. Sampling was carried out during 5 to 12 hours post fertilization (PF) at 10 min intervals, at each sampling point, at least 30 eggs were collected and were preserved in Davidson fixative after clearing. The eggs were analyzed under x40 magnification to check when the cleavage furrow and/or mitotic division were obvious. The FCI was determined when the complete cleavage furrow presented in at least 50% of sampling eggs. The results showed that the mean FCI for rainbow trout was 3212 ± 30 degree-min (7h, 20 min PF) was significantly shorter than the FCI in the Caspian salmon as 4015 ± 35 degree-min (9h, 10min PF). So, it could be concluded that the suitable time for the Caspian salmon is completely differ from rainbow trout. Future research on the evaluation of any possible differences among individual broodfishes of each species is recommended.
http://www.aejournal.ir/article_89847_72303a1a8b0f278ae278478ed4f97ed4.pdf
قزلآلای رنگینکمان
ماهی آزاد دریای خزر
تقسیم میتوز
rainbow trout
Caspian salmon
Mitotic division
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
257
264
88518
Ecology
مکانیابی استقرار قفسهای دریایی برای ماهی هامور معمولی (Epinephelus coioides) در آبهای پیرامونی جنوب جزیره قشم براساس مدل تحلیل مدیریتی (SWOT) و GIS
Site selection for the establishment of marine cages for Epinephelus coioides in the peripheral waters of southern Qeshm Island based on the management analysis model (SWOT) and GIS
مریم نوری بالانجی
maryamnoory2003@yahoo.com
1
ایمان سوری نژاد
i_sourinezhad@yahoo.com
2
فریدون عوفی
sillaginid@hotmail.com
3
زهرا قاسمی
zghasemi446@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات و آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق مناسب جهت توسعهی آبزیپروری و تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار قفسهای دریاییگونه هامور معمولی (Epinephelus coiodes) در محدوده آبهای پیرامون جزیره قشم، با نگرشی بر ملاحظات زیست محیطی و رویکرد توسعه آبزیپروری میباشد. در این راستا، تعیین شرایط بومشناختی منطقه مورد مطالعه برای معرفی هامور معمولی جهت آبزیپروری در قفسهای دریایی، تعیین مناطق مناسب جهت استقرار قفسهای دریایی از طریق مطالعات هیدروبیولوژی،هیدروگرافی، ژئومورفولوژی، بهکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهعنوان مدل کاربردی در تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار قفسهای دریایی و تعیین اولویت و امتیازبندی مناطق منتخب براساس مدل تحلیل مدیریتی (SWOT) انجام گرفت. دوره بررسی 16 ماهه این پژوهش از مهرماه 1395 لغایت دیماه 1396 ادامه یافت و منطقه موردمطالعه در محدوده استان هرمزگان، آبهای پیرامونی جزیره قشم بود. براساس مجموعه مطالعات انجام شده در رابطه با ویژگیهای ژئومورفولوژی ناحیه ساحلی و هیدروگرافی منطقه مورد مطالعه مشخص شد که ناحیه ساحلی جنوبی جزیره قشم در بخش غربی و همچنین محدوده دریایی جزیره هنگام مکانهای مناسب و دارای امنیت محیطی میباشند که اقدامات انجام شده در رابطه با استقرار سیستمهای قفس با توجه به مدیریت علمی، موفقیتآمیز بود. با توجه به بالا بودن ضریب اطمینان حاصل از ارزیابی منطقه از طریق مدل ارائه شده PASTAKIA و روش ماتریس ترکیبی، این مناطق دارای معیارهای با امتیاز بالا بود. این معیار و امتیاز در گروه متوسط توصیف اثر و معیار کمی 25 تا 50 بوده که بهلحاظتصمیمگیری و اقدام، نیازمند رعایت اصول مدیریتی میباشد.
The purpose of this study is to identify suitable areas for aquaculture development and to determine the suitable locations for the establishment of marine cages for Epinephelus coioides in the waters around the Qeshm Island, with an attitude on environmental considerations and aquaculture development approach. In this regard, the ecological conditions of the studied area for the purpose of introducing the Epinephelus coioides for aquaculture in marine cages, the suitable areas for deploying marine cages through hydro biological studies, hydrography, geomorphology, geographic information system (GIS) application as a model for determining the suitable locations for deploying marine cages and prioritizing and rating the selected areas based on the (SWOT) analysis model were determined. The 16-month period of this study continued from October 2016 to January 2017 and the studied area was in Hormozgan province, the peripheral waters of Qeshm Island. Based on a series of studies on the geomorphologic features of the coastal area and the hydrography of the studied area, it was determined that the intended areas included the southern coastal area of Qeshm Island in the western part, as well as the marine range of the island are suitable and environmentally safe places that the taken measures were successful in establishing cage systems with respect to scientific management. Due to the high coefficient of confidence of the region through the PASTAKIA model and the combined matrix method, these areas had high scores. This criterion and score in the middle group are descriptive of the effect and a quantitative criterion of 50 -25 which, requires observance of the management principles in terms of decision making and action.
http://www.aejournal.ir/article_88518_dc80a8d083de91f4b6b0fa0e2d1a506d.pdf
مکانیابی
قفسهای دریایی
هامور معمولی
سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)
جزیره قشم
Site Selection
Marine cages
Epinephelus coioides
geographic information system (GIS)
Qeshm Island
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
265
272
89945
Nutrition
بررسی تغییرات کیفی گوشت چرخ کرده ماهی کپور نقره ای (Hpophthalmichthys molitrix) در دمای فوق سرما (Superchilling) در بسته بندی اتمسفر اصلاح شده و معمولی
Survey on qualitative changes of minced Silver carp stored at superchilling in Modified Atmosphere and typical packaging
فهیمه غسالی کاربندی
fahimeh.ghasali@yahoo.com
1
سیدجواد ابوالقاسمی
abolghasemisj@yahoo.com
2
امیر رضا شویکلو
shaviklo@gmail.com
3
گروه شیلات، واحدتالش، دانشگاه آزاداسلامی، تالش، ایران، صندوق پستی: 65143-43711
گروه شیلات، واحد تالش، دانشگاه آزاد اسلامی، تالش، ایران، صندوق پستی: 65143-43711
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، موسسه تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
در این تحقیق تغییرات کیفی گوشت چرخ کرده ماهی در بستهبندی اتمسفر اصلاح شده(به نسبت 50:5:45 برای گازهای N2:O2:CO2)و معمولی نگه داری شده در دمای فوق سرما (2– درجه سانتی گراد)مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان داد که روند تغییرات ازت آزاد (TVB-N میلی گرم / 100 گرم نمونه) با استفاده از روش فوق سرما در بسته بندی اتمسفر اصلاح شده موجب کندتر شدن تشکیل مواد ازته فرار گردید و افزایش این شاخص در بسته بندی معمولی در طول بررسی معنی دار بوده است (0/05>P). مقدار مواد واکنش گر با تیوباربیوتیک اسید (TBARSبرحسب میلی گرم مالوندی آلدهید/کیلوگرم نمونه) در بسته بندی معمولی پس از 35 روز ازحد مجاز گذشت و به 0/05 ± 2/27 میلی گرم رسید. در حالی که بسته بندی اتمسفر اصلاح شده به صورت معنی داری کم تر بود(0/05>P). تغییرات pH در هر دو تیمار در طول زمان یکسان و نزولی بود. به طور کلی افزایشمعنی داری در میزان TBARS وTVB-N در نمونه های بسته بندی معمولی نسبت به بسته بندی اتمسفر اصلاح شده مشاهده شد که این امر بیانگر اکسایش چربی در خلال نگه داری در بسته بندی معمولی به دلیل نفوذ اکسیژن به درون بسته بوده و حاکی از فعالیت مکانیسم اکسایشی و آنزیمی در هنگام نگه داری می باشد. در ارزیابی های حسی، تیمار بسته بندی اتمسفر اصلاح شده به طور معنی داری امتیاز کیفی کل بالاتری از نظر فاکتورهای رنگ، بو و بافت کسب نمود (0/05>P). این نتیجه را می توان ناشی از تاثیر بیش تر اتمسفر اصلاح شده بر روند تاخیر و یا توقف فعالیت های بیوشیمیایی نسبت دانست. در مجموع، بسته بندی اتمسفر اصلاح شده در دمای فوق سرما به عنوان تیمار منتخب بوده و زمان نگاه داری را به مدت 5 روز افزایش داد.
In this research qualitative changes of minced fish were examined in Modified atmosphere (50: 5: 45 for N2: O2: CO2 gases) and Typical packaging stored at supercoiling (-2oC) temperatures, the results showed that the trend of total volatile basic nitrogen change (TVB-N mg / 100 g) by using superchilling method in the modified atmosphere packaging reduced the formation of TVB-N and the increase of this index was significant in typical packaging (P <0.05). The amount of reactive substances with Thiobarbituric acid (TBARS / mg MDA/kg) in typical packaging peaked over than permissible range and reached to 2/27±0/05 mg after 35 days, Whereas the TBARS index was significantly lower in modified atmosphere packaging (P<0.05). The pH changes in treatments were descending and the same, during the evaluation. Entirely there was a significant increase in TBARS and TVB-N in typical packaging samples compared to modified atmosphere packaging. This indicates that fat oxidation during storage in typical packaging due to oxygen penetration into the package and the activity of the oxidative and enzymatic mechanism during storage. In sensory assessments, modified atmosphere packaging treatment obtained a significantly higher quality score in color, odour and texture (P <0.05). This result can be attributed to the effect of modified atmospheric packaging treatment on decreasing or stopping of biochemical activity. Totally, the modified atmosphere packaging as a selective treatment, increase shelf life for five days.
http://www.aejournal.ir/article_89945_fa499f1c918a77f026ed8a5948a38809.pdf
کپور نقره ای
فوق سرما
اتمسفر اصلاح شده
زمان ماندگاری
Silver carp
Superchilling
Modified atmosphere
Shelf life
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
273
282
92004
Animal environment
اثرات مولتی آنزیم کمبو در جیره غذایی بر شاخص های رشد، بازماندگی و عملکرد تولیدمثلی ماهی قرمز (Carassius auratus gibelio)
Effects of Combo multi enzyme in the diet on growth factors, survival rate and reproductive performance of gold fish (Carassius auratus gibelio)
مهرداد عادلیان
mehrdad20ad@gmail.com
1
محمدرضا ایمانپور
mrimanpoor@yahoo.com
2
ولی اله جعفری
vjafari110@yahoo.com
3
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
ماهی قرمز (Carassius auratus gibelio) به طور وسیعی به عنوان معروفترین ماهی در سرتاسر جهان گسترش یافته است و یک مدل زیستی مناسب به شمار میرود. آنزیمها میتوانند اثرات عوامل ضدتغذیهای را از بین ببرند و سبب بهبود عملکرد رشد ماهی شوند. جیره غذایی به خاطر اثری که روی کیفیت تخم دارد مورد توجه زیادی قرارگرفته است، یافتههای جدید نشان میدهد که افزودن مولتیآنزیمها به جیره غذایی میتواند بر شاخصهای گنادی تأثیرگذار باشد. هدف از این پژوهش به کارگیری مولتی آنزیم کمبو در جیره غذایی ماهی قرمز و بررسی اثربخشی آن بر شاخص های رشد، بازماندگی و عملکرد تولیدمثلی است. برای انجام این آزمایش از جیره تجاری (انرژی 4EF3001، تایلند) استفاده شد و مولتی آنزیم کمبو® (شرکت زوبین زرین، ایران) در 5 تیمار 0، 250، 500، 750 و 1000 میلی گرم بر کیلوگرم غذا، به جیره غذایی اضافه شد. این مولتی آنزیم به طورکلی در مقادیر 750 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی بهترین فاکتور رشد را ایجاد کرد که با گروه شاهد تفاوت معنی دار داشت (0/05>P) اما در درصد بازماندگی تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایش ایجاد نکرد (0/05<P). هم چنین مولتی آنزیم کمبو با مقدار 1000 میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی بالاترین میزان شاخص گنادوسوماتیک، هم آوری و درصد لقاح را ایجاد کرد که با گروه شاهد دارای تفاوت معنی دار بود (0/05>P) اما در هیچ یک از گروه های آزمایش در قابلیت تفریخ، بازماندگی لاروی و درصد تحرک اسپرم تفاوت معنی دار ایجاد نگردید (0/05<P). در یک نتیجه گیری کلی مولتی آنزیم کمبو با مقدار750 میلیگرم برکیلوگرم جیره غذایی به عنوان بهترین میزان آنزیم جهت پرورش و میزان 1000 میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی به عنوان بهترین سطح برای بهبود عملکرد تولیدمثلی معرفی می گردد.
The goldfish (Carassius auratus gibelio) is expanded widely as the most famous fish around the world and is considered a good bio-model. Enzymes can eliminate the effects of anti-nutritional agents and improve the performance of fish growth. The diet due to the effect on quality of eggs, it has attracted much attention; new findings express that the addition of multi-enzymes to diet can have effect on gonadal parameters. The aim of this study is to use the Combo multi enzyme in gold fish diet and investigate its effectiveness on growth, survival rate and reproductive performance. To carry out this experiment, the commercial diet (4EF3001, Thailand) was used and the multi-enzyme Combo® (Zubin Zarrin Co) was added to the diet in 5 treatments of 0, 250, 500, 750 and 1000 mg / kg of diet. This multi-enzyme established the best growth factor in the range of 750 and 1000 mg / kg diet, which was significantly different from the control group (P<0.05) however, there was no significant difference in survival percentage between the experimental groups (P>0.05). Also Como multi with the amount of 1000 mg / kg diet established the highest gonadosomatic index, fecundity and fertilization percentage, which was significantly different from the control group (P<0.05) However, in none of the experimental groups, did not establish difference in hatchability, larval survival and sperm motility percentage significantly (P>0.05). In a general conclusion, Combo multi-enzyme with a value of 750 mg / kg diet as the best value of enzyme for growth and 1000 mg / kg diet is considered as the best level for improving reproductive performance.
http://www.aejournal.ir/article_92004_61c99524da2f850767845fadc98fa5b7.pdf
شاخص های رشد
عملکرد تولیدمثلی
مولتی آنزیم کمبو
ماهی قرمز (Carassius auratus gibelio)
Growth Factors
reproductive performance
Combo multi enzyme
Goldfish (Carassius auratus gibelio)
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
283
288
92029
Biology(Animal)
بررسی پتانسیل پروبیوتیکی باکتری های اسیدلاکتیک جدا شده از دستگاه گوارش ماهی اسکار (Astronotus ocellatus)
study of probiotic potential of lactic acid bacteria isolated from the digestive system of Astronotus ocellatus fish
عاطفه بزرگی ماکرانی
atefeh.bozorgi@yahoo.com
1
شهلا جمیلی
shahlajamili42@yahoo.com
2
امید خان محمدی اطاقسرا
bio_kh@yahoo.com
3
گروه زیست شناسی و علوم پزشکی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات و آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
گروه زیست شناسی و علوم پزشکی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران
باکتریهای اسیدلاکتیک، متداولترین نوع باکتریهایی هستند که بهعنوان پروبیوتیک معرفی شدهاند. درمطالعه حاضر ابتدا بهمنظور جداسازی باکتریهای اسیدلاکتیک، نمونه گیری از روده ماهی اسکار انجام شد و مقاومت به املاح صفراوی، تحمل شرایط اسیدی و قابلیت تخمیر قندها مورد یررسی قرارگرفت. در این تحقیق، از روده 50 ماهی اسکار نمونهبرداری صورت گرفت و درمحیط کشت MRS براث کشت داده شد. برای رسیدن به این هدف، باکتریهای اسیدلاکتیک توسط روش های فنوتیپی (رنگ آمیزیگرم، تست کاتالاز، تست حرکت و تستهای بیوشیمیایی) جداسازی شدند و شاخصهای اولیه پروبیوتیکی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس برای شناسایی مولکولی با جفت آغازگرهای اختصاصی (پرایمر)، ژن 16 S rDNA باکتریهای Lactobacillus acidophilus و Lactobacillus casi با استفاده از PCR تکثیر داده شد. سپس با استفاده از الکتروفورز باند اختصاصی نوع باکتری اسیدلاکتیک مشخص گردید. در پایان تحقیق، بعد از رنگآمیزی و تست PCR، از بین 50 نمونه به تعداد 21 نمونه مثبت Lactobacillus acidophilus و 18 مورد Lactobacillus casei شناسایی و گزارش گردید.
Lactic acid bacteria are the most common types of bacteria that have been introduced as probiotics. The present study was carried out to lactic acid bacteria isolated from the Astronotus ocellatus and to investigate their resistance to bile salts, tolerance to acidic conditions and the ability fermentation of sugars. In this research, 50 fish were sampled and cultured in MRS culture medium in order to achieve this goal. The lactic acid bacteria were isolated by phenotypic methods (Gram staining, biochemical tests). and their probiotic properties were evaluated. Then, furder identification was performed by using a pair of specific primers, the 16s rDNA gene of Lactobacillus acidophilus, Lactobacillus casi, which was amplified using PCR.Using a specific bond, the bacterial species identified as a lactic acid. At the end of study, after staining and PCR testing, 21 samples from L.acidophilus and 18 Lcases of L. casei were identified from 50 samples.
http://www.aejournal.ir/article_92029_b5fc2a7b62964c879f3150a033e30722.pdf
لاکتوباسیل اسیدو فیلوس
لاکتو باسیلوس کازئی
ماهی اسکار
پروبیوتیک
Lactobacillus acidophilus
lactobacillus casei
Astronotus ocellatus
probiotics
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
289
292
92030
Biology(Animal)
بررسی کوتیلدون در تعدادی از جورپایان خشکی زی (Crustaceae: Isopoda) در ایران
Evaluation of cotyledons in a number of terrestrial isopods (Crustaceae: Isopoda) in Iran
قاسم محمدی کاشانی
kashani_gm@znu.ac.ir
1
عهدیه عابدینی
ahdiyeh.abedini@ut.ac.ir
2
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران، صندوق پستی: 313
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران، صندوق پستی: 313
تکامل جورپایان خشکی زی برای زیستن روی خشکی نیازمند سازش های ریختی، تشریحی و فیزیولوژیک بسیاری بود. وجود کیسه پرورشی یا مارسوپیوم در ماده های باردار ازجمله مهم ترین ویژگی هایی بود که امکان سکونت در زیستگاه های خشک را برای این گروه فراهم کرد. کوتیلدون ها ساختارهایی تخصص یافته می باشند که در داخل مارسوپیوم جورپایان خشکی زی پیشرفته وجود دارند. این اندام ها در ترشح مایع مارسوپیومی، تغذیه و تأمین اکسیژن برای فرزندان درون کیسه پرورشی نقش دارند. در این پژوهش کوتیلدون ها در هفت گونه از جورپایان خشکی زی شامل گونه های Protracheoniscus major، Mongoloniscus persicus، Hemilepistus elongatus، Porcellionides pruinosus، Agabiformius lentus،Porcellio evansi وPorcellio mehrdadi، از نظر شکل، اندازه، تعداد و آرایش مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که شکل کوتیلدون ها در همه گونه ها یکسان و مخروطی بود. در تمام گونه ها به جز P. major، چهار کوتیلدون و با آرایش یکی در هر یک از بندهای دوم تا پنجم وجود داشت درحالی که در این گونه، 12 کوتیلدون و با آرایش سه کوتیلدون در هر یک از بندهای دوم تا پنجم وجود داشت.
The evolution of terrestrial isopods to on the land required several morphological, anatomical and physiological adaptations. The presence of the brood pouch or marsupium in ovigerous females was among the most important features allowing inhabitation of this group in the terrestrial habitats. Cotyledons are specialized structures occurring inside of the marsupium in the advanced terrestrial isopods. These organs involve in secretion of marsupial fluid and in feeding and supplying oxygen for offspring inside the brood pouch. In the present study, cotyledons in seven species of terrestrial isopods including Protracheoniscus major, Mongoloniscus persicus, Hemilepistus elongates, Porcellionides pruinosu, Agabiformius lentus, Porcellio evansi and Porcellio mehrdadi were evaluated based on their shape, relative size, number and arrangement. The results indicated that the shape of the cotyledons was the same in all species as conical. In all species but P. major, there were four cotyledons arranging as one per second to fifth segments whereas in the latter species, there were 12 cotyledons arranging as three per second to fifth segments.
http://www.aejournal.ir/article_92030_3b3e2d407b829866016e3c98166f80c4.pdf
جورپایان خشکی زی
مارسوپیوم
کوتیلدون
ایران
Onicsidea
Marsupium
Cotyledon
Iran
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
293
302
92073
Disease
ارزیابی فعالیت ضدمیکروبی باکتری های جدا شده از روده، آب و رسوبات محیط پرورش میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) درمنطقه چوئبده آبادان
Evaluation of antimicrobial activity of isolated bacteria from white shrimp (Litopenaeus vannamei) intestine, water and sediment in Choebde, Abadan
زهرا محمدی مکوندی
z.makvandi@yahoo.com
1
مهرزاد مصباح
m.mesbah@scu.ac.ir
2
داریوش غریبی
d.gharibi@scu.ac.ir
3
مجتبی علیشاهی
alishahimoj@gmail.com
4
مسعود قربانپور
m.ghorbanpoor@scu.ac.ir
5
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
با استفاده از پروبیوتیک ها به عنوان ارگانیسم هایی که می توانند سبب افزایش سلامتی و مقاومت به بیماری ها در میزبان شوند، می توان مصرف آنتی بیوتیک ها را در آبزی پروری کاهش داد. در این بررسی ابتدا اقدام به جداسازی باکتری های اسیدلاکتیک، انتروکوکوس و باسیلوس ها از روده، آب و رسوبات محیط پرورش میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) درمنطقه چوئبده آبادان گردید و سپس خاصیت ضدمیکروبی باکتری های جدا شده علیه باکتری های بیماری زای ویبریو هارویی، یرسینیا روکری، آئروموناس هیدروفیلا و لاکتوکوکوس گارویه به دو روش کشت خطی و چاهک گذاری در آگار (انتشار در آگار) مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده هیچ کدام از جدایه های باسیلوس و انتروکوکوس با هر دو روش فوق خاصیت ضدمیکروبی علیه باکتری های بیماری زا نداشتند ولی اکثر جدایه های باکتری های اسیدلاکتیک دارای خاصیت ضدمیکروبی بودند. سپس سه جدایه باکتریایی با بالاترین قدرت ضدمیکروبی (جدایه های 93، 94 و 95) با استفاده از توالی ژنS rRNA16 تعیین هویت گردیدند و هر سه جدایه بعد از توالی یابی سویه هایی از لاکتوباسیلوس پلانتاروم مشخص گردیدند. لذا براساس نتایج این تحقیق، ازاین جدایه ها پس از بررسی های برون تنی و درون تنی، می توان جهت اهداف پروبیوتیک در صنعت پرورش آبزیان به خصوص میگو در کشور استفاده نمود.
Using of probiotics as organisms that can cause increasing the health and resistance to disease in host, can be reduced the use of antibiotics in aquaculture. In this study, isolation of lactic acid bacteria, Enterococcus sp. and Bacillus sp. from the intestine, water and sediment of the environment of Litopenaeus vannamei from Choebde region of Abadan, Khuzestan, done firstly and then the antimicrobial activity of isolated bacteria against Vibrio harveyi, Yersinia ruckeri, Aeromonas hydrophila and Lactococcus garvieae in two methods of agar well diffusion assay and Cross streak assay, were investigated. Based on the obtained results none of the Bacillus and Enterococcus isolates showed any antimicrobial activity against pathogenic bacteria with both methods but most isolates of acidic bacteria had antimicrobial activity. Afterward three isolates of bacteria with the highest antimicrobial activity (isolates 93, 94 and 95) were identified by sequencing of 16 S rRNA and all of three isolates were identified as strains of Lactobacillus plantarum after the sequencing. Therefore, based on the results of this study, these isolates can be used for the purposes of probiotic in aquaculture, especially shrimp industry in the country, after invitro and invivo studies.
http://www.aejournal.ir/article_92073_1c76408cde15fbe8ab6d772d50b3bd02.pdf
فعالیت ضدمیکروبی
پروبیوتیک
میگوی سفید غربی
لاکتوباسیلوس پلانتاروم
چوئبده
Antimicrobial activity
probiotics
Litopenaeus vannamei
Lactobacillus plantarum
Choebde
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
303
308
92078
Animal environment
بررسی اثرات سطوح مختلف سختی و نسبتهای مختلف کلسیم و منیزیم سختی آب بر عملکرد تولیدمثلی سیست و کیفیت لارو پریان میگو Phallocryptus spinosa
The study of different levels of hardness and different rations of Ca and Mg water hardness on cyst hatching and larval quality of the fairy shrimp: Phallocryptus spinosa
پوریا غلام زاده
p_gholamzadeh@ut.ac.ir
1
کامران رضایی توابع
krtavabe@ut.ac.ir
2
غلامرضا رفیعی
ghrafiee@ut.ac.ir
3
مسعود صیدگر
seidgar21007@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
مرکز تحقیقات آرتمیای کشور، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ارومیه، ایران
سختپوستان راستة آنوستراکا، با توجه به اندازة مناسب و ارزش غذایی نسبتاً مطلوب، پتانسیل بسیار مناسبی بهعنوان غذای زنده برای گونههای مختلف آبزیان ارزشمند دارند. عملکرد زیستی تمامی آبزیان بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تأثیر خواص فیزیکوشیمیایی آب قرار دارند. برای موجودات زنده اکوسیستم های آبی، عوامل غیرزنده نظیر دما، سختی آب و pH ازجمله مهم ترین عوامل در موفقیت رشد و تولیدمثل میباشند. این تحقیق با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف سختی و نسبتهای مختلف کلسیم و منیزیم سختی آب بر عملکرد تولیدمثلی سیست و کیفیت لارو پریان میگو گونة Phallocryptus spinosaانجام گردید. در این تحقیق تیمار شاهد (آب آزمایشگاه با سختی 110 میلیگرم در لیتر) و 3 سطح سختی 200، 500، 1000 میلی گرم در لیتر برحسب کربنات کلسیم درنظر گرفته شد. سپس در سختیهای مورد آزمایش با افزودن کلرید کلسیم و کلرید منیزیم به آب پایة آزمایشگاه نسبت هایمختلفکلسیم به منیزیم شامل 100:0، 80:20، 50:50، 20:80 و 0:100 تهیه شد و سیستهای پریان میگوها به تیمارهای مورد نظر وارد شد. شاخصهای ارزیابی عملکرد تولیدمثلی و کیفیت لارو شامل درصد تفریخ سیست، اندازة لارو و درصد تلفات لاروها بودند. نتایج اثرات سطوح مختلف سختی و نسبتهای مختلف کلسیم و منیزیم بر روی عملکرد سیست پریان میگو نشان داد که بهترین (0/05≥P) میزان سختی برای تفریخ این گونه با میانگین 25/7%، سختی 500 میلی گرم در لیتر کربنات کلسیم و بهترین نسبت کلسیم و منیزیم با میانگین 62% نیز نسبت 50:50 می باشد. هم چنین افزایش میزان سختی، افزایش معنیدار اندازه ناپلیها و هم چنین میزان مرگ و میر آن ها را به همراه داشت.
Anostracas have a wide distribution in the world, Considering the appropriate size and relatively desirable nutritional value, they have a very good potential as a live food for different species of aquatic animals. The biological function of all aquatic organisms is directly or indirectly affected by the physico-chemical properties of water. For living organisms in aquatic ecosystems, non-living factors such as temperature, water hardness and pH are among the most important factors in the success of growth and reproduction. The aim of this study was to investigate the effects of various levels of hardness and various ratios of calcium and magnesium on water hardness on hatching performance and the quality of Phallocryptus spinosa larvae. In this experiment, three hardness levels of 200, 500, 1000 mg / L with calcium and magnesium ratios of 100: 0, 80:20, 50:50, 20:80 and 0: 100 were compared to the control treatment with 110 mg / liter hardness. Reproductive and larval quality assessment indices included hatch rate, larval size and mortality rate of larvae. Experiments on the effects of different levels of hardness and various ratios of calcium and magnesium on the Phallocryptus spinosa at a significant level of 0.005 showed that the best rate of hatching of this species was 500 mg / L, and the best ratio of calcium and magnesium was also 50:50 ratio.
http://www.aejournal.ir/article_92078_97434f9cacaba70adc699fe58604f439.pdf
فالوکریپتوس اسپینوزا
سختی
کلسیم
منیزیم
کیفیت لارو
Phallocryptus spinosa
Hardness
Calcium
Magnesium
Larval quality
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
309
314
89303
Animal science
اثرات تلقیح مصنوعی و جفت گیری طبیعی بر عملکرد کلنی های زنبور عسل ایرانی (Apis mellifera M.)
The effects of artificial insemination and natural mating on performance of Iranian honey bee (Apis mellifera M.) colonies
حسین محب الدینی
mohebodini@yahoo.com
1
سهیلا بایزیدی آذر
soheila.azari68@gmail.com
2
رضا سید شریفی
reza_seyedsharifi@yahoo.com
3
نعمت هدایت ایوریق
hedayatuma@gmail.com
4
جمال سیف دواتی
jseifdavati@yahoo.com
5
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
تلقیح مصنوعی یک ابزار مهمی است که کنترل کامل جفت گیری زنبور عسل برای اهداف تحقیقاتی و اصلاح نژادی را فراهم می سازد. در این تحقیق اثرات جفتگیری طبیعی و تلقیح مصنوعی بر عملکرد کلنی های زنبور عسل ایرانی (Apis mellifera M) مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام آزمایش 10 کندو برای جفت گیری طبیعی و 10 کندو برای تلقیح مصنوعی درنظر گرفته شد. صفات مورد بررسی در این آزمایش شامل اندازه گیری جمعیت بالغ زنبورها، زنده مانی نوزادان، رفتار بهداشتی و جمع آوری گرده بودند. مقایسات داده ها بر مبنای آزمون T انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که میزان جمعیت در گروه تلقیح مصنوعی در مقایسه با گروه جفت گیری طبیعی به طور معنی داری در فصول بهار و پاییز بیش تر بود (0/05>P). صفت رفتار بهداشتی در کلنی های تلقیح شده به صورت مصنوعی در فصل پاییز به طور معنی داری بهتر از گروه جفت گیری طبیعی بود (0/05>P). اختلاف آماری معنی داری در صفت زنده مانی نوزادان در دو فصل بین دو گروه تلقیح مصنوعی و جفت گیری طبیعی مشاهده نگردید. در فصل پاییز جمع آوری گرده گل در کلنی های تلقیح مصنوعی به طور معنی داری بیش تر از کلنی های جفت خورده طبیعی بود (0/05>P). به طور کلی نتایج نشان داد که عملکرد گروه تلقیح مصنوعی در مقایسه با گروه جفت گیری طبیعی بهتر بود.
Instrumental insemination is an important tool that provides complete control of honey bee mating for research and breeding purposes. In this research, the effects of artificial insemination (AI) and natural mating (NM) on performance of Iranian honey bee (Apis mellifera M.) colonies were investigated. In this research, 10 hives for natural mating and 10 hives for artificial insemination were considered. Comparisons of mean of data were performed based on T-test. The traits examined in this experiment were included measuring the adult population of bees, broods viability, hygienic behavior and pollen collection in the spring and fall seasons. The results showed that the adult population size in AI group was higher than NM group over two seasons (P<0.05). Hygienic behavior in AI group was significantly better than Nm group in the fall season. There was not found a significant difference between the AI and NM in brood viability factor. In general, the results showed that the performance of the AI group was better than NM group.
http://www.aejournal.ir/article_89303_93f8e54152137df7d89aa265677e3640.pdf
تلقیح مصنوعی
فصل
عملکرد
زنبور عسل
artificial insemination
season
performance
Honey Bee
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
315
322
90584
Animal systematic
مطالعه تنوع گونهای زنبورهای خانوادهIchneumonidae در برخی مناطق استان تهران
Study on the species diversity of Ichneumonidae (Hymenoptera) in some regions of Tehran province, Iran
حسن قهاری
hghahari@yahoo.com
1
گروه گیاهپزشکی، واحد یادگار امام خمینی (ره)، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرری، ایران
در پژوهش حاضر، تنوع گونهای زنبورهای خانوادهی Ichneumonidae در برخی مناطق استان تهران مورد مطالعه قرار گرفت. براساس نتایج حاصل، هفده گونه زنبور از هشت زیرخانواده Anomaloninae Viereck, 1918 ، Banchinae Wesmael, 1845، Campopleginae Förster, 1869 ، Cremastinae Förster, 1869 ، Cryptinae Kirby, 1837 ، Ichneumoninae Latreille, 1802 ، Pimplinae Wesmael, 1845 وTryphoninae Shuckard, 1840 جمعآوری و شناسایی شدند. گونههای جمعآوری شده از چهارده جنس بودند که عبارتند از: Barylypa Förster, 1869،Lissonota Gravenhorst 1829، Charops Holmgren, 1859، Dusona Cameron 1901،Pristomerus Curtis, 1836، Temelucha Meyrick, 1909، Cryptus Fabricius, 1804، Glyphicnemis Förster, 1869،Ischnus Gravenhorst, 1829، Meringopus (Förster, 1868)، Ichneumon Linnaeus, 1758، Virgichneumon Heinrich, 1977، Itoplectis Förster 1869 و Tryphon Fallén, 1813. از بین گونههای جمعآوری شده، سه گونه Charops cantator (De Geer, 1778)، Dusona contumax Förster, 1868 و Temelucha genalis (Szépligeti, 1899) گزارشهای جدیدی برای فون ایران میباشند. در این پژوهش علاوه برشناسایی گونههای زنبور، هفت گونه شبپره (Lepidoptera) از خانوادههای Lasiocampidae، Tortricidae، Noctuidae و Nymphalidae به عنوان میزبانهای زنبورهای این تحقیق شناسایی گردیدند.
Species diversity of Ichneumonid wasps (Hymenoptera, Ichneumonoidea, Ichneumonidae) was studied in some regions of Tehran province. In total 17 species within eight subfamilies, Anomaloninae Viereck, 1918, Banchinae Wesmael, 1845, Campopleginae Förster, 1869, Cremastinae Förster, 1869, Cryptinae Kirby, 1837, Ichneumoninae Latreille, 1802, Pimplinae Wesmael, 1845, and Tryphoninae Shuckard, 1840 were collected and identified. All the species are related to 14 genera including, Barylypa Förster, 1869, Lissonota Gravenhorst 1829, Charops Holmgren, 1859, Dusona Cameron 1901, Pristomerus Curtis, 1836, Temelucha Meyrick, 1909, Cryptus Fabricius, 1804, Glyphicnemis Förster, 1869, Ischnus Gravenhorst, 1829, Meringopus (Förster, 1868), Ichneumon Linnaeus, 1758, Virgichneumon Heinrich, 1977, Itoplectis Förster 1869, and Tryphon Fallén, 1813. Three species, Charops cantator (De Geer, 1778), Dusona contumax Förster, 1868 and Temelucha genalis (Szépligeti, 1899) are new records for the fauna of Iran. In this research, seven species of moth (Lepidoptera) related to four families Lasiocampidae, Tortricidae, Noctuidae and Nymphalidae were determined as the hosts of the collected ichneumonids.
http://www.aejournal.ir/article_90584_1d515a3e2c4f7e0dba3981dd489867d9.pdf
زنبورهایIchneumonidae
تنوع گونهای
پارازیتوئید
تهران
پراکنش
Ichneumonidae
Species diversity
parasitoids
Tehran
Distribution
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
323
330
92111
Other
اثر مهارکنندگی نانوذرات اکسیدآهن با پوشش کیتوسان بر جدایههای بالینی باکتری سودوموناس آئروژینوزا و ارتباط آن با قدرت بیوفیلم باکتری
The inhibitory effect of Chitosan Coated Iron oxide nanoparticlses on Pseudomonas Aeruginosa clinical isolates and its relevance with bacterial biofilm
پرستو زمانی مزده
paras2.zamani71@gmail.com
1
شهره زارع کاریزی
shohrehzare@yahoo.com
2
راحله صفایی جوان
safaeijavan@gmail.com
3
گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گروه بیوشیمی بیوفیزیک، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
بیوفیلم ها یکی از دلایل مهم مقاومت سویههای باکتریایی سودوموناس آئروژینوزا به آنتی بیوتیک به شمار می آیند. هدف از این مطالعه بررسی اثر مهارکنندگی نانوذرات اکسید آهن با پوشش کیتوسان بر جدایههای بالینی باکتری سودوناس آئروژینوزا و ارتباط آن با قدرت بیوفیلم باکتری میباشد. نانوذره Fe3O4 از* 6H2O FeCl3 و FeCl2 * 4H2O سنتز شد و با کیتوسان اصلاح ساختار سطحی گردید. ویژگی های نانوذره باRD, FTIR, DLS, TGA و SEM تعیین شد. میزان تولید بیوفیلم در هر سویه بالینی سودوموناس آئروژینوزا براساس روش میکروتیترپلیت اندازهگیری شد. بعد از تیمار سویه ها با نانوذره اکسیدآهن، حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) با روشمیکرودایلوشن براث تعیین گردید. نتایج نشان داد که نانوذره آهن با پوشش کیتوسان در غلظت های متفاوت (0/512 تا 80 میلی گرم/میلی لیتر) تشکیل بیوفیلم در جدایههای بالینی سودوموناس آئروژینوزا را مهار کرده و حداقل غلظت مهارکنندگی تشکیل بیوفیلم نانوذرات در سویه های مختلف متفاوت بود. نانوذره اکسیدآهن پوشش داده شده با کیتوسان می تواند در درمان عفونت های بیوفیلم استفاده شود و به عنوان عوامل ضدمیکروبی جدید با ارزش باشد.
Biofilms are one of the mechanisms which cause antibiotic resistance in Pseudomonas Aeruginosa. The aim of present study was to investigate the inhibitory effect of Iron oxide coated Chitosan nanoparticlses on Pseudomonas Aeruginosa clinical isolates and its relevance on bacterial biofilm. Fe3O4 nanoparticle powder synthesized by Co-precipitation method and modified with chitosan. Their properties determined by XRD, FTIR, DLS, TGA and SEM. After preparing the bacterial suspension, the biofilm formation measured in each untreated isolates. Then the minimum inhibitory concentration (MIC) and the minimum bactericidal concentration (MBC( of iron oxide nanoparticles modified with chitosan which determined by microtiter plate assey. Synthesized nanoparticles inhibited the growth of Pseudomonas aeruginosa in various concentrations (from 0.512 ml/ml to 80mg/ml) also Minimum Inhibitory Concentration of nanoparticles had a direct relevance with the amount of bacterial biofilms. Based on biofilm inhibitory effect of ChitosanCoated Iron Oxide nanoparticles against Pseudomonas Aeruginosastrains, it seems that synthesized nanoparticles have got potential uses for pharmaceutical industries, but more studies are needed.
http://www.aejournal.ir/article_92111_8327b6114a8c11f5871583dc09d3d654.pdf
سودوموناس آئروژینوزا
بیوفیلم
نانوذرات اکسیدآهن
Pseudomonas aeruginosa
Biofilm
Iron oxide nanoparticle
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
331
342
92122
Nutrition
تاثیر سطوح مختلف شمارش سلول های سوماتیک شیر گاو و افزودن آنزیم لیپاز بر ترکیب اسیدچرب آزاد و خصوصیات حسی پنیر سفید آب نمکی
Effect of different levels of somatic cell count of cow ,s milk and lipase enzyme addition on free fatty acid composition and sensory properties of White brined cheese
مریم سعیدی
saeedimaryam650@yahoo.com
1
علیرضا شهاب لواسانی
shahabam20@yahoo.com
2
سارا موحد
phd_movahed23@yahoo.com
3
گروه علوم و صنایع غذایی، دانشکده کشاورزی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
مرکز تحقیقات فناوری های نوین تولید غذای سالم ، واحد ورامین-پیشوا ، دانشگاه آزاد اسلامی ، ورامین ، ایران
گروه علوم و صنایع غذایی، دانشکده کشاورزی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
بیماری ورم پستان به عنوان یک عفونت غدد پستانی که معمولاً ناشی از باکتری های عفونت زا می باشد تعریف می شود. هدف از این تحقیق ارزیابی تاثیر سه سطح سلول سوماتیک در شیر خام و آنزیم لیپاز بر اسیدهای چرب ازاد پنیر سفید آب نمکی و خصوصیات حسی (طعم وبافت) آن در طی یک دوره نگه داری 70 روزه می باشد. در این مطالعه: سه سطح سلول سوماتیک (بالا- متوسط- پایین) ویک سطح آنزیم لیپاز (2%) و سه زمان مشخص از دوره رسیدن (5، 35 و 70 روز) در نظر گرفته شد. در ابتدا سه گروه از گاوهای شیری انتخاب شد تا شیر با سطح سلول سوماتیک پایین) cell/ml<100000(و متوسط) cell/ml<450000(و بالا ) cell/ml>1000000(در شش وت برای ساخت پنیر استفاده شود.به سه وت 2% آنزیم لیپاز افزوده شد در حالی که سه وت دیگر فاقد آنزیم لیپاز افزودنی بود.آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی شامل 6 تیمار در 3 تکرار در سه زمان مشخص از دوره رسیدن انجام شد.اسیدهای چرب میریستیک، پالمیتیک و اولئیک عمده ترین اسیدهای چرب درمیان سایر اسیدهای چرب در تمام دوره های مشخص رسیدن بودند. اغلب اسیدهای چرب آزاد تا روز 35 از دوره رسیدن افزایش و بعد از روز 35 ام از دوره رسیدن کاهش نشان داد. ارزیابی حسی تیمارها از نظر عطر و طعم و بافت نشان داد که امتیاز حسی عطر و طعم و بافت کلیه تیمارها در طی دوره رسیدن 70 روزه کاهش یافت. بر طبق نتایج حاصله تیمار T1(شاهد) به عنوان تیمار برتر بالاترین مقبولیت حسی را داشت.
Mastitis is defined as an inflammation of the mammary gland usually resulting from a bacterial infection. The objective of this research was to evaluate the effect of 3 levels of somatic cell counts in raw milk and lipase enzyme addition on free fatty acids and sensory properties of white brined cheese during 70 days of ripening period.3 levels of SCC and one level of lipase enzyme addition (2%) and 3 levels of storage time (5, 35 and 70 days). Initially, 3 groups of dairy cows were selected to obtain low (1000000 cells/mL) SCC in milks that were used to manufacture 6 vats of cheese: 3 vats were added 2% lipase enzyme and 3 vats were not added lipase enzyme, experimental design was carried out by using Completely Randomized Design (CRD). 6 treatments at 3 replications during 5, 35 and 70 days of ripening period were selected. Free fatty acids profile showed that meristic, palmetic and oleic acids were the highest content of free fatty acids among others. The content of free fatty acids of all treatments often increased until 35 days of ripening period however, the content of free fatty acids was decreased after 35 days of ripening period. Sensory properties showed that flavor and texture scores of all treatments decreased during 70 days of ripening period. According to obtained results, T1 )as a control sample( was the best treatment among others.
http://www.aejournal.ir/article_92122_e14987bedd02787549b79283a0f68a42.pdf
شمارش سلول های سوماتیک
پنیر سفید آب نمکی
اسیدهای چرب آزاد
خصوصیات حسی
لیپولیز
Somatic cell counts
white brined cheese
Free fatty acids
Sensory properties
Lipolysis
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2019-04-21
11
1
343
352
90200
Other
ارزیابی توانمندی تکنولوژیکی برای تدوین راهبردهای فناوری نوین با استفاده از مدل پاندا، هکس و مجلوف در هلدینگ صنایع غذایی سینا
Assessing the Technology Capability for Developing New Technology Strategies Using the Panda, HEX and Majlof Model in Sina Food Industry Shelter
میرمحمد حشمتی
amirehsanjon@gmail.com
1
کمال الدین رحمانی
khmp21@yahoo.com
2
ناصر فقهی فرهمند
naser.feghhhi@gmail.com
3
گروه مدیریت صنعتی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
گروه مدیریت صنعتی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
گروه مدیریت صنعتی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
تکنولوژی از دیرباز بهعنوان یکی از عناصر تولید و توسعه مطرح بوده و همواره با آن رشد دانش بشر در حال تغییر بوده است. پیشرفت تکنولوژی میزان کارآیی سایر عناصر درگیر فرایند تولید و توسعه را تا آنجا بالا است که امروزه تکنولوژی بهعنوان عامل استراتژیک برای توسعه اقتصادی کشورها و شرکتها مطرح است. با پیشرفت تکنولوژی ضرورت استفاده از تکنولوژیهای مدرن نیاز به ارزیابی تکنولوژی بیش از پیش احساس میشود چرا که برای تعیین اهداف میبایستی وضعیت موجود و شکاف بین سطح توانمندی موجود و مورد نیاز تعیین گردد. مقاله حاضر با هدفارزیابی توانمندی تکنولوژیکی به جهت تدوین راهبردهای فناوری نوین با استفاده از مدلهای پاندا، هکس و مجلوف در هلدینگ صنایع غذایی سینا انجام شده است، برای نیل به هدف هفت سوال مطرح شده است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی بوده و جامعه آماری تحقیق شامل هلدینگ صنایع غذایی سینا که شامل 15 شرکت تولیدکننده مواد غذایی بوده است که با استفاده از انتخاب 48 نفر کارشناس، مهندس و مدیر بهعنوان نمونه آماری، دادههای مورد نیاز تحقیق را با استفاده از مصاحبه و شش پرسشنامه تخصصی جمعآوری و برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدلهای پاندا، هکس و مجلوف استفاده شده است. براساس یافتههای تحقیق امتیاز توانمندیهای استراتژیک 79، 68% تیازتوانمندیهای تکنولوژیک تاکتیکی 83، 69% و امتیاز توانمندیهای تکنولوژیک مکمل 25، 73% بوده است و همچنین طبق مدل مجلوف استراتژیهای توسعه سیستم اطلاعات مدیریت، ارتقا زیرساختهای اصلی تولید، توسعه سیستم بازاریابی مناسب، تکمیل زنجیره تامین مواد اولیه، تنوع درتولید محصولات، ارتقا و بهبود فرایندهای تولید بهعنوان استراتژیهای افزایش توانمندی تکنولوژیکی بههمراه برنامهها و پروژههای پشتیبان فنی تدوین و ارائه گردیده است.
To the extent that today technology is a strategic factor for the economic development of countries and companies. With the advent of technology, the need to use modern technologies requires more technology to be evaluated, because for the purpose of determining the objectives, the existing situation and the gap between the existing and required level of capabilities must be determined.The purpose of this study was to assess the technological capability to develop new technology strategies using Panda, HEX and Majlof models in the food industry of Sina. To achieve the goal of seven questions, this research has been proposed. The research is descriptive and applied research. The statistical population of the research includes holding food industry in Sina, which includes 15 food companies. Using 48 experts, engineers and managers as the statistical sample, the required research data Six questionnaires were collected by interview and six questionnaires. Panda, HEX and Majlof models were used to analyze the data.Based on the findings of the research, the rating of strategic capabilities was 68.79%, the tactical technological capabilities score was 69.83%, and the complementary technological abilities rating was 73.25%. Also, according to the Majlouf model, the management information management system development strategies, Proper marketing, supply chain replenishment, diversification in product production, promotion and improvement of production processes have been developed as strategies for increasing technological capability along with technical support programs and projects.
http://www.aejournal.ir/article_90200_4bc09761346065958655da1456ab3584.pdf
تکنولوژی
مدل پاندا
مدل هکس و مجلوف
استراتژی های تکنولوژیکی
technology
Panda Model
HEX and Majolev Model
Technological Strategies