per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
1
12
68500
Biodiversity
کاربرد نمونهبرداری غیرتهاجمی سرگین برای شناسایی ژنتیکی گوشتخواران (پژوهش موردی: شمالغرب ایران)
Application of noninvasive faecal-DNA sampling for species assignment of Iranian carnivores
احسان محمدی مقانکی
ehsan.moqanaki@gmail.com
1
انجمن یوزپلنگ ایرانی، تهران، ایران، صندوق پستی: 8549-14155
پایش جمعیت گونههای کمیاب یا پنهان کار مانند گوشتخواران، به نمونهبرداری از افراد جمعیت نیاز دارد که فرآیندی دشوار، هزینهبر و با نگرانی از اثر منفی بر جانور است. یکی از روشهای پرکاربرد و غیرآسیبرسان گردآوری اطلاعات، تحلیل ژنتیکی نمایههای زیستی بهجامانده از جانوران در زیستگاه طبیعی آنان است. برای ارزیابی کارایی این روش غیرتهاجمی در شناسایی گوشتخواران ایران، 6 منطقه حفاظتشده در شمال غرب ایران برای نمونهبرداری سرگین با هدف استخراج DNA پیمایش شدند. همچنین، درستی شناسایی میدانی سرگین هر گونه براساس ویژگیهای ظاهری مورد ارزیابی قرار گرفت. از مجموع 174 سرگین گردآوریشده با پیمایش فرصتطلبانه حدود 290 کیلومتر، 67/2 درصد نمونهها (117 نمونه) با موفقیت برای توالی مورد نظر سیتوکروم b، تکثیر و تا سطح گونه شناسایی شدند. سرگینهای شناساییشده بهروش ژنتیکی مربوط به 6 گونه گوشتخوار شامل خرس قهوهای (Ursus arctos)، گربه وحشی (Felis silvestris/lybica)، گرگ (Canis lupus)، روباه معمولی (Vulpes vulpes)، سمور سنگی (Martes foina) و شنگ (Lutra lutra) بودند. بدون درنظرگرفتن اثر تعداد نمونه، کمترین نرخ شناسایی درست سرگین در طبیعت (نرخ مثبت صحیح) مربوط به گربه وحشی و شنگ و بیش ترین مربوط به خرس قهوهای بود. بیش ترین نرخ اشتباه در شناسایی سرگین در طبیعت (نرخ مثبت کاذب) به سمور سنگی تعلق داشت. در مقابل، بیش ترین نرخ رد اشتباه یک سرگین (نرخ منفی کاذب) مربوط به گربه وحشی و روباه معمولی بود. این پژوهش، پایهای را برای پژوهشهای بیش تر با هدف گردآوری اطلاعات علمی مورد نیاز برنامههای حفاظت از حیات وحش ایران به کمک ابزارهای مولکولی فراهم میسازد.
Effective monitoring of wildlife populations requires detailed ecological background and reliable data sources. Noninvasive DNA sampling can be a powerful tool for wildlife ecological studies as it can be deployed over large areas and reliably detect multiple species. Although the feasibility of employing noninvasive DNA for ecological studies has been well documented, few studies have used this technique in Iran. In this study, I evaluated the feasibility of performing species-level identification of sympatric carnivore species, using faecal samples collected in the wild. From June to October 2012, I collected 174 faecal samples from six protected areas in the Iranian Caucasus. First, I used morphological characteristics for field identification of each species. Then I used a short cytochrome b segment to identify the species of each scat. Using confusion matrices, I evaluated the accuracy in field identification for each species. A total of six carnivore species were successfully identified from 67.2% of all samples obtained, including the brown bear (Ursus arctos), wildcat (Felis silvestris/lybica), grey wolf (Canis lupus), red fox (Vulpes vulpes), stone marten (Martes foina) and Eurasian otter (Lutra lutra). The lowest accurate identification of carnivore scats (true positive rates) were for the wildcat and Eurasian otter (0%). In contrast, accuracy for brown bear scat field identification was high (94%). I found a high false-positive rate for stone marten, indicating samplers often incorrectly assigned its scats to the red fox. This pilot study shows that DNA obtained from faecal samples works efficiently for surveying Iranian carnivores.
http://www.aejournal.ir/article_68500_4d0c8a2ca8fd6fd14492a4282c66623b.pdf
نمونهبرداری غیرتهاجمی
نمایه زیستی
DNA سرگین
تکثیر موفق
شناسایی گونه
گوشتخواران
on-invasive sampling
biological samples
faecal DNA
successful amplification
species identification
carnivora
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
13
22
68428
Biodiversity
مدل سازی مطلوبیت زیستگاه کل و بز (Capra aegagrus) به کمک روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی در پارک ملی گلستان
Habitat suitability modeling of Wild Goat (Capra aegagrus) using Ecological Niche Factor Analysis in Golestan National Park
میثم مددی
maysam.mm65@chmail.ir
1
عبدالرسول سلمان ماهینی
a_mahini@yahoo.com
2
حسین وارستهمرادی
hvarasteh2009@yahoo.com
3
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی:15739-49138
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی:15739-49138
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی:15739-49138
امروزه جدایی زیستگاه اثرات بسیار مهم بوم شناسی در مقیاس های مختلف زمانی و مکانی بر روی حیات وحش دارد. تهدیدات موجود در پارک ملی گلستان به عنوان نخستین پارک ملی ایران، ازجمله جاده آسیایی تهران - مشهد، گونه کل و بز را از برخی زیستگاههای مناسب جدا کرده و محلهای حضور جمعیت این گونه را جزیرهای نموده است. مدلهای ارزیابی و مطلوبیت زیستگاه، محدوده توزیع گونه و زیستگاه را پیشبینی می کنند، بنابراین میتوانند به عنوان ابزاری مناسب برای اهداف حفاظتی و مدیریتی به کار روند. جهت مدل سازی مطلوبیت زیستگاه کل و بز، از روش تجزیه و تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی در محیط نرمافزار Biomapper در دو فصل پاییز و زمستان استفاده شده است. از نقاط حضور گونه به عنوان متغیر وابسته و از 10 متغیر محیطی به عنوان متغیر مستقل استفاده شد. این لایهها پس از تهیه وارد تجزیه و تحلیل گردیدند. نقشه مطلوبیت زیستگاه تهیه شده در این مطالعه برای گونه کل و بز بیانگر این است که زیستگاه مطلوب کل و بز در پارک ملی گلستان در شیبهای بالاتر از ٪20 و مناطقی با ضریب زبری بالا جهت برخورداری از بیش ترین مناطق گریز و امنیت است. براساس مقادیر تخصص گرایی، مهم ترین عوامل مؤثر در آشیان بوم شناختی کل و بز در فصلهای پاییز و زمستان به ترتیب ضریب زبری، درصد شیب، فاصله از جاده و فاصله از پاسگاه های محیط بانی است. با افزایش ضریب زبری، درصد شیب و فاصله از روستا میزان مطلوبیت زیستگاه کل و بز افزایش می یابد. هم چنین بذر بلوط نقش بسیار مهمی در افزایش وسعت گستره خانگی کل و بز در مناطق جنگلی در فصل پاییز دارد.
Habitat fragmentation affects numerous ecological processes across multiple spatial and temporal scales. Patch size has been identified as a major feature influencing the plant and small mammal communities. Golestan National Park is an important National Park in Iran. but this park has been changed by Tehran-Mashhad Asian Highway to two south and north parts. Wild Goat (Capra aegagrus) has been classified as a vulnerable species. Habitat determination is a complex problem that requires consideration of a wide variety of factors and their relationships. Assessments of habitat for a large area are not viable without a powerful tool. GIS is appropriate for habitat assessment. We used a GIS-based model to predict suitability of habitat for wild Goat. In order to modeling the habitat of this species Ecological Niche Factor Analysis (ENFA) method in a Biomapper software has been used. In this study, the presence points of species used as a dependent variable and 10 environmental variables used as an independent variable in autumn and winter. So These layers were prepared and analyzed. Habitat suitability map which prepare in this study has showed that suitable habitat for Wild Goat in Golestan National Park located in the slopes of more than 20% and Habitat selection by Wild Goat was positively related to steep slopes. The Oak seeds had a major role on dispersion of Wild Goat in autumn. Also, the most important variables for determining the suitability of Wild Goat habitat is ruggedness and slope and the height players negative role.
http://www.aejournal.ir/article_68428_c5c31eeec38edd179363290843ba9980.pdf
کل و بز
مدلسازی مطلوبیت زیستگاه
تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی
پارک ملی گلستان
Wild goat
Habitat suitability modeling
Ecological Niche Factor Analysis
Golestan National Park
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
23
30
68536
Animal environment
مدل سازی مطلوبیت زیستگاه کل و بز (Capra aegagrus) در منطقه حفاظتشده دنا با استفاده از الگوریتم آنتروپی بیشینه (MAXENT)
Habitat suitability modeling for Wild goat in Dena protected area by Maximum Entropy (MAXENT) model
میرمهرداد میرسنجری
mehrdadmirsanjari@yahoo.com
1
فرنگیس سخنگو
f.sokhango95@gmail.com
2
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیطزیست، دانشگاه ملایر
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیطزیست، دانشگاه ملایر
آگاهی از عوامل مؤثر بر مطلوبیت زیستگاه گونهها و محدوده پراکنش زیستگاههای مطلوب اهمیت اساسی در برنامهریزی بهمنظور مدیریت و حفاظت گونههای حیاتوحش دارد. کل و بز بهعنوان شاخصترین پستاندار مناطق کوهستانی ایران است که در بسیاری از مناطق کوهستانی ایران پراکنش دارد. منطقه حفاظتشده دنا با وسعتی معادل 93820 هکتار در 36 کیلومتری شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد کل و بز گونه شاخص منطقه دنا می باشد. هدف از مطالعه موردنظر بررسی وضعیت پراکنشی کل و بز در منطقه دنا و دنای شرقی است. دادههای نقاط حضور گونه درفصل بهار جمعآوری به صورت تصادفی و به دودسته تعلیمی (Training data) و آزمون (Test data) تقسیم شدند. سپس متغیرهای زیستگاهی دیگر وارد مدل MaxEnt شدند. نتایج حساسیتسنجی جک نایف مشخص کرد که فاصله از مناطق صخره ای، فاصله از جنگل و زبری مهمترین متغیرهای مؤثر در مطلوبیت زیستگاه هستند نتایج مطالعه نشان داد که زیستگاه مطلوب گونه در مناطق صخرهای دور از مناطق انسانساخت قرار دارد و گونه به مناطق با پوشش گیاهی کم تراکم، دارای پستی بلندی زیاد تمایل دارد.
Knowledge of effective factors on species habitat suitability and range of suitable habitats have essential importance in planning in order to wildlife protecting and managing. Dena protected area is 93820 ha located that is located in 36 km far from Yasouj County in Kohgilouia and boyerahmad province. Wild goat is indicator species of Dena protected area. Propose of this study is analyzing of wild goat's dispersion in Dena region and eastern Dena. Species presence points' data were collected in spring and divided into two clusters randomly of Training data and Test data. Then other habitat variables ran in MaxEnt model. The result of Jackknife sensitivity indicated that distance from rocky regions, distance from forest, and roughness are most important effective variables in habitat suitability. The result of study demonstrated that suitable habitat for this species is located in rocky zones far from man-made regions and incline to sparse plant covered region with high elevation.
http://www.aejournal.ir/article_68536_367e854aebc7426323e01c9de36d5df5.pdf
کل و بز
مدلسازی مطلوبیت زیستگاه
دنا
MAXENT
MAXENT
Wild goat
Habitat suitability modeling
Dena
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
31
36
68543
Nutrition
تأثیر مخلوط تجاری روغن های اسانسی اسید رسینولئیک، کاردانول و کاردول بر تولید و ترکیبات شیر و فراسنجه های خونی گاوهای شیری هلشتاین
Effect of commercial mixture of herbal essential oils containing Ricinoleic acid, Cardanol and Cardol on performance and blood parameters in Holstein dairy cows
حمید اصغری
asghari.hamid6970@gmail.com
1
محمدرضا شیخلو
mr.sheikhlou@gmail.com
2
رشید صفری
rashid.safari@gmail.com
3
مقصود بشارتی
m_besharati@hotmail.com
4
امیر کریمی
karimi.amir@gmail.com
5
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
به منظور ارزیابی تأثیر افزودنی خوراکی Essential® (مخلوط تجاریاسانسهای گیاهی اسید رسینولئیک، کاردانول و کاردول) بر تولید شیر، ترکیبات شیر و فراسنجههای خون از 20 رأس گاو شیرده هلشتاین با میانگین روزهای شیردهی 20±80 در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل: شاهد (بدون اسانس) و تیمار اسانس گیاهی (حاوی اسانس گیاهی Essential® به مقدار 13/5 گرم در روز به ازاء هر رأس گاو) بود. جیره کاملاً مخلوط حاوی 41/6 درصد یونجه، 2/83 درصد پنبه دانه و 55/57 درصد کنسانتره (براساس ماده خشک) به صورت آزاد به دامها خورانده شد. نتایج نشان داد افزودن اسانس گیاهی Essential® تأثیر معنیداری بر میزان تولید شیر و تولید شیر تصحیح شده براساس 4 % چربی نداشت، اما از لحاظ عددی افزایش در تولید شیر تیمار حاوی اسانس گیاهی نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد (0/05<P). ترکیبات شیر دامها ازجمله پروتئین، چربی و لاکتوز شیر به طور معنیداری تحت تأثیر اسانس گیاهی قرار نگرفت. بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنیداری در سطوح گلوکز، تری گلیسرید، اوره، آلبومین، پروتئین کل، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پایین خون و آنزیمهای کبدی مشاهده نشد ولی سطوح کلسترول، الون دیآلدهید و ظرفیت آنتیاکسیدنی کل افزایش معنی داری در تیمار حاوی اسانس نسبت به تیمار شاهد داشت (0/05>P). نتایج آزمایش نشان دهنده عدم تأثیر معنیدار اسانس گیاهیEssential® بر عملکرد تولیدی کوتاه مدت گاوهای شیری هلشتاین است ولی با توجه به تأثیر افزودن اسانس Essential® بر ظرفیت آنتی اکسیدانی در دامهای مورد آزمایش میتوان تأثیرات مثبت این اسانس بر سلامت دام را انتظار داشت.
In order to evaluate the effects of Essential® (a commercial mix of herbal essential oils containing Ricinoleic acid, Cardanol and Cardol) on milk production and composition and blood parameters, 20 Holstein dairy cows (DIM=80±20) were used in two experimental groups in completely randomized design. Experimental groups included: 1- control group (total mixed ration and no additive) and 2- Essential® group (supplementation of 13.5 gr Essential®/cow/day in the TMR) during 30 days of experimental period (consisted of 21 days adaptation followed by 9 days sampling period). The TMR consisted of 41.6% alfalfa hay, 2.83% cotton seed and 55.57% concentrate (Dry Matter bassis). There were no significant differences between experimental groups in milk production and compositions and 4% fat-corrected milk (P>0.05). Also, substantial differences were not observed between experimental groups in glucose, triglyceride, urea, albumin, total protein, LDL, HDL and hepatic enzymes (P>0.05). Essential® consumption led to higher cholesterol concentration and total antioxidant capacity than control group (P<0.05). According to results, it seems use of Essential® as feed additive had no significant effects on productive performance in short term period; but antioxidant properties may have valuable effects on animal health.
http://www.aejournal.ir/article_68543_935d72d431285a239d532ddea3f05967.pdf
اسانس گیاهی
تولید شیر
فراسنجه های خونی
ظرفیت آنتی اکسیدانی
Plant Essential oil
Milk production
blood parameters
Antioxidant Capacity
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
37
44
66002
Morphology
مقایسه خصوصیات مورفومتریک در جوندگان (مطالعه موردی: جربیل هندی (Tatera indica) در جیرفت و زابل)
Comparison of morphometric characteristics in rodents (case study: Tatera indica in Jiroft and Zabol)
مریم مروتی
maryam_morovati147@yahoo.com
1
فاطمه بهادری امجز
fateme.bahadori95@gmail.com
2
سعید محمدی
smohammadi@uoz.a.cir
3
گروه محیط زیست،دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی،دانشگاه اردکان، اردکان،ایران
گروه محیط زیست،دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی،دانشگاه اردکان، اردکان،ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
جربیل هندی (Tatera indica) زیرخانواده جربیل و متعلق به خانواده Muridae میباشد. این گونه در اکثر نقاط از جمله نواحی خشک و نیمهبیابانی، رودخانهها، محدودههای زیرکشت و دو طرف کانالهای آبیاری و زهکشی یافت میشود و معمولاً قدرت سازگاری بالایی دارد. این گونه از اهمیت اکولوژیکی زیادی برخوردار است چرا که حلقه اصلی زنجیره و چرخه غذایی در طبیعت را برای جانورانی نظیر جغد، شغال، روباه، مار و پرندگان شکاری تشکیل می دهد جربیل هندی با خوردن دانههای گیاهان و دفع آن ها در مناطق دیگر، در عین این که به پراکنش بذرکمک میکند، از طرفی به عنوان مهم ترین آفت محصولات کشاورزی در میان مهره داران محسوب می شود. جوندگان از مهم ترین طبقاتی هستند که مطالعه آن ها به لحاظ اثرات مثبت و منفی که در عرصه های مختلف هم چون کشاورزی یا بهداشت و... دارند لازم به نظر می رسد. لذا این پژوهش با هدف بررسی مورفومتریک جربیل هندی با تله گذاری در زیستگاه های مختلف در دو شهرستان جیرفت و زابل، در اسفندماه 1395 و فروردین 1396 انجام شد. در این مطالعه به تعداد 15 نمونه توسط تله کشنده و زندهگیر صید و صفات ریخت شناسی (ریخت سنجی ظاهری) و 15 صفت جمجمهای و دندانی در نمونهها اندازهگیری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون( Nonparametric Mann- Whitney (U test نشان داد که بین همه متغیرهای اندازهگیری شده در هر دو منطقه اختلاف معنی دار وجود دارد (0/05>P) و صفات اندازهگیری شده در گونه های جربیل جیرفت نسبت به زابل بزرگ تر بودند.
Tatera indica is a subfamily of the Tatera and the Muridaefamily. This species is found in most places, including dry and semi-arid areas, rivers, planted areas and sides of the irrigation and drainage channels and usually has high adaptability power. This species has great ecological importance because it is the main chain of food chain in nature for animals such as owls, jackals, foxes, snakes and birds. Tatera indica by eating the seeds of plants and repelling them in other areas, at the same time it contributes to the distribution of seeds, on the other hand it is considered as the most important pest of agricultural products among vertebrates. Rodents are one of the most important classes that they need to study in terms of the positive and negative effects that occur in various fields such as agriculture or health. So, the aim of this study was to investigate the morphometric of Tatera indica with trapping in different habitats in Jiroft and Zabol, March 2016 and April 2017. In this study, the samples was hunted by deadly and lifelong trap and were measured 15 samples of the appearance morphological traits and 15 samples of the skull and dental characteristics and were investigated by SPSS 22. The results showed according to Nonparametric Mann-Whitney test, there is a significant difference between all measured variables in both regions (p < 0.05) and also, characteristics measured in Jiroft species were larger than Zabol.
http://www.aejournal.ir/article_66002_f9dddf7c40b221ba32ff9234c910c92c.pdf
جربیل هندی
مورفومتریک
جوندگان
زیستگاه
Tatera indica
Morphometric
Rodents
Habitat
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
45
50
68558
Physiology (Animal)
اثرات مورفین سولفات بر سطح گلوتامات هیپوتالاموسی و غلظت سرمی هورمون LH در موش های صحرایی نر
The effects of morphine sulphate on hypothalamic glutamate levels and serum LH hormone concentration in male rats
مهری باقری پور
mehribagheripoor@gmail.com
1
همایون خزعلی
homayoun_khazali@yahoo.com
2
فریبا محمودی
faribamahmoudi_14@yahoo.com
3
کیوان دخت سمیعی
k.samiee@yahoo.com
4
دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زیستی، ایران، تهران
دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زیستی، ایران، تهران
دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده علوم ، گروه زیست شناسی، ایران، اردبیل
دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زیستی، ایران، تهران
مورفین از طریق تاثیر بر فعالیت مسیرهای نورونی واسطه ای مختلف داخل هیپوتالاموسی اثرات مهاری بر ترشح هورمون LH اعمال می کند. در تحقیق حاضر، اثرات مورفین سولفات بر ترشح LH از طریق مسیر گلوتاماترژیک در موش های صحرایی نر بررسی گردید. بیست موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به وزن 250-200 گرم در چهار گروه (در هر گروه 5=n) قرار گرفته، گروه های 1 و 2 سالین و گروه های 3 و 4 یک میکروگرم مورفین را از طریق تزریق درون بطنی مغزی دریافت کردند. در گروه های 1 و 3 نمونه های خونی قبل از تزریق و 30 دقیقه بعد از تزریق سالین یا مورفین جمع آوری و نمونه های هیپوتالاموسی جدا گردید. در گروه های 2 و 4 نمونه های خونی قبل از تزریق و 60 دقیقه بعد از تزریق سالین یا مورفین جمع آوری و نمونه های هیپوتالاموسی جدا گردید. غلظت سرمی هورمون LH با روش رادیوایمونواسی (RIA) و سطوح گلوتامات هیپوتالاموسی با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) اندازه گیری شد. مورفین میانگین غلظت سرمی LH را در 30 یا 60 دقیقه بعد از تزریق در مقایسه با قبل از تزریق کاهش داد که این میزان کاهش تنها در گروه 60 دقیقه از نظر آماری معنی دار بود. هم چنین، با تزریق مورفین میانگین غلظت گلوتامات هیپوتالاموس در 30 دقیقه بعد از تزریق در مقایسه با گروه 30 دقیقه بعد از تزریق سالین از نظر آماری به طور معنی داری کاهش یافت. کاهش فعالیت نورون های گلوتاماتی هیپوتالاموس ممکن است در مسیرهای عصبی کنترل کننده اثرات مورفین بر ترشح LH دخالت داشته باشد.
Morphine exerts inhibitory effects on GnRH/ LH hormones secretion via the effects on the activity of different intra hypothalamic interneurons. In the present study, the effects of morphine sulphate were investigated on LH secretion via monoamine glutamate in male rats. Twenty adult male Wistar rats weighing 200- 250g in two group (n=10 in each group) received saline or one microgram morphine via third cerebral ventricle. Then each group divided in two groups. Blood samples were collected before injections and at 30 or 60 min after saline or morphine injections. Hypothalamic samples were dissected 30 or 60 minutes after injections. Serum LH hormone concentration was measured by the radioimmunoassay method and hypothalamic glutamate levels was measured by high performance liquid chromatography (HPLC). Morphine decreased mean serum LH concentration at 30 or 60 min after injections compared to before injections of morphine however this decrease was statistically significant only at 60min group. Also, morphine significantly decreased mean hypothalamic glutamate levels at 30 min after injections compared to 30 min after injections of saline group. Decrease of hypothalamic glutamate neurons activity may be involved in the morphine neural pathways controlling the inhibitory effects of morphine on LH secretion.
http://www.aejournal.ir/article_68558_8e815e0f286ca5765833c83e798b73e3.pdf
مورفین
گلوتامات
LH
هیپوتالاموس
Morphine
Glutamate
LH
Hypothalamus
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
51
56
68801
Biology(Animal)
فعالیت آنتی اکسیدان های تام و اکسیدنیتریک در مایع سمینال موش های نر نژاد Balb/c تیمار شده با غلظت های مختلف نانوذرات نقره
Total antioxidant capacity and nitric oxide values in seminal plasma of Balb/c male rats treated with different concentrations of silver nanoparticle
عیسی لیالی
tahmasb@hotmail.com
1
گروه بیوشیمی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساری، ایران، کد پستی: 4816613485
با توجه به نقش نانوذرات نقره در القاء تولید رادیکال های آزاد، در این مطالعه اثرات سمی نانوذرات نقره بر پارامترهای اسپرم، غلظت نیتریک اکسید (NO) و فعالیت آنتی اکسیدان های تام در مایع سمینال موش نر مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه تجربی، 24 موش نر بالغ از نژاد سوری به صورت تصادفی به سه گروه تجربی و یک گروه شاهد تقسیم شدند. نانوذرات نقره با غلظت های 0/07 (A گروه)، 0/14 (گروه B) و 0/28 (گروه C) میکروگرم در هر روز، به ترتیب به گروه های اول تا سوم مورد مطالعه و به صورت دهانی به مدت پنج هفته داده شد. سپس فعالیت آنتی اکسیدان های تام و نیتریک اکسید به ترتیب به روش های FRAP(Ferric reducing antioxidant of power) و کیت NO اندازه گیری شد. پارامترهای اسپرمی به روش میکروسکوپی مورد آنالیز قرار گرفتند. کاهش معنی داری در میانگین کیفیت پارامترهای اسپرمی در گروه های تیمار شده با نانوذره، به خصوص گروه های B و C در مقایسه با گروه شاهد مشاهده گردید (0/01>p). تفاوت معنی داری در میانگین غلظت FRAP بین گروه های تیمارشده A(28/14±290/29) ،B(39/32±225/47) ،C(22/73±225/54 و گروه شاهد (19/08±300/18) میکرومول بر لیتر مشاهده گردید (0/001>p). تفاوت معنی داری در میانگین NO نیز مشاهده گردید، به طوری که گروه C بیش ترین میانگین NO را در مقایسه با سایر گروه ها داشت. نانوذرات نقره با کاهش فعالیت آنتی اکسیدان های تام و افزایش NO سبب کاهش پارامترهای اسپرم می گردد که اثرات آن وابسته دوز نیز می باشد.
According to the harmful effects of silver nanoparticles induced by free radicals production, it is assumed that it can lead to reduced level of seminal total antioxidant capacity and then poor sperm quality. In this research, we aimed to investigate the toxic effects of silver nanoparticles on sperm parameters quality as well as total antioxidant capacity and nitric oxide (NO) in seminal plasma of male rats. In this experimental research, 24 male rats (Balb/c) were randomly divided into four groups including: controls (n=6), treatment group A (n=6), treatment group B (n=6) and treatment group C (n=6). Commercial silver nanoparticle was injected orally in a single dose (A=0.007μg, B=0.14μg and C=0.28μg per day) for 4 consecutive weeks. After that seminal total antioxidant capacity and NO values were measured using Ferric reducing antioxidant of power (FRAP) and microscopic techniques, respectively. Sperm parameters quality was considered by microscopic methods. There was a significant reduction in sperm parameters quality in treatment groups, especially in group C and group B, when compared with controls (p<0.01). There was a significant difference for FRAP between study groups of A (290.29±28.14), B (225.47±39.32), C (225.54±22.73) and control (300.18±19.08) group (p<0.001). There was a significant in mean of NO levels between groups (p<0.05), in which group C demonstrated higher mean value of NO concentration compared to the other groups. Silver nanoparticle leads to poor sperm quality via reducing of seminal total antioxidant capacity; however, its effect is dose dependent.
http://www.aejournal.ir/article_68801_3158f553170ecc0826cfe2acd518612b.pdf
نانوذرات نقره
پارامترهای اسپرم
فعالیت آنتی اکسیدان های تام
نیتریک اکسید
موش های نر
Silver nanoparticles
sperm parameters
Total Antioxidant Capacity
NO
male rats
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
57
64
68611
Animal environment
مدل سازی مطلوبیت زیستگاه اردک مرمری (Marmaronetta angustirostris) با استفاده از روش حداکثر آنتروپی
Habitat suitability modelling of marbled teal (Marmaronetta anguistirostris) based on MaxEnt method
زهرا شریبی
z.shoreybi@gmail.com
1
اولیا قلی خلیل پور
okhalilipour@ut.ac.ir
2
حسین محمد عسگری
h.masgari@kmsu.ac.ir
3
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
شناخت نیازهای زیستگاهی گونه های حیات وحش، به خصوص گونه های در معرض خطر انقراض از اهمیت قابل توجهی در مدیریت حیات وحش برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه مدل سازی مطلوبیت زیستگاه گونه آسیب پذیر اردک مرمری (Marmaronetta angustirostris) در بخش شمالی تالاب بین المللی شادگان بود. نقاط حضور گونه با انجام مطالعات میدانی و گزارشات جوامع محلی و کارشناسان سازمان محیط زیست به دست آمد. عوامل محیطی به کاربرده شده به عنوان متغیرهای مؤثر بر حضورگونه شامل عمق آب، دمای آب، هدایت الکتریکی، اسیدیته، میزان اکسیژن محلول، تیپ پوشش گیاهی، شاخص تراکم پوشش گیاهی و فاصله از روستا بود. سپس متغیرهای مورد نیاز برای مدل سازی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه و در نهایت برای تهیه نقشه مطلوبیت زیستگاهی از مدل حداکثر آنتروپی (MaxEnt) استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مکسنت در این مطالعه عملکرد خوبی دارد و سطح زیر منحنی (0/981=AUC) محاسبه گردید. هم چنین به ترتیب متغیرهای هدایت الکتریکی، میزان اکسیژن محلول، فاصله از روستا و مراکز حضور انسان، پوشش گیاهی نیزار و جگن و سپس عمق آب مهم ترین متغیرهای محیطی مؤثر بر مطلوبیت زیستگاهی این گونه شناسایی شدند.
Recognizing the habitat requirements of wildlife species, especially endangered species, is of vital part of wildlife management. The purpose of this study was to habitat suitability modeling for vulnerable species of marbled teal (Marmaronetta angustirostris) in the northern part of Shadegan International Wetland. The presence of species was achieved by conducting field studies and reports from local communities and DOE experts. Environmental factors used as effective variables on presence include water depth, water temperature, electrical conductivity, acidity, soluble oxygen content, vegetation type, vegetation density index (NDVI) and distance from the village. Then, the variables needed for modeling were prepared using the GIS and finally, a Maximum Entropy Model (MaxEnt) was used to prepare the habitat suitability map. The results showed that the MaxEnt based on AUC had a good operation in this study (AUC = 0.981). Also EC, DO, Distance to village, vegetation type and depth was as important environmental variables respectively.
http://www.aejournal.ir/article_68611_0b7e9863b578c7d018a58fda76906838.pdf
اردک مرمری
حداکثرآنتروپی
مدل مطلوبیت زیستگاه
تالاب بین المللی شادگان
Marble teal
Maximum Entropy
Habitat suitability model
Shadegan International wetland
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
65
72
68802
Biodiversity
شناسایی فون پرندگان منطقه شکار ممنوع تالاب میقان اراک
Identification of fauna of birds in Meighan Wetland Forbidden Hunting Region of Arak
امیر انصاری
a_ansari645@yahoo.com
1
محمود کلنگری
mahmoodkolnegari@yahoo.com
2
زهرا فرجی
z.faraji7292@gmail.com
3
گروه محیط زیست، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک
موسسه آوای درنای خاکستری
گروه محیط زیست، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک
منطقه شکار ممنوع تالاب میقان اراک در مرکز کشور ایران و در دالان مهاجرتی پرندگان قرار دارد. این منطقه در فصل سرما با داشتن شرایط مطلوب زیستگاهی هر ساله پذیرای تعداد زیادی پرنده مهاجر به ویژه درنای معمولی می باشد، برای مشاهده فون پرندگان منطقه 4 ایستگاه که دارای شرایط زیستگاهی متنوع اعم از آبی، کنار آبی، بیابانی کویری و درختچه ای می باشند. به عنوان محل های مشاهده انتخاب شدند. مشاهده پرندگان طی چهار فصل سال از بهار 1392 لغایت زمستان 1394 انجام گرفت. جهت جمع آوری داده ها از روش مشاهده و شمارش پرندگان به صورت مستقیم صورت گرفت. در طول مطالعه 150 گونه پرنده از 13 راسته و 38 تیره شناسایی شد که از این تعداد 77 گونه آبزی و کنارآبزی و 73 خشکی زی مشاهده شد. از تعداد گونه های مشاهده شده 60 گونه بومی، 90 گونه مهاجر و نیمه مهاجر و مهاجر عبوری بود. راسته گنجشک سانان (passeriformes) با بیش ترین تعداد تیره (12 تیره) و تعداد گونه (41 گونه) متنوع ترین راسته شناسایی شده در منطقه بود. براساس داده های حضور گونه های عقاب صحرایی، اردک سرسفید و بالابان در رده در معرض خطر انقراض می باشند.
Meighan Wetland Forbidden Hunting Region of Arak is located at center of Iran in the birds’ migratory flyway. In the cold season, thousands of the migratory birds settle this region featuring of the desired habitat conditions annually, especially, common crane. To view are the birds fauna 4 stations with diverse habitat conditions ranging from Waterfowl, The aquatic, playa and desert shrubs. They Were selected as the location for viewing. Bird watching was performed during the season from spring of 1392 until winter of 1394.In order to, collect the data was used directly observed and counted birds. During the study were identified bird species 150 from orders13 and families 38. As if of these was observed respectively species 77 of Waterfowl, The aquatic and Terrestrial 73. The number of observed species were endemic species 60, species 90 of migratory and semi-immigrant and immigrant passing. Order passeriformes with the largest number of families(families12) and with the largest number of species (species 41) were identified most diverse orders in the region. In the area, the species of Aquila nipalensis, Oxyura leucocephala and Falco cherrug are endangered in the category.
http://www.aejournal.ir/article_68802_a99ef94393c12087d63403fe77a71a42.pdf
فون پرندگان
تالاب میقان
درنای معمولی
غاز پیشانی سفید
Fauna of Birds
Meighan Wetland
Common Crane and White-fronted Goose
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
73
78
68804
Animal science
بررسی اثرات جابه جایی درون گله ای خروس ها بر توان باروری گله های مادر گوشتی از دیدگاه اقتصادی
Investigating the Effects of Intra spiking Flocks on Fertility Productivity in Economic Viewpoint
رضا سید شریفی
reza_seyedsharifi@yahoo.com
1
داور مهدوی
mahdavidavar59@gmail.com
2
نعمت هدایت ایوریق
hedayatuma@gmail.com
3
جمال سیف دواتی
jseifdavati@yahoo.com
4
محمود صحرایی
m.sahraei2009@gmail.com
5
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
بخش تحقیقات علوم دامی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اردبیل، ایران
درگله های مادر گوشتی اغلب با افزایش سن از هفته 40 تا 45 ، میزان باروری کاهش می یابد، لذابرای جبران کاهش باروری ناشی از افزایش سن خروس از تکنیک های مختلفی استفاده می شود که مهم ترین آن جابجایی درون گله ای خروس ها یا اینتراسپایکینگ است. برخلاف اسپایکینگ که همواره خطر ریسک و آلودگی از انواع مختلف از یک فارم دیگر به داخل گله وجود دارد در این روش جابجایی خروس ها در درون گله هیچ نگرانی از نظر ورود آلودگی به داخل فارم وجود ندارد که یکی از مهم ترین امتیازات این روش می باشد. در این تحقیق برای برآورد جریان نقدینگی از اطلاعات درآمدی و هزینه ای مربوط به سال های 1395 و 1396مجتمع تولید جوجه یک روزه گوشتی آرتا جوجه استان اردبیل استفاده گردید. با استفاده از مدل زیست اقتصادی طراحی شده و اطلاعات جمع آوری شده از مزرعه پرورش مرغ مادر گوشتی، برآورد ارزش اقتصادی جوجه یک روزه و نرخ زنده مانی خروس های گله در حالت های مختلف جابجایی درون گله ای تعیین گردید. ارزش اقتصادی یک صفت به صورت افزایش در سود به دست آمده از یک حیوان وقتی عملکرد حیوانات برای صفت مورد نظر یک واحد افزایش یابد تعریف می گردد. این در حالی است که عملکرد برای سایر صفات ثابت باقی بماند. انواع روش های جابجایی درون گله ای خروس ها مشخص نمود که بیش ترین درصد هچ و میزان درآمد در حالت 32 درصد جابجایی و کم ترین هچ و درآمد در حالت 44 درصد جابجایی حاصل شد. به طوری که انجام 32 درصد جابجایی درون گله ای خروس ها با رعایت سایر موارد مدیریتی دارای بیش ترین سود و بالاترین ارزش اقتصادی تولید جوجه یک روزه گوشتی و نیز بیش ترین نرخ زنده مانی خروس (تلفات کم تر) می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از روش های جابجایی درون گله ای خروس ها با توجه به شرایط گله های مرغ مادر گوشتی، جهت حفظ و جبران افت باروری ناشی از افزایش سن خروس در گله ها و نیز در جهت بهبود برون ده اقتصادی سیستم تولید جوجه یک روزه گوشتی بسیار مفید و موثر است.
In broiler Flocks, the fertility rate decreases with increasing age from 40 to 45 weeks. Therefore, different methods are used to compensate for the reduced fertility caused by the aging of the rooster that the most important of them is the movement inside the rooster flocks or inter-spiking. Unlike spikes which always is accompanied by a risk of different contamination from another farm to the flock. In this method, there is no concern about the introduction of contamination into the farm, which is one of the most important advantages of this method. In this research, income and expenditure data were used from 2016 and 2017 for estimating the cash flow from the “Arta Joojeh” broiler chickens producer in Ardebil province. Using a bioeconomic model that were designed and collected from broiler Breeding Farms, the estimation of the economic value of one-day-old chicks and the survival rate of rooster herd in different movement conditions were determined. The economic value of a trait is defined as the increase in the profit derived from an animal when the performance of the animal increases for the desired trait while performance for other trait remains constant. Types of movement inside the rooster flocks methods indicated that the highest percentage of hatch and income were in the 32% displacement and the lowest hatch and income were in the 44% displacement. In such a way that 32% of the displacement of the rooster flock is considered to be the most profitable and the highest economic value of broiler chicks, as well as the highest rooster survival rate (less casualties). The results of this study showed that the use of displacements inside the rooster flocks is very useful and effective according to the conditions of broiler chickens to maintain and compensate for the fertility decline due to the aging of the rooster flocks and also to improve the economic outflow of the system One-day-old broiler production.
http://www.aejournal.ir/article_68804_34ccfa028c72fce8f6465badfeb56cb6.pdf
جابجایی درون گله ای خروس
جوجه یک روزه گوشتی
زنده مانی خروس
ارزش اقتصادی
Intra spiking
Economic value
One-day-old broiler
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
79
86
69115
Nutrition
اثرات آنزیم فیتاز و سطوح مختلف فرمالدهید در جیره بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه، سیستم ایمنی و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی
Effects of phytase supplementation and different levels of formaldehyde in diet on growth performance, carcass traits, immune system and blood parameters of broiler chickens
وحید رضایی پور
vrezaeipour@gmail.com
1
علی زرینه
ali.zarrineh@yahoo.com
2
صفیه وطن دور
svatandour@gmail.com
3
گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
این تحقیقبه منظور بررسی اثر افزودن سطوح مختلف فرمالدهید به خوراک جوجه های گوشتی با و بدون آنزیم فیتاز بر عملکرد رشد، لاشه و فراسنجه های ایمنی انجام شد. آزمایش با آرایش فاکتوریل 3×2 شامل سه مقدار فرمالدهید 37% به عنوان منبع فرمالدهید (0، 2 و 6 میلی لیتر در هر کیلوگرم) و دو سطح با و بدون استفاده از آنزیم فیتاز در جیره ها انجام شد. از تعداد 360 قطعه جوجه یک روزه خروس راس 308 در 6 تیمار با 4 تکرار استفاده شد. نتایج این آزمایش نشان داد که اثرات متقابل و هم چنین اثر فیتاز بر میانگین مصرف خوراک در دوره آغازین معنی دار بود (0/05>p). نتایج عملکرد رشد نشان داد که اثرات متقابل تیمارها تاثیر معنی داری بر افزایش وزن جوجه های گوشتی در دوره های رشد، پایانی و کل دوره داشت(0/05>p). هم چنین افزایش وزن جوجه ها تحت تاثیر استفاده از فیتاز در جیره قرار گرفت (0/05>p). در همین راستا نتایج نشان داد که افزودن فرمالدهید به جیره ها سبب تغییرات معنی داری در صفت افزایش وزن در دوره رشد شد (0/05>p). نتایج ارزیابی درصد اندام های داخلی نشان دهنده تاثیر معنی دار اثرات متقابل تیمارها و افزودن فیتاز بر درصد چربی محوطه احشایی بود (0/05>p). نتایج این آزمایش نشان دهنده تاثیر معنی دار اثرات متقابل و استفاده از فیتاز بر آنزیم کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) بود (0/05>p). نتیجه گیری کلی این آزمایش نشان دهنده بهبود افزایش وزن در نتیجه استفاده از فیتاز و عدم تاثیر منفی استفاده از فرمالدهید بر عملکرد رشد جوجه های گوشتی بود.
This research was conducted to investigate the effect of different inclusion rates of formaldehyde in diet with or without supplementation with phytase on growth performance, carcass and immune system of broiler chickens. The experiment was done in a 2×3 factorial arrangement including three levels of formaldehyde (0, 2 and 6 ml/kg of diet) and two levels (with or without) of phytase supplementation. A total of 360 day-old broiler chickens (Ross 308) were used in six treatments and there were four replicates for each treatment. The results indicated that the interaction effect and the main effect of phytase supplementation on feed intake were significant in the starter phase (p<0.05). The results of growth performance showed that the interaction effect was on the weight gain in grower, finisher and total periods (p<0.05). Besides, the body weight gain of the broiler chickens was influenced by the main effect of phytase supplementation (p<0.05). The results showed that addition of formaldehyde into the diets altered the weight gain of broiler chickens in the grower phase (p<0.05). The results of the evaluation of internal organs indicated that interaction effect and the main effect of phytase had a significant effect on the weight of abdominal fat (p<0.05). The concentration of Aspartate aminotransferase (AST) as a liver enzyme was affected by interaction effect and the main effect of phytase supplementation (p<0.05). It is concluded that phytase supplementation improved the body weight gain of broilers. However, addition of formaldehyde had no negative effect on growth performance of broiler chickens.
http://www.aejournal.ir/article_69115_56223a0638c51dc5ee15f060c282e69f.pdf
فرمالدهید
فیتاز
جوجه گوشتی
رشد
سیتم ایمنی
Formaldehyde
Phytase
Broiler chicken
growth
Immunity
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
87
96
69141
Morphology
بررسی تغییرات ریختشناختی (Hemorrhois ravergieri (Reptilia: Ophidia: Colubridae در ایران
Investigating the morphological changes of Hemorrhois ravergieri (Reptilia: Ophidia: Colubridae) in Iran
مینو مشتاقی
m_moshtaghie@yahoo.com
1
محمد کابلی
mkaboli@ut.ac.ir
2
منصور صالحی
mmsalehi@yahoo.com
3
گروه علوم محیط زیست، دانشکده انرژی محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی واحدعلوم تحقیقات تهران
گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
Hemorrhoisravergieri ازجمله مارهای با پراکنش وسیع در ایران است. تحقیقات اخیر تمایزات ظاهری قابل توجهی را بین نمونه های موجود در زیستگاه های مختلف نشان داده است. دراین پژوهش، تفاوت های ریختی این گونه در جمعیت های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 52 نمونه مار پلنگی شامل 30 نر، 16 ماده و 6 نابالغ از12 استان جمع آوری گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل به مولفه اصلی نشان داد که نمونه ها در پنج گروه مختلف شامل گروه 1:خراسان و گلستان (شمال و شمال شرقی البرز)،گروه2:آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و زنجان (زاگرس شمالی)، گروه3:اصفهان، البرز، لرستان و خوزستان (زاگرس شمالی-میانی)، گروه4:چهارمحال و بختیاری (زاگرس مرکزی)، گروه5:کرمان و فارس (زاگرس جنوبی) قابل بررسی هستند. 7صفت متریک و5 صفت مریستیک به تفکیک جنسیت در گروه های مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. مقایسه بین نمونه های بالغ و نابالغ، اختلاف معنی داری را در تعداد فلس شکمی (0/026=P) و زیر دمی (0/041=P)نشان داد. در مقایسه بین نرها و ماده ها، تنها دو صفت طول کل بدن و طول تنه به ترتیب با (0/034=P) و (0/012=P) اختلاف معنی داری را نشان داد. سایر مقایسات آماری بین گروه های پنج گانه نیز در این تحقیق انجام گرفت تا صفت متمایز کننده بین مناطق تعیین گردد. به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده، تغییرپذیری صفات مریستیک نظیر تعداد فلس شکمی و فلس دمی بین گروه های مختلف قابل مشاهده است.
Hemorrhois ravergieri is one of the nonpoisonous snakes, widely distributed in Iran. Recent studies revealed considerable morphological differences among H. ravergieri in different habitats. In this study, morphological characteristics of H. ravergieri were investigated in different sampling area. To address that, 52 specimens, including 30 male, 16 female and 6 immature were collected from different provinces of Iran. The result of principle component analysis showed 5 separate categories, including (1) Khorasan and Golestan (north and north-east of Alborz), (2) Azarbayjan gharbi, Azarbayjan sharghi and Zanjan (northern Zagros), (3) Alborz, Lorestan, Esfahan and Khuzestan (northern-central Zagros), (4) Chaharmahal and bakhtiari province (central Zagros), (5) Kerman and Fars (Southern Zagros). 7 Metric and 5 meristic characteristics, were analyzed in either gender at different categories. The number of ventral and subcaudal scales was significantly (P=0.026 and P=0.041, respectively) different between mature and immature specimens. There were significant differences in total length as well as snout-vent length among male and female specimens, P=0.034 and P=0.012 respectively. Other statistical analyses were performed for comparison of our data in five different categories to identify the discriminant variable. According to results, the variability of meristic characteristics such as the number of ventral and subcaudal scales can be perceived in different categories.
http://www.aejournal.ir/article_69141_fa1c12b5b64993e958621a74c166da71.pdf
ریخت سنجی
Hemorrhois ravergieri
زیستگاه
صفات متریک
مریستیک
Morphometric
Hemorrhois ravergieri
Habitat
METRIC
Meristic
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
97
106
69227
Animal systematic
بررسی مقدماتی فون خزندگان منطقه شکار ممنوع سفیدکوه و آرسک در استان سمنان
The Study of Reptiles Fauna in Sefid Kouh-Aresk No-Hunting Area in Semnan Province
داریوش سلیمان فلاح
1
ویدا حجتی
vida.hojati@gmail.com
2
هومن شجیعی
drshajiee@gmail.com
3
شهرام شرفی
shahramsharafi2003@yahoo.com
4
رضا بابائی سواسری
r_babaei_s@yahoo.com
5
شریفه خانی
sh.khani88@yahoo.com
6
گروه زیست شناسی، واحد دامغان، دانشگاه آزاد اسلامی، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، واحد دامغان، دانشگاه آزاد اسلامی، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، واحد دامغان، دانشگاه آزاد اسلامی، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، واحد دامغان، دانشگاه آزاد اسلامی، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، واحد دامغان، دانشگاه آزاد اسلامی، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران
منطقه شکار ممنوع سفیدکوه و آرسک دامغان با مساحت 666000 هکتار در شمال غربی شهر دامغان در مسیر جاده تهران ـ مشهد حدفاصل کیلومتر 20 تا 22 جاده دامغان به سمنان و در ضلع شمال این جاده واقع میباشد. این مطالعه به منظور شناسایی فون خزندگان این منطقه از فروردین ماه 1392 تا اواخر آبان ماه 1392 انجام شد. در طی مدت تحقیق 93 نمونه خزنده جمع آوری گردید و در مجموع هفده گونه از شش خانواده و سیزده جنس شناسایی شد که عبارتند از: Natrix tessellata، Macrovipera lebetina obtusa، Platyceps ventromaculatus ventromaculatus،Platyceps najadum najadum، Platyceps karelini،Eirenis collaris collaris ،Hemorrhois ravergieri، Pseudocerastes persicus، Natrix natrix persa، Telescopus fallax iberus، Tenuidactylus caspius caspius، Eremias velox velox، Eremias persica، Trapelus agilisagilis، Paralaudakia caucasia، Mesalina watsonana و Heremites aurata transcaucasica.. در این تحقیق، هیچ گونه ای از لاکپشت ها مشاهده نشد. تنوع سوسمارها در این منطقه نسبت به مارها کم تر بود. از زیرراسته مارها بیش ترین تعداد مشاهده شده مربوط به گونه Natrix tessellata با 7 نمونه و فراوانی 18 درصد و کم ترین آن مربوط به collarisEirenis collaris با 1 نمونه و فراوانی 3 درصد می باشد. از زیر راسته سوسماران بیش ترین تعداد مشاهده شده مربوط به Tenuidactylus caspius caspius با 15 نمونه و فراوانی 27 درصد و کم ترین تعداد مربوط به Heremites aurata transcaucasica با 3 نمونه و فراوانی 5 درصد می باشد.
Sefid Kouh-Aresk No-Hunting Area with an area of 666000 hectares in the northwest of Damghan city along the Tehran-Mashhad road is located between 20 and 22 km of Damghan to Semnan road on the northern side of the road. This study was conducted to identify the reptile fauna of this region from April 2013 until late November 2013. During this research, 93 reptile specimens were collected and a total of 17 species of six families and thirteen genera were identified. These include: Natrix tessellata, Macrovipera lebetina obtusa, Platyceps ventromaculatus ventromaculatus, Platyceps najadum najadum, Hemorrhois ravergieri, Pseudocerastes persicus, Natrix natrix persa, Telescopus fallax iberus, Platyceps karelini, Eirenis collaris collaris,Tenuidactylus caspius caspius, Eremias velox velox, Eremias persica, Trapelus agilis agilis, Paralaudakia caucasia, Mesalina watsonana, Heremites aurata transcaucasica. In this research, no species of the turtles was observed. In this area, the lizard diversity was lower than snakes. From the suborder of Serpentes, the highest number belongs to the species Natrix tessellata with 7 samples and 18% frequency, and the lowest belongs to the Eirenis collaris collaris with 1 sample and 3% frequency. The subspecies of lizards had the highest number of Tenuidactylus caspius caspius with 15 samples and 27% frequency and the lowest number belongs to Heremites aurata transcaucasica with 3 samples and 5% frequency.
http://www.aejournal.ir/article_69227_772200418074db1db3d99734b2666607.pdf
فون
منطقه شکار ممنوع
سفید کوه
آرسک
خزندگان
دامغان
Fauna
No-Hunting Area
Sefid Kouh-Aresk
Reptiles
Damghan
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
107
114
69278
Animal systematic
مطالعه چندریختی رنگی درجمعیتهای قورباغه مردابی (Pelophylax ridibundus) در زیستگاههای شمالی و جنوبی استان خوزستان
Color polymorphism study on marsh frog populations (Pelophylax ridibundus) in the northern and the southern habitats of Khuzestan province
اشرف جزایری
jazayeriashraf@ymail.com
1
فهیمه صابری
fahime.saberi.1991@gmail.com
2
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
یکی از مهم ترین اهداف زیستشناسی تکاملی، توصیف تنوع ریختی در جمعیت ها است، بررسی ریشههای این تنوع جهت تشریح روند تکامل و تغییرات گونهها ضروری است. الگوهای رنگی جزء صفات مناسب برای شناسایی زیرگونهها بهشمار میرود و از آنجایی که ریختهای متنوعی از قورباغه مردابی در طبیعت دیده میشود، مطالعه چندریختی (پلیمورفیسم) رنگی این گونه در زیستگاه های شمالی و جنوبی استان خوزستان با توجه به جدایی جغرافیایی و تفاوت میکروکلیمایی انجام شد به این منظور نمونهها از زیستگاههای فوق طی بهار و پائیز 1395-96 صید شده و جهت شناسایی انواع ریختی مورد بررسی قرار گرفتند، براساس نتایج به دست آمده 7 نوع ریخت در این گونه شناسایی شد. سپس فراوانی ریختهای مختلف، رابطه چندریختی و جنسیت نیز بررسی شد، باتوجه به نتایج، ریخت 7 نسبت به سایرین دارای بیشترین فراوانی بود، همچنین صفات چندریختی و جنسیت در قورباغه مردابی مستقل از هم گزارش شد. به علاوه بیشترین و کم ترین تنوع ریختی براساس فصل مشخص گردید.
One of the main goals of evolutionary biology is to describe morphological diversity in the populations. It is necessary to examine the causes of such varieties in order to explain the process of evolution and change. Color patterns are considered to be the proper characteristics to identify subspecies and since various morphs of marsh frog can be seen in nature, the study of polymorphism color of this species in habitats of the northern and southern Khuzestan province was carried out due to geographical separation and microclimatological difference. In so doing, the samples were collected from the above-mentioned habitats during spring and autumn 1395-96. They were then studied in order to identify their morphological types. According to the results, 7 types of morph were identified in this species. Then the amount of different morphologies, the relationship between polymorphism and gender were examined. According to the results, morph 7 had the highest frequency among others. In addition, polymorphic traits and gender traits of marsh frog was reported independently. The highest and lowest morphological variation was determined based on the season.
http://www.aejournal.ir/article_69278_208adf5af302724e797d1b881ecb7aa6.pdf
بیوسیستماتیک
پلیمورفیسم رنگی
قورباغهمردابی
Pelophylax ridibundus
Biosystematics
Color polymorphism
Marsh frog
Pelophylax ridibundus
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
115
128
69318
Animal environment
مطالعه تجمع زیستی فلزات سنگین سرب، مس، جیوه و کادمیوم در بافت عضله ماهی کفشک زبان گاوی (Cynoglossus arel)، جلبک قهوهای سارگاسوم (Sargassum illicifolium) و رسوبات سطحی سواحل شمالی دریای عمان
Accumulation analysis of Heavy Metal of lead, Copper, Cadmium and Mercury in muscle tissue of Cynoglossus arel fish, brown Seaweed of Sargassum illicifolium and sediment from northern coasts of the Oman Sea
علی مهدی آبکنار
aliabkenar@gmail.com
1
مازیار یحیوی
maziar_yahyavi@yahoo.com
2
امیر هوشنگ بحری
amirbahri52@yahoo.com
3
حجت الله جعفریان
hojat.jafaryan@gmail.com
4
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گلستان، ایران
در مطالعهحاضر غلظت فلزات سنگین سرب، مس، کادمیوم و جیوه در بافت عضله ماهی کفشک زبان گاوی، جلبک قهوهای سارگاسوم و رسوبات سواحل شمالی دریای عمان در 5 ایستگاه نمونهبرداری بندر جاسک (استان هرمزگان)، صیدگاه درک، بندر پزم، خلیج چابهار و بندر گواتر در (استان سیستان و بلوچستان) اندازهگیری و مورد مقایسه قرار گرفت. بدین منظور در فصل بهار سال 1396 نمونهبرداری از هر ایستگاه بهطور تصادفی انجام شد. نمونهها با استفاده از روش MOOPAMهضم شده و غلظت فلزات سنگین موردنظر توسطدستگاهجذباتمی(AAS)موردسنجش قرار گرفت. میانگین غلظت فلزات سرب، مس، کادمیوم و جیوه در رسوبات ایستگاههای بندر جاسک، صیدگاه درک، بندر پزم، خلیج چابهار و بندر گواتر به ترتیب معادل 1/31، 20/99، 0/52 و 0/26 ppm؛ در بافت عضله ماهی کفشک زبان گاوی معادل 0/23، 2/77، 0/14 و 0/23 ppm و در نمونه جلبک قهوهای سارگاسوم معادل 0/10، 0/90، 0/09 و 0/09 ppm به دست آمد (0/05>p). با توجه به نتایج بهدستآمده بالاترین غلظت فلزات سرب (2/18)، مس (36/7)، کادمیوم (1/47) و جیوه (0/86) در رسوبات ایستگاه خلیج چابهار و بالاترین غلظت فلزات سرب (0/51)، مس (6/1) و کادمیوم (0/36) در بافت عضله ماهی کفشک زبان گاوی در ایستگاه بندر جاسک و بالاترین غلظت جیوه (0/57) در ایستگاه خلیج چابهار ثبت شد. هم چنین بالاترین غلظت سرب (0/23)، کادمیوم (0/31) و جیوه (0/20) در بافت جلبک قهوهای سارگاسوم نیز در ایستگاه بندر جاسک و بالاترین غلظت فلز مس (2/1) در خلیج چابهار مشاهده شد. کم ترین غلظت این فلزات نیز برای هر سه نمونه در ایستگاه صیدگاه درک ثبت شد. درمجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که غلظت فلزات مورد مطالعه در این تحقیق در دو ایستگاه بندر جاسک و خلیج چابهار بالاتر از سایر نقاط بود. مقایسه نتایج بهدستآمده در خصوص میانگین غلظت این فلزات در بافت عضله ماهی کفشک زبان گاوی و بافت جلبک قهوهای سارگاسوم با مقادیر استانداردهای جهانی WHO, FDA, NHMRCو مقادیر ارائهشده توسط موسسه استاندارد ملی ایران و هم چنین نتایج به دست آمده در خصوص میانگین غلظت این فلزات در رسوبات مناطق تحت بررسی با استانداردهای جهانی NOAA، CCMEو USEPAنشان داد که سطح غلظت این فلزات سنگین (بهجز غلظت فلز مس که از سطح LAL بالاتر بود) از حد استاندارهای اشارهشده در سطح پایینتری قرار داشت.
In this research, concentrations of heavy metals (Lead, Copper, Cadmium and Mercury) in sediments, muscle tissue of Cynoglossus arel fish and brown Seaweed (Sargassum illicifolium) of five stations from the northern Oman sea that names Jask port (Hormozgan province), Darak port, Pozm port, Chabahar Golf and Goatre port in water of Oman Sea on the Sistan and Balochestan province were measured and compared. For this purpose, samples were randomly collected together with water and sediment from each station in summer 2017. Samples of Sediment was digested by using MOOPAM method and metal were measured by using atomic absorption spectrophotometer (AAS). The average concentration of heavy metal in sediment in northern coasts of Oman Sea for Pb, Cu, Cd and Hg were 3.38, 13.61, 0.21 and 0.88ppm, muscle tissue 0.94, 3.87, 0.09 and 0.06 ppm and brown microalgae 0.01, 7.40, 0.07 and 0.06 ppm respectively (p<0.05). Nevertheless, the highest mean concentration of lead, Copper and Mercury (13.65, 20.21, and 1.56 respectively) in the sediment of Jask port, and Cadmium (0.28) in Jask port and Chabahar Golf were observed. Also, investigation of heavy metals in the muscle ofCynoglossus arel fish and brown seaweed showed the highest concentration of lead (2.73-0.25), Copper (7.08-13.39), Cadmium (0.26-0.15) and Mercury (0.20-0.16) in the sample of Jask port respectively. Also, the lowest average concentration of these heavy metals in all of samples was recorded in Darak port. In general, our study showed that the concentration of heavy metals in Jask port and Chabahar Golf were significantly higher than other areas. The concentration of heavy metal in the sediments, muscle tissue and brown seaweed in each of five stations had lower in value (except for the copper metal concentration, which was higher than the LAL level) than the acceptable limit suggested by the standard value of WHO, FDA, NHMRC, NOAA, CCME, USEPA and institute of the national standard center of Iran.
http://www.aejournal.ir/article_69318_41609aec883d6ad4a000c81e717e27e5.pdf
دریای عمان
فلزات سنگین. ایران
Oman Sea
Heavy metal
Iran
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
129
134
69322
Animal environment
بررسی تجمع فلزات سنگین در عضله ماهیان کفشک تیزدندان (Psettodes erumei)، گیش ماهی (Carangoides fulvoguttatus) و ماهی هوور (Thunnus tonggol) آب های بوشهر
Heavy metals accumulation in muscles of Psettodes erumei, Carangoides fulvoguttatus and Thunnus tonggol in Boushehr waters
امین غلامحسینی
1
مصطفی اخلاقی
2
پریا اکبری
paria.akbary@gmail.com
3
سیاووش سلطانیان
4
وحیده نقدسی
5
محمدسعید فریدونی
6
بخش آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
بخش آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار، بندر چابهار، ایران
بخش آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
بخش آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
بخش آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
فلزات سنگین از مهم ترین آلاینده های محیط زیست به شمار می روند که از طریق زنجیره غذایی در بدن آبزیان تجمع می یابند. هدف از این تحقیق، اندازه گیری میانگین غلظت فلزات سنگین سرب، آهن، روی، کروم، نیکل و کادمیوم عضله کفشک تیز دندان (Psettodes erumei)، گیش ماهی (Carangoides fulvoguttatus) و ماهی هوور (Thunnus tonggol) در بوشهر و مقایسه آن با استاندرد جهانی می باشد. 30 نمونه از هر ماهی مورد مطالعه، از صید روزانه صیادان بوشهر تهیه شدند. پس از شست و شو، بافت عضله خوراکی جداسازی و پس از انجام عملیات هضم اسیدی، غلظت فلزات سنگین نمونه ها به وسیله دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. میانگین غلظت فلزات سنگین روی، سرب، کادمیوم، نیکل، آهن و کروم در عضله کفشک تیز دندان به ترتیب 0/14±3/11، 0/10±3/20، 0/21±2/64، 0/01±0/36 0/33±15/44 و 0/05±0/40 میلی گرم بر کیلوگرم، در عضله گیش ماهی به ترتیب 0/07±1/24، 0/01±0/33، 0±0/02 ،0±0/35 ،32/0±49/11 و 06/0±.61/0. میلیگرم بر کیلوگرم و هوور بهترتیب 14/0±34/2، 12/0±82/1، 0±02/0، 0±27/0، 07/0±37/13 و 0/01±0/30 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین گردید. تحلیل آماری نتایج، مبین وجود اختلاف معنی دار غلظت عناصر آهن، روی و سرب در ماهی های مورد بررسی بود (0/05>P). در حالی که غلظت کروم در بین ماهی های مختلف معنی دار نبود. (0/05<P). نتایج مطالعه حاضر بیانگر غلظت پایین فلزات سنگین روی، کروم، آهن و نیکل اندازه گیری شده در عضله ماهیان مورد بررسی شده در مقایسه با استاندارد جهانی است.
Heavy metals are the most important contaminants that aggregate in the aquatics body through food chain. The purpose of this study was to compare the concentration of heavy metals (Pb, Fe, Zn, Cr, Ni and Cd) in the muscle of Psettodes erumei, Carangoides fulvoguttatus and Thunnus tonggol in Boushehr, and also to compare these concentrations with global standards. 30 Samples of the investigated fishes were obtained from daily hunting of fishermen in Boushehr. Then the muscle tissues were washed, separated and following acid digestion, the measurement of heavy metals concentration was performed by Atomic absorption spectrometry. The mean of metal concentration of Zn, Pb, Cd, Ni, Fe and Cr for Psettodes erume were 3.11±0.14, 3.20±0.10, 2.64±0.21, 0.36±0.01, 15.44±0.33 and 0.40±0.05 ppb respectively and for Carangoides fulvoguttatus were 1.24±0.07, 0.33±0.01, 0.02±0, 32.35±0, 11.49±0 and 0.61±0.06 ppb respectively and for Thunnus tonggol were 2.34±0.14, 1.82±0.12, 0.02±0, 0.27±0, 13.37±0.07 and 0.30±0.01 ppb respectively. Statistical analysis of the results indicated that significant differences in concentration of Fe, Zn and Pb between different fishes (P<0.05). While concentrations of Cr in between different fishes had no significant differences (P>0.05). The results of this investigation showed that the concentration of heavy metals including Zn, Cr, Fe and Ni in the fish muscle were less than the amounts reported by WHO.
http://www.aejournal.ir/article_69322_f666fa12b420cdb15302caf962f3a97b.pdf
کفشک تیزدندان
گیش ماهی
هوور
فلزات سنگین
آلودگی زیست محیطی
Indian Halibut
Yellowspotted trevally
Longtail tuna
heavy metals
Environmental pollution
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
135
142
69358
Genetic
ساختار جمعیتی ماهی شوریده (Otolithes ruber) در سواحل شمالی خلیج فارس
Population genetic Structure of Otolithes ruber in Persain Gulf (Iranain coastal waters)
سید احمد قاسمی
aqasemi@gmail.com
1
سیدجواد حسینی
sjhosseini@pgu.ac.ir
2
گروه زیست فناوری، پژوهشکده خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر
گروه زیست فناوری، پژوهشکده خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر
ماهی شوریده Otolithes ruberیکی از ماهیان تجاری مهم خلیج فارس می باشد. در این تحقیق با به کارگیری روش چندشکلی طولی (AFLP) ساختار جمعیتی و میزان تنوع این گونه در 6 منطقه خورموسی، هندیجان، گناوه، بوشهر، دیر و عسلویه بررسی گردید. در مجموع 345 باند با به کاربردن 7 جفت پرایمر انتخابی (3+) به دست آمد که به طورمیانگین 37/2% چندشکلی را نشان می دادند. بیش ترین و کم ترین درصد پلی مورفیسم به ترتیب با جفت پرایمر(E-AAG/M-CAT(39% و E-ACA/M-CAG (%25 حاصل گردید. میانگین تنوع ژنتیکی (h) و شاخص شانن به ترتیب 0/28 و 0/46 محاسبه شد. در جمعیت بوشهر بیش ترین میزان شاخص تنوع ژنتیکی و شاخص شانن (I) به ترتیب به میزان 0/33 و 0/5 به دست آمد. ارزش شاخص Fst در بین جمعیت ها در محدوده 0/022 تا 0/23 بود. شاخص Fst و آنالیز AMOVA اختلاف معنی داری را بین جمعیت ها نشان می دهند. براساس آنالیز Fst و دندروگرام شباهت افراد، سه جمعیت از ماهی شوریده در خورموسی، بوشهر و دیر قابل تفکیک می باشد. اما تمایز ژنتیکی بین جمعیت ها بالا نبود.
Otolithes ruber is a commercially important species in Persian Gulf. We estimated the genetic diversity and population structure among six populations of O. ruber from Iranain coastal waters(Khormosa, Hendijan, Genaveh, Boushhr, Dayer and Asaloyeh) using amplified fragment length polymorphism (AFLP) technology. A total of 345 bands were amplified for 80 individuals by 7 pair selective primers (+3), 37.27% of which were polymorphic bands. Minimum and maximum polymorphic band percent obtained from EAA/MCAT(39) and EACA/MCAG(25%) respectively. Average of genetic diversity and Shannon index were calculated 0.28 and 0.5 respectively. Boushhr showed the highest genetic diversity (0.33) and Shannon genetic diversity (0.5). Pairwise FST values were between 0.022 to 0.23. Significant genealogical branches or clusters corresponding to sampling localities were detected by UPGMA tree. The results of AMOVA analysis and pairwise FST values showed genetic divergence among different geographic populations. Pairwise Fst and UPGMA tree revealed significant genetic differentiation among Khormosa, Boushhr and dayer. But genetic differentiation wasn’t height among population.
http://www.aejournal.ir/article_69358_3bbdad57a8748cba4b5884c522943a91.pdf
ماهی شوریده
تنوع ژنتیکی
ساختار جمعیت
خلیج فارس
ایران
Otolithes ruber
Population Genetic
AFLP
Persian Gulf
genetic diversity
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
143
148
69396
Other
تعیین اسپکتروفتومتری لیتیم درسرم خون ماهی کفال طلایی (Lizza aurata) و ساردین دم سیاه (Sardinella Melanura) در خلیج چابهار با استفاده از معرف تورین
Spectrophotometric determination of lithium in blood serum of two species of mullet (Lizza aurata) and sardine (Sardinella Melanura) with thorin reagent in Chabahar Bay
مرتضی ضیاءالدینی
m.ziyaadini@cmu.ac.ir
1
میر مهدی زاهدی
idm.m.zahedi@gmail.com
2
آزاده دهقان رحیمی
a.dehghanrahimi1369@gmail.com
3
گروه شیمی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی، چابهار
گروه شیمی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی، چابهار
گروه شیمی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی، چابهار
در این مطالعه واکنش گر تورین، در یک محیط قلیایی آب و استون با لیتیم تولید رنگ کرده و به طور مستقیم، با استفاده از روش ساده، ایمن و ارزان اسپکتروفتومتری برای اندازه گیری لیتیم در سرم خون دو گونه از ماهیان خلیج چابهار (ماهی کفال طلایی و ساردین دم سیاه) به کار رفته است. در زمستان سال 1395 از هر گونه ماهی 15 عدد صید و خونگیری به عمل آمد و سرم خون جدا گردید. عوامل موثر بر واکنش تشکیل کمپلکس لیتیم-تورین مانند زمان واکنش، غلظت تورین، میزان پتاسیم هیدروکسید و استون بهینه سازی شدند و تحت شرایط بهینه، ضریب همبستگی، محدوده خطی و انحراف استاندارد (7=n) روش به ترتیب 0/994، 3-0/05 میلیاکی والان بر لیتر و 0/82 درصد به دست آمدند. نتایج نشان دادند معرف تورین واکنش گری موثر و واکنش پذیر با لیتیم در سرم خون ماهی بوده و بر این اساس میانگین غلظت لیتیم در دو گونه ماهی مورد مطالعه در خلیج چابهار 0/22 میلی اکی والان بر لیتر اندازه گیری شد. داده های حاصل از این تحقیق با استفاده از روش t-test ناجور یا مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح اطمینان 95 درصد مورد بررسی قرار گرفت که نشان داد مقدار لیتیم موجود در سرم خون این دو گونه ماهی اختلاف معنی داری با هم ندارند.
In the present study, Thorin (Disodium 4-[2-(2-arsonophenyl)hydrazin-1-ylidene]-3-oxo-3,4-dihydronaphthalene-2,7-disulfonate) as a reagent was used by forming color in the alkaline water – acetone media for direct spectrophotometric determination of lithium in blood serum of two species of mullet (Liza auratus) and sardines (Sardinella melanora) with thorin reagent in Chabahar Bay. In December of 2016 from any fish caught 15 blood samples were taken and the serum was separated. Affecting factors such as reaction time, concentration of thorin and percent of potassium hydroxide and acetone again were studied and optimized. Under optimum conditions, the correlation coefficient, linearity range relative, standard deviation of method were obtained 0.994, 0.05-3 meq/L, 0.82% (n =7), respectively and the average concentration of lithium in blood serum of two fish species was estimated 0.22 meq/L. Also Analyzing data using SPSS was investigated. Due to the results there was no significant different in lithium concentration in blood serum of two fish species.
http://www.aejournal.ir/article_69396_3ef706e878064529f196c34ececf8962.pdf
لیتیم
سرم خون ماهی
تورین
طیف سنجی فرابنفش
خلیج چابهار
Lithium
blood serum
fish
Thorin
Spectrophotometric Determination
Chabahar Bay
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
149
160
69411
Morphology
مقایسه تفاوتهای شکلی جمعیتهای ماهی کولی ارومیه (Alburnus atropatenae)
Body shape comparison of Urmia bleak populations, Alburnus atropatenae
زینب تاجیک
tajik1987@gmail.com
1
یزدان کیوانی
keivany@iut.ac.ir
2
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، صندوق پستی: 83111-84156، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، صندوق پستی: 83111-84156، ایران
ماهی کولی ارومیه (Alburnus atropatenae) بومزاد رودخانههای حوضه دریاچه ارومیه است. در این مطالعه تعداد 274 قطعه ماهی کولی ارومیه از هفت رودخانه آقدره، نازلوچای، باراندوز، ساروق، زرینهرود، سنته و تلخهرود مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی ریختسنجی هندسی در موقعیت لندمارکهای شماره 2، 3، 8، 7 و 9 بیش ترین تغییرات مشاهده شد. هم چنین در تحلیل متغیرهای کانونی (CVA) جمعیت تلخهرود تا حدودی از سایر جمعیتها و جمعیت نازلوچای به طور کامل از جمعیت سنته و زرینهرود جدا شد. نتایج آنالیز معنیداری تفاوتهای شکلی نشان داد بین جمعیتهای باراندوز و تلخهرود، باراندوز و نازلوچای، و زرینهرود و سنته تفاوت معنیداری وجود ندارد (0/0001<P)، که از بین این جمعیتها، دو جمعیت زرینهرود و سنته بیش ترین همپوشانی را نشان دادند. تفاوت معنیداری بین دو جمعیت آقدره و تلخهرود، و تلخهرود و زرینهرود بود و کاملاً از هم جدا نشان داده شدند (0/0001>P). بیش ترین تفاوتها و جابجاییها در بین دو جمعیت آقدره و تلخهرود مشاهده شد. روش ریختسنجی هندسی با وجود دارا بودن اختلاف معنیداری بین هفت جمعیت تنها توانست ماهیان جمعیت تلخهرود را از سایر جمعیتها تا حدودی جدا کند.
Urmia bleak (Alburnus atropatenae) is endemic to Iran and it has been reported from rivers of the Lake Urmia basin. In this research 274 specimens of this fish from seven rivers of Lake Urmia area including Aghdarreh, Nazloochai, Barandooz, Sarough, Zarrinehrud, Senteh and Talkhehrud were studied. In morphometric geometric, Landmarks number 2, 3, 7, 8 and 9 had the highest variation. Also in canonical variate analysis, the population of Talkhehrud River were to some extent separated from other populations, and the population of Nazloochai River was completely separated from the population of Senteh and Zarrinehrud rivers. In comparison of the morphs there was no significant differences between the populations of Barandooz and Talkherud, Barandooz and Nazloochai, and Zarrinehrud and Senteh rivers (p<0.0001). Amongst these populations, Zarrinehrud and Senteh rivers showed the highest overlap. Also, the result showed some significant differences among the other populations (p<0.0001). Populations of Aghdarreh and Talkhehrud and Talkherud and Zarrinehrud were completely separated from each other and the most differences and landmark changed were observed between Aghdarreh and Talkhehrud populations. The geometric morphemetric methods could only separate the population of Talkhehrud from other populations to a great extent, in spite of significant differences among the seven populations.
http://www.aejournal.ir/article_69411_e66313f55ed1ae4101b08cac9e490183.pdf
کپورماهیان
زرینهرود
تلخهرود
پروکراست
شکل بدن
Cyprinidae
Zarrinehrud
Talkhehrud
Procrustes
Body shape
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-22
10
2
161
168
69487
Nutrition
اثر عصاره سیر (Allium sativum) بر بازماندگی، شاخص های رشد، خونی و ترکیب لاشه در ماهی اسکار (Astronotus ocellatus)
The effect of garlic (Allium sativum) on survival, growth, blood and body composition in Oscar fish, Astronotus ocellatus
نگار قطب الدین
ghotbeddiny2005@gmail.com
1
علی سقایی
alisaghaei1366@gmail.com
2
میلاد منیعات
maniatmilad@gmail.com
3
زهره قطب الدین
z,ghotbodin@ecu.ac.ir
4
گروه شیلات، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
گروه شیلات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان، اهواز، ایران
گروه شیلات، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
در این مطالعه به بررسی اثر عصاره سیر در میزان بازماندگی، رشد، ترکیب لاشه و شاخصهای خونی ماهی اسکار Astronotus ocellatus پرداخته شده است. بدین منظور تعداد 300 قطعه ماهی اسکار (وزن اولیه 0/36±8/37 گرم) در چهار تیمار توزیع شدند و هر تیمار با یک جیره خوراکی شامل بدون عصاره سیر، 0/5 %، 1/5 % و 2/5 % عصاره سیر تغذیه شد. طول دوره آزمایش 8 هفته بود و سپس نمونه برداری صورت گرفت و پارامترهای موردنظر براساس روش های استاندارد اندازه گیریگردید. براساس نتایج به دست آمده شاخص های رشد مانند افزایش وزن (%)، SGR و FCR در ماهیان تغذیه شده با عصاره سیر بهبود یافت. پروتئین خام تنها در ماهیان تغذیه شده با 1/5 درصد عصاره سیر افزایش یافت در حالی که در همین تیمار لیپید خام کاهش یافت. هموگلوبین (Hb) و هماتوکریت (PCV) در تیمارهای تغذیه شده با عصاره سیر افزایش پیدا کرد و تعداد گلبول های قرمز (RBC) در تیمار 1/5 % افزایش معنی داری نسبت به دیگر تیمارها داشت. نتایج مطالعه بیانگر این است که عصاره سیر اثرات مفیدی بر بازماندگی، شاخص های رشد، ترکیب لاشه و شاخص های خونی در ماهیان اسکار دارد و بهترین مقادیر در تیمار 1/5 % عصاره سیر مشاهده شد.
In this study, changes in the survival, growth, body composition and blood parameters Oscar fish (Astronotus Ocellatus), under the influence of garlic extract has been studied. A total of 300 fish Oscar (initial weight 36/0 ± 37/8 g) were distributed in four treatments and each treatment was diet with garlic extract supplement, (0.0%, 0.5%, 1.5% and 2.5%). Period test was 8 weeks and samples were taken and the appropriate parameters were measured by standard methods. Growth indicators such as weight gain (%), SGR and FCR in fish fed garlic extract improved. Crude protein increased in the fish fed with the extracts of garlic 1.5% and lipids was decreased in this treatment. Hb and PCV increased in fish fed with the extracts of garlic and RBC increased significantly in fish fed with the extracts of garlic 1.5% compared to other treatments. The study results indicated that garlic extract beneficial effects on survival, growth, body composition and blood parameters in Oscar fish is the best value in the treatment of garlic extract 1.5%, respectively.
http://www.aejournal.ir/article_69487_e319a23191ad7c9632970f6f5ee0e6af.pdf
عصاره سیر
بازماندگی
رشد
خون شناسی
ماهی اسکار
garlic extract
survival
growth
Hematology
Oscar fish
Astronotus ocellatus
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
169
170
69488
Other
بررسی اثر نسبت های مختلف کربن- نیتروژن در سیستم پرورش متراکم بایوفلاک بر شاخص های رشد و سلامت ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio)
Evaluation of different C/N ratios effect at intensive biofloc system on growth performance and health of Common Carp (Cyprinus carpio)
محمدمهدی حق پرست رادمرد
haghparast_radmard@yahoo.com
1
مجتبی علیشاهی
alishahimoj@gmail.com
2
مسعود قربانپور
m.ghorbanpoor@scu.ac.ir
3
علی شهریاری
alishhrr@yahoo.com
4
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
فنآوری بایوفلاک سیستمی است که با تنظیم نسبت کربن و نیتروژن درون آب و افزایش تراکم میکروارگانیزمهای هتروتروف برای پیشبرد منافع پرورشدهنده استفاده میشود. در این تحقیق اثر نسبتهای مختلف کربن به ازت در تکنولوژی پرورش متراکم بایوفلاک بر شاخصهای رشد و برخی شاخصهای آسایش ماهی کپور معمولی ارزیابی گردید. به این منظور تعداد 420 عدد بچه ماهی کپور معمولی با وزن متوسط (5/9±40)گرم به چهار تیمار در سه تکرار تقسیم گردیدند: تیمار اول، دوم و سوم بهترتیب به سیستم بایوفلاک با نسبتهای کربن به ازت 1:15، 1:20 و 1:25 اختصاص داده شد، و تیمار چهارم تیمار شاهد بود. ماهیها به مدت 90 روز پرورش داده شدند و به فواصل یکماهه زیستسنجی و نمونهگیری انجام گرفت. شاخصهای رشد و برخی شاخصهای سلامت ماهی شامل: خصوصیات ظاهری شامل رنگ ماهی، آلودگی انگلی و قارچی، بدشکلی ها، خصوصیات رفتاری (تنفسی، اشتها و نوع شنا) و ساختارهای بافتی آبشش، کبد، کلیه و پوست پرداخته شد. نتایج نشان دادند که شاخصهای رشد در تیمارهای بایوفلاک به طور معنیداری بهتر از تیمار شاهد بود ( 0/05>p). هرچند که شاخصهای رشد مورد بررسی در بین سه تیمارهای بایوفلاک تفاوت معنیداری نداشتند. در بین شاخصهای سلامت ماهی مورد بررسی نیزتغییرات قابل ملاحظهای در بررسیهای فوق مشاهده نشد و ماهیان در این شرایط توانستند با سلامت نسبی و قابل قبولی پرورش یابند و هیچگونه ضایعه بافتی و تکیاختهای بیماریزایی در مطالعات میکروسکوپی مشاهده نشد. به عنوان نتیجهگیری کلی می توان سیستم پرورش متراکم با فنآوری بایوفلاک را برای برخی گونه ها ازجمله کپور معمولی مناسب دانست.
Biofloc technology system that be done by adjusting the ratio of C/N in the water and increases the density of heterotrophic microorganisms are used to improve the farmer interests. At this study the effects of different ratios of carbon to nitrogen in intensive culture of common carp on growth and health performance was evaluated . for this purpose, a total of 420 healthy common carp with an average weight of 40 ±5.9 (SDِ±Mean) Were divided into four treatments with three replications include A(15:1), B(20:1),C(25:1) and D(control) . The fish were reared for 90 days . Biometery and sampling was carried at one- month interval. Growth performance and fish health indicators, including Appearance, including color fish, Parasitic and fungal infections, deformities and behavioral characteristics (Respiratory, appetite and swimming) and gill structures, liver, kidney and skin were evaluated. The results showed that the index for the treatment of Biofloc was significantly better than the control treatment(P<0.05). Although an exact growth parameters evaluated showed no significant difference among the three treatments of biofloc. Among the health of the fish has been studied, significant changes were not observed in these studies and fish in these condition could be raised with relative health and any tissue lesions and protozoan pathogen was not found in microscopic studies
http://www.aejournal.ir/article_69488_7898f9665cad00c32d538233ffe6b63c.pdf
بایوفلاک
کپورمعمولی
سیستم متراکم
بافتشناسی
سلامت ماهی
Biofloc
Common carp
Intensive system
histology
Fish health
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
171
176
69516
Biology(Animal)
اثرات سن و وزن مولدین ماهی کپور (1758, Cyprinus carpio Linnaeus) صید شده از دریا و مولدین دریایی پرورش یافته در استخرهای خاکی روی برخی خصوصیات تولیدمثلی
The effects of age and weight of catched and cultivated broodstocks of wild Carp (Cyprinus carpio Linnaeus, 1758) on some reproductive characteristics
کامران عقیلی
k_aghili33@yahoo.com
1
سکینه یگانه
skyeganeh@gmail.com
2
کورش امینی
kourosh_a_ca@yahoo.com
3
گروه شیلات، دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
گروه شیلات، دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ذخایر آبزیان آب های داخلی، گرگان
در تحقیق حاضر، برخی خصوصیات تولیدمثلی مولدین ماهی کپور صید شده از دریا و مولدین دریایی پرورش یافته در استخرهای خاکی مورد بررسی قرار گرفت و تاثیر سن و وزن این مولدین روی شاخص های تولیدمثلی مانند:: درصد لقاح، تعداد تخم لقاح یافته، تعداد لاروهای نورس، قطر تخم و تعداد تخم به ازای هر گرم در هر دو گروه مولدین ارزیابی شد. نتایج نشان داد وزن و سن مولدین ماده بر درصد لقاح، تعداد تخم لقاح یافته، تعداد لاروهای نورس، قطر تخم و تعداد تخم به ازای هرگرم اثر معنی داری نداشت (0/05<P) ، ولی بر درصد تخم گشایی اثر معنی داری داشت؛ به طوری که در مولدین دریایی درصد تخم گشایی به طور معنی داری بالاتر از مولدین پرورشی بود (0/05>P). هم چنین نوع مولد (دریایی و پرورشی) بر درصد لقاح، تعداد تخم لقاح یافته، تعداد بچه ماهی نورس، قطر تخم، تعداد تخم به ازای هر گرم اثر معنی داری نداشت (0/05<P)، ولی بر درصد تخم گشایی اثر معنی داری را نشان داد (0/01>P)، به طوری که درصد تخم گشایی در مولدین دریایی به طور معنی داری بالاتر از مولدین پرورشی بود. در مجموع با توجه به نتایج، می توان دریافت که سن و وزن مولدین ماده در مقایسه با سن و وزن مولدین نر اثر معنی داری بر درصد تخم گشایی داشته و هم چنین نوع مولد (دریایی و پرورشی) نیز اثر معنی داری بر این پارامترها دارد (0/05>P).
In this trial, it was studied some reproductive characteristics of wild Common Carp brood stocks caught from the sea and reared in ponds. The effects of age and weight were assessed on some reproductive characteristics such as percentage of fertilization, number of fertilized eggs, number of early hatched larvae, egg diameter and the number of eggs per gram produced by both groups. The results showed that weight and age of females had no significant effect on percentage of fertilization, the number of fertilized eggs, number of early hatched larvae, diameter and number of eggs per gram (P>0.05) but it had significant effect on the percentage of hatching, so that percentage of hatching was significantly higher in wild caught brood stocks (P<0.05). Also, type of brood (wild and cultivated) had no significant effect on percentage of fertilization, number of fertilized eggs, number of early hatched larvae, eggs diameter and the number of eggs per gram (P>0.05), but it had significant effect on percentage of hatching (P<0.01) so that percentage of hatching was significantly higher in wild broods. In conclusion according to the results, it founded that age and weight of female broods in contrast to male broods, had significant effect on percentage of hatching (P<0.05), and also type of broods had significant effect on this parameters.
http://www.aejournal.ir/article_69516_c53c984133b7a047dccdbe572ee9922a.pdf
مولدین کپور
سن
وزن
ویژگی های تولیدمثلی
Common carp brood stock
age
Weight
Reproductive characteristics
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
177
182
69537
Physiology (Animal)
بررسی فاکتور های رشد، بازماندگی و نسبت جنسی در نسل اول ماهیان دم شمشیری (Xiphophorus helleri) تغذیه شده با عصاره آلوئه ورا (Aloe vera)
Study of growth and survival factors and sex ratio in the first-generation of Aloe vera-fed Xiphophorus helleri
نیلوفر ماهیگیر
niloufar.mahigir@yahoo.com
1
محمد سوداگر
sudagar_m@yahoo.com
2
عباسعلی حاجی بگلو
alihajibeglou@yahoo.com
3
شهرام دادگر
shdadgar@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، صندوق پستی: 149-14965
گیاه صبر زرد دارویی با نام علمیAloe vera ازجمله گیاهان دارویی با ارزش در دنیا است. در این آزمایش فاکتورهای رشد، بقاء و نسبت جنسی در فرزندان نسل اول ماهیان دم شمشیری تغذیه شده با عصاره آلوئه ورا مورد بررسی قرار گرفت. ماهیان مولد با جیره حاوی سطوح مختلف عصاره پودری آلوئه ورا ۰ (شاهد یا تیمار ۱)، ۲۰ (تیمار ۲)، ۴۰ (تیمار ۳)، ۸۰ (تیمار ۴) و۱۶۰ ( تیمار ۵) میلی گرم بر کیلوگرم جیره غذایی به مدت 14 هفته تغذیه شدند. در پایان آزمایش نتایج نشان داد که بیش ترین میزان میانگین تعداد لارو به مولد در تیمار ۴ و کم ترین میزان میانگین تعداد لارو به مولد در تیمار ا، 2 و 5 مشاهده شد. بین تیمارهای 3 و 4 اختلاف معنی داری مشاهده نشد. بیش ترین و کم ترین میزان نسبت جنسی ماده به نر به ترتیب در تیمارهای 5 و 3 مشاهده شد. نتایج نشان داد که استفاده از دوز 40 و 80 میلی گرم عصاره پودری آلوئه ورا بر کیلوگرم جیره در مولدین ماده باعث افزایش تعداد لاروهای نر دم شمشیری حاصله از تکثیر شده است.
Aloe Vera is one of the most valuable medicine herbs in the world. In this experiment, the growth factor, survival and sex ratio were meagured in the first-generation off spring of the Xiphophorus helleri fed with Aloe vera extract. Productive fish were fed diet containing different levels of Aloe vera powder extract 0 (control or treatment 1), 20 (treatment 2), 40 (treatment 3), 80 (treatment 4) and 160 (treatment 5) mg / kg for 14 weeks. At the end of the experiment, the results showed that the highest number average of larvae than productive was observed in treatment 4 and the lowest number average of larvae than productive was observed in 2 and 5 treatments and there were no significant differences between 3 and 4 treatments (P >0.05). The highest and the lowest sex ratio of male to female were observed in treatments 5 and 3 respectively. As a general conclusion, it can be concluded that the use of 40 and 80 mg of Aloe Vera powder extract per kg of diet in female broodstock probably increased the number of replicated male Xiphophorus helleri larvae.
http://www.aejournal.ir/article_69537_7739b96e1ec8726394b19795b3f67f25.pdf
دم شمشیری
آلوئه ورا
فاکتورهای رشد و بقاء
تولیدمثلی
Xiphophorus helleri
Aloe vera
Growth and survival
Reproductive
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
183
188
69620
Animal environment
بررسی امکان پرورش دو گونة ماهی کپور معمولی و کپور نقرهای در فاضلاب شهری تصفیهشده و اثر حضور این دو گونة آبزی بر پارامترهای کیفی فاضلاب (مطالعة موردی: تصفیهخانة فاضلاب مهدیشهر)
Investigation of possibility of treated urban wastewater in aquaculture of the common carp and the silver carp species and their effects on the quality parameters of wastewater (Case study: Mahdishahr wastewater treatment plant)
نسرین نادری راد
mnaderi4195@gmail.com
1
کامران رضایی توابع
krtavabe@ut.ac.ir
2
سید مهدی برقعی
mborghei@sharif.edu
3
گروه محیط زیست، دانشکدة محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
گروه شیلات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، صندوق پستی: 4111
دانشکدة مهندسی شیمی و نفت، دانشگاه صنعتی شریف، تهران
استفادة مجدد از آبهای نامتعـارف مانند انواع فاضلاب با رعایت اصول محیط زیـستی از اهمیت زیادی برخوردار است. این تحقیق با هدف امکانسنجی پرورش و بررسی عملکرد رشد و بازماندگی دو گونة ماهی کپور نقرهای (رژیم غذایی فیلترکنندگی) و ماهی کپور معمولی (رژیم غذایی پودهخواری) در غلظتهای مختلف فاضلاب و هم چنین مطالعة اثر حضور این دو گونه بر پارامترهای کیفی فاضلاب شامل BOD، COD، TSS، TDS، نیترات و فسفات در فاز دوم تصفیه خانه فاضلاب شهر مهدی شهر (با روش لجن فعال) در استان سمنان انجام گردید. برای این تحقیق، پنج تیمار غلظتی فاضلاب شامل تیمار شاهد (بدون فاضلاب) و تیمارهای 25، 50، 75 و 100 درصد فاضلاب خروجی از تصفیه خانه با سه تکرار در مخازن 80 لیتری در نظر گرفته شد. در هر مخزن 10 قطعه ماهی کپور معمولی و 10 قطعه ماهی کپور نقرهای با میانگین وزنی 5±30 گرم معرفی شد و در یک دورة یک ماهه، عملکرد رشد و بازماندگی ماهی در تیمارهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفت. هم چنبن تغییرات شاخصهای مختلف فاضلاب در تیمار 100 درصد فاضلاب با حضور ماهی و بدون حضور ماهی (شاهد) مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بهدست آمده، بیش ترین میزان افزایش وزن (WG) (%18) و ضریب رشد ویژه (SGR) (0/23) مربوط به دو تیمار 75 و 100 درصد فاضلاب بود. هم چنین در تیمار 100 درصد فاضلاب با حضور ماهی نسبت به تیمار شاهد (بدون حضور ماهی) در طول دورة تحقیق، پارامترهای BOD، COD، TSS، نیترات و فسفات در یک روند زمانی بهطور معنیداری (0/05≥P) روند کاهشی نشان دادند، درحالی که این روند برای پارامتر TDS دارای روند افزایشی بود. نتایج به دست آمده نشان داد که فاضلاب تصفیه شدة شهری بدون اختلاط آب نیز قابلیت استفادة مجدد در آبزیپروری گونههای مقاوم به شرایط محیطی مانند گونههای پرورشی خانوادة کپورماهیان (Cyprinidae) را دارد. هم چنین، حضور گونة آبزی با توجه به رژیم غذایی، نقش قابل ملاحظهای در بهبود پارامترهای کیفی قاضلاب دارد.
Reuse of unconventional waters, such as wastewater, is very important in point of environmental principles view. The main objectives of the present study was to survey feasibility of the growth and survival performance of two species of silver carp and common carp at different concentrations of wastewater, and also investigation of the effects of presence of these two species on improving the quality parameters of wastewater BOD, COD, TSS, TDS, nitrate and phosphate parameters in the Mahdishahr wastewater treatment plant (active sludge method) in the Semnan province. For this study, five wastewater treatments were considered as control treatment (without wastewater) and treatments of 25, 50, 75 and 100% wastewater with triplicate in 80 liter reservoirs. In each tank, 10 common carp and 10 of silver carp were introduced with average weight 30± 5 gr. In one month, the growth performance and survival rate of fish were compared in different treatments. Also, changes in different wastewater parameters in the 100% wastewater treatment with presence of fish and without of fish (control) were also investigated during the 10-day intervals. According to the results, the highest growth (WG) (18%) and specific growth rate (SGR) (0.23) were related to the 75% and 100% of wastewater treatments. Also, in the treatment of 100% of wastewater in the presence of fish compared to the control (without fish) during the study period, BOD, COD, TSS, nitrate and phosphate parameters decreased significantly (P≤0.05) during the research period, while the trend for the TDS parameter was increasing in the treatment. The results showed that urban wastewater without water mixing also has the potential for reuse in aquaculture of resistant species such as Cyprinidae family species. Also, the presence of aquatic species with regard to diet has a significant effects on the improving the quality parameters of the wastewater.
http://www.aejournal.ir/article_69620_0d77ae73dcb811ac932cf3ee1f09a72f.pdf
ضریب رشد ویژه
فسفات
نیترات
Cyprinus carpio
Hypophthalmichthys molitrix
Specific growth rate
phosphate
Nitrate
Cyprinus carpio
Hypophthalmichthys molitrix
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
189
196
69789
Physiology (Animal)
ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی گزنه (Urtica dioica) بر برخی شاخص های خون شناسی و بیوشیمیایی خون ماهی قرمز (Carassius auratus)
Effects of dietary, Nettle Urtica dioica hydroalkohalic extract on some hematological and biochemical parameters in Goldfish Carassius auratus
شبنم نژاد مقدم
aseman_2000_88@yahoo.com
1
محمدرضا ایمانپور
mrimanpoor@yahoo.com
2
ولی اله جعفری
jafari@yahoo.com
3
رقیه صفری
fisheriessafari@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
امروزه در آبزی پروری استفاده از محرک های ایمنی به ویژه گیاهان دارویی به عنوان جایگزین مواد شیمیایی و آنتی بیوتیک ها در کنترل و پیشگیری بیماری های آبزیان مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرقته است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر تجویز رژیم غذایی عصاره گیاهی گزنه (Urtica dioica) بر برخی پارامترهای خون شناسی و بیوشیمیایی خون ماهی قرمز (Carassius auratus) به مدت 8 هفته صورت گرفته است. تیمارهای آزمایشی 3 تیمار عصاره گیاه گزنه با دوزهای 2، 4 و 8 گرم در کیلوگرم غذا و یک تیمار شاهد (بدون عصاره گیاهی)، هرکدام با 2 تکرار حاوی 5 ماهی با میانگین وزنی 4/70±21/88، در 8 مخزن توزیع شدند. نتایج نشان داد که افزایش میزان عصاره گیاهی سبب بهبود شاخص های خونی و بیوشیمیایی شد که البته این افزایش در هیچ یک از پارامترهای اندازه گیری شده در بین تیمارها معنی دار نبود. به طوری که میزان شاخص های خون شناسی (گلبول قرمز و سفید، هماتوکریت) و اندیس های خونی (MCV، MCH و MCHC) بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی داری نشان ندادند (0/05<p). میزان آلبومین در تیمار تغذیه شده با عصاره گزنه به ویژه در سطح 4 گرم بر کیلوگرم غذا به طور معنی داری (0/05>p) نسبت به گروه شاهد و سایر تیمارهای تغذیه شده با عصاره گزنه افزایش نشان داد. در مقایسه مقادیر گلوکز، کلسترول و تری گلیسیرید سرم خون ماهیان قرمز تغذیه شده با عصاره گزنه در پایان آزمایش با تیمار شاهد اختلاف معنی داری (0/05<p) مشاهده نگردید. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که غلظت های بالای گزنه می تواند موجب بهبود عملکرد برخی شاخص های فیزیولوژیک ماهی قرمز گردند.
Today, the use of natural immunostimulant such as medical plants has been growing in aquaculture an alternative of chemicals and antibiotics in control of fish disease. The present study was done to investigate the effects of Urtica dioica hydroalkohalic extract on some hematological parameters (white and red blood cell count, hemoglobin, hematocrit, MCHC, MCV and MCH) and biochemical indices (glucose, cholesterol, albumin and total protein) in Carassius auratus. For this purpose, fish with an average weight of 21.88 ± 4.7gr divided in 3 treated groups, fed 2, 4 and 8 g/kg of Urtica dioica supplementation and the control group in 2 replicates (7 treatments with 2 replicates). According to the result no significant differences were revealed in hemoglobin, hematocrite, MCH, MCHC and MCV in fish fed supplementation of these extracts (p>0.05). Albumin showed a significant increase in fish fed 4g/kg Urtica dioica compare to control and other groups. Glucose, Cholesterol and triglyceride levels didn’t show significant differences in fish fed extracts compare to control (p>0.05). It appears that supplementation of diet with Urtica dioica could improve physiologic parameters in Carassius auratus.
http://www.aejournal.ir/article_69789_31b39cba545f1f4d9cb620a9a7528a64.pdf
عصاره گزنه
ماهی قرمز
شاخص های خونی و بیوشیمیایی
Urtica dioica
Hematological and biochemical parameters
Carassius auratus
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
197
204
69803
Nutrition
تعیین میزان آفلاتوکسین و فلور قارچی خوراک مصرفی قزلآلای رنگینکمان در کارگاههای پرورشی استان البرز
Determination of aflatoxin pollution and mycobiota in rainbow trout feed in Alborz province husbandary facilities
آریا میرزایی پور
aria666_bobo@yahoo.com
1
بابک شعیبی عمرانی
drshoaibi74@gmail.com
2
سهیل علی نژاد
soheilalinezhad@gmail.com
3
گروه بهداشت، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران
گروه بهداشت، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران
موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
آفلاتوکسینها سمومی هستند که توسط قارچهای رشتهای آسپرژیلوس دسته فلاووی (گروه آسپرژیلوس فلاووس) تولید میشوند. این قارچها قابلیت رشد و تولید سم در خوراک دام یا مواد اولیه تشکیل دهنده خوراک در محیط با شرایط دمای بیش از 27درجه سانتی گراد و رطوبت بالای 16٪ را دارا هستند. در بین ماهیان پرورشی قزل آلای رنگین کمان حساسترین گونه نسبت به آفلاتوکسینها میباشد. حضور این سم در خوراک ماهی قزل آلا موجب کاهش رشد، تضعیف سیستم ایمنی، اختلال در انعقاد خون، بروز تومورهای کبدی و به دنبال آن تلفات میگردد. در تحقیق حاضر 20 نمونه خوراک کارخانه ای از 20 کارگاه پرورش قزل آلا در استان البرز در فصل پاییز نمونه گیری شد و میزان سطح آفلاتوکسین کل با استفاده از روش الایزای مستقیم اندازه گیری گردید. میزان آفلاتوکسین در دامنه بین ppb 1/34 و ppb 12/4 و میانگین ppb 4/69 گزارش گردید که این میزان کم تر از حد مجاز بود. نمونه های خوراک از نظر فلور قارچی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. 7 جنس (آسپرژیلوس، موکور، فوزاریوم، آلترناریا، پنی سیلیوم، رایزوپوس و آبسیدیا) شناسایی گردید که جنس آسپرژیلوس با 46/3% بالاترین میزان فراوانی را داشت. دربین گونه های این جنس، آسپرژیلوس فلاووس 48/2% بالاترین و فومیگاتوس با 5/3% پایین ترین فراوانی نسبی را دارا بود. آسپرژیلوس نایجر نیز با 19 مورد گزارش 34% از فراوانی را به خود اختصاص داد.علی رغم پایین بودن سم آفلاتوکسین و با توجه به قارچهای جدا شده از خوراک، پتانسیل تولید سموم قارچی وجود دارد. بنابراین وضعیت و طول مدت نگه داری خوراک، از عوامل مهم تعیین کننده به حساب می آید.
Aflatoxins are commonly produced by Aspergillus section Flavi fungi. These fungi can grow and produce toxin in prepared food or ingredients in temperature above 27° c and humidity level more than 16% conditions. The rainbow trout is the most sensitive animal to aflatoxins. The presence of aflatoxins in the rainbow trout's feed may cause decrease in the growth rate, immunosuppression, blood clotting disturbance, liver tumors incidence and several other harmful effects on this fish. In recent study we gathered 20 samples of pelleted rainbow trout's feed from 20 of Alborz province facilities in Autumn and total aflatoxin amounts of samples were measured by direct ELISA assay. The results showed the range of aflatoxin was between 1.34 and 12.4 ppb. The average level of total aflatoxin was reported 4.65 ppb that was less than the standards. Mycobiota of pellet food samples were also evaluated and seven genera (Aspergillus, Mucor, Fusarium, Alternaria, Penicillium, Rhizopus and Absidia) were identified. Aspergillus was the most prevalent genus (46.3%). Among the species of this genus A. flavus with 48.2% and A. fumigatus 5.3% were the most and the least frequent species. The frequency of A. niger was also 34% in 19 samples. In spite of low amount of aflatoxin and regarding to the isolated fungi from the food, there is a risk of fungal toxin production. Thus, storage conditions of food are so important for healthy food.
http://www.aejournal.ir/article_69803_084af74f8a80fa548f8b2a8539b0cb96.pdf
آفلاتوکسین
فلور قارچی
آسپرژیلوس
قزل آلای رنگین کمان
استان البرز
Aflatoxin
Mycobiota
Aspergillus spp
rainbow trout
Alborz province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
205
210
69809
Nutrition
بررسی و مقایسه شاخصهای شیمیایی و پروفایل اسیدهای آمینه ماهی قزلآلای رنگین کمان دودی شده به دو روش سرد و گرم
The comparison of chemical indices and amino acids profile in Rainbow trout after cold and hot smoking methods
آزاده عباس خلیلی
h.madadi60@yahoo.com
1
ژاله خوشخو
zhaleh_khoshkhoo@yahoo.com
2
قربان زارع گشتی
zarehgashti@yahoo.com
3
گروه علوم و مهندسی صنایع غذایی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه علوم و مهندسی صنایع غذایی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی (تحقیقات فرآوری آبزیان)، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رشت، ایران
امروزه روشهای مختلفی جهت حفظ، نگه داری و بالا بردن زمان ماندگاری فرآوردههای شیلاتی مورد استفاده قرار میگیرد و در تمام این روشها تلاش میشود که ارزش غذایی محصول نهایی با کم ترین افت کیفی همراه گردد که از بین این روش ها دودی کردن صنعتی جایگاه ویژهای در کشورهای پیشرفته دارد. در این تحقیق ماهی قزلآلای رنگین کمان دودی شده به دو روش دودی گرم صنعتی و سرد تهیه گردید. بدین منظور برای دودی گرم، ماهی پس از آماده سازی اولیه در دستگاه صنعتی Atmoos ابتدا در دمای ملایم (cه35) به مدت 30 دقیقه خشک گردیده و سپس به مدت 5 ساعت در دمای نهایی cه 800 دودی گردیده و در دودی سرد ابتدا از دمای cه 27 به مدت 30 دقیقه خشک گردیده و سپس به مدت 10 ساعت در دمای نهایی cه35 دودی گردید. تیمارهای تولیدی به مدت یک ماه در دمای یخچال (cه 10±3) نگهداری شد و از نظر تغییرات شیمیایی و پروفایل اسیدهای آمینه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آنالیز آماری نشان داد که بین دو تیمار درنظر گرفته شده از نظر مقدار تیوباربیتوریک اسید (TBArs)، ازت فرار (TVB-N) و pH اختلاف معنیدار بوده است (0/05>P). از 14 اسید آمینه اندازهگیری شده در سه تیمار ماهی تازه به ترتیبب مربوط به اسیدآمینه گلوتامیک> لوسین > آسپارتیک> لیزین > آلانین > والین بوده و پس از دودی کردن به روش گرم و سرد کاهش معنی داری نداشته است (0/05<P) و در کل داده های بین ماهی تازه و دو تیمار دودی در مواردی تفاوت معنی دار بوده است (0/05>P) و در نتیجه گیری کلی تیمار دودی گرم در اولویت از لحاظ قابلیت مصرف و ارزش تغذیهای قرار گرفته است.
Today, various methods are used to keep up, maintain and enhance the shelf-life of fishery products, and in all of these ways, it attempts to bring the nutritional value of the finished product with the least quality loss. Among these methods, industrial smoke has a special place in advanced countries. In this research, the comparison of two hot industrial and cold smoky methods was investigated. For this purpose, for hot smoked fish, the fish were first dried at a gentle temperature (35° C) for 30 minutes in the industrial machine and then dried for 5 hours at the final temperature of 80° C was smoked and in cold smoker it was first dried at 27° C for 30 minutes and then smoked for 10 hours at a final temperature of 35° C. The treatments were kept at a refrigerated temperature at a temperature of 1 ± 3° C for a period of 30 days. Treatments in addition to zero time, at 10-day intervals for one month, were evaluated for chemical and amino acids profile changes after smoking. The results of statistical analysis showed that there was a significant difference between the two treatments in terms of the amount of TBArs, volatile nitrogen (TVB-N), pH (P <0.05(.Of the 14 amino acids measured in the three treatments of fresh fish, respectively, they were related to glutamic acid 0.05). In general, data between fresh fish and smoked treatments were significantly different in some cases (P <0.05). And the overall conclusion of this treatment (hot smoked) was the priority of In terms of usability and acceptance.
http://www.aejournal.ir/article_69809_e07d8286de7b483766e93ba1f5a96a4d.pdf
دودی گرم
دودی سرد
عمر ماندگاری
اسیدهای آمینه
قزلآلای رنگین کمان
Amino acids
Cold smoked
Hot smoked
rainbow trout
Shelf-life
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
211
216
69899
Other
تعیین میانگین صید بر واحد سطح (CPUA) و زی توده (Biomass) ماهی مرکب ببری (1831 ,Sepia pharaonis Ehrenberg) و یال اسبی سر بزرگ (Trichiurus lepturus Linnaeus,1758) در صید ترال کف (آب های استان سیستان و بلوچستان)
Determination the mean Catch per Unit of Area (CPUA) and biomass of Sepia pharaonis Ehrenberg, 1831 and Trichiurus lepturus Linnaeus, 1758 in Bottom Trawl fishery (Sistan and Balochestan waters)
رضا عباسپور نادری
r_naderimail@yahoo.com
1
سید یوسف پیغمبری
sypaighambari@gau.ac.ir
2
تورج ولی نسب
t_valinassab@yahoo.com
3
رسول قربانی
rasulghorbani@gmail.com
4
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، صندوق پستی: 149-14965
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: ۱۵۷۳۹-۴۹۱۳۸، گرگان، ایران
ماهی مرکب ببری و یال اسبی سربزرگ دو گونه صید هدف در ترال کشتی های صید صنعتی بوده که به دلیل ارزش صادراتی و ارزآوری دارای اهمیت بالایی ازنظر اقتصادی می باشند. در این مطالعه میزان زی توده و میانگین CPUA ماهی مرکب ببری و یال اسبی سربزگ در ترال کف دریای عمان (سواحل استان سیستان و بلوچستان) براساس آمار و اطلاعات جمع آوری شده گشت تحقیقاتی در ماه های شهریور و مهر سال 1395 با استفاده از کشتی فردوس 1 مورد بررسی قرار گرفت. کل منطقه مورد بررسی به 5 اشکوب با حروف M تا Q و 4 زیر منطقه با لایه عمقی 20-10، 30-20، 50-30 و 100-50 متر تقسیم شد و در مجموع 92 ایستگاه به صورت تصادفی انتخاب و ترال کشی گردید. مقدار زی توده و میانگین CPUA به روش مساحت جاروب شده محاسبه شد. بررسی حاضرنشان داد که بیش ترین و کم ترین مقدار میانگین CPUA ماهی مرکب ببری به ترتیب در مناطق M و Q با 894/0 و 64/1 کیلوگرم بر مایل مربع و بیش ترین و کم ترین مقدار میانگین CPUA یال اسبی سربزرگ به ترتیب در مناطق N و Q با 2485/3 و 49/9 کیلوگرم بر مایل مربع بود. بیش ترین و کم ترین مقدار زی توده ماهی مرکب ببری به ترتیب در مناطق P و Q با 240/3 و 64/6 تن و بیش ترین و کم ترین مقدار زی توده یال اسبی سربزرگ به ترتیب در مناطق N و M با 899/3 و 21/7 تن برآورد گردید. هم چنین بیش ترین و کم ترین مقدار میانگین CPUA و زی توده ماهی مرکب ببری و یال اسبی سربزرگ به ترتیب در لایه عمقی 100-50 متر و 20-10 متر به دست آمد. نتایج این مطالعه می تواند در مدیریت بهره برداری از ذخایر این گونه ها در دریای عمان مورد استفاده قرار گیرد.
Sepia pharaonis and Trichiurus lepturus are two species target catch of Bottom Trawl. These two species because of the value of export and money are very important economically. This study Biomass and the mean Catch per Unit of Area (CPUA) Sepia pharaonis and Trichiurus lepturus of Bottom Trawl fisheryfrom Oman Sea (Sistan and Balochestan province coastal waters) were investigated. Data were collected in one research cruise by using R/V Ferdows-1 during September and October 2016. The study area was stratified into 5 strata (M to Q) and 4 Substratum covering the depths of 10-20, 20-30, 30-50 and 50-100 m in the Oman Sea. A total of 92 stations were randomly selected and the biomass and CPUA were estimated by swept area method. Result indicated that maximum and minimum the mean CPUA of Sepia pharaonis was 894.0 Kg.nm-2 and 64.1 Kg.nm-2 in the region M and Q respectively. Maximum and minimum the mean CPUA of Trichiurus lepturus was 2485.3 Kg.nm-2 and 49.9 Kg.nm-2 in the region N and Q respectively. Maximum and minimum biomass of Sepia pharaonis was estimated 240.3 tons and 46.6 ton in the region P and Q respectively. Maximum and minimum biomass of Trichiurus lepturus was estimated 899.3 ton and 21.7 tons in the region N and M respectively. Also maximum and minimum the mean CPUA and biomass of Sepia pharaonis and Trichiurus lepturus were obtained in depth of 50-100 m and 10-20 m respectively. Result this study is useful for management of these two species resources from of Oman Sea.
http://www.aejournal.ir/article_69899_98124acb6dfb4249df0f9aa1f8370bfa.pdf
صید بر واحد سطح (CPUA)
زی توده
ماهی مرکب ببری
یال اسبی سربزرگ
دریای عمان
CPUA
Biomass
Pharaoh Cuttlefish
Cutlassfish
Oman Sea
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
217
230
69912
Ecology
اثرات پرورش ماهیان خاویاری در محیط محصور (پن) بر کیفیت آب در خلیج گرگان
Impact of Sturgeon pen culture on the water quality in Gorgan Gulf.
محمد فرهنگی
s.farhangi@yahoo.com
1
سیدعباس حسینی
hoseini_abbas@yahoo.com
2
حجت الله جعفریان
hojat.jafaryan@gmail.com
3
رسول قربانی
rasulghorbani@gmail.com
4
محمد هرسیج
m_harsij80@yahoo.com
5
محمد سوداگر
sudagar_m@yahoo.com
6
سیدسحاب میرا
7
عبدالحلیم بلاش
8
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشگاه گنبد کاووس
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشگاه گنبد کاووس
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
اداره کل حفاظت و محیط زیست استان گلستان
اداره کل حفاظت و محیط زیست استان گلستان
تحقیقات حاضر به منظور بررسی اثرات پرورش ماهیان خاویاری در محیط محصور (پن) خلیج گرگان برکیفیت آب در مدت یکسال از مرداد 1394 تا تیر 1395صورت گرفت. 3 محیط محصور مستقر در جزیره آشوراده - بندر ترکمن به عنوان شاخص مورد ارزیابی قرار گرفت. ماهیان خاویاری صید شده از دریا به ترتیب با وزن متوسط و تراکم متوسط 12/28±21/00 کلیوگرم و 21/66±25/00 قطعه در هر حصار ذخیره سازی شدند. میزان کل غذای ورودی طی دوره آزمایشی ثبت گردید. 5 ایستگاه با 3 تکرار شامل مرکز حصار، شعاع 5، 25، 50 و 100 متری از حصار درنظر گرفته شد. تغییرات عوامل فیزیک و شیمیایی آب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از تغییرات فصلی عوامل فیزیک و شیمیایی آب نشان داد که فاکتورهای شفافیت، کدورت، میزان کلروفیل آلفا و سیانو باکتر، فسفر و فسفات اختلاف معنی دار را در بین فصول نشان ندادند (0/05<p). نتایج نشان داد که پرورش ماهی در حصار سبب تغییرات معنی داری در فاکتورهای مصرف اکسیژن شیمیایی، مصرف اکسیژن بیولوژِیک، میزان نیتریت، آمونیاک کل، کل مواد جامدمعلق داشت (0/05>p). هم چنین ثابت شد، با فاصله گرفتن از حصار میزان گل آلودگی و میزان کلروفیل آلفا کاهش و میزان کدورت افزایش می یابد. بیش ترین میزان کلروفیل آلفا، مصرف اکسیژن بیولوژیک، مصرف اکسیژن شیمیایی، نیتریت و آمونیاک در ایستگاه 25 متری بود که با سایر ایستگاه ها اختلاف معنی داری را نشان داد (0/05>p). مطالعه هم چنین ثابت کرد تغذیه می تواند باعث افزایش میزان فسفر در محدوده حصار شود گرچه معنی دار نبود (0/05<p). نتایج مطالعه نشان داد بیش ترین تاثیر پرورش ماهی بر کیفیت آب در شعاع 5 متری از حصار بود.
The percent study was carried out to determine the impact of Sturgeon pen culture activities on the water quality from August 2015 to July 2016 in Gorgan Gulf. The study was done at 3 pen culture sites in Ashoradeh Island, Bandar Tourkman. Sturgeons with averaged weight of 21.00 ±12.28 kg /pen and 25.00 ±21.66 Pieces /pen were taken from sea respectively. Total input feed were recorded during the experiment in this study. 5 sampling stations with 3 repetitions were selected which were in distance 0, 5, 25, 50 and 100 m from pen sites. Physico – chemical factors of water were evaluated. Results of season variations of Physico – chemical factors of water showed that, there were no significant differences between SD, Turbidity, Chol a and Cyano biomass, P and PO4-3 (p>0.05). However, there were significant differences between BOD5, COD, TDS, NO2-, TAN and TDS (p<0.05). At the sampling station far from the pen, TDS and Clα and biomass value was found to decrease and turbidity value was found to increase. The maximum amount of Chol a, BOD5, COD, NO2- and TAN were in the station which was 25 m far from the pen sites which showed a significant differences with the other stations (p<0.05). The results also proved that feeding can cause increase, though not significant in P and PO4-3 values around the pen. However, there was significant difference between stations. These results indicate that the pen culture had maximum effect on water quality in distance 5 m far from the pen sites.
http://www.aejournal.ir/article_69912_d0733fb3bf53d42391c535533fd1ae36.pdf
کیفیت آب
ماهیان خاویاری
حصار
خلیج گرگان
دریای خزر
Water Quality
Sturgeon Fish
Pen
Gorgan Gulf
Caspian Sea
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
231
238
70410
Animal environment
بهینه سازی استحصال کیتین و کیتوزان خالص از پوسته کیتینی گونه های Litopenaeus vannamei و Portunus pelagicus
Optimizing the Extraction of Pure chitin and chitosan from chitinous shells of Litopenaeus vannamei and Portunus pelagicus Species
سارا هردانی
sarahardani1368@gmail.com
1
بیتا ارچنگی
bita.archangi@gmail.com
2
حسین ذوالقرنین
zolgharnein@kmsu.ac.ir
3
اسحاق زمانی
zamani@kmsu.ac.ir
4
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، استان خوزستان، خرمشهر
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، استان خوزستان، خرمشهر
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، استان خوزستان، خرمشهر
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، استان خوزستان، خرمشهر
با بهینه سازی روش های استخراج ترکیبات دریایی، می توان درصد بالایی از کیتین و کیتوزان را از پسماند و پوسته های گونه های ارزشمند دریایی جهت مصارف دارویی و صنعتی استحصال نمود. در این پژوهش از پوسته ضایعات میگوی (Litopenaeus vannamei) و خرچنگ (Portunus pelagicus ) به عنوان دور ریز محصولات فرآوری شده، جهت استخراج این دو ترکیب با ارزش استفاده شده است. برای استحصال کیتین از دو روش استفاده شد. در روش اول پروتئین زدایی با NaOH 10%، کانی زدایی با HCL 15%، چربی زدایی با NaOH 15% و رنگ بری با استون انجام گرفت. در روش دوم رنگ بری با هیپوکلریت سدیم 3% ، کانی زدایی با HCLیک مولار و سپس پروتئین زدایی توسطNaOH یک مولار انجام شد. با استیل زدایی کیتین حاصله، کیتوزان به دست آمد. درصد استحصال کیتین از پوسته میگو و خرچنگ با روش اول بهترتیب 75/3% و 58% و با روش دوم به ترتیب 30/26% و 37/8% محاسبه شد. روش اول استخراج کیتین، برای تولید کیتوزان انتخاب شد. درصد کیتین موجود در چنگال و پاهای راه روی خرچنگ (0/07±58%) و بندهای بدن میگو (0/12±81%) بیش تر از پوسته بخش کاراپاس بود (0/05>P). درصد استحصال کیتوزان از پوسته میگو 29/3% و از پوسته خرچنگ 31/2% بود. درجه داستیلاسیون کیتوزان به دست آمده از پوسته های کیتینی دوگونه در این تحقیق، 45% (پوسته میگو) و 52/63% ( پوسته خرچنگ) محاسبه شد. استفاده از دور ریزهای میگو و خرچنگ در جهت تولید کیتین و کیتوزان علاوه بر حفظ محیط زیست و حذف پسماند، می تواند منجر به تولید محصولات با ارزش اقتصادی شود.
Optimization of standard methods of marine compounds leads to acquire chitin and chitosan with highest purity from chitinous wastes and shells with extensive use in pharmaceutical and industrial applications. In this research, Litopenaeus vannamei and Portunus pelagicus shells were used as wastes to extract these valuable compounds. For this reason, two extraction methods were applied for chitin. The first method was deproteinization with 10%NaOH, demineralization with 15% HCL, degreasing with 15% NaOH and decoloration with aceton. While, the second method carried out applying decoloration first with 3% sodium hypochlorite, demineralization by 1M HCL and then deproteinization with 1M NaOH. Chitosan was extracted by deacetylation of acquired chitin. Results indicated that the percentage of extracted chitin from shrimp and crab shells in first method were 75.3% and 58% and in second method were 30.26% and 37.8%, respectively. Therefore, the first extraction method was selected for chitosan isolation. The amount of chitin found in claw and legs of the crab was (58% ±0.07) and segments of shrimp body was (81% ±0.12) which was higher than the amount of chitin in carapace shells (P <0.05). The percentage of extracted chitosan from shrimp and crab shells were 29.3% and 31.02%, respectively. The degree of deacetylation of chitosan obtained from chitinous shells of two species in this research were 45% (Shrimp shells) and 52.63% (crab shells), respectively. Use of waste chitinous shells of shrimp and crab species will be useful for both remediation of wastes from environment and increment the manufacture of economically important marine products.
http://www.aejournal.ir/article_70410_0063e7e8574d16b5b36e7adb36b248e3.pdf
کیتین
کیتوزان
Litopenaeus vannamei
Portunus pelagicus
Persian Gulf
Chitin
Chitosan
Litopenaeus vannamei
Portunus pelagicus
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
239
244
70584
Nutrition
تاثیر آرتمیای غنی شده با دو پروبیوتیک باسیلوس سابتیلیس و پدیوکوکوس پنتوساسئوس بر شاخص های رشد و بقا و ترکیبات لاشه پست لارو میگوی پا سفید غربی (Litopenaeus vannamei)
The effect of enriched Artemia with two probiotics, Bacillus subtilis and Pediococcus pentosaseus on growth, survival and carcass composition indices in western white leg shrimp post larva (Litopenaeus vannamei)
امین هاشمی پناه
amin.hashemi69@ut.ac.ir
1
غلامرضا رفیعی
ghrafiee@ut.ac.ir
2
احسان نیکبخت
ehsannikbakht71@yahoo.com
3
سپیده بزرگی
fatemeh.moshayedi@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
استفاده از پروبیوتیک ها در آبزی پروری نشان داده است که می تواند بهره وری بیش تری را در این صنعت ایجاد کند. با این هدف، در این تحقیق اثر استفاده از دو گونه باکتریایی باسیلوس سابتیلیس و پدیوکوکوس پنتوساسئوس به عنوان پروبیوتیک روی شاخص های رشد، بقا و ترکیبات بیوشیمیایی لاشه پست لارو میگوی وانامی بررسی شد. به این منظور تعداد سه تیمار آزمایشی، هر کدام سه تکرار شامل تیمار باسیلوس (B)، تیمار پدیوکوکوس (P) و تیمار تلفیقی باسیلوس و پدیوکوکوس (BP) از طریق غنی سازی آرتمیا مورد مصرف لاروهای میگوی وانامی از مرحله مایسیس III تا مرحله 15PL قرار گرفتند. به عنوان تیمار شاهد نیز از آرتمیای غنی نشده با پروبیوتیک برای تغذیه لاروها استفاده شد. در پایان آزمایش نتایجشاخص های رشد و بقا یک روند افزایشی تحت تاثیر مصرف پروبیوتیک را به طور معنی داری (0/05>P)نشان دادند و بیش ترین تاثیر آن نیز در تیمار تلفیقی نمود پیداکرد. اما در رابطه با تاثیر مصرف پروبیوتیک ها بر فاکتورهای بیوشیمیایی لاشه میگونتایج اختلاف معنی داری را میان تیمارهای مختلف نشان ندادند. در پایان با توجه به نتایج کسبشده در این آزمایش می توان گفت که باکتری های مذکور به عنوان پروبیوتیک توانستند از لحاظ ارتقا رشد و بهبود بهره وری تولید پست لارو میگوی وانامی تاثیرگذار باشند بدون این که تاثیر به خصوصی رویفاکتورهای بیوشیمیایی بدن بگذارند.
he use of probiotics in aquaculture has shown that it can make more productive in the industry. With this purpose, in this study the effect of two bacterial species Bacillus subtilis and Pediococcus pentosaseus were examined as probiotics on growth, survival and biochemical composition of the carcass of vannamei post larvae (PL). Hence, three treatments, each with three replicates were included Bacillus treatment (B), Pediococcus treatment (P) and integrated treatment of Bacillus and Pediococcus (BP) through the enrichment of Artemia consumed by larval shrimp vannamei from the Mysis III to the PL15. Unenriched Artemia with probiotics was used to feed larvae in control treatment. At the end, growth and survival indices demonstrated an increasing significantly (P <0.05) procedure in consumption of probiotics and the greatest effect was also found in integrated treatment. The effects of probiotic consumption on biochemical carcass factors were showed no significant differences between different treatments. Finally, based on obtained finding of this study, described bacteria could be effective on improving growth and production efficiency of vannamei PL , but no effect on biochemical body factors.
http://www.aejournal.ir/article_70584_407ec83978d4aedc98ca9ab3dd62e3f4.pdf
پروبیوتیک
وانامی
آنالیز لاشه
رشد و بقا
Probiotic
Enriched Artemia
Post Larvae
Vannamei
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
245
250
70716
Animal systematic
تشخیص افتراقی 4 گونه از خانواده های Trochidae و Turbinidae در مناطق بین کشندی جزیره هرمز (خلیج فارس) براساس بررسی ساختار سوهانک با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره
Differential identification of four species of Trochidae and Turbinidae families (Gastropods) in intertidal zone of Hormuz island (Persian Gulf) by the microstructure of the radula
نسترن حسین
tisana_2000@yahoo.com
1
مریم عیدی
maryameidi@gmail.com
2
آریا اشجع اردلان
a_ashjaardalan@yahoo.com
3
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، ایران
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، صندوق پستی: 181- 19735
سوهانک مشخصه مهمی در مطالعه سیستماتیکی گاستروپودها می باشد. هدف ازتحقیق حاضر، تشخیص افتراقی شکم پایان خانواده های Trochidae وTurbinidae در مناطق بین کشندی جزیره هرمز توسط مطالعه سوهانک با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره بود. نمونه برداری گاستروپودها در فصل بهار 1395 و از 6 ایستگاه در مناطق بین کشندی جزیره هرمز و عمق کم تر از یک متر انجام شد. نمونه ها بلافاصله فریز شده و به آزمایشگاه منتقل شدند. پس از مطالعه مورفومتریک، مواد آلی نمونه ها هضم و سوهانک جدا شده و توسط میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعه حاضر، 4 گونه شامل Trochus firmus، Trochus erithreus و Turbo radiatus شناسایی شدند. نوع سوهانک در گونه های Trochus firmus، Trochus erithreus و Lunella coronata ریپیدوگلوسان بود که شکل دندان های مرکزی، جانبی و حاشیه ای در این سه گونه تفاوت داشت.نوعسوهانکدرگونه Turbo radiatusتنیوگلوسانبود.نتایجتحقیق حاضر دلالت بر این دارد که بررسی سوهانک توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره روش مناسبی برای شناسایی دقیقتر گاستروپودها می باشد.
The radula has been used as an important instrument in the systematic studies of gastropods. Aim of the present study was differential identification of the Trochidae and Turbinidae families of gastropods from the inter-tidal areas of Hurmoz Island by scanning electron microscope (SEM). Sampling was done from six stations in inter-tidal areas of Hurmoz Island in spring 2015 (once). The samples were freeze and transferred to laboratory. After morphometric study, the organic matter of the samples were digested and their radula were isolated and prepared for SEM study. Four species were identified in this research including Trochus firmus, Trochus erithreus (Trochidae), Turbo radiatus and Lunella coronata (Turbinidae). They existed in 3 stations. The types of radula were ripidoglossan in Trochus firmus, Trochus erithreus and Lunella coronata and taenioglossan in Turbo radiatus. The shape of central, lateral and marginal teeth were different in ripidoglossan radula of in Trochus firmus, Trochus erithreus and Lunella coronata. So, evaluation of radula by Scanning Electron Microscope could be an appropriate method for more exact identification of gastropods.
http://www.aejournal.ir/article_70716_bf3aaabf9825c6ec82fcdac022d96762.pdf
شکم پایان
جزیره هرمز
سوهانک
شناسایی افتراقی
خلیج فارس
میکروسکوپ الکترونی نگاره
Gastropod
Hormuz Island
Radula
Differential identification
Persian Gulf
SEM
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
251
260
74155
Animal systematic
فیلوژنی مولکولی Vetigastropoda براساس ژن های میتوکندریایی COI و S rRNA16
Molecular Phylogeny of Vetigastropoda Based on Mitochondrial Genes, COI and 16S rRNA
منا ایزدیان
izadian.mona@gmail.com
1
حسین ذوالقرنین
zolgharnein@kmsu.ac.ir
2
سیدمحمدباقر نبوی
3
آریا اشجع اردلان
a_ardalan@iau-tnb.ac.ir
4
سیامک یوسفی سیاه کلرودی
siamak_yousefi1@yahoo.com
5
گروه تنوع زیستی و ایمنی زیستی، پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار، سازمان حفاظت محیط زیست
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، صندوق پستی: 181- 19735
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، ایران
در این پژوهش روابط فیلوژنی بین گونه های کلاد Vetigastropoda در آب های ساحلی خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از ژن های میتوکندریایی COI و S rRNA16 استفاده شد. نمونه برداری در سال های 1392 و 1393 در سواحل صخرهای شمال خلیجفارس انجام گرفتو نمونه ها مورد شناسایی مورفولوژیک قرار گرفتند. سپس مراحل استخراج DNA، تکثیر قطعه ژنی زیر واحد I سیتوکروم اکسیداز (COI) و S rRNA16 و توالییابی انجام شد. در مجموع تعداد 9 توالی COI و 5 توالی S rRNA16 متعلق به 5 گونه از این کلاد به دستآمد که این توالی ها برای اولینبار از منطقه شمالی خلیج فارس گزارش شده است.آنالیزهایفیلوژنی با استفاده از نرم افزارهای MEGA6، PAUP و BEAST و با رسم درخت های فیلوژنی Maximum Likelihood، Maximum Parsimony و Bayesian صورت گرفت. نتایج نشان داد کلاد Vetigastropoda که از نظر رده بندی سنتی خانواده های Trochidae، Chilodontidae، Turbinidae و Fissurellidae از این مطالعه را، شامل می شود، مونوفیلتیک نمی باشد. به این ترتیب که گونه های متعلق به خانواده های Trochidae و Chilodontidae در یک کلاد مجزا از گونه های متعلق به دو خانواده Turbinidae و Fissurellidae قرار گرفتند. این مطلب نشان دهنده رابطه غیرخواهری میان این دو گروه بوده که بیانگر تفاوت بین دیدگاه رده بندی سنتی و رده بندی مولکولی است.
The molecular phylogeny of Vetigastropoda species have been studied based on mitochondrial genes, COI and 16S rRNA in the present work for the first time in the northern rocky coastal zones of Persian Gulf during years 2013 and 2014. After morphological identifications of species, DNA extraction, amplifying partial of cytochrome oxidase COI and 16S rRNA and sequencing procedure were done in the laboratory. In this study 9 COI and 5 16S rRNA sequencing belonging to 5 species were measured. Also, phylogeny analyses with drawing phylogeny trees of Maximum Likelihood, Maximum Parsimony and Bayesian were done using MEGA6, PAUP and BEAST softwares. The result showed that clade Vetigastropoda, include Trochidae, Chilodontidae, Turbinidae and Fissurellidae families, is not monophyletic, which is not as classic identification. So Trochidae and Chilodontidae are in seprated clade from Turbinidae and Fissurellidae clade᾽s. This showed not monophyletic relation between this two group which represented difference between classic and molecular classification.
http://www.aejournal.ir/article_74155_f32cd7589709c66234821f31e21fabe2.pdf
Vetigastropoda
COI
S rRNA16
فیلوژنی
سواحل صخره ای
خلیج فارس
Vetigastropoda
Cytochrome Oxidase I
16S rRNA
Phylogeny
Rocky Shores
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
261
268
70779
Animal environment
تعیین تفاوت در حساسیت گونههای مختلف کرمخاکی به سرب با استفاده از سطوح پیش پراکسیداسیون لیپیدی و آنتی اکسیدانی کل
The Determination of Earthworm Species Sensitivity Differences to Lead Using the Lipid Peroxidation and Total Antioxidant Capacity Levels
محمدحسین سینکاکریمی
mh_sinkakarimi@yahoo.com
1
عیسی سلگی
e.solgi@yahoo.com
2
اباصلت حسین زاده
ahcolagar@umz.ac.ir
3
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه ملایر، ملایر، کدپستی: 95863-65719
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه ملایر، ملایر، کدپستی: 95863-65719
گروه زیست شناسی سلولی و مولکولی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه مازندران، بابلسر، کدپستی: 95447-47416
کرمهای خاکی بهمنظور ارزیابی ریسک آلایندههای محیطی توسط محققین مختلف بهصورت گستردهای بهعنوان شاخص زیستی مورد استفاده قرار گرفتهاند. از سویی دیگر گونههای کرم خاکی موجود در یک منطقه و نیز حساسیت آنها به یک آلاینده خاص متفاوت میباشد. از اینرو هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات فلز سرب بر ظاهر، توده زیستی، پراکسیداسیون لیپیدی و ظرفیت آنتی اکسیدانی کل به عنوان نشانگرهای زیستی در گونههای Aporrectodea rosea، Aporrectodea caliginosa، Dendrobaena hortensis و Eisenia fetida کرم خاکی به منظور تعیین گونه ذاتاً حساستر به سرب است. برای این منظور، تست سمیت روی کرمهای خاکی به روش تماسی مطابق دستورالعمل 207 سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و اندازهگیری فعالیت آنتیاکسیدانهای کل و پراکسیداسیون لیپیدی با مالون دی آلدئید بهترتیب با روشهای توان آنتی اکسیدانی احیای آهن و تیوباربیوتوریک اسید انجام شدند. نتایج نشان داد کهترتیب شدت بروز علائم ظاهری و فیزیولوژیک مشاهده شده که از جمله آنها میتوان به کشیده شدن بدن، انقباض وزیکول سمینال، انقباض حلقهها، پارگی کوتیکول و کوتاه شدن بدن اشاره کرد، به صورت A. rosea>A. caliginosa>D. hortensis>E. fetida بود. هم چنین گونه A. rosea قرار گرفته در معرض تیمارهای مختلف سرب، نسبت به کاهش توده زیستی و سطوح پراکسیداسیون لیپیدی و آنتی اکسیدانی کل حساسیت بیش تری را نشان داد. بنابراین باتوجه به یافتههای بهدست آمده میتوان پیشنهاد نمود که گونه A. rosea کرم خاکی میتواند به عنوان شاخص زیستی مناسب در مقابل آلودگی خاک به سرب مدنظر قرار گیرد.
Earthworms widely used as biological indicators by many researchers to evaluate the risk of environmental pollutants. On the other hand, the existence of earthworm species in a region, as well as its sensitivity to a specific pollutant is different. The purpose of the study is to investigate the effects of lead on the morphology, biomass, lipid peroxidation and total antioxidant capacity as biomarkers in Aporrectodea rosea, Aporrectodea caliginosa, Dendrobaena hortensis and Eisenia fetida earthworm species in order to determine more Inherent sensitive species to lead. In this study, acute toxicity test carry out according to: organization for economic co-operation and development (OECD) guideline number 207. TAC and LPo levels were assayed by ferric reducing antioxidant power and thiobarbituric acid methods, respectively. The severity of morphological and physiological symptoms such as elongation of the body, body constriction and segmental bulging, cuticle rupture, vesicle seminal constriction, were A. rosea> A. caliginosa > D. hortensis> E. fetida, respectively. Also the species of A. rosea exposed to different concentrations of lead has was more sensitive in stand of biomass loss, MDA and TAC levels. Therefor it seems A. rosea earthworm can be used as suitable biomarkers against to soil lead pollution.
http://www.aejournal.ir/article_70779_b77b2847340fd688d3dd46c355d78133.pdf
کرم خاکی
ظرفیت آنتی اکسیدان های کل
پراکسیداسیون لیپیدی
مالون دی آلدئید
سرب
Earthworm
Lead
Lipid peroxidation
Malondialdehyde
Total Antioxidant Capacity
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
269
276
73334
Biology(Animal)
شناسایی و بررسی تراکم و پراکنش فیتوپلانکتونی سد مخزنی کارده در خراسان رضوی
Identify and study the density and distribution of Phytoplankton in the Kardeh reservoir in Khorasan Razavi
محمد صلواتیان
salavatian_2002@yahoo.com
1
اکبر پورغلامی مقدم
pourgholami_yas@yahoo.com
2
مرضیه مکارمی
marziyeh.makaremi@yahoo.com
3
سپیده خطیب حقیقی
sepidehkhatib@yahoo.com
4
پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی کشور، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرانزلی، ایران
پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی کشور، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرانزلی، ایران
پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی کشور، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرانزلی، ایران
پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی کشور، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندرانزلی، ایران
به منظور شناسایی و بررسی تراکم و پراکنش فیتوپلانکتونی، نمونه برداری طی 6 مرحله از فروردین لغایت اسفندماه 1394 در دریاچه مخزنی سد کارده مشهد انجام پذیرفت. نمونهبرداری فیتوپلانکتونی به صورت افقی و عمودی از اعماق مختلف (لایه های 0 ، 5 ، 10 ، 20 متری) توسط برداشت آب با دستگاه روتنر و رساندن به حجم 10 لیتر، همگن کردن و در نهایت برداشت یک لیتر از آن صورت گرفت. نمونه ها با فرمالین به نسبت 4 درصد تثبیت و در آزمایشگاه با استفاده از محفظه های 5 میلی لیتر و میکروسکوپ معکوس مورد شناسایی و شمارش قرار گرفتند. در این بررسی در مجموع 35 جنس در 6 شاخه فیتوپلانکتونی شناسایی گردید. از بین جنس های شناسایی شده 8 جنس مربوط به شاخه جلبک های دیاتوم (acillariophyta)، یک جنس مربوط به شاخه اگلنافیتا (Euglenophyta)، سیزده جنس مربوط به شاخه جلبک های سبز (Chlorophyta)، سه جنس مربوط به شاخه پیروفیتا (Pyrrophyta)، دو جنس مربوط به شاخه کریزوفیتا (Chrysophyta) و 5 جنس مربوط به شاخه سیانوباکترها (Cyanophyta) تعلق داشتند. غالبیت فیتوپلانکتونی در این سد مخزنی با شاخه باسیلاریوفیتا که 73/8 درصد جمعیت سالانه را دارا بودند و نمونه های غالب آن جنس های Cyclotella، Navicula و Synedra می باشند. شاخه کریزوفیتا با فراوانی 12/2 درصد که جنس های غالب آن به ترتیب فراوانی Dinobryon و Synura و شاخه جلبک های سبز با فراوانی 8/2 درصد که جنس های غالب آن Scenedesmus، Cosmarium و Tetraedron به ترتیب رتبه های فراوانی را در طی سال 94 نشان دادند. میانگین بیش ترین تراکم سلول های فیتوپلانکتونی در تمامی ماه های نمونه برداری به شاخه جلبک های دیاتوم بود. میانگین فراوانی سالانه کل شاخه های فیتوپلانکتونی 11456±69500449 عدد در لیتر بوده که در فصل بهار با فراوانی 467892±25044064 عدد در لیتر بالاترین تراکم را نشان داد. فراوانی شاخه های فیتوپلانکتونی در فصول تابستان، پائیز و زمستان به ترتیب با تراکم فراوانی 17323830، 10786088 و 16346467 عدد در لیتر برآورد گردید. حداکثر فراوانی فیتوپلانکتونی در ایستگاه های یک (تاج سد) با فراوانی 7589932، ایستگاه سه (انتهای دریاچه) با فراوانی 6637800 و ایستگاه دو (بخش میانی دریاچه) با فراوانی 5495732 عدد در لیتر مشاهده شد. با توجه به شاخص های تروفی و با توجه به میزان حد شفافیت، مقادیر فسفات، نیتروژن و کلروفیل a حاصله از داده های فیزیکی و شیمیایی، سد مخزنی کارده در حد دریاچه های مزوتروف کم قرار می گیرد. طبق آزمون های غیرپارامتریک کروسکال – والیس و من – ویتنی بین فراوانی فیتوپلانکتونی در ایستگاه ها و ماه های مختلف اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (0/05>p). در بررسی فصول نیز فصل بهار با سه فصل دیگر این اختلاف معنی دار را نشان داد (0/05>p).
To study the density and distribution of phytoplankton, sampling was conducted in 6 stage from April till March 2016. Phytoplankton samples horizontally and vertically from different depths (0, 5, 10 and 20 m) by harvesting water with Ruthner and bring to a volume of 10 liters, homogenize and finally picked it took a liter. Samples 4% formalin fixed and in the laboratory using 5 ml containers and inverted microscope were identified and counted. Investigate totally distinguished 35 genus in 6 Phylums among of genus, Bacillariophyta, Euglenophyta. Chlorophyta, Pyrophyta, Chrysophyta and Cyanophyta had 8 genus, 1 genus, 13 genus, 3 genus, 2 genus and 5 genus respectively. In this reservoir dam the Phylum of Bacillariophyta was dominant of Phytoplankton with 73.8 % of population annually and genus Cyclotella , Navicula and Synedra were dominant samples. The Phylum of Chrysophyta has been located the second position with genus of Dinobryon and Synura and frequency 12.2 % . Other of Phytoplankton phylums were least population such as Chlorophyta with genus of Scenedesmus, Cosmariumand Tetraedronwith frequency 8.2 %. In all of the sampling months, mean of the most of Phytoplanktonic density belonged to Phylum of Bacillariophyta 69500449±11456 number in liter that in the spring with an abundance of 25044064 ± 467892 showed the highest density per liter. Phytoplankton abundance of phylum in summer, autumn and winter seasons with a lot of density 17323830, 10786088 and 16346467 per liter respectively. The maximum abundance of phytoplankton in a station 1 (crest dam) with an abundance 7,589,932, station 3 (end lake) with a frequency of 6637800 and two station (the middle section lake) with a frequency of 5,495,732 per liter respectively. According to the tropic index and according to the degree of transparency, the phosphate, nitrogen and chlorophyll a values obtained from physical and chemical data, Karde reservoir located at the level of Meso-trophic lakes.According to non-parametric analysis Kruskal-Wallis and Mann-Whitney there were statically significant difference between Phytoplanktonic frequency in different stations and months (P<0.05). The study also spring seasons showed significant differences with the other three seasons (P>0.05).
http://www.aejournal.ir/article_73334_10df487e065a49f868f5bd395df4afd5.pdf
فیتوپلانکتون
تراکم
پراکنش
سد مخزنی کارده
خراسان رضوی
phytoplankton
Density
Distribution
Kardeh reservoir
Khorasan Razavi
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
277
282
73591
Biodiversity
نظارت بر سلامت رودخانه زرین گل با استفاده از شاخص زیستی SIGNAL
Monitoring on Zarin Gol River health using SIGNAL index
محمد قلی زاده
gholizade_mohammad@yahoo.com
1
محمد هادی پاکروان
gh.model09@gmail.com
2
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، صندوق پستی: 163
تخریب و تنزل زیستگاه رودخانه ها موجب از دست دادن تنوع زیستی و هم چنین در ارتباط با سلامت بوم سازگان وکیفیت آب می باشد. یکی از روش های مناسب جهت تعیین سلامت و تاثیر فعالیتهای انسانی بر کاهش کیفیت رودخانهها، ارزیابی آن ها با استفاده از جمعیت درشت بیمهرگان کفزی می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی سلامت رودخانه زرین گل با استفاده از شاخص SIGNAL می باشد.نمونههای کفزی با استفاده از سوربرسمپلر با سطح پوشش 900 سانتی متر مربع در فصول زمستان و بهار از 4 ایستگاه (بالادست رودخانه، در موقعیتهای خروجی مزارع پرورش ماهی و منطقه جنگلی) با سه تکرار گرفته شد. در مجموع تعداد 1971 نمونه از درشت بیمهرگان کفزی شناسایی شدند که شامل 19 خانواده و 8 راسته بودند. نتایج نشان داد که امتیاز شاخص SIGNAL در بین ایستگاه های نمونه برداری مشابه و در یک چهارم a با کیفیت مناسب قرار گرفته اند. اما امتیاز شاخص SIGNAL 2 در ایستگاه 4 در یک چهارم b با آلودگی نسبی به دست آمد. براساس نتایج به دست آمده از پراکنش بزرگ بیمهرگان کفزی و شاخص زیستی، تاثیر عوامل انسانی بر روی نهر زرین گل کاملا مشهود بوده و از ایستگاههای دست نخورده (1 و 3) به طرف ایستگاههای (2 و 4) که تحت تاثیر انواع پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان قرار داشتند شرایط نامطلوب تری را از نظر آلودگی دارا بودند.
Degradation of rivers and the associated loss of biodiversity reduces ecosystem health and water quality. One of the best practical approaches to understand ecological status of a water body and determine impacts of human activities in reducing water quality is the use of benthic macroinvertebrates as evaluation tools for monitoring their biological integrity and health. The aim of this study was to evaluate the health of Zarin Gol River using SIGNAL index. Macroinvertebrate samples were taken using Surber sampler (an area of 900 cm2) with 3 replicates in 4 sampling sites (upstream, entrance of fish farm, forest area) in winter and spring seasons on Zarin Gol River. The total number of abundance of macroinvertebrate were counted 1971 belonging to 8 order, 19 families. The result showed that SIGNAL index among all stations are same and lies in quadrant a. but SIGNAL 2 score result indicates that station 3 lies in quadrant b. In general, based on the results of the distribution of macroinvertebrates and biotic index, the influence of these factors on Zarin Gol river is quite evidence and the stations that were affected by a variety of effluents (2, 4) had undesirable conditions in the studied river.
http://www.aejournal.ir/article_73591_d7703e9afba9a0be18fed7bd6de6f33c.pdf
جوامع بزرگ بی مهرگان آبزی
شاخص SIGNAL
رودخانه زرین گل
Macroinvertebrates
SIGNAL index
Zarin Gol River
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
283
290
73702
Ecology
شناسایی و تنوع زیستی گونه ای کفزیان رودخانه قره سو- جنوب شرق دریای خزر
Identification and biodiversity of macrobenthos Gharehsou River - Southeast Caspian Sea
طاهر پورصوفی
puorsuofi@yahoo.com
1
آلتین قجقی
altin.ghojoghi@gmail.com
2
رحمان پاتیمار
rpatimar@gmail.com
3
مرکز تحقیقات ذخایر آب های داخلی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی ومنابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی ومنابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گنبد کاووس، ایران
این مطالعه به منظور شناسایی گونه های مختلف کفزیان و ارزیابی تنوع فصلی در سال 1389 در طی 4 فصل در دو ایستگاه رودخانه ای و مصبی رود قره سو انجام گردید. برای نمونه برداری از دستگاه گراب ون وین به صورت 3 تکرار استفاده گردید و نمونه های جمع آوری شده جهت شناسایی در فرمالین 4% تثبیت گردیدند. در ایستگاه رودخانه 9 راسته متعلق به 12 خانواده شناسایی شد که بیش ترین فراوانی مربوط به خانواده Lumbriculidae با فراوانی 19/39% می باشد و کم ترین فراوانی متعلق به خانواده Tubificidae با فراوانی 2/07% بود. در ایستگاه مصب 10 راسته و 12 خانواده شناسایی گردید که بیش ترین فراوانی مربوط به خانواده هایAmpharetidae (21%) Lumbriculidae(11/55%)، Naididae (11/32% و( Gammaridae(9/98% بود. بیش ترین تراکم کفزیان در ایستگاه رودخانه در فصل پاییز و کم ترین تراکم در فصل زمستان بود. بیش ترین و کم ترین تراکم کفزیان در ایستگاه مصب به ترتیب در فصل بهار و فصل زمستان مشاهده شد. بیش ترین مقدارشاخص شانون در ایستگاه رودخانه در فصل بهار (2/36) و در ایستگاه مصب در فصل تابستان (2/31) مشاهده گردید. بیش ترین میزان شاخص سیمپسون در ایستگاه رودخانه در فصل تابستان (0/19) و در مصب حداکثر مقدار آن در فصل بهار بود. نتایج شاخص غنا نشان داد که بیش ترین مقدار این شاخص در رودخانه در فصل بهار و تابستان بود درحالی که در مصب قره سو بیش ترین مقدار آن در فصل پاییز بود. به طورکلی ایستگاه رودخانه تراکم و تنوع بالاتری نسبت به ایستگاه مصب دارد و از وضعیت اکولوژیکی بهتری برخوردار است.
This study was carried out to investigate microbenthic diversity and seasonal variation in two sampling areas including estuary and river stations during 4 season in 2010. Sampling was done using Van Ven Grab in 3 replicates and the collected samples were fixed in 4% formaldehyde. The results showed that there are 12 benthic taxa families belonging to 9 orders in the river station, in which the most frequent family was Lumbriculidae (19.39%), and Tubificidae has the lowest abundance (2.07%). While the estuary station contained 12 families belonging to 10 orders. The following families had high abundance: Ampharetidae (21%), Lumbriculidae (11.55%), Naididae (11.32%) and Gammaridae (9.98%). The highest and lowest abundance of macrobenthoses in the river station were observed in fall and in winter respectively, while in the estuary station the maximum and minimum were observed in spring and in winter. The maximum Shannon-Wiener index in the river were observed in the spring (2.36) and in the estuary was in the summer (2.13). The highest value of Simpson index in the river area was in the summer (0.19) and in the estuary area in the spring. Results of Richness index showed that the highest amount in the river was observed in the spring, while the highest amount in the estuary was obtained in the autumn. It can be concluded that river station had higher density and diversity than estuary, indicating better ecological conditions.
http://www.aejournal.ir/article_73702_0a072e68f7bc216279de758dcf190c7a.pdf
کفزیان
تنوع
پراکنش
تراکم
مصب رودخانه قره سو
Macrobenthose
Diversity
Distribution
Density
Eestuary of Gharesou River
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-10-13
10
2
291
302
73710
Biodiversity
اثرات عوامل محیطی بر الگوی تنوع و فراوانی ماکروبنتوزهای همراه با راسته زوآنتاریا (Zoantharia) در ناحیه بین جزرومدی جزیره هرمز
The effects of the environmental parameters on diversity pattern and abundance of macrobenthos associated with the order Zoantharia on intertidal zone of Hormuz Island
دارا میرزاباقری
d.mirzabagheri.phd@hormozgan.ac.ir
1
نرگس امراللهی بیوکی
amrollahi@hormozgan.ac.ir
2
محمدرضا طاهری زاده
taherizadeh@hormozgan.ac.ir
3
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
صخرههای مرجانی جزرومدی تحت تأثیر ترکیبی از عوامل محیطی و اجزاء زیستی قرار دارند که اثر مستقیمی بر جوامع همراه با آن ها دارد. بنابراین در این مطالعه اثرات برخی عوامل محیطی از قبیل عوامل آب دریا و ترکیب بستر بر الگوی پراکنش ماکروبنتوزهای همراه با راسته زوآنتاریا (Zoantharia) در منطقه بین جزر و مدی جزیره هرمز با استفاده از متغیرهای شاخصهای تنوع و مجموعه دادههای فراوانی به دست آمده در طی یک دوره 12 ماهه بین تیر 1394 و تیر 1395 بررسی شد. بدین منظور برای ارزیابی فراوانی پولیپ زوآنتیدها و ماکروبنتوزهای همراه در طول 6 ترانسکت با 3 نوع بستر سخت از روش ترانسکت منقطع خطی استفاده شد. نتایج حاصل از این مطالعه اختلاف معنیداری را در یکنواختی گونهای و غنای گونهای بین ترانسکتهای 3 و 6 با سایر ترانسکتها نشان داد. شاخصهای تنوع ماکروبنتوزی آزمون شده با شاخص شباهت بری- کورتیس، احتمالاً به عنوان نتیجهای از ترکیبهای مختلف بستر در زیستگاههای نامتجانس، در همه ترانسکتها به استثنای ترانسکتهای 3 و 6 به طور معنیداری یکنواخت بود. نتایج تجزیه و تحلیل پیرسون رابطه مثبت معنیداری میان فراوانی ماکروبنتوزها و اکسیژن محلول در همه ترانسکتها نشان داد، به طوری که تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه این رابطه معنیدار را در ناحیه فراساحلی ترانسکتها نشان داد. در نتیجه ترکیب بستر عامل اصلی محدود کردن پراکنش مکانی ماکروبنتوزهای همراه با زوآنتیدها بود، اگرچه اکسیژن محلول نیز مهم بود. هم چنین دادههای فراوانی، دو جامعه کفزی متمایز را نشان داد و این فرضیه را که الگوی پراکنش جوامع در طول منطقه ساحلی در یک شیب از قسمت بالا به پایینتر ناحیه جزر و مدی تغییر میکند را حمایت کرد.
The intertidal coral reefs are influenced by a composition of environmental parameters and biological components, which has a direct influence on communities associated with them. Hence, this study investigates the effects of some environmental parameters such as sea water factors and substrate compositions on distribution pattern of macrobenthos associated with the order Zoantharia on intertidal zone of Hormuz Island using diversity index variables and abundances data sets obtained over a period of 12 months between June 2015 and June 2016. For this purpose, line intercept transect method was performed to assess the abundances of zoanthid polyps and associated macrobenthos along 6 transects with 3 hard bottom types. The results of this study revealed significant differences in species evenness and species richness between T3 and T6 with other transects. The diversity indices of macrobenthos, tested with Bray-Curtis similarity index, was significantly homogeneous in all transects with the exception of T3 and T6, probably as a consequence of different substrate compositions in habitat heterogeneity. Pearson analysis results showed positive significant correlation among macrobenthos abundance and dissolved oxygen in all transects, so that the analysis of multiple linear regression showed this significant relationship in upper littoral zone of transects. In conclusion, substrate composition was the main factor limiting the spatial distributions of macrobenthos associated with zoanthids, although dissolved oxygen was also important. Also, the abundances data showed two distinct benthic communities and support the hypothesis that the distribution pattern of communities varies along the coastal area in a gradient from the upper to the lower portion of the intertidal zone.
http://www.aejournal.ir/article_73710_2fda0b03950321da2a198203ec3ebd89.pdf
اکسیژن محلول
الگوی پراکنش
ترکیب بستر
زوآنتیدها
شاخص های تنوع
کفزیان
Benthos
Diversity indices
Dissolved oxygen
Distribution pattern
Substrate composition
Zoanthids
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
303
310
73711
Ecology
طبقه بندی اکولوژیک زیست گاههای ساحلی – دریایی استان بوشهر (ناحیه مرکزی) بر اساس مدل استاندارد (CMECS) و با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
Ecological classification of marine coastal habitats of the Bushehr province (central area), using by CMECS Standard model and GIS
محبوبه مهردوست
m.mehrdost@yahoo.com
1
فریدون عوفی
sillaginid@hotmail.com
2
صفورا بهزادی
s.behzadi700@gmail.com
3
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران، صندوق پستی: 44141-75149
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، صندوق پستی: 149-14965
دانشگاه شهید بهشتی، تهران ، صندوق پستی:14451-75317
این تحقیق طی یک دوره نهماه (96-1395) با هدف شناسایی طبقهبندی و کدبندی زیستگاههای ساحلی بندر بوشهر(بخش مرکزی) با استفاده از روش استاندارد طبقه بندی اکولوژیک مناطق ساحلی و دریایی (CMECS) به عنوان جدیدترین مدل طبقهبندی اکولوژیکی انجام گرفت. این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانهایی بررسیهای میدانی نمونهبرداریهای فصلی (جهت مشخص نمودن تأثیرات احتمالی ناشی از تغییرات آب و هوایی) تجزیه و تحلیل تصاویر ماهوارهایی و با به کار گیری GIS صورت گرفت. بر اساس این مدل سه گروه ازلایههای اطلاعاتی مدل CMECS شامل جزء سطح بستر (SC)، جزء ژئومورف سطح (GC) و جزء پوشش زیستی (BC) به کار گرفته شد. با توجه به وسعت منطقه مورد مطالعه و بر اساس ویژگیهای ژئوموفولوژی ساحلی در بیست ایستگاه سیزده کد استاندارد برای ناحیه ساحلی بندر بوشهر شناسایی گردید. تنوع زیستی پایین در ناحیه ساحلی ناشی از افزایش مراکز توسعه صنایع و واحد های خدماتی و وابسته به عنوان بخش های انسان ساخت میباشد که باعث محدود شدن مناطق بکر در ناحیه ساحلی شدهاند. پدیدههای انسان ساخت از عوامل تاثیرگذار بر نوسانات اجتماعات گروههای جانوری و گیاهی در زیستگاههای ساحلی - دریایی استان بوشهر میباشد.
This study has been done during nine month (2016-2017), with the purpose of recognition, classifying and coding coastal ecological environment of Boushehr port (central part) by using Coastal and Marine Ecological Classification Standard (CMECS), which is the newest model of ecological classifying. This study has been accomplished, based on library research, free investigation, seasonal sampling (for determination of the probable effects which are derived from climate changing), analysis of pictures which are sent through satellite, maps, site covering, and by using G.I.S. According to this model, 3 groups of information layers of CMECS model contain surface geology component (SC), Geoform Component (GC) and biotic cover component (BC). In regard to the extent of the case study and based on coastal geomorphologic features in 20 stations, 13 standard codes are recognized in the coastal area of Boushehr port. There is little of biodiversity in the coastal zone that resulting the expansion of industrial development centers and service units as human-made sectors, which has limited natural and untouched areas in the coastal zone. human-made sectors are supported effecting factors on animal and plant communities in coastal habitats of Bushehr port.
http://www.aejournal.ir/article_73711_fd9f2212ea9af79cdd73ea69729b4b65.pdf
زیستگاههای ساحلی
طبقهبندی اکولوژیک
CMECS
بوشهر
خلیج فارس
Coastal
Ecological classification
CMECS
Boushehr port
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
311
318
73726
Genetic
تایپینگ مولکولی کاست کروموزومی SCCmec در سویه های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین
Molecular typing SCCmec cassette chromosome in methicillin resistant Staphylococcus aureus strains
پروانه عطایی فر
parvaneatayi00@gmail.com
1
فاطمه نوربخش
niloofar_noorbakhsh@yahoo.com
2
شهره زارع کاریزی
shohrehzare@yahoo.com
3
گروه ژنتیک، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین-پیشوا، ایران
گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین- پیشوا
گروه ژنتیک، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین-پیشوا، ایران
استافیلوکوکوس اورئوس یکی از عوامل بیماری زای مهم در عفونت های بیمارستانی و خارج بیمارستانی می باشد. افزایش مقاومت استافیلوکوکوس اورئوس به داروهای آنتی بیوتیک یکی از معضلات مهم در درمان بیماران است و به این ترتیب مطالعه مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکوکوس اورئوس بسیار مهم است.هدف از این مطالعه تایپینگ مولکولی کاست کروموزومی ژن SCCmec در سویه های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین می باشد. در این مطالعه 106 ایزوله بالینی استافیلوکوکوس اورئوس از نمونه های بالینی بستری در بیمارستان میلاد تهران جمع آوری شدند و با تست های بیوشیمیایی شناسایی گردید. تست حساسیت آنتی بیوتیکی ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس به 2 آنتی بیوتیک اگزاسیلین و سفوکسیتین از طریق روش دیسک دیفیوژن بر اساس پروتکل CLSI 2015 مورد برسی قرار گرفت. استخراج ژنومی تمامی ایزوله ها با روش جوشاندن انجام شد وtyping SCCmec با روش PCR و multiplex PCR انجام شد. از مجموع 106 ایزوله استافیلوکوکوس 50 ایزوله (%16/47) MRSA بودند. PCR و تایپینگ نشان داد که تایپ I 11 مورد (22%)، تایپ II 20 مورد (40%)، تایپ III 28 مورد (%56)، تایپ IVa 7 مورد (14%)، تایپ IVb 5 مورد(10%)، تایپ IVc 12 مورد(24%)، تایپV 9 مورد(18%) وتایپ IVd در هیچ نمونه ای یافت نشد. تایپ های مختلف SCCmec وابستگی هایی به محل جداسازی سویه ها دارد و تفاوت هایی در نوع و میزان شدت مقاومت به آنتی بیوتیک های مختلف دارد، در این مطالعه تایپ IVa کمترین تایپ SCCmec بود و بیش ترین تایپ شناسایی شده در این تحقیق مربوط به تایپ III و IIبود که این تایپ عمدتاً ایجاد سویه هایی می کند که عامل بروز مقاومت های چندگانه دارویی است.
Staphylococcus aureus is one of the most important pathogens acquired of hospital and community. The aim of this study is molecular typing SCCmec cassette chromosome genes in S. aureus strains resistant to methicillin. In this study 106 clinical isolates of Staphylococcus aureus were collected of hospitalized patients in the milad hospital. Antibiotic susceptility test was performed in 106 isolates of Staphylococcus aureus by oxacillin and cefoxitin by disk diffusion method according to CLSI protocol. Fifthy resistant strains were isolated. DNA Extenation of resistant strains were performed by boiling method, SCCmec genotype was determined by PCR and multiplex PCR.A total of 50(47.15%) isolates of S.aureus were MRSA. PCR and typing showed that type I 11 (22%), type II 20 cases (40%), type III (28%), type IVa 7 (14%), type IVb 5 (10%), type IVc 12 ( 24%), type V 9 (18%) were observed and SCCmec type IVd was not observed in isolates. Different Sccmec type is related to the origine of strains isolation and differ in susceptibility to Antibiotics. In this study, type IVa was least Sccmectype and type III and type II were most common genotype in strains, which induce multi drug resistance in strains.
http://www.aejournal.ir/article_73726_ed5bed7c75944c4014dc5920726b462d.pdf
استافیلوکوکوس های مقاوم به متی سیلین
MRSA
تایپینگ مولکولی
SCCmec
Methicillin resistant Staphylococcus aureus(MRSA)
SCCmec
Molecular typing
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-06-22
10
2
319
330
86935
Animal environment
بررسی تغییرات فصلی آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفراز کاتالاز و استیل کولین استراز در اندازههای مختلف صدف دوکفهای مرواریدساز Pinctada radiata
Seasonal variation of Acetylcholinesterase, Catalase, Glutathione S transferase in different size of Pinctada radiata in Persian Gulf
الهه علی عسگری
e.asgari@gmail.com
1
علی ماشینچیان مرادی
ali2m@yahoo.com
2
فریبرز احتشامی
ehteshamei@yahoo.com
3
شهلا جمیلی
shahlajamili45@yahoo.com
4
محمد ربانی
mhd_rabani@yahoo.com
5
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
گروه شیمی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران
تحقیق حاضر جهت اندازهگیری میزان غلظت آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفرازکاتالاز و استیل کولین استراز به عنوان نشانگرهای آلاینده فلزات سنگین در صدف دوکفهای مرواریدساز محار (Pinctada radiata)انجام گرفته است. نمونه برداری از بهار تا زمستان سال 1392 به روش غواصی در ایستگاههای لاوان، هندورابی و نخیلو انجام شد که در طی نمونه برداری صدف های با اندازه کوچک (4-1سانتیمتر) و بزرگ (6-4 سانتیمتر) جمعآوری گردیدند. برای اندازهگیری میزان غلظت فلزات سنگین از روش استاندارد Moopam، برای اندازهگیری آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفراز از روش Habig، برای اندازهگیری آنزیم استیل کولین استراز از روش Ellman و برای اندازهگیری غلظت آنزیم کاتالاز از روش Abei استفاده گردید. میزان غظت آنالیز فلزات سنگین نیکل، کادمیوم و سرب در بافت نرم صدف محار(Pinctada radiata) درهرسه ایستگاه به ترتیب 0/12±0/58، 0/04±1/86 و 0/30±1/94 قسمت در میلیون میباشد، که نتایج نشان داد غلظت فلز سرب در رسوبات ایستگاه دارای اختلاف معنی دار میباشد. غلظت آنزیم استیل کولین استراز در ایستگاههای مختلف و در بین اندازههای بزرگ و کوچک و در بین دو فصل اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند. تغییرات دو آنزیم کاتالاز و گلوتاتیون اس ترانسفراز تقریباً مشابه یکدیگر بوده و ایستگاه و فصل هر دو پارامتر اختلاف معنی داری بر میزان غلظت این آنزیمها داشتند. تغییرات فصلی آنزیمهای آنتی اکسیدان (با فرض ثابت بودن شوری و اکسیژن) به سن، چرخه تولیدمثل، در دسترس بودن میزان غذا و دمای آب مرتبط است. با افزایش دما در فصل گرم میزان آنزیمهای آنتی اکسیدان افزایش یافته، با افزایش دما و فراوانی غذا در محیط ممکن است میزان آنزیمهای آنتی اکسیدان افزایش یابد. با توجه به میزان کم آلایندههای فلزات سنگین در مناطق مورد مطالعه، سطح پایین تری از آلایندهها در بافت صدف محار (Pinctada radiata) از نظر استاندارهای جهانی مشاهده گردید و ارتباط قوی نیز بین میزان این آلاینده فلزات سنگین در بافت صدف محار (Pinctada radiata) و میزان آنزیمهای مورد مطالعه مشاهده نشد، لذا میزان آلایندههای گونه مورد مطالعه در حد طبیعی میباشد و گونه در وضعیت سالمی به سر میبرد.
The aim of this study was to measure the concentration of the acetylcholinesterase (AChE), glutathione S-transferase and catalase as biomarkers of heavy metal contamination in pearl oyster Pinctada radiata and their mechanism in aquatic ecosystems. Heavy metals lead, cadmium and nickel were measured in soft tissue and studied stations in two seasons. Samples were collected seasonally in Lavan stations, Hendurabi and Nakhilo (in the northern Persian Gulf) from spring 2013 to winter of that year by scuba diving. Pearl oysters are divided according to their shells size; shells separated from soft tissues and were transferred to the laboratory for analysis of heavy metals and enzymes. Moopam standard method were used for measuring the concentration of heavy metals and for analyzing tissue concentrations of glutathione S-transferase in Clam the method recommended by Habig et al In 1974 were used. For measuring acetylcholinesterase Ellman method were used. Catalase contamination in pearl oyster in the supernatant obtained from the study based on the method homogeate soft tissue of mussels which Abeiwere evaluated. The concentration analysis of heavy metals nickel, cadmium and lead in the soft tissue ofPinctada radiata in all three stations, respectively 0.12 ± 0.58 and 1.86 ± 0.04 and 1.94 ± 0.30 in parts per millionThe, concentration of acetylcholinesterase at several stations, in large and small sizes and in the seasons had no significant difference. Variations of catalase, and glutathione S-transferase were almost similar to each other and parameters, station and seasons were significantly different in the concentrations of these enzymes. Seasonal changes in antioxidant enzymes related to (assuming a constant in salinity and oxygen) to age, reproductive cycle, and availability of food and water temperature. With increasing temperature at warm season, antioxidant enzymes were increase, with increasing temperature and abundance of food in the environment the amount of antioxidant enzymes may increase. The presence of the enzyme concentration may indicate that the higher levels of the enzyme to eliminate ROS activities to be any healthier situation. At the time of gonads maturation and spawning season catalase activity increases. This study also indicates that catalase was significantly higher in the warm season. Due to low pollutants of heavy metals in the study area, a lower level of contaminants were observed in shellfish tissue incidents of international standards and strong correlation between the amount of heavy metal contamination in pearl oyster tissue and enzymes was not observed, Therefore, we can say that the pearl oyster remains in a healthy condition and the amount of enzyme is normal.
http://www.aejournal.ir/article_86935_d406443630f96ce7b24aa0f59efbc335.pdf
Pinctada radiata
خلیج فارس
آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفراز
استیل کولین استراز
کاتالاز
فلزات سنگین
Pinctada radiata
Persian Gulf
Heavy metal
Acetylcholinesterase
Catalase
Glutathione S transferase