per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
1
8
79439
Animal environment
شناسایی زیستگاههای کلیدی برای حفاظت از خرس قهوهای (Ursus Arctos) در دامنه شمالی البرز
Identification of the key habitats for the conservation of Brown bear (Ursus arctos) in the northern slopes of Alborz
فرنوش کوچالی
farnoushkouchali@gmail.com
1
باقر نظامی بلوچی
nezamibagher@gmail.com
2
حمید گشتاسب
meigooni1959@gmail.com
3
بهزاد رایگانی
behzad.rayegani@gmail.com
4
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
خرس قهوهای (Ursus Arctos) در بین همه گونههای خرس در دنیا بیش ترین پراکندگی را داشته و در اروپا، آسیا و آمریکای شمالی دیده میشود. این گونه بزرگجثهترین گوشت خوار ایران است که پراکنش وسیعی بهویژه در مناطق کوهستانی دارد. بزرگ ترین جمعیت و بیش ترین فراوانی آن در ایران در امتداد رشته کوه البرز به ویژه در مناطق جنگلهای مرتفع در استانهای مازندران و گلستان بهویژه در منطقه حفاظتشده البرز مرکزی و پارک ملی گلستان است. از این رو برای افزایش دانش جهت حفاظت از جمعیتهای باقیمانده، بهویژه در مناطق حفاظتشده، در این بررسی به شناسایی زیستگاههای مطلوب گونه در محدوده جنگلهای هیرکانی در استانهای گلستان، گیلان و مازندران و پیشبینی عوامل موثر در این پراکندگی پرداخته شد. بررسی مطلوبیت زیستگاه گونه با روش حداکثر بینظمی، مساحتی معادل 59% از محدوده مورد مطالعه برای زیست گونه را مطلوب تشخیص داده است. تجزیه و تحلیلها نشان داد که خرس قهوهای زیستگاههای با شیب و پوشش گیاهی بالا را انتخاب میکند که این امر در ارتباط با دامنههای شمالی بیش تر صادق است. هرچه بر دما افزوده شود از مطلوبیت زیستگاه گونه کاسته خواهد شد. هم چنین در طراحی مناطق حفاظتشده میبایست فاصله از مناطق انسانی و روستاها لحاظ شود.
Brown bear has the highest distribution within all bear species and lives in Asia, North America and Europe. It is the biggest carnivore with wide distribution and aboundance in Iran, especially in mountainous area. The largest population of the species are inhabiting along the Alborz Mountains with the highest abundance in the Central Alborz Protected Area and the Golestan National Park in Mazandaran and Golestan provinces, respectively. To increase our knowledge instead of improve the conservation level of the species remained populations in protected areas and in order to be able to predict the effective factors on habitat suitability, we had a survey on this issue in Golestan, Guilan and Mazandaran Hyrcanian forests with the Maximum Entropy (MaxEnt) software. The results show that 59% of the study area is suitable for Brown bears. Moreover, Brown bears prefer the areas with high vegetation and high slope in northern aspect. According to the results, increase of annual temperature will reduce the suitability of habitats. Also, along with determining new protected areas, it should have an appropriate distance from human settlements and villages.
http://www.aejournal.ir/article_79439_f6eefd2b99e192ef8861060257863ccd.pdf
خرس قهوهای
گوشت خوار
مطلوبیت زیستگاه
رشته کوه البرز
شیب
Brown bear
Carnivores
Habitat suitability
Alborz Mountain
Slope
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
9
16
74136
Animal environment
کمیسازی تغییرات زیستگاهی آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa) در پناهگاه حیات وحش شیراحمد سبزوار با استفاده از متریکهای اکولوژی سیمای سرزمین
Quantifying the Changes in Persian Gazelle Habitat in Shirahmad Wildlife Refuge Using Landscape Ecological Metrics
علی رازقندی
razghandiali@yahoo.com
1
لعبت زبردست
lzebardast@ut.ac.ir
2
حمید رضا جعفری
hjafari@ut.ac.ir
3
احمد رضا یاوری
ayavari@ut.ac.ir
4
دانشکده محیط زیست، پردیس فنی، دانشگاه تهران
دانشکده محیط زیست، پردیس فنی، دانشگاه تهران
دانشکده محیط زیست، پردیس فنی، دانشگاه تهران
دانشکده محیط زیست، پردیس فنی، دانشگاه تهران
امروزه طبیعت بکر و زیستگاههای دور افتاده و دور از تاثیرات بشر، بسیار کمیاب گردیده است. احداث مناطق حفاظت شده تلاش آگاهانهای برای حمایت از آخرین بازمانده تنوع زیستی است که کم و بیش در روند توسعه ناپایدار کنونی ویژگیهای طبیعی خود را حفظ کردهاند. ظرفیت دانش اکولوژی سیمای سرزمین برای دنبال کردن فرایندهای اکولوژیکی از درون طیف وسیعی از مقیاس های فضایی- زمانی و توجه به تاثیرات فرهنگی این امکان را فراهم میکند که اثرات واقعی فعالیتهای انسانی و برنامهریزی های مرتبط با آنها را درک نماییم. در پژوهش حاضر، تغییرات سیمای سرزمین در دوره 10 ساله از سال 2006 تا سال 2016 در پناهگاه حیات وحش شیراحمد سبزوار با هدف مطالعه تاثیرات آن بر زیستگاه آهوی ایرانی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور، پس از تهیه و پردازش تصاویر ماهوارهای مناسب از منطقه مورد مطالعه، نقشههای پوشش اراضی این منطقه برای دوره زمانی مذکور استخراج گردید. سپس جهت کمیسازی تغییرات زیستگاهی آهو در دوره 10 ساله، متریکهای سیمای سرزمین در سطح طبقه استخراج و محاسبه شدند. نتایج محاسبه متریکها بیانگر افزایش مساحت و پیوستگی در طبقه جنگل تاغ و گز و کاهش مساحت، بروز از هم گسیختگی و تغییر شکل و اندازه لکهها در سه طبقه مرتع، شورهزار و زراعت میباشد که ناشی از وجود تعداد زیاد روستا در اطراف منطقه، فعالیتهای انسانی مانند چرای بیرویه دام و خشکسالی است.
Today, pristine nature and remote habitats from human impacts have become very rare. Establishing protected areas is a conscious effort to support the last survivors of biodiversity, which more or less maintains their natural characteristics in the current unsustainable state of developments. The capability of the landscape ecological approach to trace ecological processes throughout a vast spectrum of spatio-temporal scales with special attention to cultural impacts, make it possible to understand the real consequences of human activities and their related planning efforts. In the present research, in a ten-year period of time from 2006 to 2016, the changes in Shirahmad Wildlife Refuge landscape has been investigated in order to determine the effects on Persian gazelle habitat. For this purpose, after preparing and processing satellite images of the studied area, land coverage maps for this region were extracted, for the specified period of investigation. Then, in order to quantify the changes in the Persian gazelle habitat, landscape ecological metrics were calculated. The results of metrics calculating indicate an increase in the area and continuity in the Haloxylon and Tamarix trees besides reduction in area and fragmentation and changes in shapes and number of patches in rangelands, salt marshes and agricultural land covers which is mainly due to the emergence of villages and residential areas and human activities such as overgrazing and natural causes like drought.
http://www.aejournal.ir/article_74136_4a6a5437e6d17de09cd821c023d2d9d1.pdf
تغییرات زیستگاهی
آهوی ایرانی
پناهگاه حیات وحش شیراحمد سبزوار
رهیافت اکولوژی سیمای سرزمین
Habitat changes
Gazella subgutturosa
Shirahmad wildlife refuge of Sabzevar
Landscape Ecological Approach
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
17
28
75265
Biodiversity
مدل سازی توزیع کل و بز وحشی (1777, Capra aegagrus Erxleben) در منطقه حفاظت شده و پناهگاه حیات وحش بیستون کرمانشاه با مدل های مبتنی بر داده های حضور
Presence based habitat suitability modeling for wild goat (Capra aegagrus, Erxleben, 1777) in Bistoon Wildlife Refuge and Protected Area, Kermanshah, Iran
فرزانه ایمانی بوژانی
farzanehimani18@gmail.com
1
مرتضی نادری
ghnadery@yahoo.com
2
جلیل ایمانی هرسینی
imanijalil@yahoo.com
3
بهمن شمس اسفند اباد
bshams1357@gmail.com
4
گروه زیستگاه ها و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، کد پستی: ۸۳۴۹-۳۸۱۵۶
گروه زیستگاه ها و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه محیط زیست، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران
هدف این مطالعه تعیین مهم ترین عوامل موثر بر حضور کل و بز با استفاده از روش های مبتنی بر داده های حضور در فصل های بهار و پاییز ۱۳۹۵ بوده و از ۱۳ متغیر محیط زیستی استفاده شده است. با جمع آوری داده های میدانی و مقایسه ویژگی های اکولوژِیک ۱۱۰ نقطه حضور در منطقه حفاظت شده و پناهگاه حیات وحش بیستون، مدل توزیع بالقوه گونه و مهم ترین متغیرهای دخیل در استفاده از زیستگاه به دست آمد. نتایج نرم افزارها نشانگر مطلوبیت زیستگاه کل و بز در نواحی جنوب و غرب منطقه است. مهم ترین متغیرهای موثر بر مطلوبیت زیستگاه در نرم افزار تحلیل آشیان بوم شناختی فاصله از مراکز صنعتی در فصل بهار و فاصله از مراکز نظامی در فصل پاییز بوده است. در فصل پاییز متغیرهای فاصله از روستاها، مراکز نظامی و شیبو در فصل بهار ارتفاع از سطح دریا بیش ترین میزان مشارکت را داشته اند. در فراکافت جک نایف فاصله از عشایر و تیپ پوشش گیاهی بیش ترین اثر را در فصول بهار و پاییز بر مطلوبیت زیستگاه داشته اند. میزان حاشیه گرایی 1/8 در پاییز و 0/9 در بهار نشانگر تخصص گرا بودن و توان تحمل محیطی کم گونه است. جهت بهینه سازی مدل از اعتبار سنجی متقاطع استفاده شد. در نرم افزار ModEco، بهترین عملکرد را مدل Domain با دقت 0/9265 داشته است. نتایج روش ها مشابه بود و بیش ترین تفاوت را ENFA با سایر روش ها (MaxEnt,Domain,Bioclim و Svm) داشت. اما بهترین عملکرد را MaxEnt با 0/931 = AUC داشت.
Investigation on the factors, which mostly affect wild bezoar goats' habitat use relying on presence only methods, was the main part of our study. During spring and fall 2016 totally 13 environmental variables were measured in the species activity points (presence points). Ecological properties of 110 species presence points in the Bisoton wildlife refuge were compared and the species distribution modeling was developed. All models indicated that the main suitable areas for the species limited to the south and western parts of the study area. Regarding the ecogeographical and distal variables which affect the species activity and habitat usage, the output of three different presence only methods were completely different. Distance to the industrial and military centers in the spring and distance from rural areas, military settlements and terrain slope were the most important factors affect the outputted model in ENFA modeling approach. MaxEnt modeling approach emphasized on distance to the nomads and vegetation type as the most affecting factors in both seasons. High values of species marginality indicate the special way of habitat selection by the species and its limited environmental tolerance to the habitat structural variables. To optimize the model,ctross validation was used. In the ModEco suite,the best performance was the domain model with AUC=0/9265. Our results indicated that ENFA produced more different results in comparing with other presence only methods like MaxEnt, Bioclime,Svm and Domain. We also find that MaxEnt with AUC-0/931 has better function than other modeling approaches.
http://www.aejournal.ir/article_75265_d78e730791f0af321594406a10b4e74b.pdf
کل و بز
حداکثر آنتروپی
تحلیل فاکتور آشیان بوم شناختی
موداکو
سامانه اطلاعات جغرافیایی
منطقه حفاظت شده بیستون
پناهگاه حیات وحش بیستون
Capra aegagrus
MAXENT
ENFA
ModEco
ARC GIS
Bistoon Protected Area
Bistoon Wildlife Refuge
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
29
38
76945
Animal environment
مدل سازی مطلوبیت زیستگاه کل و بز (Capra aegagrus) در پارک ملی قمیشلو با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی
Habitat Suitability Modelling of wild Goat (capra aegagrus) In Ghamishloo National Park Using Artificial Neural Networks
محمدرضا احمدی دستجردی
mohammad.rahmadi@yahoo.com
1
علی جهانی
ajahani@ut.ac.ir
2
حمیدرضا رضایی
rezaei@gau.ac.ir
3
حمید گشتاسب
meigooni1959@gmail.com
4
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
گروه طبیعی و تنوع زیستی، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، صندوق پستی: 118-31746
مدلهای پراکنش گونهای رابطه بین توزیع گونهها و عوامل محیطی را ارزیابی میکنند و درک بهتری از مدیریت و سیاستهای آینده ارائه میدهند. یکی از این ابزارهای مدل سازی، شبکه عصبی مصنوعی میباشد که امروزه به ابزار مهمی برای تصمیم گیری تبدیل شده است. بر اساس اعلام اتحادیه جهانی حفاظت از حیات وحش و منابع طبیعی از میان گونههای مهره داران در ایران، کل و بز جزء طبقه گونههای آسیب پذیر میباشد. از اینرو هدف از این مطالعه مدل سازی مطلوبیت زیستگاه گونه کل و بز در پارک ملی قمیشلو با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی میباشد. در این مطالعه از متغیرهای ارتفاع، شیب، پوشش گیاهی، فاصله از جاده و فاصله از منابع آبی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شبکه پرسپترون چند لایه، و به منظور محاسبات از نرم افزار MATLAB R2015b استفاده شد. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که به ترتیب متغیرهای ارتفاع، فاصله از منابع آب، شیب، فاصله از جاده و طبقه پوشش گیاهی مهم ترین عوامل موثر بر پراکنش گونه کل و بز می باشد. محدوده مطلوب پراکنش گونه کل و بز در پارک ملی قمیشلو در مناطق با ارتفاع بیش تر از 2200 متر می باشد که مساحت مناطق مطلوب برای زیستگاه این گونه در حدود 3982 هکتار از کل مساحت منطقه می باشد که 12/36 درصد از منطقه را شامل می شود.
A species distribution model evaluates the relationship between distribution of species and environmental factors and therefore gives a better understanding of future management plans. Artificial neural network is one of these modeling tools which in these days have become a very important gadget for decision making. According to the International Union for Conservation of Nature (IUCN), Capra aegagrus is one of the venerable species in Iran and it categorizes in VI Section. Therefore, the purpose of this study is to model Capra aegagrus Habitat suitability in Ghomishloo national park using artificial neural network. Different variables which used in this study are altitude,slope, vegetation, distance from the main roads and water resources. In order to analyze the data, multilayer perceptron network have been used and MATLAB R2015b was used for the calculations. The results show that the most important variables which effects on Capra aegagrus distribution are altitude, species distance from water resources, slope, the distance from the main roads and vegetation, respectively. And the results also indicate that the most suitable habitat for Capra aegagrus in Ghamishlo national park is in the areas with an altitude of more than 2200 meters and an area of 3982 hectares which includes 12.36 percent of this national park.
http://www.aejournal.ir/article_76945_5c7a5ec354b1f1737493162aec20162a.pdf
مدل سازی مطلوبیت زیستگاه
کل و بز
شبکه عصبی مصنوعی
ANN
Habitat suitability modeling
Capra aegagrus
Artificial Neural Networks
ANN
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
39
46
79219
Biodiversity
مطلوبیت زیستگاه قوچ و میش (Ovis orientalis) و ارتباط آن با پراکنش پوشش گیاهی در فصل پاییز در منطقه شکار ممنوع کاوه ده
Determination of Ovis Orientalis Habitat Suitability and its Relation toVegetation Dispersion in Tangehakhori Area
محیا خسروی
mahyakhosravi@yahoo.com
1
گروه محیط زیست، واحد خوراسگان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
منطقه تنگه آخوری در شهرستان فیروزکوه از توابع استان تهران قرار دارد. این مطالعه به منظور بررسی مطلوبیت زیستگاه قوچ و میش و ارتباط آن با پراکنش پوشش گیاهی منطقه شکار ممنوع کاوه ده، در فصل پاییز1393 برای شناسایی گونه های گیاهی و نمونه برداری به روش پلات گذاری انجام شد و برای شاخص های تنوع زیستی گیاهان با استفاده از نرم افزار Past انجام شده است. مطلوبیت زیستگاه قوچ و میش با استفاده از رتبه دهی به متغیرهای زیستگاهی (روشHEP) و مدل HSI تعیین شد. 9 متغیر زیستگاهی بررسی شده شامل: پوشش گیاهی، جهت، شیب، فاصله از جاده، فاصله از سکونتگاهها، فاصله از زمینهای کشاورزی وغیره بودند. در مهرماه، 11 گونه گیاهی، آبان 9 گونه گیاهی و آذرماه نیز 9 گونه گیاهی شناسایی شد. شاخص تنوع شانون وینر در سه ماه در فصل پائیز به ترتیب 2/013، 882، 1/2، غنای گونه ای مارگالف به ترتیب 2/153، 1/954، 2/288، غنای گونه ای منهینک به ترتیب 1/079، 1/162، 1/567 و تنوع گونهای سیمپسون 0/8232، 0/8411، 0/8154 به دست آمد. با توجه به امتیازات به دست آمده از روش HEP، مطلوبیت زیستگاه کاوه ده در فصل پاییز 1393 خوب (0/67) تعیین شد.
Tangehakhori area in Firouzkouh township at the suburb of Tehran province. The purpose of this study was determination of Ovis orientalis habitat suitability and its relation to vegetation dispersion in haunt-forbidden Kaveh Deh area in fall 2015, using investment plant to recognize Past plant species, and using plant biodiversity indices’ determination software. Ovis orientalis habitat suitability was determined using ranking of HSI habitat variables and habitat HEP model. 9 habitat variables included: vegetation, direction, slope, distance from road, distance from habitat, distance from agricultural land, distance from watering place (trough) and haunters’ attendance. 11 species in September, 9 in October and 9 in November and Decembe were recognized Shannon diversity index in 3 fall months were 2.013, 882, 1.2, Margalef species richness were 2.153, 1.954, 2.288, Menhinick species richness were 1.079, 1.162, 1.567 and Simpson species diversity were 0.8232, 0.8411, 0.8154, respectively. According to well-achieved scores of HEP method, Kaveh Deh habitat area was ranked as good (0.67) in fall 2015.
http://www.aejournal.ir/article_79219_ba6f05b3ac243690d870feb13bcf94ba.pdf
مطلوبیت زیستگاه
قوچ و میش (Ovis orientalis)
پوشش گیاهی
منطقه شکار ممنوع کاوه ده
Habitat
suitability
Ovis orientalis
Vegetation
Kaveh Deh haunt -forbidden aera
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
47
52
76975
Nutrition
تاثیر روش های مختلف تغذیه کمکی بر عملکرد بره های مغانی در زیستگاه بومی آن
Effect of different supplementary feeding methods on performance of Moghani lamb in its native habitat
محمود صحرایی
m.sahraei2009@gmail.com
1
نادر اسدزاده
naderasadzadeh4@gmail.com
2
اکبر ابرغانی
akbar.abargahani@gmail.com
3
بخش تحقیقات علوم دامی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اردبیل، ایران
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران.
بخش تحقیقات علوم دامی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اردبیل، ایران
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر روشهای مختلف تغذیه کمکی بر افزایش وزن برههای شیرخوار در شرایط مرتع بود. تعداد 90 رأس بره نر یک ماهه از یک گله عشایری انتخاب گردید و بهمدت 90 روز در فصل بهار سال 1394، در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار (10 رأس بره در هر تکرار) مورد آزمایش قرار گرفتند. سه تیمار شامل: 1- پرورش بهروش سنتی (تغذیه با شیر مادر و علوفه مرتع) به عنوان تیمار شاهد، 2- تغذیه با بلغور جو بهمیزان 266 گرم در روز بهازای هر رأس علاوه بر شیر مادر و تغذیه از مرتع (تیمار بلغور جو)، 3- تغذیه با کنسانتره بهمیزان 311 گرم در روز بهازای هر رأس علاوه بر شیر مادر و تغذیه از مرتع (تیمار کنسانتره) بودند. دوره عادتپذیری، 14 روز درنظر گرفته شد. برهها در شروع آزمایش و با فواصل 14 روزه، قبل از خوراک دهی نوبت صبح، توزین شدند. شیر مازاد بر مصرف برهها و نمره وضیعت بدنی میشهای زایمان کرده بهطور ماهانه اندازهگیری و ثبت گردید. بیشترین میزان افزایش وزن کل دوره، نمره وضیعت بدنی میشها و شیر تولیدی میش مادر در تیمار کنسانتره و کمترین آنها در تیمار شاهد مشاهده شد (0/50>p). بهطورکلی، از نظر اقتصادی استفاده از کنسانتره و بلغور جو در تغذیه برههای شیرخوار در مقایسه با روش سنتی، بهترتیب باعث افزایش 61/4 و 17/4 هزار تومان سود خالص دامدار بهازاء هر رأس گوسفند در گله مورد مطالعه شد.
The purpose of this experiment was to evaluate the effects of supplementary feedingmethods on Moghani suckling lambs weight gain in rangeland condition. This experiment was carried out for 90 days in the spring of 2015 in completely randomized design with 3 treatments and 3 replicates of 10 lambs (male) in each treatment. Treatments including: 1. Traditional method without nutrition in rangeland; the lambs were taken with the ewes to the range, 2. Feeding 266 g/day barley grains, in addition to ewe milk and nutrition from the rangeland and 3. Feeding 311 gr/day of concentrates in addition to ewe milk feeding and nutrition from the rangeland. Lambs were weighed at the beginning of the experiment and every 14 days before feeding in the morning through the experimental period. Milk yield and body condition score of the ewes were recorded every month. The weight gain, body condition score and milk yield were significantly higher in concentrate fed lambs rather than other treatments (p<0.05). In conclusion, in terms of economical, feeding the suckling lambs with concentrate and barley respectively lead to 61.4 and 17.4 thousand tomans increase in net income in comparison to traditional method in the studied flock.
http://www.aejournal.ir/article_76975_100d1336f5027218b4f6859cfd00e92c.pdf
بره
تغذیه کمکی
گله عشایری
عملکرد
lamb
Supplementary feeding
Nomadic flock
performance
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
53
58
77032
Nutrition
تأثیر لازالوسید بر اکوسیستم و پارامترهای شکمبه ای گوسفند قزل
Effect of Lasalocid on rumen ecosystem and fermentation parameters in Ghezel sheep
حمید پایا
hamid.paya@tabrizu.ac.ir
1
اکبر تقی زاده
taghizadeh@tabrizu.ac.ir
2
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، صندوق پستی: 5166616471
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، صندوق پستی: 5166616471
تحقیق حاضر جهت بررسی تأثیر یونوفر لازالوسید بر پارامترهای شکمبه ایگوسفند قزل انجام شد. بدین منظور از 16 رأس گوسفند نر قزل در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. جیره های غذایی براساس جداول احتیاجات غذایی بین المللی گوسفندان (1985) تهیه شد به گونه ای که حاوی 2/9 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک انرژی قابل متابولیسم و 15 درصد پروتئین خام در ماده خشک جیره بود. اجزای تشکیل دهنده جیره غذایی شامل یونجه، دانه جو، کنجاله سویا، دانه ذرت و سنگ آهک به ترتیب با 400، 488، 200، 589 و 20 گرم در کیلوگرم ماده خشک جیره بود. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف لازالوسید (20، 25، 30 و 35 قسمت در میلیون ماده خشک جیره) بود. طول دوره آزماش 21 روز بود. مایع شکمبه 2 و 4 ساعت بعد از خوراک دهی صبحگاهی جمع آوری شد. در این تحقیق فاکتورهایی همانند pH شکمبه، زمان احیای متیلن بلو، زمان ترسیب شناوری، اسیدهای چرب فرار کل و نیتروژن آمونیاکی شکمبه اندازه گیری شد. pH شکمبه، زمان احیای متیلن بلو، زمان ترسیب شناوری و اسیدهای چرب فرار کل تحت تأثیر سطوح مختلف لازالوسید قرار نگرفت. نیتروژن آمونیاکی شکمبه با افزودن سطوح بالای لازالوسید کاهش معنی داری را نشان داد (0/05>p). نتایج نشان می دهد که استفاده از لازالوسید تا سطح 35 قسمت در میلیون ماده خشک جیره تأثیر منفی بر اکوسیستم و پارامترهای شکمبه ندارد و کاهش نیتروژن آمونیاکی شکمبه نشانگر کاهش فعالیت باکتری های تجزیه کننده پروتئین در شکمبه به واسطه افزودن لازالوسید می باشد.
This study was carried out to determine of the effects of lasalocid on ruminal fermentation parameters in Ghezel sheep. Sixteen male Ghezel sheep were used allocated in completely randomized design. The diet containing of 2.9 ME (Mcal/kg DM) and 150 g/kg DM CP was formulated based on NRC requirement consisting of 400 g kg-1DM alfalfa, 488 g kg-1 DM barley grain, 200 g kg-1 DM soybean meal, 589 g kg-1 DM, corn grain and 20 g kg-1 DM limestone containing predicted metabolizable energy 2.9 Mcal kg-1 DM and containing crude protein 150 g kg-1 DM. The treatments containing different level of ionophore (20 ppm, 25 ppm, 30 ppm and 35 ppm). The experiment period was 21 days. The rumen fluid was collected using stomach tube at 2 and 4 h after morning feeding. The floatation and sedimentation time, methylene blue reduction time, pH, total ammonia nitrogen and total VFA in ruminal samples were determined. The ruminal pH, total VFA, sedimentation and floatation time and methylene reduction time were not significant differences. The effect of lasalocid on ruminal ammonia concentration was significant difference (P<0.05). The results showed that the lasalocid had no effect on ruminal parameters except of ruminal ammonia-N resulted low proteolytic bacteria activity.
http://www.aejournal.ir/article_77032_d34b9692f609f8264eec5d05e4901b7d.pdf
پارامترهای تخمیری
شکمبه
لازالوسید
نشخوارکنندگان
یونوفر
Ionophore
Lasalocid
Ruminant
Rumen
Fermentation Parameters
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
59
64
79971
Animal science
تدوین راهبردهای استراتژیک کاهش انتشار گازهای گلخانه ای با منشاء علوم دامی
Preparation of strategic Programs on Greenhouse Gases Mitigation by Animal Science
امیر رضا صفایی
amirrezasafaei@gmail.com
1
علیرضا آقاشاهی
aghashahimobin@gmail.com
2
مرتضی رضائی
amirsaleh1380@gmail.com
3
سیدعلی اکبر رضائی طالشی
rezaeitaleshi@yahoo.com
4
مصطفی جعفری
amirrezasafaei@yahoo.com
5
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
تاثیرات بسیار مخرب تغییرات اقلیمی ایجاد شده از ناحیه تولید گازهای گلخانه ای، از جمله گرم تر شدن کره زمین، خشکسالی های متوالی و غرق شدن کشورهای جزیره ای می باشد. لذا در جهت کاهش گازهای گلخانه ای مرتبط با فعالیت رشته علوم دامی و نیز ایجاد چتر حمایتی تحقیقاتی بر روی پروژه های علوم دامی، این پژوهش انجام شد. از طریق جستجو در فضای مجازی، کتابخانه ها و سایت های تخصصی و نیز تشکیل جلسات متعدد و شرکت درسخنرانی های صاحب نظران بین المللی و تنظیم پرسشنامه های ویژه، راهکارها و راهبردهای تحقیقاتی به صورت طرح های کلان و پروژه های تحقیقاتی، ارائه شدند. در راستای کاهش گازهای گلخانه ای با منشا علوم دامی و ایجاد زنجیره کامل تحقیقاتی، تعداد هشت راهبرد تحقیقاتی مشتمل بر مطالعات در مورد انواع دام های اهلی و پایش تعداد آن ها در ایران، بهبود و اصلاح نژاد دام های نشخوارکننده در ایران، راهکارهای تغذیه ای و افزایش ارزش غذایی خوراک های بی کیفیت دام و طیور در ایران، اصلاح میکروارگانیسم های شکمبه، تحقیقات مرتبط با ساختمان و تاسیسات دامپروری، اصلاح ساختار کشتارگاه های دام و طیور، تغییر و اصلاح الگوی مصرف سوخت و تولید زیست گاز در ایران و نیز تغییر و اصلاح الگوی مصرف مواد پروتئینی حیوانی در ایران، در قالب 59 یافته کاربردی، ب هدست آمد. به طورکلی انجام تعهدات ملی و بین المللی، تدوین و اجرای راهبردهای تحقیقاتی به صورت ایجاد یک زنجیره کامل پژوهشی، تشکیل چتر کنترلی تحقیقاتی در پروژه های علوم دامی و آموزش همگانی (مردم و دامداری های صنعتی) از جمله مهم ترین راهکارهای به دست آمده، می باشد.
Global warming, droughts and the drowning of the island nations are among the most devastating effects of climate change caused by greenhouse gas emissions.Therefore, with the goal of reducing greenhouse gas emissions associated with livestock activities and to create a framework for supporting research projects in animal science, this study was conducted.Through the search and collecting the available information on the Internet, libraries and specialized sites, as well as the holding of various meetings and participation in international expert conferences and the setting up of special questionnaire, research strategies were presented as large-scale projects and research projects.In order to reduce greenhouse gases with the origin of animal production and create a complete research chain in Iran, eight research strategies, including studies on livestock species and their number in country, improvement and breeding of ruminant animals, nutritional strategies and increasing the nutritional value of livestock and poultry feeds, improving ruminal microorganisms, research into livestock buildings and facilities, modification of the structure of slaughterhouses, changing and modifying the pattern of fuel consumption and production of biogas, as well as changes and modifying the pattern of animal protein consumption, in the form of 59 master plans and projects were presented.In general, the implementation of national and international commitments, the presentation and implementation of research strategies to create a complete research chain, research control on animal science projects and public education (people and industrial factory farms) are among the most important strategies.
http://www.aejournal.ir/article_79971_fd0dc4e8867f2607f6f1429d03231709.pdf
گازهای گلخانه ای
کاهش انتشار
علوم دامی
Greenhouse Gases
emissions
Animal Science
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
65
72
80247
Nutrition
اثر افزودنی لاکتوباسیلوس بوچنری بر روی خصوصیات شیمیایی و پایداری هوازی سیلاژ یونجه مکمل شده با ملاس یا تفاله پرتقال
Effect of Lactobacillus Buchneri on chemical properties and aerobic stability of alfalfa silage supplemented with molasses or orange pomace
نیلوفر شفیع پور
niloofar6_shafipoor@yahoo.com
1
مقصود بشارتی
m_besharati@hotmail.com
2
عین اله عبدی
e_abdi2005@yahoo.com
3
ذبیح اله نعمتی
znnemati@yahoo.com
4
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز
هدف از این طرح بررسی اثرات افزودنی تجاری لالسیل (لاکتوباسیلوس بوچنری) بر روی خصوصیات شیمیایی سیلاژ یونجه مکمل شده با ملاس یا تفاله پرتقال بود. تیمارهای آزمایشی شامل 1: علوفه یونجه (تیمار شاهد)، 2: علوفه یونجه به همراه افزودنی باکتریاییcfu 108×3 بر گرم، 3: علوفه یونجه به همراه تفاله پرتقال، 4: علوفه یونجه به همراه تفاله پرتقال و افزودنی باکتریاییcfu 108×3 بر گرم، 5: علوفه یونجه به همراه 5 درصد ملاس، 6: علوفه یونجه به همراه 5درصد ملاس و افزودنی باکتریایی cfu 108×3 بر گرم بودند. علوفه یونجه در مرحله گلدهی برداشت و پس از 24 ساعت پلاسیده شدن به همراه تفاله پرتقال با سطح ذکر شده لالسیل با نسبت وزنی 2100 گرم یونجه پلاسیده و760 گرم تفاله پرتقال به مدت 90 روز سیلو گردید. دادههای به دست آمده در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با 3 تکرار تجزیه و تحلیل گردید. افزودن تفاله پرتقال، ملاس و افزودنی باکتریایی سبب ایجاد تغییرات معنیداری در ماده خشک نسبت به تیمار شاهد گردید (0/05>pH. (p تمام نمونهها کم تر از 4/55 بود اما pH تیمار شاهد در مقایسه با سایر تیمارها بالاتر بود (0/05>p). افزودن تفاله پرتقال، ملاس و مکمل باکتریایی به یونجه پلاسیده سبب افزایش معنیدار کل اسیدهای چرب فرار شد (0/05>p). افزودنی باکتریایی لالسیل به همراه تفاله پرتقال یا ملاس با در دسترس قرار دادن کربوهیدرات قابل تخمیر برای لاکتوباسیلها و کاهش سریع pH و محدود نمودن رشد مخمرها و قارچها منجر به بهبود کیفیت سیلاژ حاصله میگردد.
The aim of this study was to investigate the effects of commercial additives Lalsyl (Lactobacillus Buchneri) on the chemical characteristics of alfalfa silage supplemented with molasses or orange pomace. The treatments included: 1) alfalfa hay (control), 2) alfalfa hay with bacterial additive 3×108 cfu/g, 3) alfalfa hay with orange pomace, 4) alfalfa hay with orange pomace and bacterial additive 3×108 cfu/g, 5) alfalfa hay with 5% molasses, 6) alfalfa hay with 5% molasses and bacterial additive 3×108 cfu/g. Alfalfa hay harvested at flowering stage and after 24 hours wilthed and mixed orange pomace with ratio of 2100 g and 760 g, respectively, and was ensiled for 90 days. The data were analyzed in a completely randomized design with three replications. The addition of orange pomace, molasses and bacterial additive in any of the treatments caused significant changes in dry matter content compared to control (p<0.05). The pH of all treatments was less than 4.55 and pH of control treatment was higher than other treatments (p<0.05). Add orange pulp, molasses and hay withered bacterial supplements significantly increased the soluble carbohydrate and total volatile fatty acids (p<0.05). Bacterial additive with orange pomace or molasses with the availability of fermentable carbohydrates for lactobacillus and couse a rapid reduction in pH and limit the growth of lactobacilli and yeasts and fungi and improve silage quality.
http://www.aejournal.ir/article_80247_ca3b85bf6327e2b44eeb1c61dade761f.pdf
افزودنی باکتریایی
تفاله پرتقال
سیلاژ یونجه
شاخص کیفی
کربوهیدرات محلول
Alfalfa silage
Bacterial additives
Orange pulp
Quality index
soluble carbohydrates
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
73
78
80125
Physiology (Animal)
پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی و کیفیت پارامترهای اسپرمی در موش های نر نژاد Balb/c تیمار شده با غلظت های مختلف سم دیازینون
Lipid peroxidation and sperm parameters in Balb/c male rats treated with different concentrations of Diazinon
عیسی لیالی
tahmasb@hotmail.com
1
گروه بیوشیمی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساری، ایران
با توجه به نقش احتمالی دیازینون (DZN) در القاء تولید رادیکال های آزاد، احتمال می رود که سبب افزایش اکسیداسیون لیپیدهای غشایی اسپرم و در پی آن کاهش کیفیت پارامترهای اسپرم گردد. در این مطالعه اثرات سمی دیازینون بر پارامترهای اسپرم و اکسیداسیون لیپیدهای غشایی اسپرم در مایع سمینال موش نر مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه تجربی، 24 موش نر بالغ از نژاد سوری به صورت تصادفی به سه گروه تجربی و یک گروه شاهد تقسیم شدند. سم دیازینون با غلظت های 5 (گروه A)، ده (گروه B) و 25 (گروه C) میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن در هر روز، به ترتیب به گروه های اول تا سوم مورد مطالعه و به صورت دهانی به مدت پنج هفته داده شد. سپس غلظت مالون دی آلدئید (MDA) در سرم و مایع سمینال به روش (TBAR (Thiobarbituric acid reaction با دستگاه اسپکتروفتومتر مورد آماده سازی قرار گرفت. پارامترهای اسپرمی نیز به روش های معمول میکروسکوپی مورد آنالیز قرار گرفت. کاهش معنی داری در میانگین کیفیت پارامترهای اسپرمی در گروه های تیمار شده با سم دیازینون، به خصوص گروه های B و C در مقایسه با گروه شاهد مشاهده گردید (0/001>p). تفاوت معنی داری در میانگین غلظت MDA در سرم و مایع سمینال بین گروه های تیمار شده A، B، C و گروه شاهد مشاهده گردید (0/001>p). سم دیازینون با افزایش اکسیداسیون لیپیدهای غشایی سبب کاهش پارامترهای اسپرمی می گردد که اثرات آن وابسته دوز نیز می باشد.
Regarding the possible role of Diazinon (DZN) to induce free radicals production, it is assumed that it can lead to increased level of lipid peroxidation and then poor sperm quality. In this research, we aimed to investigate the toxic effects of DZN on sperm parameters quality as well as lipid peroxidation level in sera and seminal plasma of male rats. In this experimental research, 24 male rats (Balb/c) were randomly divided into four groups including: controls (n=6), treatment group A (n=6), treatment group B (n=6) and treatment group C (n=6). Commercial DZN was injected orally in a single dose (A=5mg/kg, B=10mg/kg and C=25mg/kg per day). After 5 weeks, animals were sacrificed for Malondialdehyde (MDA) and parameters quality examinations using Thiobarbituric acid reaction (TBAR) and microscopic techniques, respectively. There was a significant reduction in sperm parameters quality in treatment groups, especially in group C and group B, when compared with controls (p<0.001). There was a significant difference for serum and seminal plasma MDA mean levels between study groups of A, B, C and control groups (p<0.001). DZN leads to poor sperm quality via increasing of serum and seminal lipid peroxidation levels in a dose dependent manner.
http://www.aejournal.ir/article_80125_78323164058677cba1462c2d8bd7ace5.pdf
سم دیازینون
پارامترهای اسپرم
استرس اکسیداتیو
مالون دی آلدئید (MDA)
موش نر
Diazinon
sperm parameters
oxidative stress
Malondialdehyde (MDA)
Male Rat
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
79
84
80264
Disease
مطالعه اثر داروی سیپروفلوکساسین (Ciprofloxacin) بر ساختار بافتی و آنزیم های کبدی در جنین موش سوری
The effect of ciprofloxacin on liver tissue and serum levels factors in mice fetus
سینا الهیاری
sajjadhejazi1@yahoo.com
1
سید سجاد حجازی
sajjadhejazi1@gmail.com
2
دانشکده دامپزشکی، واحد علوم وحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
سیپروفلوکساسین جزء آنتی بیوتیک هایی می باشد که از جفت عبور کرده و وارد مایع آمنیوتیک می شود. تحقیقات اندکی در مورد تأثیر سیپروفلوکساسین در ایجاد نارسایی تکامل کبدی جنین وجود دارد. ،لذا این مطالعه به منظور بررسی اثرات احتمالی مصرف این دارو در روزهای حساس بارداری بر روی رشد جنینی و تکامل بافت کبد در موش سوری انجام پذیرفت. دراین تحقیق از 40 سر موش سوری بالغ از نژاد Bulb/C استفاده شد. در گروه تیمار سیپروفلوکساسین با دوز 80 میلی گرم بر کیلوگرم بروش داخل صفاقی درروزهای 11،10،9 از آبستنی تزریق شد. نمونه های کبد جنینی بعد از جداسازی به روش هماتوکسیلین-ائوزین رنگ آمیزی شد و در نهایت زیر میکروسکپ نوری مورد بررسی هیستومورفومتری قرار گرفت. جهت انجام مطالعات سطح سرم فاکتورهای بیوشیمیایی کبدی بعد از اخذ خونگیری میزان آنزیم های آلانین آمینو ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز وآسپارتات آمینو ترانسفراز بر اساس روش های استاندارد اندازه گیری شد. داده ها به صورت Mean±SEM بیان شده و برای تجزیه تحلیل داده ها روش آماری T-test، برای مقایسه وجود اختلاف بین گروه ها استفاده شد. در بررسی ریزبینی از بافت کبد در گروه تیمار شده، تغییرات وزیکولی درهسته های هپاتوسیت و هم چنین وقوع نکروز در برخی از سلول های کبدی دیده شد و تجمع بیش از حد چربی در سیتوپلاسم این سلول ها دیده شد. افزایش معنی دار در آنزیم هایALT و AST و تغییرات هیستوپاتولوژیک در ساختار کبد به دنبال مصرف این دارو به دست آمد که بیانگر صدمه جدی به بافت کبد و عملکرد آن می باشد.
The present study, ciprofloxacin was carried out in order to examine the probable effects of consuming this plant during the crucial days of pregnancy on fetal growth and development of liver tissue in mice. The treatment group received ciprofloxacin with a dose of 80 mg/kg intraperitoneally on organogenesis days of pregnancy. The samples stained by H&E method. The level of ALT, ALP and AST was measured by standard methods using enzymatic and biochemical kits using Autoanalyser Device Model 1000-RA manufactured by Technician Company, the USA. The collected data were expressed as Mean±SD and analyzed using T-test in order to compare the groups to find out their difference. The significance level was set at p
http://www.aejournal.ir/article_80264_55575ab3a09e58c5fe393b4fa99180bd.pdf
بافت کبد
جنین
سیپروفلوکساسین
موش سوری
Ciprofloxacin
Fetus
Liver tissue
Mice
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
85
90
80294
Animal environment
بررسی غلظت کادمیوم، مس و روی در اندامهای مختلف موش مغان (Microtus socialis) دراستان کرمانشاه
Determine of Cadmium, Copper and Zinc Concentration in Different Organs of Social Vole (Microtus socialis) in Kermanshah Province
هادی تحسینی
haditahsini@yahoo.com
1
محسن احمدپور
m_ahmadpour_en@yahoo.com
2
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه کردستان، صندوق پستی: 5986144741
گروه محیط زیست، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 15739-49138
جوندگان نسبت به آلودگی فلزات حساس بوده و بهدلیل شباهت بین الگوی توزیع فلزات در بافتهای بدن انسان و بافتهای بدن جوندگان میتوانند بهعنوان نمونه مطالعاتی مناسب، مورد بررسی قرارگیرند. هدف از این تحقیق بررسی میزان فلزات کادمیوم، مس و روی در اندامهای عضله، کبد، استخوان و کلیه موش مغان (Microtus socialis) دراستان کرمانشاه است. در این بررسی، 12 موش مغان (6 نر و 6 ماده) بهروش تلهشرمن در سال 1396 جمعآوری شد. میزان فلزاتمس، روی و کادمیوم با استفاده از دستگاه جذب اتمی مدل Phonix 986 اندازهگیری شد. نتایج نشان داد تفاوت معنیداری بین غلظت فلزات روی، مس و کادمیوم در اندامهای مختلف موش مغان وجود داشت (0/01>p). بیشترین وکمترین میزان فلز روی بهترتیب در بافت کبد (15/68 میکروگرم/ گرم وزن تر) و استخوان (5/38 میکروگرم/ گرم وزن تر) مشاهده شد. بیشترین میزان فلز مس در بافت کبد (13/31 میکروگرم/ گرم وزن تر) و کمترین میزان آن در عضله (4/67 میکروگرم/ گرم وزن تر) وجود داشت. بیشترین و کمترین غلظت کادمیوم بهترتیب در بافتهای کبد (2/36 میکروگرم/ گرم وزن تر) و استخوان (1/19 میکروگرم/ گرم وزن تر) مشاهده شد. غلظت فلزات روی در عضله و کلیه (0/01>p)، مس در عضله، کبد و استخوان و کادمیوم تنها در استخوان (0/05>p) بین جنس نر و ماده اختلاف معنیداری مشاهده شد. با مقایسه غلظت پسزمینه و میزان غلظتهای مورد بررسی فلزات در بافت کبد بیانگر این مطلب است که فلزات در محدوده پسزمینه قرار دارند و به حد بحرانی نرسیدهاند.
Rodents are very sensitive to metals exposure and they can be examined as an appropriate study sample since the similarity of heavy metals' pattern distribution between human and rodents' tissues. The aim of this study was determination of cadmium, copper and zinc concentration in muscle, liver, bone and kidneys of the social vole(Microtus socialis) in Kermanshah province. In the study, 12 social vole (6 male and 6 female) were collected by Sherman live-traps in 2016. The levels of copper, zinc and cadmium was measured by atomic absorption model of Phonix 986. The results showed, there is a significant difference in concentration of zinc, copper and cadmium between different tissues of the social vole (p< 0.01). The highest and lowest concentration of zinc were observed in the liver (15.68 μg/g, ww) and bone (15.68 μg/g, ww), respectively. The highest amount of copper was in the liver (13.31 μg/g ww) and the lowest amount of this metal was observed in the muscle (4.67μg/g, ww). Moreover, the highest and lowest levels of cadmium concentration were found in liver and bone with amount of 2.36 and 1.19 μg/g ww, respectively. So that there were a significant difference in zinc in the kidney and muscle (p< 0.01), copper in the muscle, liver and bone (p< 0.05), and cadmium only in bone between males and females. While, there was no significant difference in rest of the groups between the both sexes. By comparing the background concentration and the concentration of metals investigated in the liver tissue, the metals are located in the background and are not at critical levels.
http://www.aejournal.ir/article_80294_da7a233443d9b87434147f86f76826bd.pdf
آلودگی فلزات
جوندگان
موش مغان
کرمانشاه
Metal pollution
Rodents
Social vole (Microtus socialis)
Kermanshah
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
91
100
80635
Animal science
شناسایی و تعیین تنوع گونهای پرندگان مرتع زی در مراتع منطقه حفاظت شده ارسباران
Identification and Species Diversity of Grassland Birds in Arasbaran Protected Area Grasslands
بهروز بهروزی راد
bbehrouzirad@yahoo.com
1
گروه محیط زیست، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
شناسایی و تعیین تنوع گونهای پرندگان مرتعزی در مراتع منطقه حفاظتشده ارسباران در بهار و تابستان 1395 با دوربین چشمی 10×40 زایس و تلسکوپ 15×60 با مشاهده مستقیم و نقطه شماری Point Count انجام شد. در این مطالعه 74 گونه پرنده مرتعزی متعلق به 20 تیره در منطقه شناسایی شد. تنوع گونهای با استفاده از نرمافزار Past تعیین شد. جمعیت پرندگان در طول 6 ماه 2967 قطعه بود که بیش ترین جمعیت در خردادماه 909 قطعه بود. شاخصهای زیستی تنوع گونهای مارگالف و منهینینک در فروردینماه به ترتیب 8/94 و 3/31 بیش ترین و کم ترین مقدار در مرداد به ترتیب 7/91 و 2/037 بود. بیش ترین غالبیت در شهریورماه با 0/118 و کم ترین مقدار غالبیت در خرداد برابر با 0/05 بود. تیره توکایان Turdidae با 12 گونه دارای بیش ترین تنوع و تیرههایFalconidae، Meropidae، Coracidae، Upopidae،Sturnidae ، Sittidae و Tetraonidae هر یک با یکگونه دارای کم ترین تنوع گونهای در منطقه را داشتند. در طول بهار و تابستان 1395 راسته گنجشکسانان با 94/92 در صد، راسته ماکیانیان با 4/77 درصد و راسته شکاریها شامل (قوشیان و شاهینیان) با 0/77 درصد ترکیب جمعیت پرندگان ارسباران را تشکیل داده بودند.
Identification of grassland birds and their relationship with the rangelands of Arasbaran protected area in the spring and summer of 2016 with a binocular and telescope with direct observation and counting species were conducted and 74 species of rangeland birds belonging to the 20 family were identified. Species diversity was determined using Ecological Methodology software. Most of the varieties of Margalf and Manhinnik indices were 8,363 and 3.317 in March, respectively, and the lowest in August was 7.915 and 2.037 respectively. The highest dominance in September was 0.1183 and the lowest value in June was 0.0504.Family Turdidae with 12 species with the most diversity and 7 families with one species were least in the region. The relationship of birds with pasture habitats was nutritional or multi-use. The Family of Accipiteridae and Falconidaqe were dependent on the nutrition of the rangelands such as reptiles, and the Muridae species. Relationship of birds with grasslands habitat are in two-way and play an important role in pollination and insect population balance. Because birds are part of the constituent elements of the ecosystem, they are affected by the nutrition and transfer of plant seeds and are affected by the biological conditions of the rangelands.
http://www.aejournal.ir/article_80635_5255a637df0f5190d953568fff873ee6.pdf
پرندگان مرتع زی
تنوع گونهای
منطقه حفاظتشده ارسباران
Grasslands bird
Species diversity
Arasbaran Protected Area
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
101
106
80661
Ecology
بررسی جمعیت عقاب های صحرایی (Aquila nipalensis) و شاهی (Aquila heliaca) زمستان گذران در اطراف کشتارگاه و سایت زباله شهر یاسوج از پاییز 1394 تا زمستان 1395
Population survey of wintering Steppe (Aquila nipalensis) and Imperial Eagles (Aquila heliaca) around slaughterhouse and landfill site of Yasouj city from fall 2014 to winter 2017
آریا شفائی پور
shafaei@yu.ac.ir
1
بهزاد فتحی نیا
bfathinia@gmail.com
2
فاطمه خانجانی
farzanehkhanjani@yahoo.com
3
گروه زیست شناسی، دانشگاه یاسوج، کد پستی: 7591874934
گروه زیست شناسی، دانشگاه یاسوج، کد پستی: 7591874934
اداره کل حفاظت محیط زیست استان گیلان
کشتارگاه و سایت زباله شهر یاسوج در مجاورت یکدیگر و در 12 کیلومتری جنوب شهر یاسوج قرار دارند. در طی دو سال (1394 و 1395)، از اوایل آبان ماه تا اواخر اسفند، پرندگان شکاری این منطقه مورد شمارش و بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسیها نشان داد که در پاییز و زمستان سال 1394 حدود 130-120 عدد پرنده شکاری از خانواده عقابها و در سال 1395 حدود 125-115 عدد از همین خانواده در سایت زباله و کشتارگاه یاسوج حضور داشتند. از این تعداد در سال 1394، 84 عدد عقاب صحرایی و شش عدد عقاب شاهی و در سال 1395، 79 عدد عقاب صحرایی و 10 عدد عقاب شاهی شمارش گردید. در سال اول، 19/05% عقابهای صحرایی، بالغ بودند و 33/33% آنها 5-4 ساله و 47/62% آنها 3-2 ساله بودند. همچنین 83/33% از عقابهای شاهی، نابالغ بودند. در سال دوم، 21/53% عقابهای صحرایی، بالغ بودند و 36/70% آنها 5-4 ساله و 41/77% آنها 3-2 ساله بودند. در مورد عقابهای شاهی نیز در سال دوم، باز هم جمعیت افراد بالغ بسیار کمتر بود (20% کل جمعیت عقابهای شاهی)، ولی اغلب افراد شمارش شده را نابالغها تشکیل میدادند. در طی دو سال مطالعه نیز، 20/3% عقابهای صحرایی بررسی شده، بالغ و بقیه نابالغ بودند و در مورد عقاب شاهی نیز، 18/43% جمعیت، بالغ بودند. همچنین اوج زمان حضور عقابهای مهاجر در این منطقه دی و بهمن ماه بوده است. در مطالعه حاضر عقاب شاهی جمعیت بسیار کمتری نسبت به عقاب صحرایی داشت.
Slaughterhouse and garbage site of Yasouj city are adjacent to each other, located at 12 km south of the city. From early November 2014 to late March 2017, we studied and counted eagles in this area. Our survey showed that from fall 2014 to spring 2015, 120-130 eagles and during fall 2016 to spring 2017, about 115-125 eagles were present at slaughterhouse and garbage site of Yasouj. Some 84 Steppe Eagles and six Imperial Eagles were counted from fall 2014 to spring 2015, and 79 Steppe Eagles and 10 Imperial Eagles from fall 2016 to spring 2017. From fall 2014 to spring 2015, 19.05% of Steppe Eagles were adult, 33.3% were 4-5 year-olds, and 47.6% were 2-3 year-olds, and 83.3% of Imperial Eagles were immature. From fall 2016 to spring 2017, 21.5% of Steppe Eagles were adult, 36.7% were 4-5 year-olds, and 41.8% were 2-3 year-olds. Regarding the Imperial Eagle, from fall 2016 to spring 2017, the number of adults was very low (20% of the total population of Imperial Eagles) but the majority of the individuals were immature and subadult. Also, during the two-year study, only 20.3% of Steppe Eagles were adult while the remainder were immature and subadult. About the Imperial Eagles, only 18.4% of the individuals were adult. The peak of eagles presence was January and February in this area. Low global population of the Imperial Eagle was also confirmed in the current study, with very low population counted compared to Steppe Eagle.
http://www.aejournal.ir/article_80661_db65f3a51a2a214625132c4caa3df811.pdf
عقاب صحرایی
عقاب شاهی
هرم سنی
جمعیت
Steppe Eagle
(Aquila nipalensis)
Imperial Eagle
(Aquila heliaca)
Age Pyramid
population
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-25
10
3
107
112
80679
Other
مقایسه اثرات لانه های تخم گذاری ماشینی و مرسوم بر کیفیت تخم های مرغ مادر گوشتی
Comparison of the effects of automatic and conventional laying nests on egg quality of broiler breeders
روح اله عبداله پور
rohullah1979a@gmail.com
1
وحید رضایی پور
vrezaeipour@gmail.com
2
حامد کریمی زاده
karimizadeh_hamed@yahoo.com
3
مجتبی زمانی
zamani_tb@yahoo.com
4
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر، قائم شهر، ایران
به منظور مقایسه اثرات لانه های تخم گذاری اتوماتیک و مرسوم بر برخی متغیرهای مربوط به کیفیت تخم در مزارع مرغ مادر گوشتی، از یک واحد پرورش مرغ مادر با پنج سالن مجهز به لانه های تخم گذاری اتوماتیک و پنج سالن با لانه های مرسوم دستی استفاده شد. فراوانی هفتگی تخم های ترک دار، کثیف، ضایعاتی، بدشکل، دوزرده و قابل جوجه کشی طی یک دوره تولید (34 هفته) در سالن ها اندازه گیری شد. مشاهدات درصد هفتگی هر متغیر با استفاده از مدلی آماری شامل اثرات تصادفی سالن و هفته تخم گذاری در رویه mixed نرم افزار SAS تجزیه و تحلیل شدند، و میانگین درصد متغیرهای دو گروه از سالن ها مقایسه شدند.در سالن های با لانه ماشینی اتوماتیک، فراوانی تخم های بدشکل کم تر و فراوانی تخم های کثیف و تخم های ضایعاتی بیش تر بود (p<0/01). هم چنین درصد تخم های قابل جوجه کشی در سالن های مجهز به لانه های اتوماتیک بیش تر بود (p<0/01). درصد تخم های ترک دار و تخم های دو زرده تحت تاثیر نوع لانه ها نبود (p>0/01). نتایج نشان داد استفاده از لانه های ماشینی اتوماتیک در مزارع پرورش مرغ مادر گوشتی و مدیریت صحیح آن می تواند موجب بهبود کیفیت تخم مرغ و درصد تخم های قابل جوجه کشی شود.
To compare the effects of automatic and conventional laying nests in broiler breeder houses on some egg quality variables, a broiler breeder farm in which 5 houses equipped with automatic laying.nests and 5 houses had the conventional laying nests was used. The weekly percentages of misshapen eggs, double-yolked eggs, cracked eggs, dirty eggs, wasted eggs, and hatchable eggs were measured in houses during a production period (34 weeks). The observations of weekly percentages of each variable were analysed using a model included the random effects of houses and production weeks using proc mixed of SAS software, and the mean percentage of variables were compared between the two groups of houses. The frequency of misshapen eggs were lower and the frequency of dirty eggs and wasted eggs were higher in houses with automatic laying nests, (p<0.01). The percentage of hatchable eggs was also higher in houses equipped with automatic nests (p<0.01). The cracked eggs and double-yolked eggs percentages were not affected by the nest type. It is concluded that equipping broiler breeder houses with automatic laying nests and its proper mangement could improve egg quality and percentage of hatchable eggs.
http://www.aejournal.ir/article_80679_02126ab81bebe5a8373002f2f3b7a2f3.pdf
لانه تخمگذاری
مرغ مادر گوشتی
کیفیت تخم مرغ
تخم قابل جوجه کشی
Laying nest
Broiler breeders
egg quality
Hatchable eggs
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
113
120
80692
Biology(Animal)
بررسی برخی صفات زیستی Natrix tessellate (Ophidia: Colubridae) جنس نر در شهرستان ساری استان مازندران
The Study of Some Biological Characters of the Male Natrix tessellata (Ophidia: Colubridae) in Sari County, Mazandaran Province
رضا بابائی سواسری
r_babaei_s@yahoo.com
1
عبدالحسین شیروی
shiravi738@yahoo.com
2
ویدا حجتی
vida.hojati@gmail.com
3
گروه زیست شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دامغان، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دامغان، دامغان، ایران
گروه زیست شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دامغان، دامغان، ایران
Natrix tessellata یک گونه وابسته به آب است که زندگی بسیاری از آن ها در نزدیکی نهرهایی که غنی از ماهی هستند کشیده شده است. در این مطالعه که از 15 فروردین تا 15 آبان 1391 روی جمعیتهای شهرستان ساری در استان مازندران انجام شد، تعداد 57 نمونه مار نر از چهار ایستگاه تالاب پرورش ماهیﺁبندانکش، پارک جنگلی زارع، رودخانه تجن و شالیزارهای اطراف ساری به منظور مطالعات تولیدمثلی، رفتارشناسی، بررسی صفات ریختی متریک و مریستیک در گشتهای روزانه و با دست جمعآوری شدند. نمونهها از ارتفاع 30 متری از سطح دریا در شالیزارهای برنج تا ارتفاع 700 متری در منطقه پارک جنگلی زارع مشاهده شدند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که طول بدن آن ها بین 34 تا 68 سانتیمتر، طول دم آن ها بین 11 تا 16 سانتیمتر و در صفات مریستیک تعداد فلسهای جلو چشمی 2 یا 3 عدد، 3 یا 4 فلس عقب چشمی، لب بالا دارای 8 و لب پایین 9 یا 10 فلس، فلسهای شکمی 169 تا 183 عدد، زیر دمی 60 تا 78 عدد و فلسهای پشتی در تمام نمونهها 19 عدد میباشد. زمان فعالیت این گونه در منطقه مورد مطالعه در فصل بهار از ساعت 9 صبح تا 16 عصر میباشد اما در فصل تابستان از ساعت 8 تا 13 و در بعد از ظهر از ساعت 17 تا 20 میباشد. هم چنین در این تحقیق فعالیت شبانهای از این مار مشاهده نشد. با شروع اسپرماتوژنز در اواسط خرداد، تعداد اسپرمها رفته رفته افزایش یافته و در اواسط مرداد و شهریور به حداکثر تعداد میرسد.
Natrix tessellata is a water-dependent species, many of which live near rivers rich in fish. This research has accomplished about N.tessellata population of Sari city in Mazandaran province, from 4th April till 6th November (2012) collected 57 male specimens from 4 sites (Abbandankash the fishpond, Tajan river, rice paddies of Sari city environs, National forest of Zaare), also they gathered by hand for the study about them reproduction, dietary conditions, metric and meristic traid as diurnal patrols. It occurs the dice snakes in the altitude of 30 meters (upper sea level) till 700 meters in the rice paddies around of Zaare national forest ranges. So the recently results shown that their length is between 34-68 cm, and tail length is 11-16 cm, and in the meristic traits researching the ventral scales were 169-183 and sub caudal scales were 60-78 and dorsal scales were 19 in the all of specimens. Vernal activity occurs in the spring season that weather would become warm and would rise during 9 am till 19 pm, but in the summer their morning activity is from 8 am till 13 pm, and evening from 17 pm till 20 pm also never seen nocturnal activities during this research. The sperm numbers beginning of spermatogenesis middle of June (almost 5th) and reach the maximum gradually middle of August and September.
http://www.aejournal.ir/article_80692_b762819ccebf4673b290d80ba1e562f9.pdf
مار چلیپر نر
ریخت شناسی
تولیدمثل
شالیزارهای برنج
پارک جنگلی زارع
ساری
Dice snake
morphology
Reproduction
Rice paddies
Zare National Forest
Sari
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
121
132
80783
Animal systematic
شناسایی مقدماتی فون سوسماران منطقه حفاظت شده سریشا – گوجی از استان خراسان رضوی، شمال شرقی ایران
Preliminary Faunistics study of lizards in Serisha-Gouji protected area of Torbat-Heydariyeh in Khorasan Razavi Province, northeast Iran
سمیه اسدیان نارنجی
assadiansomayeh@hotmail.com
1
زهرا ابریشمی
abrishamizahra@yahoo.com
2
حمیدرضا جمالزاده
hamidreza_jamalzadeh@yahoo.com
3
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، تنکابن، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، تنکابن، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، تنکابن، ایران
منطقه حفاظت شده سریشا-گوجی با وسعت تقریبی 100 کیلومتر مربع در شمال شهرستان تربت حیدریه از استان خراسان رضوی واقع شده است. حداقل ارتفاع آن از سطح دریا 1482 متر و حداکثر ارتفاع آن 2522 متر میباشد. این مطالعه میدانی، در بهار و تابستان سال 1391 صورت پذیرفت و طی نمونه برداری به صورت پیمایشی فون سوسماران آن مورد شناسایی قرار گرفت. در مجموع 75 نمونه جمع آوری گردید که پس از انتقال به آزمایشگاه با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر و با اندازه گیری صفات متریک و مریستیک، مورد بررسی قرار گرفتند. گونه های شناسایی شده عبارتنداز: گونه های Paralaudakia caucasia، Paralaudakia microlepis، Paralaudakia erythrogastra، Trapelus agilis و Trapelus megalonyx از خانواده Agamidae؛ گونه Cyrtopodion scabrum از خانواده Gekkonidae؛ گونه های Eremias persica، Eremias fasciata، Mesalina watsonana از خانواده Lacertidae؛ و گونه Eumeces schneiderii princeps از خانواده Scincidae. بیش ترین فراوانی مربوط به گونه Paralaudakia caucasia می باشد.
Protected area of Serisha-Gouji with an approximate area of 100 square kilometers is located in north of Torbat Heydarieh city of Khorasan Razavi province. Its minimum height is 1482 m above sea level and its maximum height is 2522 m. In this field study, which was conducted in the spring and summer of 2011, the area was divided into 8 stations and identified by sampling in a survey of lizards. A total of 75 samples were collected which were identified after transfer to the laboratory using valid keys and metric and meristic traits. The identified species were: Paralaudakia caucasia, Paralaudakia microlepis, Paralaudakia erythrogastra, Trapelus agilis and Trapelus megalonyx from the Agamidae family; Cyrtopodion scabrum from the Gekkonidae family; Eremias persica; Eremias fasciata; Mesalina watsonana from the Lacertidae family; and Eumeces schneiderii princeps From the family of Scincidae. The most frequent species is Laudakia caucasia.
http://www.aejournal.ir/article_80783_bbc7e947cf01b61ffa70e7b9abd3193a.pdf
سریشا گوجی
فون
سوسماران
صفات متریک و مریستیک
Serisha-Gouji
Fauna
lizards
Metric and Meristic Characters
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
133
140
80981
Animal environment
بررسی میزان آلودگی لاک پشت منقار عقابی (Eretmochelys imbricata) به فلزات سنگین (سرب و کادمیوم) در جزیره کیش
Hawksbill turtle (Eretmochelys imbricata) contamination to heavy metal (Lead, Cadmium) in Kish Island
عاطفه چمنی
atefehchamani@yahoo.com
1
محدثه کاظمی
mohadese_kazemi@yahoo.com
2
حامد محمدی
mohammadi_h@yahoo.com
3
گروه محیط زیست، واحد خوراسگان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
گروه محیط زیست، واحد خوراسگان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
اداره محیط زیست سازمان منطقه آزاد کیش
هدف از این تحقیق بررسی میزان آلودگی لاکپشت منقار عقابی به فلزات سنگین سرب و کادمیوم در جزیره کیش است. بدین منظور در خرداد ۱۳۹۵، ۲۰ نمونه نابالغ، ۲۰ پوسته تخم و 4 جنین از لانههای ناموفق گونه در سایت حفاظت شده جزیره کیش، بههمراه ۱۷ نمونه رسوب، نمونهبرداری و پس از عصارهگیری بهروش هضم مرطوب، غلظت سرب و کادمیوم آن توسط دستگاه جذب اتمی اندازهگیری گردید. میانگین غلظت سرب در نمونه نابالغ، جنین و پوسته تخم بهترتیب 0/67±7/44، 1/34±11/44 و 3/33±12/22 و میانگین غلظت کادمیوم بهترتیب 0/14± 0/44، 0/52± 0/84 و 0/49± 0/87 میلیگرم بر گیلوگرم بهدست آمد. براساس آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون LSD، میانگین غلظت سرب در جنین و پوسته تخم تفاوت معنیدار ندارد ولی از نمونههای نابالغ بیشتر است. براساس آزمون کروسکال والیس، میانگین غلظت کادمیوم بین سه گروه مورد بررسی دارای تفاوت معنیدار نمیباشد. براساس آزمون تحلیل دوجملهای، میانگین غلظت کادمیوم در پوسته تخم از سطح 2-1 میلیگرم بر کیلوگرم که میتواند باعث ایجاد مشکلات منفی بیولوژیکی و تولیدمثلی گردد پایینتر میباشد. از طرفی براساس آزمون تی، میانگین غلظت سرب در پوسته تخم از سطح 4/7 میلیگرم بر کیلوگرم که میتواند باعث بروز صدمات جبران ناپذیرگردد، بالاتر گزارش گردید. میانگین غلظت سرب و کادمیوم در رسوبات منطقه بهترتیب 7/95±65/69 و 0/75±2/82 میلیگرم بر کیلوگرم بهدست آمد که براساس آزمون تحلیل دوجملهای، بالاتر از میزان استاندارد رسوب است.
The aim of this project is to investigate the heavy metal pollution in Eretmochelys imbricate in Kish island. For this purpose, 20 eggshells, 20 immatures and 4 fetuses also 17 sediment samples have been gathered, was extracted through wet digestion method, and lead and cadmium concentration was measured by atomic absorption spectrometry. Mean lead concentration in immatures, fetuses and eggshells was 7.44±0.67, 11.14±1.34 and 12.22± 3.33 mg/kg respectively and mean cadmium concentration was 0.44± 0.14, 0.84± 0.52 and 0.87±0.49 mg/kg respectively. ANOVA and LSD results showed that Lead concentration mean in eggshell and fetus are more than immatures. On the basis of Kruskal wallis results, there is no significant difference between immatures, fetuses and eggshells cadmium concentration mean. Binomial test showed that mean cadmium level is below the 1-2 mg/kg where biological impact would be anticipated and one sample t test confirmed that mean lead level in the eggshell is greater than 4.7 mg/kg, which can cause irreparable damage to the eggshell. Mean lead and cadmium concentration in sediments is 65.69± 7.95 and 2.82± 0.75 mg/kg respectively that is more than standard.
http://www.aejournal.ir/article_80981_1d306b6871307bb58261708b51f3305e.pdf
Eretmochelys imbricata
لاک پشت منقار عقابی
سرب
کادمیوم
جزیره کیش
Eretmochelys imbricate
Hawksbill turtle
Lead
Cadmium
Kish Island
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
141
152
81041
Animal environment
بررسی پراکنش و ترکیب طولی بچه ماهیان کفال پوزه باریک (Liza saliens) در آب های ساحلی جنوب شرق دریای خزر و خلیج گرگان
Distribution and size composition of juvenile mullets (Liza saliens) in nearshore waters of Southeastern Caspian Sea
شاهین شهلاپور
shahinfly@hotmail.com
1
محمدعلی افرایی
mafraei@yahoo.com
2
مهناز ربانی ها
rab.mahnaz@gmail.com
3
پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات،آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، فرح آباد، صندوق پستی: 961
پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات،آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، فرح آباد، صندوق پستی: 961
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، صندوق پستی: 149-14965
در این مطالعه وضعیت پراکنش و گروه های طولی بچهماهیان کفال پوزه باریک (Liza saliens) در آب های ساحلی جنوب شرق دریای خزر و خلیج گرگان از تیرماه 1393 تا خرداد ماه 1394مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری با استفاده از تور پره با چشمه 2 میلی متر در پنج ایستگاه انتخابی شامل دو ایستگاه در ساحل شرقی خزر و سه ایستگاه در ساحل شمالی خلیج گرگان انجام گردید. نمونه های صید شده در ایستگاه ها متعلق به کوچک ترین بچه ماهیان کفال در دامنه طولی 13 الی 90 میلی متر بودند. در فصل تابستان و در خلیج گرگان اغلب نمونه ها در دامنه طولی 18 تا 38 میلی متر قرار داشتند اما در ایستگاه های خزری بیش ترین فراوانی در طول های 30 تا 62 میلی متر ثبت گردید که دارای توزیع یکنواخت تری بود. کوچک ترین نمونه ها با حد کمینه طول TL) 13) میلی متر در فصل تابستان صید شدند. در پاییز و زمستان بچه ماهیان کفال در تمام ایستگاه ها حضور داشتند اما در زمستان تعداد نمونه های صید شده در خلیج گرگان کاهش چند برابری داشت. براساس نتایج حاصله بچه ماهیان کفال از جمعیت قابل توجهی در آب های نزدیک ساحل منطقه و به خصوص خلیج گرگان برخوردارند و این آب ها در واقع یک زیستگاه پرورشی برای آن ها محسوب می شوند. پدیدار شدن نسل جدید بچه ماهیان کفال پوزه باریک و آغاز چرخه زندگی آن ها در اواخر بهار رخ می دهد که دارای شباهت با محدوده غربی انتشار جغرافیایی این گونه واقع در زیستگاه های دریای مدیترانه می باشد.
Distribution and size range of juvenile mullets (Liza saliens) was investigated in Southeastern Caspian and Gorgan Bay from June 2014 to June 2015. Sampling performed with a fine mesh (2 mm) beach seine in five sampling sites, two in Caspian and three in Northern beach of Gorgan Bay. The collected specimens belonged to smallest sizes between 13 to 90 mm. In summer the size range of 18-38 mm were dominant in Gorgan Bay but in Caspian stations the sizes between 30 to 62 mm were more abundant. Specimens with minimum lengths of 13 mm were captured in summer. In fall and winter juvenile mullets occurred in all stations but in Gorgan Bay the specimens had several times reduction in winter. Based on results, juvenile mullets had a high abundance in nearshore waters of study area specially Gorgan Bay so these habitats could be considered as important nursery grounds for this species. The appearance time of juvenile mullets in nearshore waters of southeastern Caspian and beginning of a new life cycle is similar to western population of this species in Mediterranean Sea.
http://www.aejournal.ir/article_81041_2a07215ac6d31d42bee64d05446fb81d.pdf
بچه ماهی
گروه های طولی
ساختار جمعیت
کفال پوزه باریک
دریای خزر
خلیج گرگان
juvenile fish
Size Classes
Population structure
Sharpnose mullet
Liza saliens
Caspian Sea
Gorgan bay
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
153
158
81179
Nutrition
اثر مکمل غذایی جلبک کلرلا (Chlorella vulgaris) بر عملکرد رشد، تغذیه و ترکیبات شیمیایی بدن ماهی کفال خاکستری (Mugil cephalus Linnaeus 1758)
Effect of dietary Chlorella vulgarissupplementation on growth performance, feed and body chemical composition of grey mullet , Mugil cephalus Linnaeus 1758
پریا اکبری
paria.akbary@gmail.com
1
شهاب الدین گرگیج
2
گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار
گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار
تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر جلبک کلرلا (Chlorella vulgaris) بر شاخص های رشد، تغذیه (ضریب تبدیل غذایی، میزان غذای دریافتی، راندمان مصرف پروتئین، راندمان مصرف چربی) و ترکیب شیمیایی ماهی کفال خاکستری به مدت 60 روز صورت گرفت. در این مطالعه، تعداد 120 قطعه ماهی کفال ماهی با میانگین وزنی 2/01±14/95 گرم در یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار آزمایشی و 3 تکرار (با تعداد 10 قطعه در هر تکرار) مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمار شاهد (بدون پودر جلبک) و تیمارهای آزمایشی 2، 3 و 4 به ترتیب دارای 5، 10و 15 گرم بر کیلوگرم پودر جلبک در غذا بودند. در پایان آزمایش، بالاترین طول نهایی 0/10±11/08 سانتی متر، میزان افزایش وزن به دست آمده 12/39±216/85 گرم، میزان رشد روزانه 0/18±6/53 درصد، نرخ رشد ویژه 0/07±0/90، کم ترین میزان غذای دریافتی 0/03±0/99 درصد، بالاترین راندمان مصرف پروتئین 0/24±4/37 درصد و بالاترین راندمان مصرف چربی 0/09±1/23 درصد در تیمار حاوی 5 گرم بر کیلوگرم پودر جلبک مشاهده شد که با تیمار شاهد دارای تفاوت معنی دار بود (0/05>P). بیش ترین میزان پروتئین خام و رطوبت در تیمار حاوی 10 گرم جلبک بر کیلوگرم غذا مشاهده شد. در مجموع براساس نتایج این تحقیق افزودن 5 گرم بر کیلوگرم پودرجلبک کلرلا به جیره غذایی ماهی کفال خاکستری به منظور بهبود شاخص های رشد (میزان غذای دریافتی، میزان رشد روزانه) و کیفیت لاشه در این ماهی پیشنهاد می شود.
This experiment was conducted to evaluate the effect of Chlorella vulgarispowder on the growth performance (final weight (FW), final length (LW), weight gain (WG), specific growth rate, daily growth ratio (DGR), condition factor (CF), hepatosomatic index (HSI)), feed indices (feed conversion rate (FCR), voluntary feed intake (VFI), protein efficiency ratio (PER) and lipid efficiency ratio (LER)) and body chemical (protein, fat, moisture and ash) Mugil cephalusfor 60 days. The experiment was conducted in a completely randomized design with 120 of grey mullet (with average weight of 14.95±2.01g) in 4 treatments and 3 replicates (n=10 in each replicate) and included: control group without using algae extract, an another groups (treatment 2,3and 4) the amounts of this extract were 5,10 and 15 g/kg food. The results showed that at the end of experiment, the highest LW (11.08±0.10 cm), WG (216.85 ± 12.39 g), DGR (6.53±0.18%), SGR (0.90± 0.07), the lowest VFI (0.99±0.03 %), the highest PER (4.61±0.27), the highest PPV (39.48±2.54), the highest crude protein (0.99±0.0%), the highest crude lipid (10.37±0.24%) and the highest LER (1.23±0.09%) were observed in the diet containing 5 g /kg algae extract in all of these parameters, treatment 2 showed a significant difference compared with control treatment (P<0.05). The highest protein and moisture were shown in in the diet containing 10 g /kg algae extract. Finally, the present results suggest that diet containing 5 g/kg Chlorella vulgariscould improve growth, feed performances and carcass quality in M. cephalus.
http://www.aejournal.ir/article_81179_368c2bb40ae8ce5f9a5b7f162619e13a.pdf
کفال ماهی
جلبک کلرلا
ترکیب لاشه
محرک رشد
Grey mullet
Chlorella alga
Carcass composition
growth
Stimulator
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
159
166
81183
Nutrition
شناسایی ترکیبات پروفیل اسیدآمینه ماهی کفال طلایی (Liza aurata) دریای خزر
Identification of profile compounds of amino acid of Caspian golden grey mullet (Liza aurata)
مهرنوش نوروزی
nmehrnoosh@yahoo.com
1
مصطفی باقری توانی
mostafa.bagheri@hotmail.com
2
گروه بیولوژی دریا، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، تنکابن، ایران
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تنکابن، ایران
هدف این مطالعه،بررسی و شناسایی ترکیب پروفیل اسیدهای آمینه در جنس نر و ماده ماهی کفال طلایی (Liza aurata) در دو دوره تولیدمثل و غیرتولیدمثل بود. بههمین منظور تعداد 100 قطعه ماهی کفال طلایی از صید پره، در دو فصل بهار (غیرتولیدمثل) و پاییز (تولیدمثل) در سواحل جنوبی دریای خزر جمع آوری گردید. پس از زیستسنجی نمونهها، اندازهگیری پروتئین با روش استاندارد کجلدال و آنالیز اسیدآمینه بهوسیله دستگاه HPLC انجام شد. نتایج نشان داد که ماهیان نر، میزان پروتئین بیشتری نسبت به ماهیان ماده داشتند. همچنین ماهیان در دوره غیرتولیدمثل دارای پروتئین بیشتری نسبت به ماهیان در دوره تولیدمثل بودند (0/05>p). از بین مجموع اسیدهای آمینه ضروری و غیرضروری در ماهیان نر و ماده، اختلاف معنیداری مشاهده نگردید (0/05<p)، بنابراین جنسیت تاثیری در محتوای اسیدهای آمینه ندارد. لیزین بیشترین مقدار را در مجموع اسیدهای آمینه ضروری و اسیدگلوتامیک بیشترین مقدار را در مجموع اسیدهای آمینه غیرضروری در هر دو جنس و در هر دو دوره تولیدمثلی بهخود اختصاص داد. بین مجموع اسیدهای آمینه ضروری و غیرضروری و کارایی پروتئین در دو دوره تولیدمثلی اختلاف معنیداری مشاهده گردید (0/05>p). نسبت TEAA/TNEAA ماهیان در دوره تولیدمثل 0/99 و در دوره غیرتولیدمثل 1، محاسبه شد. همچنین نسبت لوسین/ ایزولوسین در ماهی کفال طلایی از نسبت خوبی برخوردار بود. بنابراین ماهی کفال طلایی غنی از مهمترین اسیدهای آمینه موجود در آبزیان دریایی است و گوشت آن از کیفیت بالایی برخوردار میباشد.
The aim of this study was to investigate and identify profile compounds of amino acid of male and female golden grey mullet (Liza aurata) in both reproductive and non-reproductive periods. In doing so, 100 pieces of golden grey mullet were caught in two seasons: spring (non-productive) and autumn (reproduction) on the southern coast of the Caspian Sea. After biometry of the samples, protein measurement was performed using standard Kjeldahl method and amino acid analysis by HPLC. Based on the results, male fish had higher protein content than female fish. In addition, in the non-reproductive period, the fish had more protein compared to reproductive period (p<0.05). There were no significant differences in essential and non-essential amino acids in male and female fish (p>0.05), so gender has no effect on the content of amino acids. Lysine had the highest total amount of essential amino acids and glutamic acid in the total amount of unnecessary amino acids in both sexes and in both reproductive periods. There was a significant difference between the sum of essential and non-essential amino acids and protein efficiency in two reproductive periods (p>0.05). TEAA/TNEAA ratio of fish in the reproductive period was 0.99 and in the non-productive period was 1. In addition, leucine/isulosin ratio in golden grey mullet was good. Therefore, golden grey mullet fish are rich in the most important amino acids in marine aquatic animals and its meat is of high quality.
http://www.aejournal.ir/article_81183_5ab7015d23317106b4cb342812d269a2.pdf
اسیدآمینه
کفال طلایی
ارزش غذایی
دوره تولیدمثلی
دریای خزر
Amino acid
Liza aurata
Nutritional Value
Reproductive perio
Caspian Sea
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
167
174
81326
Ecology
بررسی تاثیر کارگاه های پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) بر برخی پارامترهای کیفی آب رودخانه خالکائی، ماسال، استان گیلان
The Effects of Trout Farms Effluents on Some the Water Quality Parameters of Khalkai River, Masal, Guilan
ساناز رحیمی
anazs2656@gmail.com
1
فاطمه شریعتی
shariat_20@yahoo.com
2
حسین خارا
h.khara1974@yahoo.com
3
گروه محیط زیست، واحدلاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
گروه محیط زیست، واحدلاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
گروه شیلات، واحدلاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
رودخانه خالکائی از رودهای شمال کشور بوده که از شهر ماسال عبور نموده و وارد تالاب انزلی میگردد. دراین تحقیق به منظور بررسی اثرات کارگاههای پرورش ماهی قزل آلای رنگینکمان بر کیفیت آب رودخانه خالکائی و روند خودپالایی آن،هشت ایستگاه نمونهبرداری قبل و بعد از چهار کارگاه تکثیر و پرورش ماهی در مسیر رودخانه انتخاب شدند. اندازه گیری خصوصیات فیزیکوشیمیایی و مواد مغذی آب شامل دما، pH،هدایت الکتریکی (EC)، کل مواد جامد محلول (TDS)، اکسیژن محلول (DO)، اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی (BOD5)، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD)، فسفات (PO4)، نیترات (NO3) و نیتریت (NO2) هر ماه یک بار در یک دوره پنج ماهه در سال 1395 صورت گرفت. نتایج میانگین برای ایستگاههای ورودی به مزارع، DO 0/62±10/09 میلیگرم در لیتر، BOD5 2/16±6/62 میلیگرم در لیتر، PO4 0/005±0/048 میلی گرم درلیتر و NO2 0/004±0/035 میلیگرم در لیتر بهدست آمد. همچنین برای ایستگاههای خروجی، DO 0/73±9/20 میلیگرم در لیتر، BOD5 3/97±12/81 میلیگرم در لیتر، PO4 0/007± 0/075 میلیگرم در لیتر و NO2 0/009±0/088 میلیگرم در لیتر محاسبه شد. در این مطالعه مقادیر پارامترهای فوق در ایستگاههای مختلف دارای نوساناتی بوده و برخی از آنها شامل BOD5، COD، فسفات، نیترات و نیتریت در ایستگاههای خروجی مزارع پرورش ماهی نسبت به ورودی اختلاف معنیداری داشتند (0/05>p). مقادیر پارامترهای BOD5، COD، TDS، EC، فسفات و نیتریت بین ماههای مختلف دارای تفاوت معنیداری بودند (0/05>p) که نتیجه تاثیر مزارع پرورش ماهی و خودپالایی رودخانه میباشد. این فاکتورها در ماههای مختلف نیز در تغییر بوده که علت اصلی آن تغییر شرایط محیطی و شدت فعالیت کارگاهها بود.
Khalkai River is located in northern part of Iran that passes through Masal City and enters Anzali wetland. The effects of trout farm effluents on the water quality parameters and self-purification in the Khalkai River were investigated. In this study, four trout farms and eight stations (inlet and outlet of each farm) were selected. Physiochemical characteristics and nutrients of water, including water temperature, pH, electrical conductivity (EC), total dissolved solids (TDS), dissolved oxygen (DO), biological oxygen demand (BOD5), Chemical Oxygen Demand (COD), phosphate, nitrate and nitrite were monitored monthly in five month. The results showed that the average of these parameters from entrance stations were: 10.09±0.62 mg/lit for DO, 6.62±2.16 mg/lit for BOD5, 0.048 ±0.005 mg/lit for PO4, and 0.035 ±0.004 mg/lit for NO2. Also outlet station were calculated between, 9.20±0.73 for DO, 12.81±3.97 mg/lit for BOD5,, 0.075±0.007 mg/lit for PO4, and 0.088±0.009 mg/lit for NO2, respectively. All the parameters showed fluctuations at different stations, and for some of them such as BOD5, COD and phosphate, nitrate and nitrite there was significant difference between before and after farm stations (p<0.05). The parameters showed fluctuations at different stations, and for some of them such as BOD5, COD, TDS, EC, phosphate, and nitrite there was significant difference between different month (p<0.05). These results were due to the effects of trout farms and of the self-purification of river. Meanwhile, all the parameters showed changes in different seasons that were due to fluctuations of environmental conditions and activity rates of the farms.
http://www.aejournal.ir/article_81326_cb953cb67d2e86e55ce2ab9751b98175.pdf
قزل آلای رنگین کمان
پارامترهای کیفی آب
پساب
رودخانه خالکائی
استان گیلان
Oncorhynchus mykiss
Water quality parameters
Effluent
Khalkai River
Guilan province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
175
184
81392
Nutrition
مقایسه تأثیر باکتریهای دارای توان پروبیوتیکی لاکتوباسیلوس پنتوسوس و لاکتوباسیلوس پلنتاروم بر میزان رشد و فعالیت آنزیمهای گوارشی در ماهی قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
Comparative effects of probiotic bacteria, Lactobacillus pentosus and Lactobacillus plantarum, on growth factors and digestive enzymes activities in rainbow trout (Onchorynchus mykiss)
امین رنجبر
ar_dvm_2@yahoo.com
1
مهرزاد مصباح
mehrmesbah@yahoo.com
2
محمد رضا تابنده
m.tabandeh@scu.ac.ir
3
تکاور محمدیان
t.mohammadian@scu.ac.ir
4
داریوش غریبی
d.gharibi@scu.ac.ir
5
مجتبی علیشاهی
alishahim@scu.ac.ir
6
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
در سالهای اخیر، استفاده از پروبیوتیکها در آبزیپروری بهمنظور ارتقای ایمنیزایی و مقاومت در برابر بیماریها افزایش یافته است. در این تحقیق باکتریهای با توان پروبیوتیکی لاکتوباسیلوس پنتوسوس و لاکتوباسیلوس پلنتاروم (در دو گروه با سه تکرار) بهمدت ۶۰ روز به غذای ماهیهای قزلآلای رنگینکمان اضافه شدند. ماهیهای به غذای یک گروه از ماهیها (با سه تکرار) که بهعنوان گروه شاهد درنظر گرفته شده بود پروبیوتیک افزوده نشد. در پایان دوره، ماهیهای قزلآلای رنگینکمان از نظر میزان رشد و آنزیمهای گوارشی مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از ۶۰ روز، ماهیهایی که در رژیم غذایی خود دارای پروبیوتیک بودند، افزایش معنیداری از نظر میزان رشد ویژه (SGR)، میزان کارآیی پروتئین (PER) و درصد افزایش وزن (BWG) نسبت به گروه شاهد نشان دادند (0/05>p). ضریب تبدیل غذایی (FCR) در گروه شاهد بالاتر از دو گروه دیگر بود و اختلاف معنیداری با آنها داشت (0/05>p). در پایان این دوره، میزان آنزیمهای لیپاز، آمیلاز و تریپسین نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان دادند (0/05>p) ولی آلکالین فسفاتاز و پروتئاز اختلاف معنیداری نداشتند (0/05<p). از این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که استفاده از باکتریهای لاکتوباسیلوس پلنتاروم و لاکتوباسیلوس پنتوسوس میتواند تاثیر مشخصی در میزان رشد و افزایش آنزیمهای گوارشی و کمک به هضم اجزای غذایی در ماهی قزلآلای رنگینکمان داشته باشد.
In recent years, use of probiotics has increased in aquaculture to improve the immunity and resistance to diseases in fish. In this study, two bacteria with probiotic ability, Lactobacillus pentosus and Lactobacillus plantarum, added to rainbow trout feeding during 60 days. Also a control group without administration of probiotic were selected. At the end of this period, the growth and digestive enzymes of fish were studied. After 60 days, the fish fed the diet containing probiotic show significantly improved specific growth ratio (SGR), protein efficiency rate (PER) and body weight gain (BWG) (p<0.05). The Food conversion ratio (FCR) was significantly higher in the control group than in the other two groups (p<0.05). At the end of this period, lipase, amylase and trypsin showed a significant increas in comparison to the control group (p<0.05), however alkaline phosphatase and protease had no significant differences as compared with control (p>0.05). It can be cocluded that the use of Lactobacillus pentosus and Lactobacillus plantarum distinctly affect on improvement of growth and digestive enzymes and they can be helpful in digestion of feeding ingredients in rainbow trout.
http://www.aejournal.ir/article_81392_a512d4ecef8a5d685dad3521823357f3.pdf
پروبیوتیک
لاکتوباسیلوس
قزلآلای رنگین کمان
آنزیمهای گوارشی
Probiotic
Lactobacillus
rainbow trout
Digestive enzymes
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
185
190
81413
Animal science
اثرات مولتی آپسوزایم و پروبیوتیک پدیوکوکوس اسیدلاکتیکی برشاخص های رشد و شاخص های بیوشیمیایی خون در ماهی کپورمعمولی (Cyprinus carpio)
Effects of dietary administration of probiotic Pediococcus acidilactici and multi-enzyme apsozyme on growth indices, some biochemical parameters in common carp (Cyprinus carpio)
علی کریمی
karimia@yahoo.com
1
محمدرضا ایمانپور
imanpour@yahoo.com
2
رقیه صفری
roghi_safari@yahoo.com
3
حسین حسینی فر
hoseinifar@gmail.com
4
علی جافر
jafar@yahoo.com
5
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
در اینآزمایشاثر مولتی آنزیم آپسوزایم و پروبیوتیک پدیوکوکوس اسیدلاکتیکی به صورت مجزا و ترکیبی بر شاخص های رشد و برخی فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون در ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 216 قطعه ماهی کپور با میانگین وزنی 0/21± 27/52 گرم به مدت 8 هفته با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. آزمایش در 6 تیمار و هر تیمار با سه تکرار شامل پروبیوتیک (0/1 درصد)، مولتیآنزیم آپسوزایم (0/025 درصد)، مولتیآنزیم آپسوزایم (0/05 درصد)، ترکیب پروبیوتیک (0/1 درصد) و مولتیآنزیم آپسوزایم (0/025 درصد)، ترکیب پروبیوتیک (0/1 درصد) و مولتیآنزیم آپسوزایم (0/05 درصد) و گروه شاهد طراحی گردید. در انتهای دوره شاخص های رشد و فاکتورهای بیوشیمیایی خون گلوکز، پروتئین کل و آلبومین با استفاده از روش اسپکتروفتومتری بررسی شد. نتایج نشان داد در شاخص میانگین وزن ثانویه، درصد افزایش وزن و نرخ رشد ویژه اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده شد (0/05>P)، در این شاخص ها در تیمار حاوی پروبیوتیک اختلاف معنی داری با تیمار شاهد مشاهده نشد ولی در تیمارهای حاوی مولتی آنزیم با افزایش سطح مولتی آنزیم به طور معنی داری افزایش یافت (0/05>P). هم چنین در تیمارهای حاوی ترکیب مولتی آنزیم و پروبیوتیک این شاخص ها افرایش معنی داری نسبت به تیمارهای مجزای پروبیوتیک و مولتی آنزیم نشان داد (0/05>P). ضریب تبدیل غذایی با افزایش سطح مولتی آنزیم و در جیره های ترکیب مولتی آنزیم و پروبیوتیک به طور معنی داری نسبت به جیره حاوی پروبیوتیک و شاهد کاهش یافت (0/05>P). شاخص درصد بقا اختلاف معنی داری بین تیمارها نشان نداد (0/05<P). در شاخص های بیوشیمیایی خون تفاوتی بین میزان گلوکز و پروتئین کل در جیره شاهد و جیره های تغذیه شده با سطوح مختلف مولتی آنزیم و ترکیب مولتی آنزیم و پروبیوتیک مشاهده نشد (0/05<P). اما با استفاده از پروبیوتیک و جیره هایحاویسطوحمختلف مولتی آنزیم و جیره های ترکیبی میزان آلبومین نسبت به شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (0/05>P). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از مولتی آنزیم و پروبیوتیک می تواند بر قاکتورهای رشد و بیوشیمیایی خون ماهی تاثیرگذاشته و باعث بهبود وضعیت رشد و تغذیه ماهی کپور گردد.
In this experiment the effect of dietary administration of probiotic Pediococcus acidilactici and multi-enzyme apsozyme on growth indices, some blood biochemical parameters in common carp (Cyprinus carpio). For this purpose 216 fish with average weight of 27.52±0.21 gr, were fed diets supplemented for 8 weeks. Trail was done using 8 experimental diet including probiotic (0.1%), multi-enzyme apsozyme (0.25% and 0.5%), combination of probiotic and multi-enzyme apsozyme and a control diet. At the end of feeding trial, growth indices, some blood biochemical parameters total pr, Alb, Glocuse were assessed using spectrophotometer. Results showed significant differences (P≤0.05) in weight gain, % weight gain, SGR among treatments. There was no significant difference in mentioned parameters in probiotic fed with control treatment, but significantly increased in Multi-enzyme fed with increasing levels (P <0.05). Also, in multi-enzyme and probiotic combination treatments, these indices showed significant increase compared to separate probiotic and multi-enzyme (P <0.05). Food conversion factor significantly decreased with increasing multi-enzyme level and in multi-enzyme and probiotic compound compare to probiotic and control diet (P <0.05). Survival percentage showed no significant difference between treatments (P≥0.05). Blood biochemical indices did not show significant difference between the amount of glucose and total protein in the control and other treatments (P≥0.05) but albumin increased in probiotic, multi enzyme and combination of multi-enzyme and probiotic compare to control (P <0.05). The results of this experiment showed that the using multi-enzyme and probiotic can affect the growth and blood biochemical factor and improve the growth and nutrition status in Common carp.
http://www.aejournal.ir/article_81413_c0cbb660e3691c1b69a8c37ff5bed92b.pdf
آپسوزایم
پروبیوتیک
کپور
خون
رشد
Apsozime
Probiotic
Common carp
Blood
growth
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
191
198
81705
Nutrition
بررسی کیفیت آب و رشد بچه ماهی کپورمعمولی (Cyprinus carpio) تحت تغذیه با جیره های حاوی سطوح مختلف پروتئین در سیستم بیوفلوک
Investigating water quality and growth of Cyprinus carpio fingerlings fed with different protein levels of diet in biofloc system
مهسا محمودی خوش دره گی
mahsamahmoudi@yahoo.com
1
عبدالمجید حاجی مرادلو
ahajimoradloo@yahoo.com
2
بهروز دستار
dastar392@yahoo.com
3
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، صندوق پستی: 487-49175
این مطالعه جهت ارزیابی اثرات بیوفلوک روی بهبود کیفیت آب و عملکرد رشد بچه ماهی کپورمعمولی (Cyprinus carpio) تغذیه شده با جیره های حاوی مقادیر مختلف پروتئین به میزان 23، 27، 31 و 35 درصد و تیمار آزمایشی بدون بیوفلوک در یک دوره 8 هفته صورت گرفت. متوسط مقدار اکسیژن (5/33) و( pH (8/05 در تیمارها بررسی شده و در تیمار شاهد بیش تر از تیمارهای بیوفلوکی بود. غلظت جامدات معلق کل در تیمارهای بیوفلوکی به طور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود (0/05>P) کیفیت خوب آب با توسعه بیوفلوک از طریق افزودن ملاس چغندرقند در طی آزمایش غذایی نگه داشته شد. با گذشت زمان و توسعه بیوفلوک در تیمارهای بیوفلوکی، مقدار آمونیاک، نیترات و نیتریت از هفته چهارم آزمایش شروع به کاهش نمود و در انتهای آزمایش مقدار آن ها در تیمارهای بیوفلوکی کم تر از تیمار شاهد شده بود. رشد براساس درصد وزن حاصله و ضریب رشد ویژه در بچه ماهی های تغذیه شده با جیره های حاوی 27 و 31 درصد پروتئین به طور معنی داری بالاتر از بچه ماهی های تیمار شاهد بود که با جیره حاوی 35% پروتئین تغذیه کرده بودند (0/05>P). در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد که در سیستم بیوفلوک، تغذیه ماهی کپورمعمولی با جیره حاوی 27 و 31 درصد پروتئین، بهترین نتیجه را در بهبود کیفیت آب و عملکرد رشد دارد.
This study was conducted to investigate the effects of biofloc on water quality and growth efficiency of Cyprinus carpio fingerlings fed with different protein levels (23%, 27%, 31% and 35%) and a trial treatment with no biofloc in 8 weeks period. Mean oxygen rate (5.33) and pH (8.05) were investigated and were high in control treatment than BFT treatments. Total suspended solids was significantly high than control treatment (P<0.05). During feed experiment, good water quality was kept with biofloc development by adding sugar beet molasses. In biofloc treatments, ammonia, nitrate and nitrite amount decreased from the fourth week through time and biofloc developments, and their amount in biofloc treatments was lower than control treatment at the end of the experiment. Growth efficiency based on weight gain percentage and specific growth rate in fingerlings fed with 27% and 31% protein level was significantly higher than control treatment that fed with diet containing 35% protein (P<0.05). Totally, results of this study showed that in biofloc system, feeding of Cyprinus carpio with diet containing 27 and 31% protein has the best result in improvement of water quality and growth.
http://www.aejournal.ir/article_81705_8bbf09a9f8c6922a0da67089f4775b94.pdf
کیفیت آب
راندمان رشد
کپور معمولی
جیره پروتئینی
سیستم بیوفلوک
Water Quality
Growth efficiency
Cyprinus carpio
Protein diet
Biofloc system
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
199
206
81430
Animal environment
تنظیم نسبت های مختلف کربن به نیتروژن ورودی به سازگان مدار بسته پرورش از طریق غذا و ملاس برای تولید بیوفلاک و بررسی شاخص های رشد ماهی فیتوفاگ و کیفیت آب
Balancing different ratios of C/N in a recirculating aquaculture using feed and molasses for forming Bio-floc and their effects on growth of silver carp and water quality
غلامرضا رفیعی
ghrafiee@ut.ac.ir
1
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
در این پژوهش در قالب یک طرح کاملاَ تصادفی، اثر ورود نسبتهای مختلف کربن به نیتروژن 10-15-20 بهمنظور تعیین بهترین نسبت کربن ورودی برای ایجاد شرایط رشد بهتر ماهی فیتوفاگ در سازگان مدار بسته مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که شاخصهای رشد ماهی مانند افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، کارایی پروتیین و ضریب رشد ویژه در کپور نقرهای با افزایش نسبتها ی کربن به نیتروژن 10 و 20 بهبود مییابد. همچنین تنظیم ورود نسبت کربن به نیتروژن، باعث بهبود معنیدار (0/05<P) کیفیت آب و کاهش آمونیاک، نیتریت و نیترات آب در مقایسه با تیمار شاهد شد. لذا، این روش را میتوان بهعنوان یک استراتژی کارآمد در مدیریت استخرهای پرورشی ماهیان گرمابی بهصورت متراکم بهکار برد. با انجام این آزمایش نشان داده شد که استفاده از روشهای بدون تعویض آب مانند فناوری بیوفلاک و تنظیم نسبتهای کربن به نیتروژن میتواند علاوه بر دستیابی به عملکرد بهتر رشد، با کاهش تجمع متابولیتهای تولیدی در سیستم پرورشی و تولید غذا در سیستم، مشکلات زیست محیطی رهایی پساب آبزیپروری را کاهش دهد.
A completely randomized experimental design was conducted to evaluate the effects of different ratios of C/N 10, 15, 20 through feed and additive molasses on silver carp growth and water quality in a recirculating aquaculture system. The results indicated that with an increase in the ratio of C/N , the growth of fish, FCR and PER significantly improved(P<0.05) . The water quality of water significantly (P<0.05) improved as well. It was concluded that balancing the ratio of C/N can be used as a practical and zero exchange of water method for culture of fish due to bio-floc formation and improving fish growth and reduction of fish metabolites. This method can be introduced as an environmentally and friendly method for culture of carp due to treatment of environmental constrains of water.
http://www.aejournal.ir/article_81430_02bc8ae9798d38cf87a28e9897500e51.pdf
نسبت کربن به نیتروژن
بیوفلاک
کیفیت آب
ماهی فیتوفاک
سیستم مدار بسته
C/N ratios
Bio-floc
Water Quality
Silver carp
Recirculating Aquaculture System
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
207
212
81439
Disease
بررسی میزان ایمنی واکسن بایوفیلم آئروموناس هیدروفیلا خوراکی و تزریقی در ماهی انگشت قد کپورمعمولی (Cyprinus carpio)
Immunogenicity evaluation of Aeromonas hydrophila biofilm vaccine on the fingerling Common carp (Cyprinus carpio)
امیر آرامون
aramoon.haser@gmail.com
1
مجتبی علیشاهی
alishahimoj@gmail.com
2
مسعود رضا صیفی آباد شاپوری
masoudrs@scu.ac.ir
3
مسعود قربانپور
m.ghorbanpoor@scu.ac.ir
4
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران، صندوق پستی: 135
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
علی رغم مزیت های فراوان واکسن های خوراکی، به دلیل تخریب آنتی ژنی در دستگاه گوارش ماهی، این واکسن ها کارایی پایینی داشته و کاربرد چندانی در آبزی پروری نیافته اند. کیتین یک پلیمر طبیعی است که باکتری آئروموناس می تواند فیلم زیستی (Biofilm) از آن ایجاد نماید که باعث مقاومت باکتری در برابر اسید معده و سیستم آنزیمی روده می گردد. ابتدا واکسن بیوفیلم آئروموناس هیدروفیلا تولید گردید و سپس کارایی واکسن تجویز خوراکی و تزریقی آن در ماهی کپورمعمولی ارزیابی گردید. به این منظور، 700 عدد ماهی کپور 14±46 گرمی، به 9 تیمار مساوی در سه تکرار به صورتی تقسیم گردید که تیمار اول تا چهارم به ترتیب با واکسن بایوفیلم، باکترین، کیتین+ محیط کشت و کیتین، به روش خوراکی ایمن شدند، تیمار پنجم تا هشتم به همین صورت به روش تزریقی ایمن شدند، تیمار نهم بدون تجویز واکسن به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. ماهیان هر تیمار در روز 60 با غلظت مک فارلند 8 (CFU/mL109×2/4) LD50 باکتری آئروموناس هیدروفیلا تزریق گردیدند. میزان تلفات در مدت 10روز ثبت گردید و درصد بقای نسبی (RPS) هر تیمار مشخص گردید. نتایج حاصل نشان داد که بالاترین میزان RPS به ترتیب مربوط به بایوفیلم تزریقی، بایوفیلم خوراکی و باکترین تزریقی بود که به طور معنی داری بالاتر از سایر تیمارها بودند (0/05>P). در واکسن تزیقی RPS تحت تاثیر بایوفیلم قرار نگرفت و هر دو تیمار باکترین و بایوفیلم معنی دار بودند (0/089=P)، هر چند در واکسن خوراکی RPS به طور معنی داری تحت تاثیر بایوفیلم قرارگرفت و تیماربایوفیلم نسبت به بقیه تیمارها بازماندگی بیش تری داشت (0/05>P).
Despite the many advantage of oral vaccines, this kind of vaccines have a low efficiency and little application in aquaculture due to their antigens destruction in digestive system of fish. Chitin is a natural polymer, while Aeromonas bacteria produce a biofilm of it that cause to bacteria resist to gastric acid and intestinal enzyme systems. At first vaccine of Aeromonas hydrophilia biofilmproduced and then its oral and injection administration was evaluated in common carp. Therefore, 700 carp (46 ± 14) grams, 9 equal treatments and three replications as the first to fourth treatment with Biofilm Vaccine, inactivation Bacteria, Chitin + Culture media and Chitin were oral administered safely, the fifth to eighth treatments were immunized with the injection method safely, the ninth treatment without any vaccine was considered as control group. The fish were injected with concentration of LD50 of Aeromonas hydrophilia bacteria (Mc Farland 8= 2.4×109) on the 60th day. The mortality rate was recorded within 10 days and the relative percent survival (RPS) of each treatment was determined. The results showed that the RPS levels highest were related to injection biofilms, oral biofilm and inactivation Bacteria injection, which was significantly higher than of the other treatments (P <0.05).The efficacy of the injection vaccine was not affected by Biofilm (P = 0.098), although the oral vaccine was influenced significantly by Biofilm (P <0.05).
http://www.aejournal.ir/article_81439_21a9c363e7f9e28535b6c47431a3193a.pdf
واکسن بایوفیلم
ماهی کپورمعمولی Cyprinus carpio
آئروموناس هیدروفیلا
ایمنی زایی
Biofilm vaccine
Cyprinus carpio
Aeromonas hydrophila
Immunization
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
213
220
81573
Other
تعیین غلظت کادمیوم در بافتهای ماهی سفید (Rutilus kutum) و ارزیابی خطر مصرف آن در سواحل جنوبی دریای خزر
The determination of Cadmium concentrations in Caspian kutum (Rutilus kutum) tissues and assessment of the food consumption risk in the southern coast of Caspian Sea
محمد شریفی
mohammad_sharifi777@yahoo.com
1
تورج ولی نسب
t_valinassab@yahoo.com
2
لعبت تقوی
l.taghavi@srbiau.ac.ir
3
گروه محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، صندوق پستی: 775-14515
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، صندوق پستی: 6116-14155
گروه محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، صندوق پستی: 775-14515
محصولات دریایی ﺑﻪ رﻏﻢ تأمین بخشی مهمی از پروتئین مورد نیاز انسانها، موجب بهوجود آوردن خطراتی برای سلامت آنها میشوند. از این رو هدف از این مطالعه تعیین تجمع کادمیوم در بافتهای پوست و عضله جنسهای نر و ماده ماهی سفید و در نهایت مطالعه ارزیابی خطر مصرف آن میباشد.پس از انجام هضم اسیدی تعداد 30 عدد ماهی سفید نمونهبرداری شده از سواحل جنوبی دریای خزر، میزان کادمیوم در آنها با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. میانگین غلظت کادمیوم در بافت پوست و عضله به ترتیب 0/09± 0/45 و 0/06 ± 0/38 میکروگرم بر گرم وزن تر به دست آمد. نتایج آنالیزهای آماری تفاوت معنیداری را بین بافت پوست و عضله نشان داد (0/01>p). هم چنین اختلاف معنیداری در غلظت کادمیوم بین جنس نر و ماده مشاهده نشد. میزان سیبل خطر هدف (0/0002) پایینتر از میزان مجاز ارائه شده بود. میزان جذب روزانه و هفتگی بهترتیب 1/42 و 9/97 میکروگرم در روز/هفته به دست آمد که پایینتر از حداکثر میزان قابل قبول توسط کمیته مشترک سازمانهای بهداشت جهانی و فائو بود. حد مجاز مصرف ماهی سفید از نظر کادمیوم برای افراد بالغ 0/16 و برای کودکان 0/03 کیلوگرم در روز بهدست آمد. هم چنین تعداد وعدههای مجاز مصرف برای افراد بالغ 21/79 و برای کودکان 4/51 وعده در ماه به دست آمد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان کادمیوم در ماهی سفید پایینتر از میزانی میباشد که در بلند مدت خطرات بهداشتی را متوجه مصرف کنندگان آن، با میزان کنونی مصرف داشته باشد.
Seafood are considered as the important sources of high-quality protein, but they can contribute significantly to human dietary risk. The aim of the present study was: detecting of the concentrations of cadmium (Cd) in skin and muscle tissues of rutilus kutum; comparing the concentration of Cd in tissues of male and female; and finally assessing the food consumption risk in southern coast of the Caspian Sea. The thirty specimens of Caspian kutum were obtained from southern coast of Caspian Sea. After digestion of specimens, concentration of Cd were detected by atomic absorption spectrophotometer. The mean concentration of Cd in skin and muscle tissues were 0.45±0.38 and 0.38±0.06 µg/g wet weight, respectively. The result of statistical analyze showed deference in Cd concentration in skin and muscle tissues (p<0.01). Also, there was no any significant deference in Cd concentration between male and female. THQ (2×10-4) was lower than allowable dose proposed by EPA. Daily and weekly intake of Cd in edible tissues were 1.42 µg per day and 9.97 µg per week, respectively, that showed that the estimated amount of Cd intake is lower than the maximum acceptable level permitted by the joint FAO/WHO expert committee. The maximum allowable consumption rate for adults and children were 0.16 and 0.03 kg per day, respectively. The maximum allowable consumption rate in meal were 21.79 and 4.51 meal per month for adults and children, respectively. The present study showed that Caspian kutum meat is safe to consume and does not threaten the health of consumer with current consumption rate.
http://www.aejournal.ir/article_81573_7845eae099d58c0d6460cf7e627ce5d1.pdf
کادمیوم
ماهی سفید
فلز سنگین
ریسک غذایی
Cadmium
Caspian kutum
Heavy metal
Food risk
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
221
228
81595
Nutrition
اثرات جایگزینی کنجاله کنجد با پودر ماهی روی شاخصهای رشد، کیفیت لاشه و پارامترهای خونی در ماهی سفید دریای خزر (Rutilus frisii kutum)
Effects of Sesame Meal Replacement with Fish Meal on Growth Indices, Carcass Quality and Blood Parameters in Caspian Sea Whitefish
سحر سیاحان
sahar.sayahan94@gmail.com
1
محمدرضا ایمانپور
mrimanpoor@yahoo.com
2
حسین پناهی صاحبی
3
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
هدف از این مطالعه تعیین اثر جایگزینی پروتئین های گیاهی کنجاله کنجد با آرد ماهی بر عملکرد رشد، برخی ترکیبات لاشه و پارامترهای خونی در ماهی سفید دریای خزر بود. جهت انجام آزمایش تعداد 600 قطعه بچه ماهیان 1 تا 3 گرمی در 15 حوضچه ونیرو با تراکم 40 عدد در هر حوضچه ونیرو رهاسازی شد. غذادهی با جیره های حاوی سطوح مختلف کنجاله کنجد به صورت 4 تیمار شامل (10، 20، 30، 40) درصد کنجاله کنجد جایگزین پودر ماهی و یک تیمار به عنوان شاهد (فاقد کنجاله کنجد) درنظر گرفته شد. نتایج ارزیابی فاکتورهای رشد و لاشه نشان داد که بیش ترین میزان افزایش وزن (0/02±0/62) و نرخ رشد ویژه (0/02±0/54) و کم ترین میزان ضریب تبدیل غذایی (0/03±2/63) در تیمار شاهد مشاهده شد که با سایر تیمارهای آزمایش اختلاف معنی دار داشت (0/05>p). هم چنین بیش ترین میزان رطوبت (0/10±72/20)، پروتئین (0/04±14/89) و کم ترین میزان چربی (0/05±9/17) تیمار شاهد مشاهده شد که با سایر تیمارهای آزمایش اختلاف معنی دار داشت (0/05>p). نتایج حاصل از فاکتورهای خونی نشان داد که بیش ترین میزان گلبول قرمز (0/04±1/64)، گلبول سفید (0/04±15/91)، هموگلوبین (0/08±6/63)، هماتوکریت (1/00±42/00) و MCHC (15/78±0/31) در تیمار شاهد مشاهده شد و هم چنین بیش ترین میزان پروتئین کل (0/12±4/66)، آلبومین (0/1±1/76)، گلوبولین (0/1±2/9)، تری گلیسرید (6/78±335/8) و کلسترول (3/3±269/65) نیز در تیمار شاهد مشاهده شد که داری اختلاف معنیداری با سایر تیمارهای آزمایشی بود (0/05>p). این مطالعه نشان داد که گنجاندن سطوح مختلف کنجاله کنجد به جای پودر ماهی در جیره غذایی ماهی سفید دریای خزر اثر منفی بر روی پارامترهای رشد داشت اما هیچ تاثیر منفی بر روی فاکتورهای خونی نداشت.
The purpose of this study was to determine the effect of substitution plant proteins of sesame meal with fish meal on growth performance, some body compostion and blood parameters in the Rutilus frisii kutum. to carry out the test, the number of 600 fishes weighing 1 to 3 grams with 40 densities located in 15 pools. Feeding done with rations containing different levels of sesame meal includes 4 treatments with 10,20,30 and 40 percent of sesame meal substitution with fish meal and one control treatment (without sesame meal). results of evaluation of growth and body compostion showed that the highest weight gain and specific growth rate and the lowest feed conversion ratio were observed in control treatment which had a significant difference with other treatments (p<0.05). the highest amount of moisture, protein and low amount of fat were observed in control treatment, which had a significant difference with other treatments (p<0.05). the results of blood factors showed that the highest levels of red blood cells, white blood cells, hemoglobin, hematocrit and MCHC were observed in control treatment. Also, the highest total protein, albumin, globulin, triglyceride and cholesterol were observed in control treatmentwhich showed statistically significant difference with other treatments (p<0.05). this study showed that the inclusion of different levels of sesame meal instead of fish meal in Rutilus frisii kutum had a negative effect on growth parameters but had no negative effect on blood factors.
http://www.aejournal.ir/article_81595_a441fe009055e7981474ba22f1f958e1.pdf
ماهی سفید دریای خزر
کنجاله کنجد
پودر ماهی
رشد
فاکتورهای خونی
Rutilus frisii kutum
Sesame meal
Fish meal
growth
blood parameters
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
229
240
81835
Animal science
بررسی روند تغییرات برخی از فاکتورهای خون، ایمنی، یون ها، بافت شناسی بیضه و هورمونی ماهی سفید و رابطه آن با سن ماهی (Rutilus kutum) در فصول زمستان و بهار در منطقه چاف و چمخاله استان گیلان
Investigation of the process of changes in blood, immunity, ions, testicular tissue and hormonal tissue of whitefish and its relationship with fish age (Rutilus kutum) in winter and spring seasons of Chaf and Wahmakhaleh of Guilan province
اکرم تهرانی فرد
akram.tehranifard95@gmail.com
1
اعظم مشفق
moshfeghazam@gmail.com
2
ساناز نسرین نوکنده
nasrin.nokandeh@yahoo.com
3
گروه زیست شناسی دریا، واحدلاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
گروه زیست شناسی دریا، واحدلاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
گروه زیست شناسی دریا، واحدلاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
هدف از تحقیق حاضر بررسی روند تغییرات برخی ازفاکتورهای خون، ایمنی، یون ها، بافت شناسی بیضه و هورمونی ماهی سفید و رابطه آن با سن ماهی(Rutilus kutum) در فصول زمستان و بهار در منطقه چاف وچمخاله استان گیلان از بهمن 1394 تا اردیبهشت 1395در منطقه چمخاله و نیز تعیین رابطه رگرسیونی سن ماهی و میزان هورمون ها بوده است. جهت انجام تحقیق حاضر، 24 ماهی مولد نرصید گردید. نمونه های خون جهت اندازه گیری فاکتورهای خونی (گلبول های سفید و قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت)، ایمنی (IgM و لیزوزیم)، یون ها (کلسیم، سدیم، پتاسیم و منیزیم) و هورمون ها (استرادیول و پروژسترون) جمع آوری گردید. مقاطع بافتی نیز از بیضه تهیه و مورد مشاهده قرار گرفت. هم چنین از فلس ماهیان جهت تعیین سن نمونه برداری شد. نتایج این تحقیق حاکی از افزایش میزان هورمون های مورد بررسی هم زمان با تکامل بیضه بوده است. هم چنین تفاوت معنی داری در میزان هورمون ها در برخی از ماه های نمونه برداری در این منطقه مشاهده و بیش ترین میزان هورمون های پروژسترون و استرادیول در منطقه چمخاله به ترتیب در ماهیان 4 و 5 ساله مشاهده شد (پروژسترون چمخاله 0/02±0/33 و چاف 0/01±0/31 در اردیبهشت ماه). نتایج این تحقیق حاکی از بروز تغییرات در فاکتورهای ا ندازه گیری شده هم زمان با تکامل بیضه بوده است. به طوری که میزان هورمون پروژسترون طی ماه های مختلف تغییرات معنی داری نمود و در اردیبهشت ماه به بیش ترین مقدار رسید (0/05>P) اما میزان استرادیول از بهمن ماه شروع به افزایش نمود (0/05>P) و تا اردیبهشت ماه در اوج باقی ماند. (9/2±1/0) میزان یون ها نیز از اسفند یا بهمن ماه روندی کاهشی را درپیش گرفت و میزان آن ها در اردیبهشت ماه به کم ترین حد خود رسید کلسیم 0±12/5، منیزیم 0/15± 5/8، سدیم 2±145 و پتاسیم 0/05±0/7 (0/05>P). میزان برخی فاکتورهای خونی (ازجمله تعداد گلبول های سفید و قرمز، هموگلوبین وهماتوکریت) درمراحل نهایی رسیدگی جنسی افزایش معنی داری یافت. به طوری که گلبول های قرمز خون 100000±1850000، گلبول های سفید خون 350±6150، هموگلوبین 0/65±11/85، هماتوکریت 3/5±58/6 (0/05>p) اما میزان لیزوزیم و Igm در اردیبهشت ماه درکمترین میزان خود قرار داشتند، لیزوزیم 2± 23 و Igm 1±26 بود (0/05>P). در رابطه با میزان IgM سرم خون ماهی سفید نر دریای خزر طی ماه های بهمن تا اردیبهشت، تفاوت معنی داری در دو منطقه چاف و چمخاله، مشاهده نگردید و روند تغییرات این عامل تقریباً ثابت بوده است و مراحل مختلف رسیدگی جنسی طی ماه های منتهی به رسیدگی کامل جنسی و تکامل بیضه تاثیری بر تغییر میزان این عامل نداشته است.
The purpose of this study was to investigate the changes in blood, immunity, ions, testicular histology and white blood cells and its relationship with fish age (Rutilus kutum) in winter and spring seasons of Chaf and Chamakhaleh of Guilan province from February 2016 to May 2017 in Chamkhaleh and the correlation between fish age and hormones was also determined. In order to carry out the present research, 30 live fish were taken. Blood samples were collected to measure blood factors (white and red blood cells, hemoglobin, hematocrit), (IgM and lysozyme), ions (calcium, sodium, potassium and magnesium) and hormones (estradiol and progesterone). The tissue sections were also collected from the testicles. Fish scales were also sampled to determine age. The results of this study indicated that the amount of hormones examined was consistent with the development of the testicle. Also, there was a significant difference in the level of hormones in some sampling months in this area and the highest levels of progesterone and estradiol in the Chamkhala region were observed in the fishes of 5 and 4 years old (Progesterone Chamkhala, 0.33 ± 0.02 and Chaf 0.31 ± 0.01 in May). The level of progesterone hormone changes significantly during the months and reached the highest level in May (P <0.05), but estradiol levels increased from February to February (P<0.05) and remained high until May. (0.9 ± 0.2) The amount of ions in March or February was lowered, and their levels reached the lowest levels in May. Calcium was 12.5 ± 0.08, magnesium was 5.8 ± 0.15, 145 ± 2 and potassium 8.0 ± 0.05, 0 (P <0.05). The level of some blood factors (including the number of white and red blood cells, hemoglobin and hematocrit) in the final stages of sexual maturation increased significantly. Red blood cells of the blood were 100000 ± 1850000, white blood cells of 6150 ± 350, hemoglobin of 11.85 ± 0.055, hematocrit of 58.6 ± 3.5 (P<0.05), but the levels of lysozyme and Igm in the month of May were at the lowest level, lysozyme 2 ± 23 and Igm ± 1 ± 26 (P<0.05). Regarding the serum IgM levels of the Rutilus kutum during the months of Febuary to May, there were no significant differences in Chaf and Chamkhaleh regions, and it was almost constant. The various stages of sexual maturation during the months leading up to the development of the testis did not affect the change in this factor.
http://www.aejournal.ir/article_81835_fff9626e80b86f85ca9ffc6a7a3818c4.pdf
ماهی سفید دریای خزر (Rutilus kutum)
چاف
چمخاله
هورمون جنسی
بافت شناسی
لیزوزیم
Rutilus kutum
Chaf
Chamkhala
sex hormones
histology
Lysozyme
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
241
250
81903
Animal science
بررسی ساختار شیمیایی کلاژن ماهی سفید (Rutilus Kutum) از دریای خزر و کلاژن ماهی قباد Scomberomorus guttatus) ( از خلیج فارس
The chemical structure of acid-soluble Collagen from the Skin of Rutilus Kutum of Caspian Sea and Scomberomorus guttatus of Persian Gulf
سهیلا نادری قره قشلاق
soheila_naderi2@yahoo.com
1
شهلا جمیلی
shahlajamili45@yahoo.com
2
محمد جواد فاطمی
mjfatemi41@gmail.com
3
علی محمد شریفی
sharifalim@gmail.com
4
محمد رضا نورانی
nmr41@yahoo.com
5
گروه زیست شناسی دریا، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
سازمان تحقیقات آموزش وترویج کشاورزی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، ایران
گروه جراحی پلاستیک و ترمیمی، مرکز تحقیقات سوختگی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، بیمارستان حضرت فاطمه (س)، تهران، ایران
گروه فارماکولوژی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
گروه میکروبیولوژی کاربردی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایران
کلاژن دارای کاربردهای فراوانی در زمینه داروسازی و پزشکی، تهیه محصولات بهداشتی و آرایشی و صنایع غذایی میباشد. در سالهای اخیر توجه زیادی به جداسازی کلاژن از موجودات دریایی شده است که علت آن عدم محدودیت استفاده از آن در رژیم غذایی و عدم ایجاد خطر ابتلا به بیماریهای مسری میباشد. در این مطالعه به استخراج کلاژن ازپوست ماهی سفید از ماهیان اقتصادی دریای خزر و ماهی قباد یکی از گونههای تن ماهیان خلیج فارس پرداخته شده است. کلاژن پوست ماهی سفید و ماهی قباد بهروش اسید و باز استخراج گردید و سپس بهوسیله Pico.Tag ، SDS-PAGE، FTIR و اسپکتوفوتوگرافی UV مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج براساسSDS-PAGE و ترکیبات اسیدهای آمینه نشان دادند که کلاژن پوست هر دو ماهی کلاژن نوع I و از دو زنجیره α (1α و2α) با وزن مولکولی kDa 130 و مقدار جرِئی β تشکیل شده است. همچنین تجزیه و تحلیل FTIR، ترتیبات مارپیچی از هر دو کلاژن را نشان داد و اسپکتروفتومتری UV در هر دو نمونه کلاژن پوست ماهی سفید و ماهی قباد حداکثر جذب را در 240 نانومتر نشان داد. میزان کلاژن استخراج شده از پوست ماهی سفید 15/6% و ماهی قباد 14/5% بود. تجزیه و تحلیل اسیدآمینه در کلاژنهای استخراج شده، مقدار بالایی از گلایسین را در هر دو نمونه کلاژن، ماهی سفید 182/5 residues بر 706/1 residues و ماهی قباد 188/6 residues بر 706/1 residues را نشان داد که آن یک سوم از کل اسیدهای آمینه محاسبه گردید و همچنین مقدار پرولین بهعنوان یک اسیدآمینه منحصر بهفرد در کلاژن ماهی سفید 89/6 residues بر 706/1 residues و در ماهی قباد residues 86/8 بر 706/1 residues بود.
Collagen has a wide range of applications in biomedical, pharmaceutical, cosmetic, and food industries. Collagen from cow has a risk for contamination from bovine spongiform encephalopathy (BSE), transmissible spongiform encephalopathy (TSE). This study proceeds to extract collagen from the skin of Rutilus Kutum main and economical species of the Caspian Sea and Scomberomorus guttatus. Scomberomorus guttatus one of the tuna species of Persian Golf. Acid-soluble collagens (ASC) from the fish skin of Scomberomorus guttatus and Rutilus Kutum were extracted and characterized by Pico.Tag, SDS-PAGE, FTIR and UV spectrophotometry. Based on the data from the SDS-PAGE and the composition of amino acid, both collagens were probable that the obtained collagen classified as type I collagen. Collagens consisted of two different types of α chains, including α1 and α2,and β component. Also, FTIR analysis revealed the presence of helical arrangements of collagens. Moreover, UV spectrophotometry exhibited this collagen have an absorbance at 220 nm. According to the basis of dry weight, the yield of Rutilus Kutum and Scomberomorus guttatus ASC were calculated 15.6 % and 14.5 %. Amino acid analysis revealed a much higher glaycin content in the both collagens extracted which accounted to one third of the total amino acids. Besides, proline as an unique amino acid in Rutilus Kutum and Scomberomorus guttatus ASC had the specific amount of89.6 and 86.8 residues per 706.1 residues.
http://www.aejournal.ir/article_81903_0b122534c5c076199d8de507d747c398.pdf
ماهی سفید
ماهی قباد
کلاژن پوست ماهی
ترکیب اسیدآمینه
دریای خزر
خلیج فارس
Rutilus kutum
Scomberomorus guttatus
Fish skin Collagen
Characterization
Amino acid composition
Caspian Sea
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
251
256
82202
Animal environment
بررسی و تحلیل وضعیت تنوع گونه ای سه ماهی کپور، کلمه و سفید استان گلستان طی سال های بهره برداری 1387-1384
Survey and Assessment Species diversity of Cyprinus carpio, Rutilus frisii kutum and Rutilus rotilus in Golestan province since 2006-2009
سمیه نوده شریفی
snshfishery@gmail.com
1
سید یوسف پیغمبری
sypaighambari@gmail.com
2
سعید گرگین
s.gorgin@gmail.com
3
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
مطالعه حاضر باهدف بررسی و تحلیل وضعیت صید پره ماهیان استخوانی استان گلستان در یک دوره سه ساله طی سالهای 87-1384 با بررسی آماری داده های موجود در تعاونی های صیادی و اداره کل شیلات استان صورت گرفته است.نتایج حاکی از آن است که طی این مدت اختلاف معنی دار آماری در سطح 0/05 بین تراکم و گونه ماهیان استخوانی صید شده برقرار بوده و صید روند نزولی دارد.در دوسال اول مطالعه تراکم صید ماهی کپور> سفید> کلمه بوده است. در سال 1386 ضمن تداوم روند کاهشی صید ماهی کپور نسبت به دوسال گذشته روند افزایشی صید ماهی سفید نسبت به سال های قبل به روشنی مشهود است و تراکم صید ماهیان نیز سفید> کپور> کلمه بوده است. به علاوه در طی این مدت بالاترین میزان صید برابر با 503525 کیلوگرم به ماهی سفید در سال 86 و حداقل آن نیز برابر با 864 کیلوگرم به ماهی کلمه اختصاص یافته است.
This study conduct to evaluate the survey and assessment of beach seine fish predation by statistical analysis of fish cooperative and Golestan fisheries office data since 2006-2008. In two Miankaleh and Gomishan in the second half of the 20 October second decade every year till the end of April the following year for a period of 6 months through pre-coastal continues by cooperatives Fishing blades and supervision of experts blade to the fishing and fishermen are employed Results, showed significant difference in amount of osteochities fish density and species in three years of study and was decreased (p<0.05).Also, the osteochities fish density was Cyprinus.carpio> Rutilus.firisi kuttum> Rutilus.rutilus in two first years of survey. Followed the decreasing Carp predation In 2008 than two past years Kuttum predation was increasing than past brightly and predation density was kuttum> Sea carp> Roachin 2008. So, kuttum by 503525 kg had the upper level of predation in2008 and Roach by864 kg had the lower level in 2007.
http://www.aejournal.ir/article_82202_31a3b4c328b51bccb8c36ff76752bf07.pdf
صیده پره
ماهیان استخوانی
تراکم صید
استان گلستان
Beach seine
osteochities fish
Predation density
Golestan province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
257
264
82464
Ecology
بررسی ترکیب گونه ای، ترکیب فراوانی طولی و میزان صید ضمنی در تورهای گوشگیر سطحی ماهی هوور معمولی در آب های شمال شرقی دریای عمان (سیستان و بلوچستان)
Investigating species composition, length frequency composition and by-catch amount of longtail tuna drift gillnets in northeastern waters of the Oman Sea (Sistan and Baluchestan)
علی صدوق نیری
ali_sadough@yahoo.com
1
احسان کامرانی
ezas47@gmail.com
2
علی اصغر خانی پور
aakhanipour@yahoo.com
3
نیلس مادسن
nm@bio.aau.dk
4
ایمان سوری نژاد
i_sourinezhad@yahoo.com
5
گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی چابهار، چابهار
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی و جوی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
پژوهشکده آبزیپروری آب های داخلی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بندر انزلی، صندوق پستی: 66
بخش فناوری محیط زیست، گروه شیمی و علوم زیستی، دانشگاه آلبورگ، دانمارک
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی و جوی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
مطالعه حاضر با هدف بررسی ترکیب گونهای، ترکیب فراوانی طولی و میزان صید ضمنی در تورهای گوشگیر سطحی مخصوص صید ماهی هوور معمولی در شمال شرقی دریای عمان و صیدگاههای چابهار، کنارک و رمین (استان سیستان و بلوچستان) صورت پذیرفت. عملیات نمونه برداری توسط سه فروند قایق فایبرگلاس و لنج چوبی از مهرماه 1395 تا خردادماه 1396 انجام گرفت. ابزار صید شامل تورهای گوشگیر سطحی ماهی هوور معمولی با اندازه چشمههای 100 و 110 میلی متر مورد استفاده توسط قایقهای صیادی و اندازه چشمههای 130 و 165 میلی متر به صورت کشیده در تور گوشگیر لنج چوبی بود. در مجموع 15 گونه متعلق به 8 خانواده تون ماهیان (Scombridae)، نیزه ماهیان (Istiophoridae)، گالیت ماهیان (Coryphaenidae)، کوسه ماهیان (Alopiidae و Carcharhinidae)، گیش ماهیان (Carangidae)، کوترماهیان (Sphyraenidae) و یال اسبی ماهیان (Trichiuridae) ترکیب صید ضمنی را تشکیل دادند. از نظر ترکیب گونهای صید ضمنی، در تورهای مورد استفاده توسط قایق و لنج چوبی تفاوت معنی داری مشاهده شد. در تورهای مورد استفاده توسط قایق، کم ترین و بیش ترین میزان صید مربوط به گونه کوسه باله سیاه با 35 کیلوگرم و گونه زرده با 1622 کیلوگرم در کل دوره تحقیق بود. حداکثر صید در هر توراندازی مربوط به گونه زرده با 260 کیلوگرم در هر نوبت عملیات صید و توراندازی بود. بیش ترین میانگین صید (±انحراف معیار) در هر بار توراندازی نیز مربوط به گونه زرده با 9/26±47/71 کیلوگرم در هر بار توراندازی به دست آمد.در تورهای مورد استفاده توسط لنج چوبی، کم ترین و بیش ترین میزان صید مربوط به گونه کوسه دم دراز با 93 کیلوگرم و گونه گیدر با 90013 کیلوگرم در کل دوره تحقیق بود. حداکثر صید در هر توراندازی مربوط به گونه گیدر با 7820 کیلوگرم در هر نوبت عملیات صید و توراندازی مشاهده شد. بیش ترین میانگین صید (±انحراف معیار) در هر بار توراندازی نیز مربوط به گونه گیدر با 186/61±1250/18 کیلوگرم در هر بار توراندازی بود.
The present study was conducted to investigate the species composition, length frequency composition and by-catch amount in longtail tuna pelagic gillnets in northeast of Oman Sea and fishing grounds of Chabahar, Konarak and Ramin (Sistan and Balouchestan Province). Sampling operation was carried out using the fiberglass boat and wooden vessel from October 2016 to June 2017. Fishing gear was included longtail tuna pelagic gillnets with 100 and 110 mm stretched mesh size in fishing boats and gillnets with 130 and 165 mm stretched mesh size in wooden fishing vessels. Totally, by-catch species composition were 15 species belonging to 8 family including Scombridae, Istiophoridae, Coryphaenidae, Alopiidae, Carcharhinidae, Carangidae, Sphyraenidae and Trichiuridae. The significantly variation of by-catch species composition observed in used nets by boats and wooden vessels. In the entire study period, in boats, minimum and maximum catch amount was related to Carcharhinus sorrah with 35 kg and Euthynnus affinis with 1622 kg, respectively. Maximum catch was obtained for Euthynnus affinis as 260 kg per each netting and fishing operation. Maximum mean catch (±S.E) was obtained to Euthynnus affinis as 47.71±9.26 kg per each fishing operation. In wooden vessels, minimum and maximum catch amount was related to Alopias pelagicus with 93 kg and Thunnus albacares with 90013 kg, respectively. Maximum catch was observed for Thunnus albacares as 8219 kg per each netting and fishing operation. Maximum mean catch (±S.E) was related to Thunnus albacares as 1250.18±186.61 kg per each fishing operation.
http://www.aejournal.ir/article_82464_9b41e8d9e1f97825f1a534a5b3a624e7.pdf
ترکیب گونه ای
فراوانی طولی
صید ضمنی
تور گوشگیر سطحی
استان سیستان و بلوچستان
Catch composition
By-catch
Drift Gillnet
Sistan and Balouchestan Province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
265
270
82473
Physiology (Animal)
مقایسه برخی پارامترهای ایمنی غیراختصاصی موکوس پوست گاوماهی زرد و گاوماهی خالدار
The comparison of some nonspecific immune parameters of skin mucus in Neogobius pallasi and Neogobius melanostomus
مرجان حسینی
marjanhoseini1370@gmail.com
1
حامد کلنگی
kolangi@gmail.com
2
حامد آزادی
azadi404@gmail.com
3
امید امیری
omid_amiri@gmail.com
4
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، صندوق پستی: 487-49175
تحقیق حاضر با هدف مقایسه پارامتر های ایمنی موکوس پوست گاوماهی زرد (Neogobius pallasi) و گاوماهی خالدار (Neogobius melanostomus) انجام شد. از تعداد 10 عدد ماهی بهترتیب 5 عدد از هر گونه نمونهبرداری موکوس صورت گرفته و فاکتورهای ایمنی غیراختصاصی شامل: پروتئین محلول، لیزوزیم، آلکالین فسفاتاز قلیایی و ایمنوگلوبولین کل موکوس دو گونه اندازهگیری شد. پس از پایان آزمایش مشخص شد که میزان پروتئین محلول (بهترتیب 0/22±3/14 و 0/32±1/23)، ایمنوگلوبولین کل (بهترتیب 0/02±0/48 و 0/12±1/09)، آلکالین فسفاتاز (بهترتیب 0/89±41/19 و 1/52±30/88) و مقدار لیزوزیم (بهترتیب 1/00±10/60 و 0/67±8/87) بود. اختلاف معنیداری بین سایر پارامترهای اندازهگیری شده در دو گونه وجود داشت (0/05>P) و بهطورکلی میزان این پارامترها در گاوماهی زرد بالاتر از گاوماهی خالدار بود. در مجموع با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان گفت موکوس میتواند نقش مهمی در ایمنی غیراختصاصی داشته باشد و تفاوتهای دو گونه در مورد واکنش به شرایط استرسزا را میتوان تا حدودی به پارامترهای ایمنی غیراختصاصی موکوسی نسبت داد.
The present study aimed to compare nonspecific immune parameters and protein pattern of skin mucus in Neogobius pallasi and Neogobius melanostomus. The mucus samples were collected from 10 specimens ( 5 of each species ). Total protein, alkaline phosphatase ( ALP ), lysozyme and total immunoglobulins of the samples were measured (according to the porotocol). The measured levels of non-specific immune parameters in Neogobius pallasi were, 3.14±0.22, 41.19±0.89, 10.60±1.00 and 0.48±0.02 and in Neogobius melanostomus were 1.23±0.32, 30.88±1.52, 8.78±0.67 and 1.09±0.12 respectively. Non-specific immune parameters that measured in all instances, were higher in Neogobius pallasi and there were significant differences between the two species. Therefore, results showed that skin mucus has an important role in innate immunity and two species differences in response to stressful situations can be partly attributed to mucosal immune parameters.
http://www.aejournal.ir/article_82473_e74a048e8e65517be141964296a19d47.pdf
موکوس
لیزوزم
آلکالین فسفاتاز قلیایی
ایمونوگلبولین
Mucus
Lysozyme
Alkaline phosphatase
Immunoglobulin
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
271
278
82496
Biology(Animal)
بررسی زیست شناسی تولیدمثلی ماهی شهری معمولی (Lethrinus nebulosus) در شمال غرب خلیج فارس (استان خوزستان)
The Determination of Growth Rate and the Biology of Reproduction in Lethrinus nebulosus in the North-west of Persian Gulf (Khuzestan Province)
سیده زهرا معصومی زاده
zmasoomi@yahoo.com
1
منصوره قائنی
mansoreh.ghaeni@gmail.com
2
لاله رومیانی
l.roomiani@yahoo.com
3
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
ماهی Lethrinus nebulosus از خانواده شهری ماهیان Lethrinidae پراکنش وسیعی در آبهای سواحل ایران دارد. تعیین شاخصهای رسیدگی جنسی در مطالعات زیستشناسی، مدیریت صید و تکثیر و پرورش آبزیان اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش، نمونهبرداری ماهانه از تیر ماه 1393 تا خرداد ماه 1394 از سواحل شمالغربی خلیج فارس در استان خوزستان انجام شد. پس از زیستسنجی و تعیین جنسیت، شاخصهای گنادوسوماتیک، هپاتوسوماتیک، طول 50 درصد بلوغ و نسبت جنسی ماهانه همچنین همآوری نسبی و مطلق این ماهی محاسبه شد. شاخص گنادوسوماتیک از بهمن افزایش یافته و اوج آن در فروردین ماه (1/7993) ثبت شد. وجود یک پیک در نمودار گنادوسوماتیک نشاندهنده یک بار تخمریزی در سال است. بیشترین مقدار تغییرات شاخص کبدی در ماهیان نر در اسفند ماه ( 0/7449) و ماهیان ماده، فروردین ماه (0/7812) بوده است. طول 50 درصد بالغین در جنس ماده 37/2 سانتیمتر محاسبه شد. همآوری مطلق 312415 و همآوری نسبی 8/24 تعیین گردید. تعداد مادهها در اکثر ماههای سال بیشتر از نرها بود. نسبت جنسی ماده به نر 1/99 به 1 بود. این ماهی در سواحل میانی خلیج فارس نسبت به شرق و غرب این سواحل در طول کمتری به بلوغ میرسد.
Lethrinus nebulosus, which belongs to the Lethrinidae family, is widely distributed along the coasts of Iran. Determining the maturity index is essential in studies of biology, fishery management and aquaculture. In the present study, monthly sampling was conducted on northwestern coasts of the Persian Gulf in Khuzestan from July, 2014 to June, 2015. After biometry and sex determination during monthly sampling, gonadosomatic and hepatosomatic indices, length at 50% maturity, monthly sex ratio and absolute and relative fecundity were calculated for this fish. The gonadosomatic index started increasing from February on and its peak was recorded in April (1.7993). A single peak in gonadosomatic graph indicates one spawning a year. Maximum changes in hepatosomatic index were observed among males in March (0.7449) and among females in April (0.7812). The length of 50 percent of female adults amounted to 37.2 cm. Absolute fecundity and relative fecundity were calculated as 312415 and 8.24 respectively. The females outnumbered the males in most months of the year. The sex ratio of females to males was 1.99 to 1. This fish reaches maturity in shorter length in the middle coasts of the Persian Gulf than in the eastern and western coasts.
http://www.aejournal.ir/article_82496_518d8db64469a952994adb07d6c6241d.pdf
Lethrinus nebulosus
تولیدمثل
شاخص گنادوسوماتیک
هم آوری
خوزستان
Lethrinus nebulosus
Reproduction
Gonadosomatic index
fecundity
Khuzestan
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
279
288
82508
Animal science
بررسی مقایسه ای مورفولوژی، هیستوشیمی و هیستولوژی دستگاه گوارش ماهی شاه کولی دریای خزر (Alburnus chalcoides) در دوره لاروی، بچه ماهی و پیش بلوغ
A Study on the Morphology, Histochemistry and Histology comparison of the gastrointestinal tract of Alburnus chalcoides of the Caspian Sea during the Larval, Infant and Premature Periods
مسرور ذاکری نسب
m.zakeri_mzn@yahoo.com
1
شهلا جمیلی
shahlajamili45@yahoo.com
2
علیرضا ولی پور
valipour40@gmail.com
3
سید محمدرضا فاطمی
reza_fatemi@hotmail.com
4
احسان رمضانی فرد
eramezanifard@gmail.com
5
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران، صندوق پستی: 775- 14515
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات و آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، صندوق پستی: 6116- 14155
پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات و آموزش و ترویج کشاورزی، بندر انزلی، صندوق پستی: 66
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران، صندوق پستی: 775- 14515
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران، صندوق پستی: 775- 14515
ماهی شاه کولی از خانواده کپورماهیان است که مطالعه اندکی بر روی اندام های داخلی آن صورت گرفته است. با توجه به این که دستگاه گوارش بر روی رشد و بقای جانوران اهمیت دارد در این تحقیق به این مورد پرداخته شد. نمونه برداری از این ماهی از روز اول بعد از تخم گشایی تا پیش بلوغ در فواصل زمانی متفاوت به صورت تصادفی صورت گرفت. در واقع رشد این ماهی از طریق مطالعه مورفولوژیکی و مطالعه بافت شناسی به روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین بررسی شد و ترشحات سلول های لایه مخاطی لوله گوارش از نظر کربوهیدراتی با استفاده از عملیات بافت شناسی به وسیله رنگ آمیزی اسید پریودیک شیف انجام شد. مطالعه آناتومیکی بر روی این ماهی نشان داد که دستگاه گوارش آن از دو بخش اصلی مری و روده تشکیل شده است. در روزهای اولیه دستگاه گوارش یک لوله ابتدایی و ساده بوده که فعالیت ترشحات مخاطی در آن دیده نشد. اما بعد از ظهور سلول های جامی شکل این فعالیت آغاز شد و لایه ای از ترکیبات پلی ساکارید خنثی بر روی لوله گوارش مشاهده شد. وجود ترشحات پلی ساکاریدی خنثی در مخاط لوله گوارش نشان داد که در هضم و جذب مواد غذایی نقش داشته و در محافظت لایه اپی تلیومی لوله گوارش و عبور مواد غذایی اهمیت دارد. ویژگی های تکاملی در این ماهی تا حدودی شبیه به سایر ماهیان خانواده کپورماهیان بوده اما تفاوت هایی نیز به صورت ویژه در آن دیده شد.
Alburnus chalcoides is a member of the Cyprinidae that a few studies have done on its internal organs. Considering the importance of the gastrointestinal tract on the growth and survival of animals, it has been examined in this study. Sampling of the fishes was taken randomly from the first day after hatching to pre-puberty at different intervals. In fact, the growth of this fish was assessed through morphological and histological study using Hematoxylin-Eosin staining method and the secretion of the gastrointestinal mucosal layers of the gastrointestinal tract in terms of the carbohydrates was carried out by histological procedure by staining the Periodic acid Schiff (PAS). Anatomical study on this fish showed that its digestive system consists of two major parts of the, esophagus and intestine. In the early days, gastrointestinal tract was a simple and primary tube, in which no mucosal secretion activity was observed however this activity began after the appearance of Goblet cell and a layer of neutral polysaccharide compounds was observed on the gastrointestinal tract. The presence of neutral polysaccharides in the gastrointestinal mucosa showed its role in digestion and absorption of food, and it is important to protect the epithelial layer of the digestive tract and food passage. The evolutionary features of this fish are somewhat similar to other fish of Cyprinidae, but specific differences are also evident in this species.
http://www.aejournal.ir/article_82508_554bcdd0f1d2a7f280b218d889d743c3.pdf
ماهی شاه کولی
هیستوشیمی
مورفولوژی
هیستولوژی
Alburnus chalcoide
Histochemical
Morphological
Histological
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
289
296
82557
Other
بررسی تجمع فلزات سنگین کروم و کبالت در بافت های آبشش، پوست و عضله ماهی شاه کولی Chalcalburnus Chalcoides
Determination of Heavy metals(Co, Cr) inMuscle,Skin and Gillof Tissues Chalcalburnus chalcoides in South of Caspian sea( Anzali lagoon and shirud)
مهنازسادات صادقی
mahnaz_sadat_sadeghi@yahoo.com.au
1
مژگان امتیازجو
m_emtiazjoo@iau-tnb.ac.ir
2
آرزو شهبازی
3
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، صندوق پستی: 181- 19735
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، صندوق پستی: 181- 19735
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، صندوق پستی: 181- 19735
تحقیق حاضر ، در بهار 1392، بهمنظور تعیین غلظت فلزات سنگین کروم وکبالت در بافتهای آبشش، پوست و عضله ماهی شاه کولی صید شده از آبهای حوضه جنوبی دریای خزر (تالاب انزلی وشیرود) در استان گیلان و مازندران وصورت گرفت. بافتهای مورد نظر پس از انجام زیستسنجی، تفکیک شدند. بهمنظور سنجش میزان فلزات در بافتها از روش هضم شیمیایی توسط اسیدنیتریک استفاده گردید و غلظت فلزات توسط دستگاه جذب اتمی کوره تعیین گردید. میانگین غلظت فلزات (برحسب پی پی ام وزن خشک) با استانداردهای جهانی نظیر: استاندارد جهانی FAO، WHO و Stoskopf مقایسه شد. میانگین غلظت کروم در همه موارد بهجز در بافت عضله در هر دو استان و در قیاس با استاندارد WHO وStoskopf بالاتر از حد مجاز ثبت گردید. میزان تجمع کبالت در مقایسه با استاندارد جهانی FAO در تالاب انزلی بالاتر از حد مجاز جهانی بود. میانگین غلظت فلز کروم بین بافتهای عضله، پوست و آبشش در هر دو استان تفاوت معنیداری نشان داد (0/05>p). میانگین غلظت فلز کبالت بین بافتهای عضله، پوست و آبشش در هر دو استان تفاوت معنیداری را نشان نداد (0/05<p). میانگین غلظت فلزات کروم و کبالت در بافتهای مورد بررسی بین دو استان تفاوت معنی داری را نشان نداد (0/05<p).
The concentration of heavy metals Cd, Co were investigated in the Gill, Skin and Muscle tissues of Chalcalburnus Chalcoides Caught in Spring 2012 from in south of Caspian sea (Anzali lagoon &Shirud)in Gilan and Mazandaran province.. After biometrical measurements the Gill, Skin and Muscle tissues of samples were separated; metals were measured by chemical digestion method with pure nitric acid and their concentrations were determined by AAS .Mean concentrations ppm/ dry weigh)were compared with the international standards such as WHO, FAO and Stoskopf. The mean concentration for Cr in all tissues except in muscle tissue in both stations higher than the WHO standard and Stoskopf limit was recorded. The concentration Co in comparison with international standards FAO in Anzali lagoon were found higher than permissible limit. Also average accumulation of Cr in Muscle, Skin and Gills tissues had significantly different in two provinces (P< 0.05). Average accumulation of Co in Muscle, Skin and Gills tissues was not significantly different in two provinces (Gilan&Mazandaran)(P>0.05 ).Average accumulation of Cr and Co in muscle, skin and gills tissues were not significantly different between two provinces (P>0.05).
http://www.aejournal.ir/article_82557_7e600930b24f649ae7b3e9a322dd0bc8.pdf
تجمع فلزات سنگین
ماهی شاه کولی
دریای خزر
استان گیلان
Heavy metals accumulation
Chalcalburnus chalcoides
Caspian Sea
Gilan Province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
297
302
82570
Animal science
ارزیابی تعداد باکتری Salmonella thyphi در گوشت چرخ شده ماهی کیلکای معمولی (Clupeonella cultriventris caspia) در فرم آزاد و نانوکپسوله گیاه رازیانه (Foeniculum vulgare) در دمای 4 سانتی گراد در زمان های مختلف نگه داری
Evaluating the numbers of bacteria Salmonella thyphi in ground meat of common Kilka fish (Clupeonella cultriventtis caspia) qualified for usual from and nanocapsulate of fennel plant (Foeniculum vulgore) at 4 C temperature in different storage times
ام لیلا غزنوی
qaznavi@gmail.com
1
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
گیاه رازیانه با نام علمی (Foeniculum Vulgare) از خانواده چتریان (Apiaceae) است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ضدباکتریایی عصاره گیاه رازیانه دارای فرم نانوکپسوله بر باکتری Salmonella typhi و مقایسه تاثیرعصارهفرم آزادو فرمنانوکپسوله آن در مهار این باکتری و هم چنین دستیابی به بهترین ترکیب و غلظت عصاره گیاه رازیانه جهت پیشگیری و مهار رشد باکتری Salmonella typhi در گوشت چرخ شده ماهی کیلکای معمولی در دمای 4 درجه سانتی گراد بود. در این مطالعه عصاره الکلی آزاد و نانوکپسوله گیاه رازیانه در دو غلظت 0/5 و 1 درصد بر رفتار باکتری Salmonella thyphiدر گوشت چرخ شده ماهی کیلکا معمولی (Clupeonella cultriventris caspia) مورد ارزیابی قرار گرفت. پوشش مورد استفاده برای تولید نانوکپسوله صمغ عربی با نسبت 3 به 1 بود. رفتار Salmonella thyphi در روزهای 3، 6، 9 و 15 مورد ارزیابی قرار گرفت است. نتایج نشان داد با گذشت زمان فرم نانوکپسوله در غلظت 1% بهترین اثر مهارکنندگی را بر باکتری Salmonella thyphi داشت. با افزایش زمان نگه داری ماهی در شرایط دمای 4 درجه سانتی گراد، اثر ضد باکتریایی فرم نانوکپسوله بیش تر بوده و فرم آزاد ضعیف تر عمل کرده و به فرم شاهد نزدیک تر شده و تعداد باکتری در فرم آزاد با گذشت زمان روند صعودی داشت (0/05>p). پیشنهاد می گردد که از عصاره آزاد و نانوکپسوله رازیانه در غلظت 1% جهت کاهش بار باکتری های بیماری زای مولد فساد در سایر فرآورده های شیلاتی استفاده گردد که فرم نانوکپسوله آن تاثیر بیش تری در کاهش آن دارد.
The fennel plant with scientific name (Foeniculumvulgore) is belong to Apiaceae family. The purpose of this study was to consider the anti-bacterial effect of fennel extract with nanocapsulate against Salmonella typhi bacterium and comparing the effect of the usual form and it’s nanocapsulate form in inhibition of this bacterium and also accessing the best combination and concentration of the fennel extract in order to prevent and inhibit the growth of the bacterium salmonella typhi in minced meat of the common Kilka in 4°C temperature. In this study, free alcoholic and nanocapsulate extract of the plant fennel in the concentration of 0.5% and 1% on the behavior of the bacterium Salmonella thyphi in minced meat of the common Kilka (clupeonella cultriventris caspia) was evaluated. The used coating for producing the Arabic gum nanocapsulate was with the ratio of 3 to 1. The behavior of the bacterium salmonella thyphi in days 3, 6, 9 and 15 of the study was evaluated. The results showed, over time, the capsulate form in 1% concentration, had the best inhibitory effect on the Salmonella typhi bacterium. By increasing the storage time of fish in temperature conditions of 4°C, the degree of anti-bacterial effect nanocapsulate form was better and free form acted weaker and was closer to the control form and numbers of the bacterium in free form had ascending trend, over time (p<0.05). It is suggested that free and nanocapsulate extract of fennel be used in order to decrease the load of spoilage pathogenic bacteria in other fishery products, that nanocapsulate is more effective to reduce it.
http://www.aejournal.ir/article_82570_d8af96cc7e0b44f95308b02d45f9f839.pdf
Clupeonella cultriventris caspia
گیاه رازیانه
Salmonella thyphi
اثر مهارکنندگی باکتری
Clupeonella cultriventris caspia
Fennel plant
Salmonella typhi
Inventory effect of the bacterium
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
303
308
82634
Other
بررسی کارایی تولید بچه ماهی نورس تیلاپیا سیاه Oreochromis niloticus و هیبرید قرمز Oreochromis sp در دو سیستم نرسینگ
Evaluation of the production efficiency of black tilapia, Oreochromis niloticus and red hybrid tilapia, Oreochromis sp. fries in two nursing systems
فرهاد رجبی پور
farhadrajabipour@yahoo.com
1
نسرین مشائی
nassrinmashaii@yahoo.com
2
محمد جعفری
m1372ja@gmail.com
3
حبیب سرسنگی
h.sarsangei@yahoo.com
4
محمد محمدی
mohamaditabasi@gmail.com
5
علی حاجی زاده
ahihajzadeh@yahoo.com
6
مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ملی آبزیان آب های شور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ایران. کیلومتر 100 جاده یزد-بافق، صندوق پستی: 159
مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ملی آبزیان آب های شور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ایران. کیلومتر 100 جاده یزد-بافق، صندوق پستی: 159
مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ملی آبزیان آب های شور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ایران. کیلومتر 100 جاده یزد-بافق، صندوق پستی: 159
مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ملی آبزیان آب های شور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ایران. کیلومتر 100 جاده یزد-بافق، صندوق پستی: 159
مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ملی آبزیان آب های شور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ایران. کیلومتر 100 جاده یزد-بافق، صندوق پستی: 159
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، صندوق پستی: 6116-14155
تأمین بچه ماهی یکی از نیازهای پایه برای توسعه آبزی پروری ماهی تیلاپیا است و لازم است بهینه سازی روش ها با هدف افزایش کارایی تولید بچه ماهی مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر، تولید بچه ماهی تیلاپیا تک جنس گونه نیل سیاه Oreochromis niloticus و هیبرید قرمز Oreochromis sp با استفاده از سیستم تانک فاقد هاپا و هاپانت از آغاز مرحله بچه ماهی نورس بررسی شد. نتایج نشان دهنده تفاوت بیش تر دامنه اندازه طول و وزن بچه ماهیان در تانک های فاقد هاپا و بازماندگی بیش تر در سیستم دارای هاپا بود. میانگین های طول و وزن بچه ماهیان در سیستم فاقد هاپا بیش از سیستم هاپا بود و آزمون t این اختلاف را معنی دار نشان داد (0/05>p). خلوص تک جنس سازی در هردو سیستم 100 درصد بود. هم چنین در مجموع میانگین های طول کل، وزن بدن و بازماندگی بچه ماهیان تیلاپیای قرمز به طور معنی دار بیش از بچه ماهیان سیاه به دست آمد (0/05>p). استفاده از سیستم هاپا برای تولید بچه ماهی نورس تک جنس از نظر یک دست بودن اندازه بچه ماهیان و بازماندگی مناسب مطلوب است و سیستم تانک های فاقد هاپا منجر به تولید بچه ماهیان با اندازه طول کل و وزن بیش تر بدن می شود.
The production of tilapia fries is a basic requirement for the tilapia culture industry and it is necessary to optimize the production of fries to increase the profitability of the tilapia hatcheries. In the present study, the production fries of Nile tilapia, Oreochromis niloticus and hybrid red Oreochromis sp. using tank and hapa systems was investigated. The results showed higher significant difference in the length and weight of fish in the hapa-free tanks, by t-test (p <0.05) but much isometric fries and more survival in the hapa system. SRT were similarly 100% in both systems. Also, the means of total length, body weight and survival of hybrid red Tilapia were significantly higher than Nile tilapia fries, by t-test (p <0.05). Producing SRT fries in tank system with hapa tended to more isometric fries and appropriate survival, however fries produced in tanks without hapa had higher total length and body weight.
http://www.aejournal.ir/article_82634_3efc61c1e82213c91a2c17175befdd03.pdf
تیلاپیا
بچه ماهی نورس
نرسینگ
هاپا
تانک
Tilapia
Fry
Nursing
tank
Hapa
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
309
314
82635
Physiology (Animal)
اثرات عصاره هیدروالکلی گزنه (Urtica dioica) بر بافتشناسی گناد و هورمونهای جنسی مولدین ماهی قرمز (Carassius auratus)
The effects of dietary supplementation of Hydroalcoholic Nettle extract (Urtica dioica) on gonads histological and sexual hormones in Goldfish (Carassius auratus) broodstock
شبنم نژادمقدم
sh.n.moghadam88@gmail.com
1
محمدرضا ایمانپور
mrimanpoor@yahoo.com
2
ولی اله جعفری
vjafari110@yahoo.com
3
رقیه صفری
fisheriessafari@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
در این مطالعه اثر سطوح مختلف عصاره هیدروالکلی گیاه گزنه (Urtica dioica) بر بافتشناسی گناد و هورمونهای جنسی مولدین ماهی قرمز (Carassius auratus) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در سه سطح 2، 4 و 8 گرم بر کیلوگرم عصاره گیاهی و گروه شاهد بهصورت کاملاً تصادفی انجام شد. ذخیرهسازی با تراکم 5 عدد ماهی با میانگین وزنی 4/70± 21/88 گرم در هر مخزن فایبرگلاس 500 لیتری بهمدت 8 هفته در شرایط یکسان انجام شد.پایش سطح استروئیدهای جنسی نشان داد که اختلاف معنی داری در سطح غلظت تستوسترون بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (0/05<P). اما در بررسی سطوح هورمون 17- آلفا هیدروکسی پروژسترون (نانوگرم بر میلیلیتر) در مولدین ماده تغذیه شده با عصاره گزنه در سطح 2 گرم در کیلوگرم غذا بیش تر از سایر تیمارها بود (0/05>P). هم چنین در بررسی نمو بافت اندام جنسی در تمامی تیمارها، هر دو جنس نر و ماده در مرحله 4 رسیدگی جنسی قرار داشتند. نتایج نشان می دهد که استفاده از عصاره گیاهی گزنه در سطح 2 گرم در کیلوگرم غذا می تواند بر توان تولیدمثلی ماهی اثرگذار باشد.
In this experiment, the effects of different levels of Nettle (Urtica dioica) Hydroalcoholic extracts were investigated on gonads histological structure and sexual hormones in Goldfish (Carassius auratus) broodstock. Trial was performed randomly on three levels: 2, 4 and 8 gr/kg of the extracts and the control group. 5 fish with an average weight of 21.88 ± 4.70 g per 500-liter fiberglass tank were stocked and under the same conditions for 8 weeks fed with different levels of Nettle (Urtica dioica) extracts. Monitoring of plasma sex steroid levels revealed that experimental diets had significantly effect on progesterone levels in females fed 2gr/kg Nettle (P<0.05), but not significant in testosterone in males (P>0.05). In both males and females, gonads were in stage IV. Results showed that supplementation of diet with Nettle extracts can effect on fish reproduction.
http://www.aejournal.ir/article_82635_28e8399d38b7fee0a7fee3174860fb8c.pdf
ماهی قرمز
گزنه
استروئیدهای جنسی
گناد
تولیدمثل
goldfish
Nettle
Sex steroid
Gonad
Reproduction
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
315
322
82640
Physiology (Animal)
مقایسه اثرات بی هوش کننده اسانس گل میخک در ماهیان آنجل (Pterophyllum scalare)، گوپی (Poecilia reticulate) و طلایی (Carassius auratus)
Comparison of anesthetic effects of clove oil in angelfish (Pterophyllum scalare), guppy (Poecilia reticulate) and goldfish (Carassius auratus)
علی خسروانی زاده
akhosravanizadeh@gmail.com
1
گروه شیلات، پژوهشکده تالاب بین المللی هامون دانشگاه زابل، زابل، صندوق پستی: 538- 98615
اسانس گل میخک از جمله بهترین داروهای بی هوشی است که به دلیل ویژگی های منحصر به فرد اخیراً در علوم شیلاتی به شدت مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف تعیین حداقل غلظت بی هوش کننده این دارو در ماهی آنجل (Pterophyllum scalare)، ماهی گوپی (Poecilia reticulate) و ماهی طلایی (Carassius auratus) به عنوان گونه هایی با ارزش در صنعت ماهیان زینتی انجام گرفته است. تعداد 120 نمونه از هر گونه به چهار گروه 30 قطعه ای (هر گروه دارای 3 تکرار) تقسیم و در دمای 2±25 و 1±7=pH با غلظت های 50، 75، 100 و 150 قسمت در میلیون اسانس گل میخک بی هوش شدند. ماهیان برای بازگشت از بی هوشی به آکواریوم های فاقد ماده بی هوشی منتقل شدند. زمانهای از دست رفتن تعادل، بی هوشی، بازگشت تعادل و احیا کامل ماهیان بی هوش شده در هر گروه با دقت صدم ثانیه ثبت و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد کم ترین غلظت مورد نیاز اسانس گل میخک جهت ایجاد بی هوشی در دو گونه آنجل و گوپی در مدت زمان کم تر از 3 دقیقه، غلظت 50 قسمت در میلیون بود که به ترتیب در زمان های 18/5±146/4 و 7/4±178/8 ماهیان را بی هوش کرد. در ماهی طلایی حداقل غلظت بی هوش کننده 75 قسمت در میلیون تعیین شد که در زمان 4/5±155/2 ثانیه ماهیان را بی هوش کرد. زمان بازگشت از بی هوشی در ماهیان آنجل، گوپی و طلایی کم تر از 5 دقیقه و به ترتیب 18/8±211/8، 7/4±208/7 و 4/6±191/2 بود. در فرآیند بازگشت از بی هوشی هیچ یک از گونه ها اختلالی مشاهده نشد.
Clove oil is one of the best anesthetic drugs, recently that has been highly regarded in fishery science for its specific characteristics. The present research accomplished for determination lowest concentration of clove oil for inducing anesthesia in angelfish (Pterophyllum scalare), guppy (Poecilia reticulate) and goldfish (Carassius auratus) as valuable species in the ornamental fish industry. Fish (120 pieces of each species) were anesthetized by different concentrations (50, 75, 100, and 150 ppm) of clove oil in 25±2 °C and pH=7±1. Afterwards, fish transferred to the recovery aquarium for recovery. Times for loss of equilibrium, anesthesia, regain of equilibrium and recovery were recorded and analyzed. The result showed the lowest concentration of clove oil for inducing anesthesia in angelfish and guppy at the lesser time than 3 minutes was 50 ppm, which that was anesthetized fish at 146.4±18.5 and 178.8±7.4 seconds respectively. The lowest concentration of clove oil for inducing anesthesia in goldfish was 75 ppm, which that was anesthetized fish at 155.2±4.5 seconds. Recovery times in angelfish, guppy, and goldfish were under 5 minutes and 211.8±18.8, 208.7±7.4 and 191.2±4.6 seconds respectively. Recovery process showed no disorder.
http://www.aejournal.ir/article_82640_e08deb21fb264412841708ff93d98382.pdf
بی هوشی
اسانس گل میخک
ماهی آنجل
ماهی گوپی
ماهی طلایی
anesthesia
Clove oil
Angelfish
Guppy
goldfish
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
323
330
82691
Nutrition
بررسی رژیم غذایی ماهی سیچلاید ایرانی Iranocichla hormuzensis در رودخانه کُل استان هرمزگان
Study of Diet Iranian Cichlid Fish (Iranocichla hormuzensis ) (Coad, 1982) in the Kol River in Hormozgan Province
بلال خوشبخت
khoshbakht_balal@yahoo.com
1
سهیلا ابراهیمی
s_ebrahimi@pnu.ac.ir
2
محسن صفائی
msn_safaie@yahoo.com
3
عیسی کمالی
kamalyeassa@gmail.com
4
دانشگاه پیام نور واحد بین الملل قشم، ایران، صندوق پستی: 18414-79561
دانشگاه پیام نور واحد بین الملل قشم، ایران، صندوق پستی: 18414-79561
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی و جوی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندرعباس، صندوق پستی: 1597- 79145
این مطالعه بهمنظور بررسی رژیم غذایی ماهی سیچلاید ایرانی (Iranocichla hormuzensis) در رودخانه کل استان هرمزگان بهمدت 12 ماه از بهمن ماه 1393 تا دی ماه 1394 انجام شده است . نمونهبرداری با تورهای پرتابی (سالیک) و تور انتظاری انجام شد. جهت بررسی رژیم غذایی، 360 نمونه از گونه (I. hormuzensis) انتخاب و میزان شاخص طول نسبی روده (RLG)، شاخص تهی بودن معده (CV)، شاخص ترجیح غذایی (FP) و درصد فراوانی اقلام غذایی محاسبه شدند. نتایج حاصل از بررسی شاخص طول نسبی روده در این گونه مشخص شد که بهطور میانگین این شاخص 1/41±9/29 بود که گیاهخوار بودن این آبزی را بازگو مینماید. میزان شاخص ضریب چاقی (CF)، 1/77±0/17 بهدست آمد که نشان میدهد این ماهی در رودخانه کل دارای وضعیت زیستی خوب و مناسبی است. میزان شاخص تهی بودن معده (CV)، برای این گونه در طول تحقیق 12/12% بهدست آمد که نشان میدهد این ماهی در زمره ماهیان پرخور میباشند. نتایج حاصل از شاخص ترجیح غذایی نشان داد که دیاتومهها بهعنوان غذای اصلی و اقلام غذایی شامل جلبکها ی سبزآبی، دیتریتوس، ماهیها و سختپوستان بهعنوان غذای فرعی و نرمتنان، حشرات و فرامینیفرا بهعنوان غذای تصادفی، در رژیم غذایی این ماهی بودند.
This study was conducted to evaluate the Iranian cichlid fish diet (Iranocichla hormuzensis) in the Kol river in Hormozgan province for 12 months from February 2014 to January 2015. Sampling was carried out with Throwing net and gill net. for study the diet, 360 specimens (I. hormuzensis) were Collected and the Relative Length of Gut (RLG), gastric emptying index (CV), food preference index (FP), and frequency of food items were calculated. The results of average of RLG in this species was 9.29± 1.41, showed that this species was vegetarian. The index condition factor (CF) Was obtained 0.17 ± 1.77, that showed this the fish in the Kol river have good living conditions and appropriate. the index of gastric emptying (CV) for this species was calculated 12.12%, indicates showed that these fish eat a lot. The results of FP showed that diatoms were considered as the main food and food items including Blue-green algae, detritus, fish and crustaceans as alternative food, insects and Foraminifera was as random food.
http://www.aejournal.ir/article_82691_1838a248a1454dd9579551fc24944995.pdf
غذایی
رودخانه کل (استان هرمزگان)
سیچلاید ایرانی (I. hormuzensis)
ضریب تهی بودن معده
طول نسبی روده
Diet
Kol river (Hormozgan province)
Iranian cichlid (I. hormuzensis)
CV
RLG
CF
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
331
338
82744
Nutrition
اثر عصاره اتانولی گیاه خارخاسک (Terrestis tribulus) روی فاکتورهای رشد و تولیدمثل درمولد و لارو ماهی دم شمشیری (Xiphophorus helleri)
Effect of ethanolic extract of Terrestis tribulus on reproductive performance, growth parameters and survival in Xiphophorus helleri
شادی زمانی
sh.zaman1972@gmail.com
1
محمد سوداگر
sudagar_m@yahoo.com
2
شهرام دادگر
shdadgar@yahoo.com
3
حسین آدینه
adineh.h@gmail.com
4
عباسعلی حاجی بگلو
alihajibeglou@gmail.com
5
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
سازمان تحقیقات آموزش وترویج کشاورزی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، گنبد گاووس، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
در تحقیق حاضر اثر سطوح مختلف عصاره اتانولی گیاه خارخاسک(Terrestis tribulus) روی عملکرد تولیدمثلی و برخی فاکتورهای رشد در ماهی دمشمشیری و همچنین روی رشد و بقاء در فرزندان نسل اول این ماهیان مورد بررسی قرار گرفت. ماهیان مولد با جیره حاوی سطوح مختلف عصاره گیاه خارخاسک، ۰ (شاهد یا تیمار ۱)، 750 (تیمار ۲)، 1000 (تیمار ۳) و 1250 (تیمار ۴) میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی به مدت 2 ماه تغذیه شدند. در پایان آزمایش نتایج نشان داد که اضافه کردن 750 میلیگرم عصاره گیاه خارخاسک باعث افزایش معنیداری در وزن نهایی، طول نهایی، شاخص افزایش وزن بدن، درصد افزایش وزن بدن و نرخ رشد ویژه درمقایسه با تیمارشاهد بود (0/05>P). بیش ترین میزان همآوری نسبی در تیمار ۲ مشاهده شد. شاخص گنادوسوماتیک نیز در تیمار 2 بیشترین مقدار را نشان داد. نتایج هم چنین نشان داد که بالاترین میزان لارو به مولد ماده در تیمار 2 دیده شد (0/05>P). درصد بقا در لاروها معنی دار نبودند و بیش ترین وزن نهایی و طول نهایی لاروها در تیمار 2 و کم ترین آن در تیمار 1 مشاهده گردید. در مجموع نتایج نشان داد که استفاده از غلظت 750 میلیگرم بر کیلوگرم گیاه خارخاسک در جیره مولدین ماهی ماده دم شمشیری میتواند باعث بهبود شاخصهای رشد و عملکرد تولیدمثلی در مولد و هم چنین لاروها شود.
The present research studied the effect of different levels of ethanolic extract of Tribulus terrestris on reproductive performance of Xiphophorus helleri. Fish fed diets containing different levels of Tribulus terrestris extract, 0 (control or treatment 1), 750 (treatment 2), 1000 (treatment 3) and 1250 (treatment 4) mg/kg diet for 2 months. Results showed that final weight, final length, weight gain index, weight gain and specific growth rate were significantly higher in treatment 4 in comparison with control group (P <0.05). The highest relative fecundity and gonadosomatic index were observed in treatments 2. Results also showed that the highest amount of larvae was observed in the treatment of 2 (P <0.05). The survival percentage was not significant in larvae and the highest final weight and final length of larvae were observed in treatment 2 and the lowest in treatment 1. It can be concluded that using of 750 mg extract/kg diet can improve the growth factors and reproductive performance in Xiphophorus helleri.
http://www.aejournal.ir/article_82744_cb5c0c2eab3b6c264ad9023e669f0a8d.pdf
گیاه خارخاسک
دم شمشیری
فاکتورهای رشد و بقاء
تولید مثل
Xiphophorus helleri¸ Tribulus terrestris
growth performance
Reproduction
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
339
348
82761
Biology(Animal)
بررسی زیستشناسی تولیدمثلی سیاه ماهی (1861 Capoeta gracilis (Keyserling, در رودخانه زاو پارک ملی گلستان
Investigation of reproductive biology of Capoeta gracilis (Keyserling, 1861) in Zav River Golestan of National Park
آرزو کر
arezoo.kor20@gmail.com
1
رحمان پاتیمار
rpatimar@yahoo.com
2
محمد هرسیج
m_harsij80@yahoo.com
3
ارسلان بهلکه
arsalan.bahalkeh@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
جهت مطالعه ویژگی های زیستی سیاه ماهی C. gracilis تعداد 171 قطعه ماهی به وسیله دستگاه الکتروشوکر از دی ماه 1394 تا خرداد ماه 1395 صید گردید. نسبت جنسی نر به ماده در جمعیت مورد مطالعه 1 : 1/67 بود که نشان دهنده اختلاف معنیداری بین نسبت جنسی نر و ماده در جمعیت فوق بود (p<0/05 ، 10/81=χ2). بیشینه طول کل و وزن ماده ها 199 میلی متر و 122/43 گرم و برای نرها 191 میلیمتر و 93/37 گرم ثبت گردید. نتایج نشان داد که الگوی رشد از نوع آلومتریک مثبت در ماده ها و آلومتریک منفی در گروه نرها و در گروه جمعیت الگوی رشد ایزومتریک بود ( 2/09 =tPopulation=2/09، 2/77 =tfemale، t-est, tmale ). میانگین همآوری مطلق و همآوری نسبی (تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بترتیب برابر با 18062/40 و 1341/42 محاسبه شد. میانگین قطر تخمک ها 0/44 میلیمتر و از 0/10 تا 0/98 میلی متر متغییر بود. بالاترین میانگین شاخص گنادوسوماتیک برای جنس ماده در ماه فروردین و برای جنس نر در ماه خرداد مشاهده گردید که برای مادها و نرها به ترتیب 4/75 و 7/51 به دست آمد.
To study the biological characteristics of Capoeta gracilis with 171 fish samples that obtained in December 2015 to May 2016 Electroshocker devices. Sex ratio of male to female was 1.67:1 that showed significant difference between sex ration of male to female in population (X2 = 6.211, p < 0.05). Maximum total length and weight were 199 mm and 122.43 g for females, 191 mm 93.37 g for males. The weight - length relation of female was W = 0.0097 TL3.11 (r2 = 0.99) and the weight - length relation of male was W = 0.0142 TL2.94 (r2 = 0.99) and the total relation was W = 0.0124 TL3.00 (r2 = 0.99). The results showed positive allometric growth for female and negative allometric growth for male and Isometric growth for the population (t-test, tmale= 2.09, tfemale = 2.77, tpopulation= 0.09, p < 0.05). Average absolute fecundity was 17978.11, while relative fecundity (eggs/g) were 1434.06. Eggs diameters were ranged from 0.10 to 0.98 mm with a mean value of 0.44 mm. The highest mean Gonadosomatic for females and for males in April was observed in June, 4.75 and 7.51 for female and male respectively.
http://www.aejournal.ir/article_82761_e69e79d0607cc23c0de49b7437e99c02.pdf
C. gracilis
سیاه ماهی
تولیدمثل
رودخانه زاو
پارک ملی گلستان
C. gracilis
Reproduction
Zav River
Golestan National Park
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
349
356
82816
Ecology
بررسی برخی پارامترهای رشد ماهی Oxynoemacheilus argyrogramma (1874 Heckel,) در رودخانه گاماسیاب استان همدان
Investigation of some growth parameters in Oxynoemacheilus argyrogramma (Heckel,1847) from Gamasiab river (Hamaden Provience_western Iran)
آلتین قجقی
altin.ghojoghi@gmail.com
1
شقایق عسگردون
sh_asgardun1449@yahoo.com
2
رحمان پاتیمار
rpatimar@gmail.com
3
هاشم نوفرستی
hnowferesti@yahoo.com
4
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
گروه شیلات، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران، صندوق پستی: 163
باشگاه پژوهشگران جوان بوشهر، واحد دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر، بوشهر، ایران
ماهی Oxynoemacheilus argyrogramm یک گونه بومی غرب ایران میباشد که اطلاعات بیولوژیکی اندکی در مورد این گونه وجود دارد. در این تحقیق الگوهای رشد و ساختار سنی گونهO. argyrogramma در رودخانه گاماسیاب همدان از اسفند 89 تا خرداد 90 طی 4 ماه نمونهبرداری مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع از 317 عدد ماهی صید شده 147 عدد نر و134 عدد ماده بودند که اختلاف معنیداری بین جنس نر و ماده وجود نداشت (0/05<P) و نسبت جنسی آنها 1:1/09 بهدست آمد. دامنه تغیرات طولی و وزنی در جمعیت بهترتیب از7/6-2/7 سانتیمتر و 3/331-0/181 گرم و حداکثر فراوانی در گروه طولی 5/7-4/2 سانتیمتر مشاهده گردید. تعیین سن از روی سرپوش آبششی نشان داد که جمعیت مورد مطالعه دارای 4 گروه سنی +0 تا +3 است. رابطه طول-وزن برای نرها 3/007TL0/008=W، برای مادهها 3/177TL0/006=W و برای جمعیت 3/088TL0/007=W بود که الگوی رشد در نرها ایزومتریک و در مادهها و جمعیت از نوع آلومتریک مثبت بود. معادله فان برتلانفی برای جمعیت ماده ((2/71+t)0/158-exp-1)10/81=Lt و برای جنس نر(2/46+t)0/176-exp-1)10 /91=Lt به دست آمد. اطلاعات ارائه شده را میتوان در مدیریت گونه و تنوع زیستی مورد استفاده قرار داد.
O. argyrogrammais a species native to the west Iran. There is little information about this species. The growth pattern and age structure of O. argyrogramma have been studied in the Gamasyab river, Hamdan province .In this study, a total of 317 specimen collected from March 2011 to June 2011, including 147 males and 134 females. There was no significant difference between males and female's abundance (P<0.05), meaning the sex ratio was 1:1.09. Range of the length and weight changes in the population was 2.7-7.6 cm and 0.181-3.331 g respectively and the maximum frequency of length was observed in the range of 4.2-5.7 cm. Age determination by opecula showed that the studied population includes 4 age groups (0+ to 3+). LWR was obtained W=0.008 for males, W=0.006for females and w= for the population. The growth pattern was isometric for males, and positive allometric for female and the population. The provided information can be used in the management of species and biodiversity in future. The VBGF was Lt=10.08(1-exp-0.158(t+2.71))) and Lt=10.91(1-exp-0.176(t+2.46)) for females and males respectively. The provided information can be used in the management of species and biodiversity in future.
http://www.aejournal.ir/article_82816_a5abf41fbe52b2e7f0fafa7642861778.pdf
O. argyrogramma
الگوی رشد
ترکیب سنی
رودخانه گاماسیاب همدان
O. argyrogramma
growth pattern
Leangth-weight relationship
Gamasiab River
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
357
368
82837
Animal environment
بررسی کیفیت آب رودخانه گرگر با استفاده از جوامع کفزی و شاخص BMWP
Assessment of Gar Gar River Water Quality by Macrobenthic Community and BMWP Index
سیده سحر موسوی ده موردی
mosavi46@yahoo.com
1
پروانه شوکت
parvane_39@yahoo.com
2
سیمین دهقان مدیسه
dehghan_86@yahoo.com
3
لاله موسوی ده موردی
mosavi1370@gmail.com
4
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، صندوق پستی: 151-63615
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، صندوق پستی: 151-63615
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور، اهواز
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، صندوق پستی: 151-63615
این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آب رودخانه گرگر براساس جوامع کفزی و شاخص BMWp انجام شده است. نمونهبرداری از 7 ایستگاه به صورت ماهیانه از بهمن 1393 تا آذر 1394 به مدت یک سال با استفاده از سوربر و گرب پترسون با سطح مقطع 225 سانتی متر مربع صورت گرفت. جهت اندازهگیری میزان مواد آلی از روش فیزیکی سوختن در کوره الکتریکی و به منظور آنالیز دانهبندی رسوبات از روش سری الک استفاده شد. در طی دوره بررسی در مجموع 19 رده، 58 خانواده (41 جنس و 16 گونه) از جوامع کفزی شناسایی و شمارش شدند. بیش ترین میزان فراوانی به ترتیب مربوط به خانوادههای مختلف بندپایان با 52/6 درصد، نرمتنان با 25 درصد، کمتاران با 22 درصد و سایر گروهها با 0/4 درصد نسبت به کل جمعیت کفزیان بوده است. در این مطالعه بیش ترین فراوانی به ترتیب مربوط به جنس Tubifex sp. از رده کمتاران، جنس Astrosimulium sp. از رده دوبالان، گونه Melanoides tuberculatus از رده شکمپایان گزارش شده است. براساس نتایج میانگین سالانه مقادیر شاخص BMWp ایستگاههای نمونهبرداری در رودخانه گرگر در سه طبقه کیفی طبقهبندی شد. در طی دوره بررسی ایستگاههای 1 و 2 در طبقه کیفی متوسط، ایستگاه های 6 و 7 در طبقه کیفی ضعیف و ایستگاههای 3، 4 و 5 در طبقه کیفی بسیار ضعیف طبقهبندی شدند. هم چنین بر اساس نمره متوسط هر تاکسون ASPT، کلیه ایستگاهها در طبقه کیفی احتمال آلودگی شدید قرار گرفتند.
This study was conducted to assess water quality of Gar Gar River based on macrobenthic communities and BMWP index during January 2014 to 2015. By monthly sampling was done from 7 selected stations by using Peterson grab and surber with cross-sectional area of 225 cm2. For measuring to total organic matter physical method of burning in an electric furnace was used and to analyze Grain size of sediment, the screen series method was used. The total number of 19 class, 58 families (41 genus, 16 species) of Macrobenthos identified and counted in this survey. The highest number of individuals belonged to different families of Arthropoda (52.6 %), Mullusca (25 %), Oligochaeta (22 %) and other groups (0.4 %) respectively. The maximum density belonged to Tubifex sp. (Oligochaeta), Astrosimulium sp. (Diptera) and Melanoides tuberculatus (Gastropoda) respectively. According to the results of annual mean of BMWP index the Gar Gar River stations are classified in three categories. During the study period, stations 1and 2 were moderate, stations 6 and 7 were poor and stations 3, 4 and 5 were very poor. Also ASPT index showed all stations were classified as high-probable contaminated.
http://www.aejournal.ir/article_82837_07a991ba9a23b24e06785c42bcd32769.pdf
جوامع کفزی
رودخانه گرگر
کیفیت آب
شاخص BMWP
شاخص ASPT
Macrobenthic Community
Gar Gar River
Water Quality
BMWP index
ASPT index
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
369
376
82871
Biodiversity
بررسی اثر عوامل محیطی بر تنوع و الگوی پراکنش جوامع بزرگ بیمهرگان کفزی رودخانه زرین گل، استان گلستان
Investigation of the effects of environmental factors on diversity and distribution patterns of macroinvertebrates communities Zarin-Gol River Golestan province
محمد قلی زاده
gholizade_mohammad@yahoo.com
1
سکینه بویری
2
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، صندوق پستی:163
گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، صندوق پستی:163
موجودات کفزی در محیطهای آبی نقش مهمی در تغذیه آبزی، جابجایی وچرخش مواد غذایی در اکوسیستم آبی و تبدیل مواد آلی به مواد معدنی دارند. در مطالعـه حاضـر، بـه منظور ارزیابی زیستی رودخانه زرین گل در کاربریهای مختلف از ترکیب جمعیت بزرگ بیمهرگان کفزی استفاده شد. نمونه های کفزی با استفاده از سوربرسمپلر با سطح پوشش 900 سانتی متر مربع در فصل زمستان و بهار (به مدت 6 ماه) از12 ایستگاه با سه تکرار گرفته شد. در مجموع 6192 نمونه از موجودات کفزی شناسایی شدند که شامل 31 خانواده و 9 راسته بودند. سه جمعیت غالب از لحاظ فراوانی را افمروپترا (37 %)، تریکوپترا (23/45%) و دیپترا (سیمولیده (16%) و شیرونومیده (12/4%) تشکیل دادند. حداکثر تراکم کل جانداران در طول مدت نمونه گیری 7944/44 عدد در متر مربع در ایستگاه 2 و حداقل آن 2144/44 عدد در متر مربع در ایستگاه 1 (ایستگاه پایین دست تحت فعالیت کشاورزی) بود. هم چنین لازم به ذکر است که از ایستگاههای بالادست (دست نخورده) به طرف پاییندست (تحت تاثیر فعالیتهای انسانی شامل کشاورزی و پرورش ماهی)؛ مقادیر شاخصهای زیستی - جمعیتی و فراوانـی ارگـانیزمهـای حسـاس کـاهش و فراوانـی ارگـانیزمهـای مقـاوم افـزایش یافـت. بدین ترتیب فعالیت های انسانی مختلف در حاشیه رودخانه زرین گل علاوه بر تاثیر منفی بر فراوانی و تنوع بزرگ بی مهرگان کفزی، کیفیت آب را نیز تنزل داده است.
Benthic organisms in the aquatic environment plays an important role in aquatic nutrition, movement, rotation of food in aquatic ecosystem and the conversion of organic matter to mineral ones. The purpose of present study was biological monitoring of Zarin Gol river. This study carried out in Golestan province using macrobenthic invertebrates' population as it sample. Macro benthic invertebrate samples were collected by Surber sampler (900 cm2) of 12 sampling stations with 3 replicates in two seasons: winter and spring. Totally, 6192 individuals of benthic organism were identified consist of 31 families and 9 order. Three dominant populations of abundance were Ephemeroptera (%37), Trichoptera (%23.45) and Diptera (Simulidae (%16) and Chironomidae (%12.4)). Maximum total density in all sampling periods was in stations 2 (7944.44 ind/m2) (downstream under the agriculture activity). Population biological indices value and abundance of sensitive organisms decreased from upstream to downstream, while the abundance of resistance organisms increased. The human activities effect on abundance and distribution of macro invertebrates and reduction of water quality in Zarin Gol River.
http://www.aejournal.ir/article_82871_47537412ebbe0c89eff1570511ba2532.pdf
بزرگ بی مهرگان کفزی
ترکیب جمعیت
تنوع و پراکنش
رودخانه زرین گل
Macro invertebrate
Diversity and density
Population structure
Zarin Gol River
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
377
384
82911
Biodiversity
بررسی تنوع زیستی و آلودگی جوامع بنتیک خوریات لافت و تیاب در استان هرمزگان
The Survey of biological varieties and pollution of Benthic societies of Laft and Tyab firths in Hormozgan Province
رویا صحراگرد
royasahragard@yahoo.com
1
مازیار یحیوی
maziar_yahyavi@yahoo.com
2
کیوان اجلالی خانقاه
k_ejlali@yahoo.com
3
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندرعباس، صندوق پستی: 1597
به منظور بررسی جوامع بنتیک در خوریات لافت و تیاب، نمونه برداری دردو فصل سرد وگرم و با انتخاب 4 ایستگاه و 3 تکرار از لایه بنتیک با استفاده از گراب ون-وین صورت پذیرفت. نتایج حاصله نشان می دهد که در فصل گرم پرتاران بامیانگین 19عدد درمترمربع بیش ترین فراوانی را دارند درحالی که شکم پایان درفصل سرد دارای کم ترین فراوانی (کم تر از صفر) دارند. باتوجه به میانگین تراکم ها در ایستگاه4 خورتیاب، ماکروبنتوزها ازنظرمکانی اختلاف معنی داری نشان داده اند (0/05>p) ومکان در تراکم ماکروبنتوزها تاثیرگذارمی باشد. شاخص مارگالف وشانون چنین بیان می کنند که تمامی مناطق مورد مطالعه از نظر آلودگی در وضعیت مطلوبی به سر می برند و این در مناطق گرمسیری امری طبیعی محسوب شود. شاخص اونس نشان می دهد که خور لافت و تیاب از نظر آلودگی درشرایط مطلوبی به سر می برند و تقریباً محیط های بدون آلودگی می باشند. از دید شاخص سیمپسون نیز مناطق مورد مطالعه تحت تاثیر آلودگی جدی قرار ندارند. شاخص اکولوژیک منحنی فراوانی – وزن نیز نشان می دهد که در تمام ایستگاه ها منحنی وزن بالای منحنی فراوانی قرار دارد و این نشان دهنده یک محیط بدون استرس می باشد. براساس نتایج به دست آمده تنها ایستگاه 4 خورتیاب با توجه به موقعیت مکانی آن یک محیط تحت استرس می باشد که نتیجه ورود و تاثیر مستقیم پسماندها از مزارع پرورش میگو می باشد.
In order to evaluate and compare the Benthic in Laft and Tyab firths, the samples were gathered in two different seasons (Winter and Summer), 3 stations and also 3 repetitive layers. The results show that Polychaete has the most rate of frequency in hot seasons, however, Gastropoda has the least rate of frequency in cold seasons (less than Zero). Regarding average density in the 4th station of Tyab, Macrobenthos showed a significant difference in relation to station/place and station was proven to have an impact on the density of the Macrobenthos(P<0.05). The index of Margalof and Shanon states that all the polluted areas under study were in desired condition which is normal in hot seasons. The Ounce index shows that Laft and Tyab firths are in desirable conditions and the environments are partially without pollution. Moreover, the index of Sympson demonstrated that the areas under study were not affected by serious pollution. In addition, the ecology index of frequency curve/ weight depicted that the curve weight is higher than/ above the frequency curve in all the stations which is indicative of a stress-free environment. Yet, 4th Tyab station was found to be a stressed environment regarding its geographical location which is the result of the direct effect of residuum from Shrimp-growing sites.
http://www.aejournal.ir/article_82911_24a008667457527d3ebe8368bb42640c.pdf
تنوع زیستی
جوامع بنتیک
خور
تیاب
لافت
استان هرمزگان
Biological variety
Benthic Society
Tyab
Laft
Hormozgan province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
385
396
82926
Ecology
بررسی بوم شناختی جوامع مایوفونی رویشگاه حرای مل گنزه، شمال خلیج فارس
Ecological study on Meiofauna communities of Mele Gonze Mangrove forest in the north of the Persian Gulf
فاطمه نامجو
fatima_namjoo@yahoo.com
1
امیر وزیری زاده
vaziriamir@yahoo.com
2
علی فخری
ali.fakhri2000@gmail.com
3
گروه شیلات و بیولوژی دریا، پژوهشکده خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
گروه شیلات و بیولوژی دریا، پژوهشکده خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
گروه شیلات و بیولوژی دریا، پژوهشکده خلیج فارس، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
از آن جا که بی مهرگان کفزی به عنوان شاخص های زیستی در پایش های دریایی به کار می روند، به منظور بررسی بوم شناختی اجتماعات مایوفونی جنگل حرای مل گنزه، نمونه برداری طی دو فصل گرم و سرد، از 3 ایستگاه با سه سطح جزر و مدی صورت گرفت و 7 گروه مایوفونی شامل روزنه داران، استراکودا، دوکفه ای ها، شکم پایان، نماتودا، پاروپایان و کرم های کم تار شناسایی شدند که بیش ترین تراکم متعلق به نماتودا و پس از آن به ترتیب روزنه داران، استراکودا، دوکفه ای ها، پاروپایان، شکم پایان و کرم های کم تار قرار داشت. میانگین تراکم مایوفونا در فصل زمستان و تابستان اختلاف معنی داری نداشت (0/05<P)، ولی در میان ایستگاه های مختلف این اختلاف معنی دار بود (05/0 >P). درصد TOC در فصل زمستان بیش تر از تابستان و در بین فصول و ایستگاه ها دارای اختلاف معنی داری بود (05/0 >P) و ایستگاه 1 دارای بیش ترین میزان TOC نسبت به ایستگاه های 2و 3 بود. در طول سال در ایستگاه 1 از ناحیه بالای جزر و مدی تا ناحیه پایین جزر و مدی شاهد کاهش تقریبی مقدار TOC رسوبات بوده ولی در دو ایستگاه دیگر این روال برعکس بود. نتایج بیانگر غالب بودن رسوبات سیلتی رسی در ایستگاه 1 و پس از آن به ترتیب ایستگاه های 2 و3 بود. بیش ترین تراکم مایوفونا در دو فصل در ایستگاه 1 و سپس ایستگاه 2و 3 مشاهده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که رسوبات سیلتی-رسی و TOC اثر معنی داری بر تراکم مایوفونا دارد.
Because benthic invertebrate plenitude as bioindicator are used in marine monitoring, in order to ecological study on communities of Meiofauna of Mele Gonze Mangrove forest sampling carried out during warm and cold seasons from 3 stations with 3 different tidal levels. The results showed that totally 7 of toxons Meiofauna including Foraminifera, Ostracoda, Bivalvia, Gastropoda, Nematodes,Copepoda and Olichaeta are present in the region, that the highest density belongs to Nematoda, and then respectively they were Foraminifera, Ostracoda, Bivalvia, Copepoda, Gastropoda and Oligochaeta. Density of Meiofauna didn’t have any significant difference between summer and winter (P>0.05) But between stations the difference was significant (P<0.05). The percentage of total organic carbon in winter is high than in summer and between seasons and stations the difference was significant (P<0.05). Also throughout the year in station 1 from high tide to low tide was observed reduction of sediment total organic carbon but in 2 other stations this was the opposite. Results shows dominant silt-clay in station 1and then respectively station 2 and 3. The highest meiofauna density in two seasons in station 1and then in station 2 and 3 was observed. The given result of pearson correlation test showed that silt-clay sediments and total organic carbon have significant influence on Meiofauna density.
http://www.aejournal.ir/article_82926_6d56dbda3467580f49995c854b681bdc.pdf
بوم شناختی
مایوفونا
جنگل حرای مل گنزه
پارامترهای محیطی
ecology
Meiofauna
Mele Gonze mangrove forest
Environmental parameters
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
397
404
82933
Ecology
ترکیب و فراوانی بی مهرگان کفزی در بخش پایینی رودخانه گرگانرود - استان گلستان
Combination and abundance of Macrobenthic fauna invertebrates in the lower part of the Gorganroud River-Golestan province
طاهر پورصوفی
puorsuofi@yahoo.com
1
رحیم بردی حق نیا
haghnia14@yahoo.com
2
آلتین قجقی
altin.ghojoghi@gmail.com
3
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ذخایر آب های داخلی گرگان، گرگان، ایران
سازمان حفاظت محیط زیست ایران، اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران، اداره محیط زیست گلوگاه، گلوگاه، ایران
گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
این مطالعه به منظور بررسی فروانی و پراکنش موجودات ماکروبنتیک به مدت یک سال به صورت ماهیانه از فرورین تا اسفند 1391در رودخانه گرگانرود در 3 ایستگاه شامل ایستگاه 1 (مختصات طول شرقی 42 ̍58˚36عرض شمالی ̍28 ̍00˚54 ) ، ایستگاه2(مختصات طول شرقی 41 ̍58˚36 عرض شمالی ̍27 ̍01˚54) و ایستگاه3 (مختصات طول شرقی 14 ̍59˚36 عرض شمالی 54 ̍02˚54) انجام گردید. برای نمونه برداری از دستگاه گراب ون وین با 3 تکرار استفاده گردید. در منطقه مورد مطالعه 6 راسته متعلق به 9 خانواده شاملLumbriculidae ، Tubificidae،Naididae ،Gammaridae ،Cardidae ،Nereididaae ،Ampharetidae، Chironomidae ،Balanidae شناسایی گردید. بیشترین درصد فراوانی موجودات ماکروبنتوز مربوط به Ampharetidae (28/62%)، Lumbriculidae (24/24%)، Naididae (11/3%)، Chironomidae (10/44%)، Balanidae (10/39%)، Gammaridae (6/14%)، Nereididae (31/91%)، Cardiidae (2/73%) و Tubificidae (2/19%) بود. به طور کلی در مجموع 3 ایستگاه بیش ترین تراکم ماکروبنتوزها مربوط به خانواده Ampharetidae (25410) و کم ترین تراکم مربوط به خانواده Tubificidae (1946) بود.
This study was conducted to investigate abundance and species distributn of macrobenthos in 3 stations in Gorganroad River (S1:36 58 42E, 54 00 28; S2: 36 58 41, 54 01 27; S3:36 59 14, 54 02 54) from March to February 2013. Samples collected using Van ven grab in 3 replicates in each station. In the study area, 6 orders belonging to 9 families were indentified including Naididae, Gammaridae, Cardidae, Nereidae, Neritidae, Ampharetidae, Pyrgulidae, Ostracoda, Foraminifera, Balanidae and Cumaceae. The most abundant taxa were Ampharetidae (28.62%), Lumbriculidae (24.24%), Naididae (11.3%), Chironomidae (10.44%), Balanidae (10.39%), Gammaridae (6.14%), Nereididae (31.91%), Cardiidae (2.73%) and Tubificidae (2.19%). Generally, in all 3 stations the highest and lowest biomass belonged to the Ampharetidae family (25410) and Tubificidae (1946), respectively.
http://www.aejournal.ir/article_82933_4935cad5fe3c72f5c57ab382a243f74c.pdf
ماکروبنتوز
تراکم
رودخانه گرگانرود
جنوب شرق دریای خزر
Macrobenthos
Biomass
Gorganroud
South East Caspian Sea
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
405
412
82973
Animal environment
بررسی اثرات فلز سنگین سرب بر تجمع زیستی و تخریب بافت های هپاتوپانکراس و عضلۀ میگوی رودخانه ای شرقی (Macrobrachium nipponense)
Investigation of effects of lead (Pb) heavy metal on bio-accumulation and necrosis of hepatopancreas and muscle tissues of the oriental river prawn, Macrobrachium nipponense
بهمن پوریونس
bahman.pouryounes@ut.ac.ir
1
کامران رضایی توابع
krtavabe@ut.ac.ir
2
غلامرضا رفیعی
ghrafiee@ut.ac.ir
3
حمید علاف نویریان
navi@guilan.ac.ir
4
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران
این پژوهش با هدف بررسی اثر فلز سنگین سرب بر رفتارهای زیستی، تجمعزیستی و تخریب بافتهای هپاتوپانکراس و عضلۀ میگوی رودخانهای شرقی (Macrobrachium nipponense)انجام گرفت. با توجه به مطالعات انجام شده و دامنة غلظتی ثبت شدة فلز سنگین سرب در رودخانههای منتهی به تالاب انزلی، تحقیق حاضر با چهار تیمار و سه تکرار انجام شد. در این تحقیق، یک تیمار شاهد (فاقد سرب) و سه تیمارِ فلز سنگین سرب با غلظتهای 5، 15 و 25 میلیگرم در لیتر در نظر گرفته شد و اثرات تحت استرسی تیمارها به مدت دو ماه بر میگوی رودخانهای شرقی مورد بررسی قرار گرفت. در طول تحقیق میگوها روزانه دو بار در حد استاندارد و به میزان اشتهاء با پلت غذادهی شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده، در تیمارهای غلظتی سرب رفتارهای تولیدمثلی، پوستاندازی و جفتگیری میگوها متوقف گردید و با افزایش غلظت فلز سنگین سرب در تیمارها، میزان تجمعزیستی سرب در بافتهای هپاتوپانکراس و عضله بهطور معنیداری افزایش یافت (0/05>p). نتایج بافتشناسی نیز نشان داد که با افزایش غلظت فلز سنگین سرب در بافت هپاتوپانکراس باعث ایجاد ضایعات بافتی نظیر افزایش فضای بین سلولی، ایجاد لومنهای غیر عادی، ملانیزه شدن و بازسازی سلولهای هپاتوسیت و دفرمه شدن کلی بافت هپاتوپانکراس میگردد. هم چنین با افزایش غلظت فلز سنگین سرب در تیمارها، در بافت عضله نیز ضایعاتی نظیر موجی شکل شدن میوسینها (رشتههای عضلانی)، بدشکلی رشتههای عضلانی و ادغام رشتههای عضلانی شد. یافتههای این تحقیق نشان داد که فلز سنگین سرب از نظر رفتارهای زیستی، باعث اختلال در فعالیتهای تولیدمثلی، جفتگیری، پوست اندازی و رشد در میگوها شده و در سطح بدن نیز باعث بروز پاسخهای بافتی حاد میگردد که با توجه به آلودگی رودخانههای محل زیست این گونه (تالاب انزلی و رودخانههای منتهی به آن) به فلز سنگین سرب، مدیریت این اکوسیستمهای آبی و جلوگیری از ورود انواع فاضلابهای تصفیه نشده به این رودخانهها بسیار ضروری است.
The main objective of the current study was investigation of effects of lead (Pb) heavy metal on bioaccumulation and necrosis of the hepatopancreas and muscle tissues of the oriental river prawn (Macrobrachium nipponense). According to the past studies and the recorded concentration range of heavy metal in the rivers leading to the Anzali wetland, the present study was carried out with four treatments and three replications. The research was done in four treatments of lead (Pb) heavy metal in concentrations 0 (control), 5, 15 and 25 ppm for two months. During the experiment, the prawns were fed at the standard level and to the amount of appetite twice a day with shrimp standard pellet. According to the results, by increasing concentrations of heavy metal of the treatments, bioaccumulation rate of lead (Pb) heavy metal in mentioned tissues increased significantly (p<0.05). Histological results showed that higher concentrations of heavy metal of the treatments will cause changes in both hepatopancreas and muscle tissues. The findings of this research showed that higher concentrations of lead (Pb) heavy metal will cause tissues responses; so that these responses show in hepatopancreas tissue, as a metabolic and active tissue. According to the above findings, undesirable biological effects of heavy metals on prawns were indicated. This issue increases need for management and importance of preventing entry of pollution sources such as heavy metals to Anzali wetland and its basin rivers.
http://www.aejournal.ir/article_82973_c2f11958ddf36a40f6d1456dc3717d3a.pdf
سرب
میگوی رودخانه ای شرقی (Macrobrachium nipponense)
تجمع زیستی
هپاتوپانکراس
Lead
Oriental river prawn (Macrobrachium nipponense)
bioaccumulation
hepatopancreas
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
413
418
82974
Biology(Animal)
زیستشناسی تولیدمثل میگو خنجری Parapenaeopsis stylifera ( H. Milne Edwards, 1837) در آب های سواحل غربی استان هرمزگان
Reproductive Biology of kiddi shrimp Parapenaeopsis stylifera (H. Milne Edwards, 1837) in western coastal waters of the Hormozgan province
میترا غفوریان
m.ghaforian.325@gmail.com
1
محسن صفائی
msn_safaie@yahoo.com
2
فرشته سراجی
saraji20042000@yahoo.com
3
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی و جوی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
گروه شیلات، پژوهشکده منطقه ای جنگل های حرا، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، صندوق پستی: 3995
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندرعباس، صندوق پستی: 1597- 79145
این مطالعه با هدف بررسی برخی جنبه های تولیدمثلی میگو خنجریParapenaeopsis stylifera در آبهای ساحلی غرب استان هرمزگان انجام شد. نمونهبرداری از صید مشتاهای منطقه خمیر انجام شد و در مجموع 835 میگو شامل462 میگوی ماده و 373 میگوی نر مورد زیستسنجی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که نسبتهایجنسی نر: ماده بهصورت سالانه بهطور معنیداری 1:1 نبود و جمعیت غالب در اکثر ماههای سال مادهها بودند ( با 55/3%). بررسی درصد رسیدگی تخمدان میگوها نشان داد که فراوانی میگوهای نابالغ (مرحله 1 و بهویژه مرحله 2 رسیدگی تخمدان) در تمامی طول سال بسیار چشمگیر بوده و نشاندهنده حضور قابل توجه میگوهای جوان این گونه در منطقه میباشد.همچنین بررسی دقیقتر این گستره نشان داد که اگرچه حضور میگوهای بالغ (مراحل 3 تا 5 رسیدگی) نیز در تمام طول سال مشاهده میشود اما حضور آنها در طی ماههای اسفند تا خردادماه وآبان تا دی ماه چشمگیرتر بوده است. میزان شاخص گنادوسوماتیک (GSI) جنس ماده از اسفند تا اردیبهشت دارای روند صعودی و اوج آن در اردیبهشت ماه مشاهد شد و در فصل تابستان از روند نزولی برخوردار بود. همچنین طول کاراپاس در 50 درصد بلوغ (50%LM) برای میگوهای ماده برابر 18/8 میلیمتر برآورد شد.
This study was designed for understanding reproductive biology of Kiddi shrimpParapenaeopsis styliferain western coastal waters of the Hormozgan province. Sampling was carried out monthly for period 15 months, from October 2015 to December, 2016. A total 835 shrimp included 462 femalesand 373 males were collected monthly by a stop set net. The sex ratio identified that it was not aconstant 1:1 throughout the year, with 53.3 % of shrimp was females. The recorded resolts show that the kiddi shrimps can spawn all year round and have two determine peak of spawning time from March to May and November to December. The gonado-somatic index (GSI) for female shrimps showed that the ascending trend from December to March but a descending trend of this index recorded in summer and maximum value was observed in February.Length at first maturity (LM50) for female was 18.8 mm of carapace length.
http://www.aejournal.ir/article_82974_ef7a30ec665b887ceec382b3643d2782.pdf
میگو خنجری
نسبت جنسی
فصل تخم ریزی
50%LM
شاخص گنادو سوماتیک
خلیج فارس
kiddi shrimp
sex ratio
spawning season
LM50
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
419
426
82975
Disease
بررسی اثر مخمر ساکارومایسیس سروزیه به عنوان محرک سیستم ایمنی در میگوی پا سفید غربی (Litopenaeus vannamei)
The effect of Saccharomyces cerevisiae as an immune stimulant in white leg shrimp (Litopenaeus vannamei)
مینا آهنگرزاده
m.ahangarzadeh@yahoo.com
1
مهرداد محمدی دوست
mmohammadidoust@yahoo.com
2
حسین هوشمند
houshmand_h@yahoo.com
3
محمد افشارنسب
mafsharnasab@yahoo.com
4
سیدرضا سیدمرتضایی
rmortezaei@yahoo.com
5
پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اهواز، ایران
پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اهواز، ایران
پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اهواز، ایران
بخش بهداشت و بیماری های آبزیان، دانشکده علوم تخصصی دامپزشکی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
این تحقیق جهت بررسی فاکتورهای ایمنی و میزان بقای میگوی پاسفید غربی تغذیه شده با مخمر ساکارومایسیس سروزیه در مقایسه با میگوهایی که از مخمر استفاده نکردهاند انجام گردید. در این مطالعه میزان بازماندگی و فاکتورهای ایمنی میگوهای تغذیهشده با مخمر ساکارومیسس سرویزیه در مقایسه با تیمار شاهد مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 300 قطعه میگو با وزن متوسط 30 تا 35 گرم از یک استخر پرورش میگوی چوئبده آبادان انتخاب گردید و پس ازاطمینان از سلامتی، عملیات آداپتاسیون انجام شد. میگوها به 2 گروه (تیمار) 150 قطعهای (شامل 50 قطعه میگو در سه تکرار) شامل یک گروه تغذیه شده با غذای معمولی و یک گروه تغذیه شده با غذای حاوی مخمر تقسیم بندی شدند. سپس تغییرات فاکتورهای ایمنی و میزان بقا در دو گروه محاسبه و بررسی گردیدند. نتایج نشان داد که میزان بقاء نسبی در دو تیمار تفاوت معنی داری نداشتند. ولی فاکتورهای ایمنی (THC,TPP,PO,POD و SOD ) در تیمار تغذیه شده با مخمر نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی داری نشان داد(0/05>P). در بحث کلی به نظر می رسد که مصرف مخمر ساکارومایسیس سروزیه سبب بهبود سیستم ایمنی میگو شده است.
Effects of Saccharomyces cerevisiaeon immune parameters and survival rate of the Litopenaeus vannamei after feeding with S. cerevisiae were evaluated in this study. For this purpose, a total of 300 pieces of shrimp with an average weight of 30 to 35 grams were selected from a pool shrimp Abadan Choebdeh and transferred to the center of Bandar Imam Research Station. After making sure the health adaptation was done. shrimps divided to two groups of 150 pieces (including 50 pieces of shrimp in three replication) including a group fed with food without S. cerevisiae and a group fed with S. cerevisiae. Then changes of immune parameters and survival rate were evaluated. The results showed that the relative survival rate between the two groups showed no significant difference. But Immune Factors (THC, TPP, PO, POD& SOD) in the treatment fed S. cerevisiae (T1) compared to control treatment (T2) showed a significant increase. In conclusion these results suggest that consumption of S. cerevisiae improves the immune system of the shrimp.
http://www.aejournal.ir/article_82975_184a1d91f9e2d5ae55a8d8278074256d.pdf
میگو سفید غربی
مخمر ساکارومایسیس سروزیه
میزان بقا
فاکتورهای ایمنی
White leg shrimp
S. cerevisiae
survival rate
Immunological factors
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
427
434
82997
Ecology
رابطه مراحل زیستی (ناپلیوس، کوپهپودیت و بلوغ) Acartia tonsa با شاخصه های فیزیکوشیمیایی و پلانکتون های غالب سواحل مازندران طی فصل تابستان (یک رویکرد مدلسازی)
Relationship between life stages (nauplius, copepodite and adult) of Acartia tonsa with physicochemical parameters and dominant Planktonic species in Mazandaran Coasts during summer (a modeling approach)
زهرا بابایی
zahara.babaei@gmail.com
1
نعمت محمودی
mahmoudi.nemat@gmail.com
2
جعفر سیف آبادی
jseyfabadi@gmail.com
3
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران، کدپستی: 4641776489
گروه تکثیر و پرورش آبزیان، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران، کد پستی: 4641776489
گروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران، کدپستی: 4641776489
پراکنش مکانی مراحل زیستی Acartia tonsa(ناپلیوس، کوپهپودیت و بلوغ) و رابطه آن با شاخصههای فیزیکوشیمیایی، فیتوپلانکتونها و زئوپلانکتونهای غالب در سواحل مازندران طی فصل تابستان با استفاده از مدلRandom Forest بررسی گردید. نمونهبرداری ماهانه در سال 1391 در امتداد چهار خط عمود بر ساحل (امیرآباد، بابلسر، نوشهر و رامسر) در لایههای مختلف ستون آب در اعماق 5، 10، 20 و 50 متر انجام شد. نتایج نشان داد که متوسط تراکم کل این گونه 1586 عدد در مترمکعب بود. پراکنش مکانی مراحل زیستی این گونه بیانگر روند کاهش تراکم بهترتیب در رامسر، امیرآباد، بابلسر و نوشهر بود. همچنین، با دور شدن از ساحل و با افزایش عمق، تراکم هر کدام از مراحل زیستی A. tonsaکاهش یافت. تحلیل دادهها در محیط R و با استفاده از مدل RF نشاندهنده عملکرد مطلوب این مدل برای شناسایی مهمترین عوامل اثرگذار برای پراکنش مراحل ناپلیوس، کوپهپودیت و بلوغ A. tonsa(با دقت 97 درصد) بود. بر این اساس مشخص شده است که مرحله لاروی A. tonsa رابطه مشهودی با مرحله کوپهپودیت و بلوغ خود، دما، فسفات، کدورت و مرحله لاروی شانهدار M. leidyiداشت. بهعلاوه یک رابطه نزدیکی بین مرحله کوپهپودیت با مراحل ناپلیوس و بلوغ خود، دما، مرحله لاروی شانهدار M. leidyi، نیتریت و کدورت پیدا شد، درحالیکه مرحله بلوغ این گونه نیز رابطه نزدیکی با مرحله کوپهپودیت خود، مرحله لاروی شانهدار M. leidyi، نیتریت، دما، شوری و اکسیژن داشت.
The relationships between life stages (nauplius, copepodite and adult) of Acartia tonsa with physicochemical parameters, and dominant planktonic species were investigated using Random Forest (RF) model along the Mazandaran Coasts during summer. Monthly sampling was conducted in 2012 along four transects (Amirabad, Babolsar, Noshahr and Ramsar) in different water layers at depths of 5, 10, 20 and 50 m. The results showed that the mean density of A. tonsa was1586 ind/m3. The spatial distribution of life stages showed that the density had decreasing trend from Ramsar, Amirabad, Babolsar to Noshahr, respectively. The density of each life stage of A. tonsa was also decreased with increase in depth and distance from the shore. Data evaluation through R-software showed that RF model had a good performance for identifying the most important factors in the distribution of the three life stages of A. tonsa (with accuracy of 97 %). It had been determined that the nauplius stage of A. tonsa had a noticeable relation with its copepodite and adult stages, temperature, phosphate, turbidity and larval stage of M. leidyi. Additionally, a close relationship was found between A. tonsa copepodite stage, and its nauplius and adult stages, temperature, larval stage (cydippid) of M. leidyi, nitrite and turbidity, while the adult stage had close relationship with its copepodite stage and cydippid stage of M. leidyi, nitrites, temperature, salinity and oxygen.
http://www.aejournal.ir/article_82997_6e00637a14065e7642055d6a9535a936.pdf
پراکنش مراحل زیستی Acartia tonsa
ساحل مازندران
دریای خزر
Random forest
مدل ساختار پایه درختی
Life stages of Acartia tonsa
Mazandaran coast
Caspian Sea
Random forest
Tree-based modeling
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
435
444
83080
Biodiversity
تنوع گونهای سنهای آفت (Heteroptera: Pentatomoidea) مزارع گندم ورامین و تغییرات جمعیت سن گندم (Eurygaster integriceps Puton)
Study on the pest Pentatomoidea (Heteroptera) in wheat fields of Varamin and population fluctuation of Eurygaster integriceps Puton
حسن قهاری
hghahari@yahoo.com
1
گروه گیاهپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری، ایران
تنوع گونهای سنهای دو خانواده Pentatomidae و Scutelleridae در مزارع گندم مناطق مختلف ورامین طی سالهای 1392 و 1393 مورد بررسی قرار گرفت و در مجموع 9 گونه سن جمعآوری گردیدند. سنهای جمعآوری شده در این پژوهش عبارتند از: Eurygaster integriceps (Puton, 1881)، Odontotarsus impictus Jakovlev, 1886 وAncyrosoma leucogrammes (Gmelin, 1789) از خانواده Scutelleridae،Graphosoma (Graphosoma) lineatum lineatum (Linnaeus, 1758)، Aelia acuminata (Linnaeus, 1758)، Aelia melanota Fieber, 1886، Eurydema (Eurydema) ornata (Linnaeus, 1758)، Eurydema putoni (Jakovlev, 1877)وDolycoris baccarum (Linnaeus, 1758) از خانواده Pentatomidae. نمونهبرداریهایی بهمنظور تعیین زمان ظهور سن مادر و نیز مطالعه تغییرات جمعیت مراحل مختلف زیستی سن گندم در پنج منطقه ورامین شامل قرچک، عسگرآباد، دهماسین، جوادآباد و پیشوا انجام گرفت. نتایج نمونهبرداریها در مناطق مختلف نشان داد که زمان ظهور سن مادر در تمام مناطق مزبور از اواخر اسفند تا اوایل فروردین میباشد و زمان اوج آن در اغلب مناطق از اواخر فروردین تا اوایل اردیبهشت است. براساس دستاوردهای این پژوهش که شامل تعیین زمان ظهور و اوج تراکم جمعیت سن گندم در منطقه ورامین میباشد، ضمن حمایت از دشمنان طبیعی، زمان مناسب جهت رهاسازی پارازیتوئیدهای پرورش یافته و یا استفاده از سایر عوامل کنترل مانند آفتکشهای کم خطر در قالب مدیریت تلفیقی آفت فراهم میگردد.
Species diversity of two heteropteran families, Pentatomidae and Scutelleridae was studied in wheat fields of Varamin (Tehran province) during 2013 and 2014. In total, nine species were collected: Eurygaster integriceps (Puton, 1881), Odontotarsus impictus Jakovlev, 1886, Ancyrosoma leucogrammes (Gmelin, 1789) (Scutelleridae), Graphosoma (Graphosoma) lineatum lineatum (Linnaeus, 1758), Aelia acuminata (Linnaeus, 1758),Aelia melanota Fieber, 1886, Eurydema (Eurydema) ornata (Linnaeus, 1758), Eurydema putoni (Jakovlev, 1877) and Dolycoris baccarum (Linnaeus, 1758) (Pentatomidae). Several samplings were done in order to determining of appearance date of sunn pest (E. integriceps) and population fluctuation of different life stages. All the samplings were done in five different areas of Varamin and vicinity including, Gharchak, Asgar-Abad, Dehmacin, Javad-Abad and Pishva. The results indicated that appearance date of sunn pest is middle of March and the peak of population density was obtained at the middle of April. Upon the results of this investigation, conservation of natural enemies, releasing of reared egg parasitoids in optimum date and application of different control methods as biological and chemical under IPM system can be established in the region.
http://www.aejournal.ir/article_83080_afd97c958015a81131f96ff69e0365dc.pdf
سن گندم
تغییرات جمعیت
ورامین
Pentatomidae
Scutelleridae
Population fluctuation
Pentatomidae
Scutelleridae
Sunn pest
Varamin
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
445
450
83092
Nutrition
بررسی روند رشد صدفچه مروارید ساز زنی (Pteria penguin) با ریزجلبک های ( Pavlova lutheri) و (Chaetoceros muelleri)
Investigation of the pearl oyster spat ( Pteria penguin) growth process with microalgae (Pavlova lutheri) and (Chaetoceros muelleri)
پگاه غلامی
mina93732@gmail.com
1
علیرضا سالارزاده
reza1375bandar@yahoo.com
2
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران. صندوق پستی: 1311-79159
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران. صندوق پستی: 1311-79159
روند رشد صدفچه مروارید ساز زنی (Pteria penguin) در شرایط آزمایشگاه با استفاده از ریزجلبکهای (Pavlova lutheri) و (Chaetoceros muelleri) کشت داده شده با محیط کشت گیلارد f/2 بهمدت 30 روز مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه 4 تیمار آزمایشی و یک تیمار شاهد بهصورت مجزا و ترکیبی از ریز جلبکهای پاولوا و کتوسروس هرکدام با سه تکرار با تراکم 10 عدد صدفچه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین طول پشتی شکمی صدفچهها در تیمارهای مختلف اختلاف معنیدار وجود ندارد (0/05<P)، امّا تیمار 5 تقریباً طول پشتی شکمی بیشتری را موجب شده است. از نظر طول پاشنه اختلاف معنیدار بین تیمارها مشاهده شده (0/05>P) و تیمار 1 بهترین وضعیت را نشان داد، هرچند این تیمار با تیمار 2 اختلاف معنیدار نداشتند. از دیدگاه ضخامت صدفچه ها اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده نگردید (0/05<P). از نظر وزن بین تیمارها اختلاف معنیدار مشاهده شد (P<0/05) و تیمار 1 بیشترین وزن را تولید نمود. درصد بقاء نیز در تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری را نشان داد (0/05>P) و تیمار شماره 1 بیشترین بقاء را بهخود اختصاص داده، هرچند بین این تیمار و تیمار شماره 2 اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. در مجموع تیمار شماره 1 بهترین تیمار بوده ولی با توجه به نداشتن اختلاف معنیدار با تیمار شماره 2، میتوان تیمار مذکور را نیز مناسب رشد صدفچه مروارید ساز زنی دانست.
The growth process of pearl oyster spat ( Pteria penguin) was studied under laboratory conditions using Pavlova lutheri and Chaetoceros muelleri cultured with Gillard's F/2 media for 30 days. In this study, four experimental treatments and one control treatment separately and a combination of Pavlova lutheri and Chaetoceros muelleri each with three replications with 10 spat densities were investigated. Results showed that there was no significant difference between treatments in terms of dorso ventral length (P> 0.05), but treatment 5 caused almost the whole total length. Regarding the height of the heel, there was a significant difference between the treatments observed (P <0.05) and treatment 1 with the best condition, although there was no significant difference between treatment with treatment 2. From the viewpoint of thickness, there was no significant difference between treatments (P> 0.05). But there was a significant difference between treatments (P <0.05) and treatment 1 produced the highest weight. Survival percent also showed a significant difference in different treatments (P <0.05), and the treatment group 1 had the highest survival, although there was no significant difference between treatment and treatment number 2. As a general conclusion, treatment number 1 was the best treatment, but considering the absence of significant difference with treatment number 2, this treatment can be suitable for the growth of Pteria penguin.
http://www.aejournal.ir/article_83092_3f34c5f392403c3d4ea198142cefe840.pdf
رشد
ریزجلبک
Pteria penguin
Pavlova lutheri
Chaetoceros mulleri
growth
Microalgae
Pteria penguin
Pavlova lutheri
Chaetoceros muelleri
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
451
456
83220
Ecology
بررسی پراکنش زمانی مکانی اویستر صخره ای Saccostrea cucullata در سواحل خلیج فارس
Temporal and spatial distribution of rock oyster Saccostrea cucullata in the Persian Gulf
روح الله زارع
rzare59@gmail.com
1
احسان کامرانی
eza47@yahoo.com
2
علی نصرالهی
a_nasrolahi@sbu.ac.ir
3
راجر من
rmann@vims.edu
4
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی و جوی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 3995
گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی و جوی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 3995
گروه زیست شناسی و زیست فناوری دریا و آبزیان، دانشکده علوم و فناوری های زیستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. صندوق پستی: 1983969411
Department of Fisheries Science, Virginia Institute of Marine Science, College of William and Mary, Virginia, USA, 23062
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به پراکنش زمانی و مکانی اویستر صخرهای یا خوراکی، Saccostrea cucullataدر امتداد خط ساحلی خلیج فارس از استان هرمزگان تا استان خوزستان انجام شد. نمونه ها با استفاده از پرتاب تصادفی کودرات با اندازه 25/. مترمربع و در منطقه بین جزر و مدی از زمستان 1394 تا پاییز 1395 جمع آوری شدند. براساس نتایج، بیش ترین مقدار طول اویسترها در جزیره هرمز و 55/42 میلی متر به دست آمد. بدین صورت که در فصل بهار، تابستان و زمستان، کم ترین مقدار طول و عرض در بندر عامری و کم ترین مقدار وزن خشک و تر در بندرعباس ثبت شد. در فصل پاییز ایستگاه بندرعباس کم ترین مقادیر اندازهگیری شده برای وزن خشک پوسته، وزن تر کل، طول و عرض نمونههای مورد مطالعه را به خود اختصاص داد. نتایج بررسی رابطه بین شاخصهای محیطی اندازهگیری شده با وزن خشک پوسته، وزن تر کل، طول و عرض نمونهها نشان داد که تنها طول و وزن تر با شوری و دما رابطه معنیدار دارند. با این وجود در نگاه کلی رابطه عکس ولی قوی بین شوری با طول و عرض نمونهها براساس آنالیز CCA مشاهده شد. هم چنین دما نیز رابطه عکس قوی با طول و عرض و ضعیف تری با وزن خشک و وزن تر نشان داد. با توجه به فراوانی قابل توجه جمعیت های اویستر در برخی از مناطق خلیج فارس، اهمیت بیش تر این موجودات مشخص گردیده و لزوم مدیریت منابع آن ها و حتی امکان سنجی پرورش آن ها را آشکار می سازد.
This study aimed to investigate spatial and temporal distribution of rock oyster Saccostrea cucullata along the Persian Gulf coastlines from Hormozgan to Khuzestan Province. Sampling was performed by a 0.25 m2 quadrat through coastlines from winter 2015 to autumn 2016. According to the results, maximum value of oyster length was 55.42 mm in Hormoz Island. Minimum values of length and weight in spring, summer and winter was occurred in the Ameri harbor while minimum value of wet and dry weight registered for Bandar Abbas harbor. In addition, Bandar Abbas harbor experienced minimum values of dry weight, wet weight length and width of all samples in the autumn. Results of environmental factors analysis revealed that there was a strong relationship between wet and dry weight with salinity and temperature. Generally, salinity showed strong relationship with length and width of samples while temperature showed less strong than salinity in the CCA analysis. According to high frequency of oyster populations in some areas of the Persian Gulf and due to importance of these animals, regarding to management programs and oyster culture in future should be considered.
http://www.aejournal.ir/article_83220_c4dada7514fe1c3bf32e3cc6892a1245.pdf
اویستر صخره ای
پراکنش
خلیج فارس
CCA
Rock oyster
Distribution
Persian Gulf
CCA
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
457
462
83233
Biodiversity
بررسی نقش عوامل محیطی بر اجتماعات شکم پایان خلیج گواتر- استان سیستان و بلوچستان
Role of Environmental Factors on Gastropod Assemblages at Govater Bay- Sistan and Baluchestan Province
سعیده مرادی شهربابک
saeideh.moradi@yahoo.com
1
ملیحه عرفانی
maliheerfani@uoz.ac.ir
2
افشین دانه کار
afdanehkar@gmail.com
3
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
شکمپایان نقش بومشناختی مهمی در شبکه غذایی جنگلهای مانگرو ایفا میکنند. این مطالعه با هدف بررسی اجتماعات شکمپایان در فصول، مناطق مختلف جزر و مدی و فواصل مختلف از اسکله ماهیگیری در خلیج گواتر- استان سیستان و بلوچستان انجام شد. نمونهبرداری از شکمپایان در قالب سه ترانسکت که عمود بر خط ساحلی بهداخل جنگلهای مانگرو کشیده شده با سه تکرار در منطقه مجاور آب، بینابینی و مجاورخشکی انجام شد. از آزمون آماری ANOSIM یکطرفه جهت تفکیک مناطق مختلف جزر و مدی، فصول و فاصله از اسکله صیادی استفاده شد. آزمون SIMPER نیز جهت تشخیص اینکه کدام گونهها بیشتر در شباهت و یا عدم شباهت اجتماعات شکمپایان در مناطق و یا فصول مختلف مشارکت داشتهاند، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج آزمون ANOSIM نشان داد که اجتماعات شکمپایان بین مناطق مختلف جزر و مدی اختلاف معنیداری (0/01>p) دارند و اجتماعات شکمپایان در منطقه مجاور آب متفاوت از منطقه بینابینی و مجاور خشکی است. این آزمون هیچ اختلاف معنیداری را بین چهار فصل و در فواصل متفاوت از اسکله صیادی نشان نداد، بنابراین میتوان گفت در این منطقه فصل تاثیری در اجتماعات شکمپایان ندارد و دخالت کم در اسکله صیادی موجب تغییری جوامع شکمپایان نشده است. نتایج آزمون SIMPER نشان داد که گونههای Asseminea sp1 وAsseminea sp2 بهترتیب با متوسط عدم تشابه 19/13 و 09/13 درصد از 53/62 متوسط عدم تشابه کل، بیشترین نقش را در تفکیک دو منطقه جزر و مدی از نظر اجتماعات شکمپایان داشتهاند.
Gastropods have an important role in mangrove forest food web. This study was performed with the aim of studying the gastropod assemblages in different seasons, tidal regions and distance from fishery harbor at Govater Bay- Sistan and Baluchestan Province. Gastropods sampling was done in three transects perpendicular to shore line extended to mangrove forests in three repetitions at the water adjacent, middle and land adjacent points. Separating different intertidal regions, seasons and distance to fishing harbor was done by the one- way ANOSIM. The SIMPER test was also done to define in which what species had more participation in similarity or dissimilarity of gastropod assemblages in different regions or seasons. The ANOSIM results showed that gastropod assemblage in different intertidal zones had significant difference (P<0.01). Gastropod assemblages in the water adjacent points were different than land adjacent and middle points. This analysis didn’t show any significant different between seasons and different distances from fishing harbor; therefore, it can be interpreted that in this region season doesn’t effect on gastropod assemblages and low human interference in fishing harbor effluent hasn’t changed gastropod assemblages. The SIMPER result show that Asseminea sp1 and Asseminea sp2 had more role in sepration of two intertidal regions regarding to gastropod assemblages respectively with the average of 13.19 percent and 13.09 percent dissimilarity from 62.53 percent of the mean total dissimilarity.
http://www.aejournal.ir/article_83233_26fdcde0152a9253568088d7a9c1423b.pdf
اجتماعات زیستی
شکمپایان
جنگلهای مانگرو
خلیج گواتر
استان سیستان و بلوچستان
Biotic assemblages
Gastropods
Mangrove forests
Govater Bay
Sistan and Baluchestan province
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
463
470
84167
Nutrition
تاثیر استفاده از ماکرو جلبک قرمز (.Gracillaria sp) بر رشد و بازماندگی کرم پرتار (Perinereis nuntia) به عنوان غذای زنده مولدین میگوی سفید غربی (Penaeus vannamei)
Effect of red macro algae (Gracillaria sp.) on growth and survival of polychaete worms (Perinereis nuntia), as live food for white shrimp broodstock (Penaeus vannamei)
ثمانه اصغری
samaneh1355@yahoo.com
1
علیرضا سالارزاده
reza1375bandar@yahoo.com
2
کیومرث روحانی
roohani2001@yahoo.com
3
مازیار یحیوی
maziaryahyavi@yahoo.com
4
فلورا محمدی زاده
fmohammadi@gmail.com
5
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 1311-79159
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 1311-79159
سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 1597- 79145
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 1311-79159
گروه شیلات، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران، صندوق پستی: 1311-79159
با توجه به ارزش غذایی مناسب و برابری نسبی ارزش غذایی کرم های پر تار (Perinereis nuntia) با نیازهای اولیه انواع آبزیان از جمله مولدین میگو، دستیابی به تکنیک زیستی تکثیر و پرورش اقتصادی این گونه از اهداف مهم محسوب می گردد. به این منظور، استفاده از جیرههای غذایی که بیش ترین رشد و کم ترین تلفات را در فرآیند پرورش داشته باشند حائز اهمیت میباشد. در مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر ایتمهای مختلف غذایی بر روی میزان رشد و بازماندگی کرم پر تار(Perinereis nuntia)، سه تیمار تغذیه ای شامل غذای کنسانتره تجارتی، جلبک ماکروسکوپی سبز (.Entermorpha sp) و قرمز (.Gracillaria sp) به مدت دو ماه جهت تغذیه کرم ها استفاده گردید. پس از پایان دوره آزمایش، کرم ها برای بررسی میزان رشد و بازماندگی، مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین وزن نهایی، نرخ ویژه رشد و بازماندگی کرم ها در بین تیمارهای غذایی مختلف دارای اختلاف معنی داری بوده است (0/05 >p). بیشینه میزان موارد مذکور به ترتیب با مقدار (0/005±1/980 گرم)، (0/02 ± 1/44) و (2/3 ± 84 %) در میان تیمارهای مختلف مرتبط با تیمار جلبک قرمز بوده است. با توجه به نتایج مربوط به میزان رشد و بازماندگی P. nuntia در تغذیه با جلبک های قرمز (.Gracillaria sp)، لذا پیشنهاد می گردد کشت توام جلبک ها با کرم های پرتار به عنوان یک روش پرورش کرم های مزبور انجام گردد.
With regard to the nutritional value and the relative equity value of proper food of polychaete Perinereis nuntia in diet of types of aquatic requirements such as shrimp broodstock, achieving its breeding and culture bio technique is an important goal in shrimp industry. For this purpose, usage of diets inducing the highest growth and the lowest mortality is of importance. In this study for the purpose of effect of different dietary treatments on the growth and survival of polychaete worms (Perinereis nuntia), three nutritional treatments included concentrate food, green macro algae (Entermorpha sp.) and red macro algae (Gracillaria sp.) were used to feed the worms for two months. After the trial, the worms were tested for the growth rate and survival. Results showed that the average final weight, specific growth rate (SGR) and survival were significantly different among different treatments (p < 0.05). The maximum amount of above cases were (1.980 ± 0.005 g), (1.44 ± 0.02) and (84± 2.3 %) respectively that have been associated with red algae treatment. Regarding the results of the growth rate and survival rate of P. nuntia fed on red algae (Gracillaria sp.), it is recommended to use of co-culture algae with polychaete worms in raring Perinereis nuntia polychaete.
http://www.aejournal.ir/article_84167_8c389559fd75b4c811a0650c0180d2e7.pdf
Perinereis nuntia
بازماندگی
ماکرو جلبک قرمز (.Gracillaria sp)
کرم های پرتار
Perinereis nuntia
survival
Red macro algae (Gracillaria sp.)
Polychaete worms
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
471
476
84222
Other
مقایسه ویژگی ضداکسیدانی بافت تر و خشک خیار دریایی Holothuria leucospilota
Comparison of antioxidant capacity of dry and wet sea cucumber Holothuria leucospilota tissue
احمد شادی
shadi@pgu.ac.ir
1
خانمناز عبادی
khanomnaz.ebadi@gmail.com
2
گروه زیست فناوری دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
گروه زیست فناوری دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران
ویژگی های ضداکسیدانی و آنالیز تقریبی ارزش غذایی خیار دریایی Holothuria leucospilota مورد ارزیابی قرار گرفت. بافت دیواره بدن و اندام های احشایی به صورت جداگانه، و به دو شکل تازه و خشک شده (آبدهی شده) بررسی شدند. سنجش پروتئین، چربی، رطوبت، خاکستر و کربوهیدرات از دیواره بدن به تنهایی و کل بدن انجام شد. عصارههای آبی، اتانولی و متانولی نمونه های دیواره بدن و اندام های داخلی از بافت های تازه و خشک شده (آبدهی شده) توسط آزمون پراکسیداسیون لیپیدی مالون دی آلدهید و فنول کل مقایسه شدند. نتایج نشان داد پس از خشک کردن و آبدهی دوباره، رطوبت نمونه ها کاهش معنی داری یافت (0/05>p) و نسبت پروتئین و چربی در نمونه ها افزایش داشت. نتایج ارزیابی به روش مالون دی آلدئید (MDA) نشان داد اندام های داخلی دارای ویژگی ضداکسیدانی بیش تری نسبت به دیواره بدن خیارهای دریایی هستند. بیش ترین میزان مالون دی آلدهید (کم ترین خاصیت ضداکسیدانی) در عصاره اتانولی بافت دیواره تازه با مقدار 0/2±1/01 میکرومول در میلی گرم وزن خشک و کم ترین میزان آن (بیش ترین خاصیت ضداکسیدانی) در عصاره آبی اندام های داخلی خشک با مقدار 0/03±0/43 میکرومول در میلی گرم وزن خشک مشاهده شد. هم چنین بیش ترین میزان محتوای فنلی در عصاره متانولی بافت دیواره تازه (0/01±1/17 معادل میلی گرم گالیک اسید درگرم وزن خشک) و کم ترین مقدار فنول کل در عصاره اتانولی اندام های داخلی تازه اندازه گیری شد (0/02±0/26 معادل میلی گرم گالیک اسید در گرم وزن خشک). تفاوت نتایج ضداکسیدانی مالون دی آلدئید و فنول کل نشان دهنده این است که منشا ویژگی ضداکسیدانی خیار دریایی بررسی شده به اجزای دیگری به جز ترکیبات فنولی بستگی دارد. ترکیبات زیست فعال ضداکسیدانی خیار دریایی H. leucospilota، می تواند به عنوان پیش ماده داروهای جدید مورد کاوش قرار گیرد.
Antioxidant activity as well as proximate analysis of sea cucumber Holothuria leucospilota was assessed. Samples were captured from Bostaneh coast, Hormozgan province. Body walls with/without internal organs were evaluated in fresh and rehydrated forms. Total protein, lipids, moisture, carbohydrate and ash were examined. In order to evaluate antioxidant activity, mathanolic, ethanolic and aqueous extraction as performed from body wall and internal organs in fresh and rehydrated tissues using malondialdehyde lipid peroxidation and total phenols methods. The results revealed that the moisture of samples was significantly (p<0.05) decreased after rehydration and the protein and lipid ratios were increased in samples. The results of malondialdehyde analysis showed that internal organs (gonads, respiration tree, cuvierian organ) exhibit more antioxidant activity. The highest malondialdehyde (the lowest antioxidant activity) was measured in ethanolic extracts (1.01±0.2µmol/mg of dry weight), and the lowest malondialdehyde (highest antioxidant activity) was measured in wet internal organs (0.43±0.03µmol/mg of dry weight). Highest total phenol was measured in methanolic extracts of wet body wall (1.17±0.01 mg gallic acid equivalent per gram of sample in dry weight) and lowest total phenol was measured in ethanolic extracts of wet internal body extract (0.26±0. mg gallic acid equivalent per gram of sample in dry weight). The difference in results of antioxidant test and total phenol assay revealed that antioxidant properties of sea cucumber were originated from other components rather than phenolic compounds. Bioactive antioxidant compounds observed especially in the internal organs of sea cucumber H. leucospilota might be further screened as pharmaceutical precursors.
http://www.aejournal.ir/article_84222_60bae67612a9c88ce6b9efc4116d28c1.pdf
فراورده های طبیعی دریا
خارپوستان
داروخوراک
خلیج فارس
Marine natural products
Echinodermata
Nutraceuticals
Persian Gulf
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
477
482
84278
Disease
ارزیابی بیان ژن های Caspase-1 و Interleukin-1β دخیل در کمپلکس اینفلامازوم بیماران دیالیزی مبتلا به گلومرولونفریت
Evaluation of the gene expression of IL-1β and Casp-1 related to inflammation process in glomerulonephritis patients
فرشید اروجی
farshid_oruji@yahoo.com
1
فهیمه باغبانی آرانی
baghbani.f@gmail.com
2
معصومه مهدوی اورتاکند
masumehmahdavi@gmail.com
3
گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گلومرولونفریت یک بیماری التهابی است که در آن تخریب گلومرولها و در نتیجه نارسایی کلیه مشاهده می گردد. یکی از اجزاء درون سلولی که فرآیند التهاب را شکل میدهد کمپلکس اینفلامازوم است که از مهم ترین ارکان سیستم ایمنی ذاتی در ایجاد التهاب میباشد. کمپلکس اینفلامازوم به دنبال شناسایی سیگنال های پاتوژنیک تحریک شده و اینترلوکین های التهابی را فعال میکند. با توجه به نقش ژنهای Caspase-1 و Interleukin-1β درتنظیم اینفلامازوم و ایجاد التهاب، بررسی میزان بیان این دو ژن در بیماران مبتلا به گلومرولونفریت، می تواند در تعیین نقش اینفلامازومها در بیماری گلومرولونفریت مفید باشد.به همین منظور، در این مطالعه 28 نمونه بیمار مبتلا به گلومرولونفریت و 28 فرد سالم بررسی شدند. پس از خونگیری از افراد، سلولهای تکهستهای خون محیطی(PBMC) جدا شده واستخراج RNA انجام شد. پس از سنتز cDNA آنالیز کمّی بیان ژن با روش Real Time PCR برای ژن های IL-1β و Casp-1 صورت پذیرفت. نتایج نشان دادبیان ژنهای IL-1βو Casp-1در سلولهای تکهستهای خون محیطی بیماران مبتلا به گلومرولونفریت دیالیزی نسبت به نمونههای کنترل متفاوت می باشد به طوری که به ترتیب بیان ژنهای Casp-1 و IL-1βدر نمونه های بیمار 1/88 (0/01>p) و 1/56(0/052 =p) برابر نمونه های کنترل میباشد که این تفاوت در مورد ژن Casp-1 معنی دار میباشد. با توجه به نتایج و نقش ژنهای IL-1βو Casp-1 در مسیر فعالسازی کمپلکس اینفالامازوم از یک طرف و افزایش بیان معنی دار این ژن ها در بیماران گلومرولونفریت در طرف دیگر، میتوان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد بروز گلومرولونفریت از مسیر سیگنالینگ فعالسازی کمپلکس اینفالامازوم می باشد.
Glomerulonephritis is an inflammatory disease in which glomerular is damaged, as a result the renal failure is observed. Inflammasome complex made of some intracellular components that can be affected inflammation process. This complex is one of the most important components of the innate immune system. Inflammasome complex is stimulated after detecting pathogenic signals and causes activation of inflammatory interleukins. Based on, the role of Caspase-1 and Interleukin-1β in regulation of inflammation, investigating the gene expression of them in glomerulonephritis patients can be useful in determining the role of Inflammasome in glomerulonephritis. For this purpose, in this study, 28 samples of patients with glomerulonephritis and 28 healthy subjects were examined. After blood sampling from individuals, the total RNA was extracted from peripheral blood mononuclear cells (PBMCs), and after synthesizing cDNA; the caspase-1 and IL-1β genes were analyzed by quantitative analysis with Real Time PCR. The results showed that the expression of IL-1β and Casp-1 genes in the peripheral blood mononuclear cells of patients with glomerulonephritis is different from control samples. The expression of Casp-1 and IL-1β genes in patients are 1.88 (P <0.01) and 1.56 (P = 0.052), respectively. So, in the Caspase-1 gene this difference in expression is significant. Considering the importance of IL-1β and Casp-1 genes in the pathway of activation of the Inflammasome complex and due to the increased expression of these two genes in glomerulonephritis patients, it can be concluded that probably glomerulonephritis cause by the activation of the Inflammasome complex.
http://www.aejournal.ir/article_84278_784d1884ecd2035199a483b6f758b3e1.pdf
گلومرولونفریت
کمپلکس اینفلامازوم
Caspase-1
Interleukin-1β
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
483
488
84438
Biology(Animal)
ارزیابی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و پتانسیل تشکیل بیوفیلم در سویه های بالینی سودوموناس آئروژینوزا
Evaluation of antibiotic resistance profile and biofilm forming potential of Pseudomonas aeruginosa clinical isolates
عطیه رفویی
rofooie.a@gmail.com
1
شهره زارع کاریزی
shohrehzare@yahoo.com
2
سحر هنرمند
sahar_hj2@yahoo.com
3
گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم زیستی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
سودوموناس آئروژینوزا یکی از دلایل اصلی عفونتهای کسب شده از بیمارستان و اجتماع است و این به دلیل صفات ژنتیکی سودوموناس میباشد. اکنون به دلیل استفاده بیرویه از آنتی بیوتیکها مقاومت چند دارویی یکی از مشکلات جهانی شده است .مقاومت به دلیل ترکیبی از فاکتورهای مختلف مانندژن های مقاومت، پمپ های افلاکس و بیوفیلم میباشد. بیوفیلم باعث جلوگیری از نفوذ موثرآنتی بیوتیک ها می شود که شانس مقاومت آنتی بیوتیکی را بالا می برد. در مطالعه حاضر۶۰ سویه بالینی سودوموناس آئروژینوزا ازبیماران بستری در بیمارستان سینا گرفته شد. سویه ها به روشهای استاندارد شناسایی شدند. تست حساسیت میکروبی به روش دیسک فیوژن براساس استاندارد کربی بائر انجام شد. پتانسیل تشکیل بیوفیلم سویه ها براساس روش میکروتیترپلیت ارزیابی شد. در نهایت ارتباط بین تشکیل بیوفیلم و مقاومت آنتی بیوتیکی از طریق آزمون مربع کایبا استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 بررسی گردید. سویه های سودوموناس آئروژینوزا در این مطالعه به اکثر آنتیبیوتیکها مقاوم بودند. آنالیز کمی بیو فیلم نشان داد که اکثر سویه ها بیوفیلم قوی ایجاد می کردند. تولید بیوفیلم قوی در سویه هایی که مقاومت چند دارویی داشتند به طور معنی داری بالاتر بود (0/042=p) مطالعه حاضر نشان داد که مقاومت چنددارویی با تشکیل بیوفیلم در نمونههای سودوموناس آئروژینوزا ارتباط دارد. شیوع بالای تولیدکنندههای بیوفیلم قوی و مقاومت چند دارویی در سودوموناس آئروژینوزا نشان می دهد که برنامه های پیشگیری برای جلوگیری از عفونت در بیماران در معرض خطر باید مدنظر قرار گیرد.
Pseudomonas aeruginosa is one of the leading causes of hospital-acquired as well as community-acquired infections due to significant changes in microbial genetic ecology; as a result of indiscriminate use of antibiotics, the spread of multidrug resistance (MDR) is now a global problem. Its general resistance is due to a combination of factors for examples resistance genes, efflux poumps and Biofilm. The biofilms also prevent effective penetration of the antibiotics, which increasethe chances of antibiotic resistance. In the present study sixty clinical isolates of Pseudomonas aeruginosaobtained from Sina hospital. They were identified by routine standards and operative procedures; antimicrobial susceptibility testing was done using Kirby-Bauer disc diffusion method. The biofilm forming potential of these isolates was also evaluated using microtitre assay. Finally, a relationship between biofilm formation and antibiotic resistance was also examined. The isolates of Pseudomonas aeruginosa tested were found resistant to most of the antibiotics tested. Qualitative biofilm analysis revealed that most of the isolates exhibited strong biofilm production. The strong biofilm production was significantly higher in isolates that were multi-drug resistant (p =0.042). Our study indicates that multi-drug resistant, biofilm forming Pseudomonas aeruginosa isolates are correlated. The high prevalence of biofilm producers and multiresistant P. aeruginosa isolates indicates that prevention programs need to be implemented to avoid infection in highly susceptible patients.
http://www.aejournal.ir/article_84438_99317d49d240182354aff228c3fed3bc.pdf
مقاومت دارویی
تست حساسیت آنتی بیوتیکی
تشکیل بیوفیلم
سودوموناس آئروژینوزا
Multidrug-resistant؛ Antibiotic Susceptibility Testing؛ biofilm formation
Pseudomonas aeruginosa
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
489
494
84927
Ecology
شناسایی، تراکم و برآورد زیتوده جلبکهای دوتاژهای (Dinoflagella) در حوضه آبریز رودخانههای مهم شیلاتی شمال کشور
The survey of diversity, distribution and abundance of Dinoflagella in the major estuaries of north of IRAN
فاطمه سادات تهامی
farnaztahamy@gmail.com
1
حمید رمضانی
hamid_ramzani@yahoo.com
2
مهدی نادری
naderi_j@yahoo.com
3
پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، فرح آباد، صندوق پستی: 961
پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، فرح آباد، صندوق پستی: 961
پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، فرح آباد، صندوق پستی: 961
این تحقیق در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال 1390، در 40 ایستگاه مطالعاتی از 8 نیمخط بین آستارا تا مرز حسنقلی صورت گرفت. نیمخطها در آستارا، بند رانزلی، سفیدرود، تنکابن، نوشهر، بابلسر، امیرآباد، بندر ترکمن و در حوضه جنوبی دریای خزر قرار دارند. در هر نیمخط 5 ایستگاه در اعماق 5 متر، 10 متر، 20 متر، 50 متر و 100 متر تعیین شد که نمونهبرداری فصلی از عمق صفر (سطح)، 10 متر، 20 متر، 50 متر و 100 متر توسط روتنر انجام گرفت. در مجموع 24 گونه از جلبکهای دوتاژهای (Dinoflagella) شناسایی گردید. حداکثر تراکم شاخه جلبکی فوق 17/14±28/27 در مترمکعب ×106 و حداکثر زیتوده 336±349 میلیگرم در مترمکعب مشاهده شد. بیشترین تنوع گونهای جلبکهای دوتاژهای در فصل زمستان (17 گونه) بوده است که گونههای Exuviaella cordata، Goniaulax polyedra، Peridinium achromaticum، Peridinium latum، Prorocentrum praximum و Prorocentrum scutllum در تمامی فصول مشاهده شدند. جلبکهای دوتاژهای با میانگین تراکم 17/14±28/27 (تعداد در مترمکعب ×106) و میانگین برآورد زیتوده سالانه 336±349 (میلیگرم در مترمکعب) حدودا 9% تراکم و 4% زیتوده کل پلانکتونی این منطقه را تشکیل میداد. در این مطالعه تنوع، درصد تراکم و زیتوده جلبکهای دوتاژهایتغییرات معنیداری (0/05>p) داشته است. تغییرات ادامهدار گیاهان میکروسکوپی ازجمله جلبکهای دوتاژهای میتواند بر الگوى مهاجرت ماهیان، آهنگ رشد، میزان مرگ ومیر آن ها والبته بر تراکم گازهاى حیاتى در اتمسفر تاثیر داشته باشد.
This study done in the Spring, Summer, Autumn and Winter, at 40 study sites from 8 transect between Astara to border of Hasangholipour. Transect are in Astara, Bandar Anzali, Sefidrood, Tonekabon, Noshahr, Babolsar, Amirabad, Bandar Turkman and the SouthCoast of the Caspian Sea. In each transect, 5 stations at depths of 5 m, 10 m, 20 m, 50 m and 100 m were determined to sample a chapter of depth zero (level) and 10 m, 20 m, 50 m and 100 m by Rutner was performed. A total of 24 species were identified from the phylum Dinoflagella. The maximum density Dinoflagella (28.17 ± 27.14 per cubic meter × 106) and maximum biomass 349 ± 336 mg per cubic meter, respectively. Most species diversity Dinoflagella phylum in winter (17 species) has been that species Exuviaella cordata، Goniaulax polyedra، Peridinium achromaticum، Peridinium latum، Prorocentrum praximum و Prorocentrum scutllum were observed in all seasons. Phylum Dinoflagella with an average density of 28/17 ± 27/14 (the number of cubic meters × 106) and the average biomass annually 349 ± 336 (milligrams per cubic meter) of approximately 9% density and 4% biomass phytoplankton of area in the country.The diversity, the density and biomass Dinoflagella have been significant changes (p<0.05).Ongoing changes in microscopic plants including Dinoflagella can effect on fish migration patterns, their growth rate, mortality rate and of course the critical gas concentrations in the atmosphere.
http://www.aejournal.ir/article_84927_5d3d5676702ca18b54312544ecb94e41.pdf
جلبکهای دوتاژهای
تنوع
تراکم
زی توده
رودخانههای مهم شیلاتی
Dinoflagella
Diversity
Abundance
Biomass
Major estuaries
per
شرکت مهندسین مشاور شیل آمایش
فصلنامه محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1396
2018-09-23
10
3
495
502
85032
Animal environment
پهنهبندی احتمال خشک شدن جنگلهای استان لرستان با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک
The Zoning of Lorestan Province’s forests decline risk using logistic regression model
امید قدیریان
omidghadirian90@gmail.com
1
محمود رضا همامی
mrhemami@cc.iut.ac.ir
2
علیرضا سفیانیان
soffianian@cc.iut.ac.ir
3
سعید پورمنافی
spourmanafi@cc.iut.ac.ir
4
منصوره ملکیان
mmalekian@cc.iut.ac.ir
5
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
نابودی زیستگاه مهم ترین عامل تهدیدکننده گونهها محسوب میشود. جنگلها از مهم ترین زیستگاههای حیات وحش محسوب میشوند. براساس آخرین آمارهای رسمی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بین سالهای 1380 تا 1393 خورشیدی حدود 25 درصد کل این جنگلها دچار خشکیدگی شدهاند. شناسایی و پهنهبندی مناطق جنگلی دارای شرایط خشک شدن به منظور انجام اقدامات پیشگیرانه میتواند کمک شایانی را به حفاظت از این زیستگاههای حیاتی بکند. به همین منظور در این مطالعه از مدل رگرسیون لجستیک به همراه مناطق جنگلی دارای خشکیدگی بالای 50 درصد به عنوان متغیر مستقل و 12 عامل محیطی شامل میانگین بارندگی سالیانه، میانگین دمای سالیانه، درصد رطوبت نسبی، تبخیر و تعرق، شاخص خشکی، شاخص خشکسالی، شاخص طوفان گرد و غبار، NDVI، درصد شیب، جهت جغرافیایی، فاصله از اراضی کشاورزی و فاصله از آب های سطحی به عنوان متغیر وابسته برای شناسایی مناطق جنگلی دارای شرایط خشکیدگی استفاده شد. ROC برابر با 0/93 و Pseudo-R2 برابر با 0/33 نشان دهنده کارایی خوب مدل رگرسیون لجستیک در این مطالعه بود. نتایج نشان داد که حدود 51/3 درصد از جنگلهای استان لرستان دارای ریسک خشکیدگی هستند که از این میان 25/3 درصد احتمال خشکیدگی کم، 8/7 درصد احتمال خشکیدگی متوسط، 8/8 درصد احتمال خشکیدگی زیاد و 8/5 درصد احتمال خشکیدگی خیلی زیاد را دارا هستند. هم چنین نتایج حاکی از تاثیر بالای عوامل اقلیمی در خشکیدگی جنگل های استان لرستان بود که در این بین عوامل شاخص خشکی، تبخیر و تعرق، بارش، شاخص خشکسالی، رطوبت نسبی و دما به ترتیب مهم ترین عوامل تاثیرگذار بودند.
Habitat destruction is the most important threat to species. Forests are one of the most important habitats for wildlife. According to the latest official statistics of Forests, Range and Watershed Management Organization, approximately 25% of Zagros forests declined between 2001 and 2014. Identifying and zoning forest areas susceptible to decline to take preventative measures can help protect these important habitats. Hence, we used logistic regression model along with forest areas with over 50% decline as dependent variable and 12 environmental factors including annual mean rainfall, annual mean temperature, annual mean relative humidity, annual mean evapotranspiration, aridity index, drought index, dust storm index, NDVI, percentage of slope, geographic aspect, distance to agricultural lands and distance to surface waters as independent variables to identify forest areas susceptible to decline. The performance of the model was satisfactory with ROC of 0.93 and Pseudo-R2 equal to 0.33. Results indicated that about 51.3% of Lorestan province’s forests are faced with the risk of decline, of which about 25.3% have low risk, 8.7% have medium risk, 8.8% have high risk and 8.5% have very high risk of decline. Climatic factors including aridity index, evapotranspiration, annual mean rainfall, drought index, relative humidity and annual mean temperature were respectively recognized as the most important factors affecting Lorestan province’s forests decline.
http://www.aejournal.ir/article_85032_21b9aa660973d249638ab4aded18d81d.pdf
نابودی زیستگاه
مدل حداکثر آنتروپی
خشک شدن جنگلهای زاگرس
شاخص خشکی
Habitat destruction
Logistic regression model
Zagros forests decline
Aridity index