2024-03-19T05:25:49Z
http://www.aejournal.ir/?_action=export&rf=summon&issue=11789
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تعیین گذرگاه احتمالی پلنگ ایرانی (Pantera pardus saxicolor) بین دو زیستگاه پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق و پارک ملی گلستان با استفاده از تئوری جریان الکتریکی مدار
حیدر
روحی
هادی
تحسینی
عبدالرسول
سلمان ماهینی
حمیدرضا
رضایی
مدلسازی ارتباطات بوم شناختی در بین زیستگاهها و کاربرد این مدلها در برنامهریزی حفاظت، کمینمودن اثر الگوهای مکانی سیما سرزمین بر درجه ارتباطات زیستگاهی ضرورت دارد. این مطالعه با هدف تعیین گذرگاه احتمالی پلنگ ایرانی (Pantera pardus saxicolor) دردو زیستگاه پارک ملی گلستان و پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق انجام شده است، این دو زیستگاه از بارزترین زیستگاه های پلنگ بوده که در جوار همدیگر قرار دارند. ابتدا مطلوبیت زیستگاه پلنگ ایرانی در دو زیستگاه با روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی مورد بررسی قرار گرفت. لایه های اطلاعاتی به کار بردهشده به عنوان متغیرهای مؤثر برحضور گونه شامل ارتفاع، شیب، شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، فاصله از جاده ها، روستاها، چشمه ها و رودخانه ها بوده است. هم چنین از تئوری مدارهای الکتریکی برای بررسی ارتباطات زیستگاهی پلنگ ایرانی بین دو زیستگاه مذکور استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مهم ترین عامل در انتخاب مسیر و جابه جایی پلنگ ایرانی یافتن مسیرهایی است که دارای امنیت کافی بوده و با مناطق مسکونی تداخلی نداشته باشد. به طورکلی چهار مسیر متفاوت برای جابه جایی پلنگ ایرانی شناسایی شد، که مهم ترین آن ها گذر پلنگ از قسمت جنوبی پارک در امتداد منطقه حفاظت شده لووه است. جایی که دارای پوشش مناسبی از جنگل بوده و به احتمال زیاد دارای طعمه کافی نیز می باشد،از سوی دیگر مهم ترین مسیر حرکت پلنگ در زیستگاه خوش ییلاق در شمال این منطقه قرار دارد در این جا دو مسیر با فاصله نسبتاً کمی از همدیگر مشخص شده است، که دارای تعداد کمی روستا و مناطق مسکونی است و همین امر مهم ترین عامل در انتخاب مسیر حرکت و جابه جایی پلنگ است. براساس نقشه های مطلوبیت زیستگاه و نقشه مقاومت، نقشه جریان برای گونه هدف و هم چنین نواحی مهم ارتباطی در منطقه مورد مطالعه شناسایی گردید.
تئوری مدار الکتریکی
پلنگ ایرانی (Pantera pardus saxicolor)
آشیان بوم شناختی
اختلاف پتانسیل
جریان
2019
04
21
1
12
http://www.aejournal.ir/article_88659_70b12ea537230a0f05fb8d56a89bc64f.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
کمی سازی از همگسیختگی سیمای سرزمین به عنوان شاخصی برای ارزیابی زیستگاه حیات وحش (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده جاجرود)
رقیه
صادق اوغلی
علی
جهانی
افشین
علیزاده شعبانی
حمید
گشتاسب
یکپارچگی و ارتباط داشتن زیستگاهها در مناطق حفاظت شده برای دوام جمعیتهای گیاهی و جانوری مهم است. بررسی یکپارچگی مناطق حفاظت شده میتواند برای ارتباط دادن لکههای محدود شده و کمک برای مقابله با تأثیرات از همگسیختگی مفید واقع شود. هدف از این تحقیق کمی نمودن از همگسیختگی سیمای سرزمین بهمنظور بررسی زیستگاه گونههای مهم منطقه حفاظت شده جاجرود است. برای رسیدن به این هدف پس از تهیه نقشه کاربریهای منطقه با استفاده از تکنیکهای RS و GIS، عناصر از همگسیختگی برای ایجاد هندسههای از همگسیختگی استخراج گردید و با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین ساختار و یکپارچگی زیستگاه گونههای کل و بز، قوچ و میش، پلنگ و آهو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که بهطورکلی بیشترین افزایش از همگسیختگی در سیمای سرزمین و بین زیستگاههای جانوران در اثر موانع هندسه اول که شامل اراضی انسانساخت و جادههای آسفالت بود رخ داده است. همچنین بیشترین افزایش لکهگی برای قوچ و میش و آهو در هندسه اول، کل و بز در هندسه دوم (باغ) و برای پلنگ در هندسه چهارم (سد) رخ داده است. بسیاری از تعارضات از زیستگاههای گونههای حساس حیاتوحش میگذرد و اثرات جبرانناپذیر این تعارضات در درازمدت بیشتر مشخص خواهد شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد با تحلیل سنجههای سیمای سرزمین در مناطق تحت حفاظت امکان شناسایی و الویتبندی مهمترین موانع حفظ یکپارچگی زیستگاه گونههای مختلف فراهم شده و امکان برنامهریزی جهت حفاظت از زیستگاه گونه بهوجود میآید.
از همگسیختگی
سنجههای سیمای سرزمین
منطقه حفاظت شده جاجرود
زیستگاه
2019
04
21
13
20
http://www.aejournal.ir/article_90054_2ab5e334c43a9961184c908835cdedd9.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تجزیه و تحلیل ساختار اجتماعی جمعیت قوچ و میش (Ovis orientalis) در پناهگاه حیاتوحش دره انجیر
محبوبه
براتی
جلیل
سرهنگ زاده
حسن
اکبری
قوچ و میش (Ovis orientalis) گونهای از راسته زوجسمان و خانواده گاوسانان است. پناهگاه حیاتوحش دره انجیر یکی از زیستگاههای شناخته شده این گونه در مرکز ایران است. این تحقیق با هدف تجزیه و تحلیل ساختار جمعیتی قوچومیش در مکانهای مختلف پناهگاه حیاتوحش دره انجیر طی سالهای 1391 لغایت 1394 برای فصول بهار (دوره برهزایی)، تابستان (دوره گرما و کم آبی)، پاییز (دوره جفتگیری) و زمستان (دوره سرما) انجام شد. نتایج مشاهدات نشان داد متوسط تعداد گروهها 10/87 رأس میباشد، 454 گله مشاهده شد که در مجموع 4934 رأس قوچ و میش را شامل میشدند. نسبت جنسی نر به ماده 69:31 و نسبت جنسی بره به ماده 65:35 بوده است. تفاوت معنیداری بین فصول و مکانهای مختلف از نظر متوسط تعداد گروهها وجود نداشت (0/05<P). بیش تر مشاهدات به فصل تابستان (150=n) مرتبط بوده که قوچ و میشها برای استفاده از منابع آبی به مکانهای که دارایمنابعی آبی هستند میروند. هم چنین بیش ترمشاهدات مربوط به مکان محیط بانی خوشومی (238=n) میباشد این مکان بهدلیل وجود منابع آبی و پناه مناسب سهم بیش تری را در مشاهدات به خود اختصاص داده است.
ترکیب جنسی
جمعیت
قوچ و میش
پناهگاه حیات وحش دره انجیر
2019
04
21
21
26
http://www.aejournal.ir/article_90202_008b1f5d480fcd8ae24a78b333482f4b.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی ترکیب شیمیایی، انرژی قابل متابولیسم و روند تولید گاز ضایعات نانوایی و مقایسه آن با دانه های گندم و جو در منطقه ورامین
ولی
بویر
ناصر
کریمی
مجتبی
زاهدی فر
این مطالعه بهمنظور تعیین میزان انرژی متابولیسمی و روند تولید گاز ضایعات نانهای، بربری، لواش، سنگک، تافتون و مقایسه آن با گندم و جو انجام شد. انرژی متابولیسمی برای گندم، جو، بربری، لواش، سنگک و تافتون بهترتیب 13/23، 12/11، 13/76، 13/53، 13/9 و 13/59 بود. بالاترین میزان انرژی متابولیسمی مربوط به سنگک و کمترین مربوط به جو بود. گندم با جو همچنین گندم و جو با انواع نان خشک در انرژی متابولیسمی دارای اختلاف معنیدار بودند. میزان تولید گاز گندم، جو، بربری، لواش، سنگک و تافتون بهترتیب 94/033، 86/433، 94/900، 92/033، 96/767، 93/767 میلیلیتر در 200 میلیگرم ماده خشک بود. در تولید گاز جو با گندم و کلیه نانهای مورد آزمایش دارای اختلاف معنیدار بود. بیشترین میزان تولید گاز مربوط به نان سنگک و کمترین آن برای جو بود. نتایج این تحقیق نشان داد که میتوان از ضایعات انواع نان خشک بهعنوان ماده خوراکی با انرژی متابولیسمی بالا در جیره دام بهخصوص دامهای پرواری استفاده کرد.
تکنیک گاز
ضایعات نانوایی
نان خشک
نشاسته و انرژی قابل متابولیسم
2019
04
21
27
32
http://www.aejournal.ir/article_90500_e12fa3b178bf54caf7e6ab05afd694b4.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بهبود فراسنجه های کیفی اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ با افزودن عصاره نعناع فلفلی در رقیق کننده
وحید
واحدی
نعمت
هدایت ایوریق
هدفاینپژوهشبررسیتأثیر عصارهگیاهنعناع فلفلیبه عنوان یکآنتی اکسیدانطبیعیبرکیفیتاسپرممنجمد-یخگشاییشدهقوچبود. برای این منظور از چهار رأس قوچ مغانی هفته ای دو بار اسپرم گیری شد و انزال ها به طور یکسان باهم مخلوط شدند. سپس نمونه ها با رقیق کننده حاوی سطوح مختلف عصاره نعناع فلفلی (0، 2، 4، 8، 12 و 16 میلی لیتر در دسی لیتر محلول رقیق کننده) رقیق شدند. نمونه هاپسازطیمراحلسردسازیو انجمادتازمانارزیابیدرداخلازتمایعنگه داریشدند. بعد از یخ گشایی، پارامترهای تحرک به وسیله سیستم کاسا، زنده مانی به روش رنگ آمیزی ائوزین-نیگروزین و تست یکپارچگی غشایی با محلول هیپواسموتیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن عصاره در سطوح 4 و 8 میلی لیتر، درصد تحرک کلی اسپرم ها را افزایش داد (0/05<P). هم چنین غلظت 4 میلی لیتر عصاره به طور معنی داری تحرک پیش رونده اسپرم ها را نسبت به گروه شاهد و گروه های تیماری حاوی سطوح بالاتر بهبود داد (0/05<P). در رقیق کننده حاوی 8 میلی لیتر عصاره، درصد صفات LIN، STR و VSL بالاتر بود (0/05<P). هم چنین افزودن سطوح 4 و 8 میلی لیتر عصاره، پارامترهای VCL و VAP را بهبود داد (0/05<P). سطوح 4 و 8 میلی لیتر عصاره، درصد زنده مانی ویکپارچگی غشای پلاسمایی اسپرم ها را نسبت به گروه شاهد بهبود داد (0/05<P)، اما ریختشناسیاسپرم ها تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. در نتیجه استفاده از عصاره نعناع فلفلی در رقیق کننده منی منجر به بهبود کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ شد که این اثر وابسته به دوز بود.
اثرات آنتی اکسیدانی
عصاره نعناع فلفلی
اسپرم قوچ
منجمد- یخ گشایی
2019
04
21
83
90
http://www.aejournal.ir/article_89637_9be4d399e76da68664b35e5ae4fb7a49.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تعیین مقادیر سم پروفنوفوس در بافت چربی فوک خزری (Phoca caspica) در خزر جنوبی (ساحل دریایی استان گلستان و مازندران)، ایران
سیده ملیحه
حسینی
سمیه
نمرودی
امیرصیاد
شیرازی
انالیزا
زاکارونی
سم پروفنفوس یکی از سموم پر مصرف ارگانوفسفره میباشد. این سم با اثر بخشی سریع، موجودات جونده و مکنده بسیار گستردهای را کنترل میکند. بهعلت استفاده گسترده از این سم در مزارع اطراف سواحل دریای خزر، میزان تجمع زیستی سم پرفنوفوس را در 10 لاشه فوک خزری جمعآوری شده از سواحل استان گلستان و مازندران، اندازهگیری شد. فوک خزری تنها پستاندار دریای خزر است که در سالهای اخیر در خطر انقراض قرار گرفته است. لاشهها به آزمایشگاه منتقل و از بافت چربی جهت اندازهگیری سم پروفنوفوس نمونهگیری شد و پس از آماده سازی، نمونهها به دستگاه گاز کارماتوگرافی تزریق شدند و غلظت سم توسط دستگاه اندازهگیری شد. 100درصد نمونهها به سم پروفنوفوس آلوده بودند. میانگین غلظت سم در بافت چربی 0/73±3/68 میکروگرم بر کیلوگرم شناسایی شد. بیشترین مقدار این سم در بافت چربی 6 میکروگرم بر کیلوگرم وکمترین مقدار این سم 0/5 میکروگرم بر کیلوگرم اندازهگیری شد. با توجه به بالابودن غلظت سم پروفنوفوس در بافت فوکهای خزری و همچنین استفاده گسترده از این سم در کشاورزی جهت مقابله باآفات، جهت کاهش آلودگی دریای خزر و همچنین نجات افراد باقیمانده فوکهای خزری و همچنین سلامت سایر آبزیان دریای خزر، انجام اقدامات جهت جلوگیری از ورود این آلاینده خطرناک به دریای خزر ضروری بهنظر میرسد.
دریای خزر
فوک خزری
آلودگی
پروفنوفوس
2019
04
21
91
96
http://www.aejournal.ir/article_90514_db6fbc04d091ab30b3ee89d9942f79bb.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
پهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی در منطقه حفاظت شده البرزمرکزی بخش جنوبی (تحت مدیریت استان البرز) با استفاده از تکنیک DANP
المیرا
نوروزی
شراره
پورابراهیم
حمید
گشتاسب
علی
جهانی
حفاظت از تنوع زیستی مستلزم شناسایی مخاطرات اثرگذار بر آن است.3مطالعه حاضر با هدف، شنـاسـایـی معیـارها و پهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی با استفاده از روش های تلفیقی تصمیم گیری چندمعیاره (DANP(ANP-DEMATEL در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی بخش جنوبی که تحت مدیریت اداره کل محیط زیست البرز است، به انجام رسیده است. با استفاده از مرور منابع مختلف معیارهای ارزیابی مخاطرات تنوع زیستی در دو بخش اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیک در قالب 33 زیرمعیار و شاخص های مربوطه شناسایی شد. زیرمعیارهای مناسب تعیین شد و با استفاده از شاخص های غربال سازی و روش آنتروپی شانون معیارها تلخیص شد. سپس با استفاده از تکنیک تلفیقی DANP اولویت بندی شاخص های اثرگذار انجام شد. زیرمعیارهای برتر که اهمیت بیش تری داشتند و به عنوان اثرگذار شناخته شده بودند، پهنه بندی شدند و نقشه پهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی حاصل شد. وضعیت مخاطرات دره طبقه بندی شد. طبقه بحرانی حدود 48/01%، در معرض خطر بالا حدود 34/99%، در معرض خطر متوسط حدود 9/96%، در معرض خطر کم حدود 5/34% و طبقه آسیب ناپذیر حدود 1/69%، از کل شناسایی شد. نتایج نشان دهنده کارایی روش فوق در تعیین شاخص های مناسب و اثرگذار و نیز تعیین پهنه های نیازمند برنامه های حفاظتی در مناطق حفاظت شده است. حفاظت از تنوع زیستی مستلزم شناسایی مخاطرات اثرگذار بر آن است. مطالعه حاضر با هدف، شناسایی معیارها وپهنه بندی مخاطرات تنوع زیستی با استفاده از روش های تلفیقی تصمیم گیری چندمعیاره (DANP(ANP-DEMATEL درمنطقه حفاظت شده البرز مرکزی بخشجنوبی که تحت مدیریت اداره کل محیط زیست البرز است، به انجام رسیده است. با استفاده از مرور منابع مختلف معیارهای ارزیابی مخاطرات تنوع زیستی در دو بخش اقتصادی-اجتماعی و اکولوژیک در قالب 33 زیرمعیار و شاخص های مربوطه شناسایی شد. زیر معیارهای مناسب تعیین شد و با استفاده ازشاخص های غربال سازی و روش آنتروپی شانونمعیارها تلخیص شد.سپس با استفاده از تکنیک تلفیقیDANP اولویت بندیشاخص های اثرگذار انجام شد. زیرمعیارهای برترکه اهمیت بیش تری داشتند و به عنوان اثرگذار شناخته شده بودند، پهنه بندی شدند و نقشه پهنهبندی مخاطرات تنوعزیستی حاصل شد. وضعیت مخاطرات در5 طبقه، طبقهبندی شد. طبقه بحرانی حدود 01/48%، در معرض خطر بالا حدود 99/34%، در معرض خطرمتوسط حدود 9/96%، در معرض خطر کم حدود 5/34% و طبقه آسیب ناپذیر حدود 1/69%، از کل شناسایی شد. نتایج نشـان دهنـده کارایی روش فوق در تعیین شاخصهای مناسب و اثرگذار و نیز تعیین پهنه های نیازمند برنامه های حفاظتی در مناطق حفاظت شده است.
پهنه بندی
مخاطرات تنوع زیستی
تکنیک DANP
آنتروپی شانون
2019
04
21
97
104
http://www.aejournal.ir/article_90571_6b5588d945dfdd2f975dfc5687ab2053.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی تنوع ژنتیکی و اثر انتخاب ژن های RNA ریبوزومی و ناقل در ژنوم میتوکندری شترهای تک کوهانه و دو کوهانه
زهرا
رودباری
خدیجه
نصیری
حفاظت از ذخایر ژنتیکی با آگاهی از ساختار ژنتیکی و بررسی ژنوم میتوکندری بین و درون گونه ای یک شاخص مناسب از میزان تنوع ژنتیکی جهت مطالعه ژنتیک جمعیت است. از آن جائی که ژن های غیرکدکننده 16sRNA، 12sRNA و tRNAها عناصر تنطیمی درگیر در همانندسازی و رونویسی میتوکندری می باشند، در این پژوهش توالی های 2 rRNAو 22 tRNAموجود در ژنوم میتوکندریایی شترهای تک کوهانه و دوکوهانهمقایسه و مورد تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی قرارگرفت. نتایج نشان دادکه در مقایسه توالی ژن های RNA غیرکدکننده شترهای تک کوهانه و دوکوهانه 46 نوکلئوتید در توالی 16sRNA، 45 نوکلئوتید در 12sRNA و 44 نوکلئوتید در tRNAها متغیر می باشد که تنها 2 ژن rRNA و 4 ژن از tRNAها نسبت به تست های تکامل خنثی معنی دار بودند. بررسی پیامدهای ساختاری این نوکلئوتیدهای متغیر با استفاده از مدل سازی تأیید کرد که تنها نوکلئوتیدهای متغیر در حلقه D از ژن tRNA-Trp سبب تغییر شکل فضایی ساختار برگ شبدری tRNA تریپتوفان و انرژی آزاد گیبس می شود. براساس تجزیه و تحلیل های این پژوهش ژن های RNA غیرکدکننده ژنوم میتوکندری گونه های شتر حفاظت شده اند.
ژنوم میتوکندری
اثر انتخاب
حفاظت ژنتیکی
نواحی غیرکدکننده
2019
04
21
105
110
http://www.aejournal.ir/article_90766_224d6cf806fb154a23ea6784743269be.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
ارزیابی زیستگاه و مهم ترین عوامل موثر بر پراکنش مرال (Cervus elaphus maral) در پارک ملی گلستان
میثم
مددی
حسین
وارسته مرادی
اکرم
کریمی
تکه تکه شدن زیستگاهها و جزیرهای شدن جمعیتها و به دنبال آن شکار بیرویه موجب شده که گونه مرال دچار وضعیتیآسیبپذیر و درخطر گردد.از اینرو برای بهبود وضعیت حفاظت و مدیریت این گونه، در ابتدا باید زیستگاههای بالقوه و مطلوب گونه شناسایی شوند. هدف از انجام این پژوهش مدلسازی مطلوبیت زیستگاه مرال در پارک ملی گلستان میباشد. بدین منظور از رویکرد حداکثر آنتروپی ( MaxEnt) و 35 نقطه حضور گونه بهعنوان متغیر وابسته و 10 متغیر محیطی بهعنوان متغیر مستقل زیست محیطی مؤثر بر پراکنش مرال استفاده گردید. نتایج این مطالعه براساس آزمون جک نایف نشان میدهد که مهمترین شاخص تأثیرگذار بر پراکنش مرال متغیرهای فاصله از جاده، ارتفاع و پوشش گیاهی میباشد و متغیر جهت تأثیر ناچیزی در پراکنش گونه دارد. مهمترین مناطق حضور اینگونه در نواحی مرکزی و غربی پارک میباشد. دقت و توانایی مدل پیشبینی برای این گونه براساس مقدار سطح زیرمنحنی (AUC) برابر با 0/95 بوده که نشاندهنده پیشبینی عالی مدل میباشد. ارتفاع مطلوب نیز برای مرال در محدوده 1200 تا 1800 متری، فاصله 4000 متری از روستاها و شیب کم تر از 30 درصد میباشد هم چنین گونه مرال در پارک ملی گلستان گونهای وابسته به منابع آبی میباشد.
مرال
مطلوبیت زیستگاه
آنتروپی بیشینه
پارک ملی گلستان
2019
04
21
111
118
http://www.aejournal.ir/article_90901_aa540284f4a50c7cda0171e3c5d683d9.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی و تحلیل فیلوژنتیکی ناحیه COXI در برخی از نژادهای بز ایرانی
رضا
سید شریفی
نجات
بادبرین
DNA میتوکندریایی یکی از گستردهترین نشانگرهای مولکولی برای مطالعات فیلوژنتیک در حیوانات به علت ساختار ژنوم ساده آن است.این مطالعه ویژگیهای ژنتیکی بزهای بومی را با استفاده از تجزیه و تحلیل توالی ( DNA Cytocrome oxidase I (COXI برای شناسایی و تمایز بین سه نژاد (نجدی، عدنی و مرخز) ایران بررسی میکند. استخراج DNA با استفاده از روش بهینه شده نمکی انجام شد و ژن سیتوکروم اکسیداز I به روش PCR با یک جفت پرایمر، تکثیر گردید. درخت فیلوژنتیکی با استفاده از نرم افزار 6 Mega بهدست آمد. توالی COXI از 60 بز دارای تنوع هاپلوتیپی 0/47 و تنوع نوکلئوتیدی 0/0005 بود. تجزیه و تحلیل ها به کمک رویه Composition برنامه BioEdit نشان داد این توالی برای ناحیه COXI شامل 28/97 درصد نوکلئوتید A و 25/52 درصد نوکلئوتید C و 15/86 درصد نوکلئوتید G و 66/29 درصد نوکلئوتید T میباشد که نسبت C+G، چهل و دو درصد و A+T، پنجاه و هشت درصد است. ارتباط تکاملی به وسیله درخت فیلوژنتیک نمایش داده شد.درخت فیلوژنی نشان داد که بزهای ایرانی در یک شاخه جداگانه خوشهبندی شده است. این نتیجه به طور گسترده از توزیع جغرافیایی این نژادها در ایران پیروی می کند و می تواند در طراحی برنامههای حفاظت و مدیریت نژادهای بز ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
COXI
تنوع ژنتیکی
آنالیز فیلو ژنتیکی
بز ایران
2019
04
21
119
124
http://www.aejournal.ir/article_90903_b1c5f7b86afac4bb303976d5f143a7d8.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی تغییرات تنوع زیستی پرندگان در فصول مختلف سال (مطالعه موردی پارک ملی کلاه قاضی)
میلاد
لطیفی
مینو
مشتاقی
علیرضا
رادان
در این پژوهش تغییرات جمعیت، تراکم و تنوع پرندگان در 4 ایستگاه مطالعاتی با تیپ های زیستگاهی متفاوت که به عنوان ایستگاه های پایش هر فصل درنظر گرفته شده به روش ترانسکت خطی در طول یک سال (1395-1396) برآورد شد. برای تعیین تنوع گونه ها از شاخص های سیمپسون، شانون - وینر و بریلوئین و یکنواختی با استفاده از شاخص های سیمپسون و کامارگو نیز محاسبه شد. برایارزیابی شاخص های تنوع گونه ای، از نرم افزار Ecological Methodology و برای تجزیه داده ها از نرم افزار Excel استفاده شد. در طول این پژوهش 74 گونه پرنده مشاهده و شناسایی شده که بیش ترین فراوانی متعلق به گونه های Galerida Cristata و Ammomanes Deserti و Alectoris Chukar است. براساس نتایج به دست آمده بیش ترین مقدار شاخص های تنوع (4/091 و 4/372) مربوط به فصل زمستان، که بیانگر بیش ترین تنوع گونه ای و کم ترین مقدار شاخص های تنوع (3/607 و 3/221) مربوط به فصل پاییز، که بیانگر کم ترین تنوع گونه ای است.
تنوع گونه
پرندگان
پارک ملی کلاه قاضی
ترانسکت
شاخص
2019
04
21
125
132
http://www.aejournal.ir/article_90922_5c45c2e17e6aa0e7fe8dde1f9260814e.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
شناسایی و تعیین پراکنش مکانی و زمانی انگل های خارجی کبک (Alectoris chukar) در منطقه حفاظت شده بهرام گور
مهین
اسدی
هانیه
نوذری
انگل های خارجی با خون خواری از پرندگان، در انتقال عوامل بیماری زای مختلف نقش کلیدی دارند. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی و تعیین پراکنش انگل های خارجی کبک های وحشی منطقه حفاظت شده بهرام گور بود. روش انجام این تحقیق، نمونه برداری و شناسایی به روش مرفولوژیک، مولکولی و تبارشناسی بود. از اواخر بهار تا اواخر پاییز 1395 اقدام به جمع آوری نمونه ها شد. تعداد 29 کبک به روش تصادفی طبقه بندی شده از زیستگاه های دشتی، کوهستـانی، تپه ماهوری و باغی منطقه زنده گیری و انگل های خارجی به وسیله پنس از سر کبک جمع آوری و به شیشه حاوی الکل 70 درصد منتقل شدند و سپس برای شناسایی بـه آزمایشگاه انتقـال داده شدند. از دستگاه استریومیکروسکوپ و کلیدهای تشخیصی کتاب های انگل شناسی و هم چنین از روش های مولکولی جهت شناسایی انگل ها استفاده شد. تمام انگل های خارجی، کنه تشخیص داده شدند. در مجموع 40 عدد کنه جمع آوری شد که 38 عدد کنه (95%) متعلق به جنس Ornithodoros و گونه Ornithodoros canestrini و 2 عدد کنه (5%) متعلق به جنس Hyalomma و گونه Hyalomma sp بود. گونه Ornithodoros canestrini در زیستگاه باغی (45%) و در فصل پاییز (5/57%) بیش ترین فراوانی را داشت درحالی که گونه Hyalomma sp. تنها در زیستگاه تپه ماهوری (5%) و فصـل بهار (5%) حضور داشت. بنابراین، گونه Ornithodoros canestrini گونه غالب منطقه شناخته شد. با توجه به اهمیت این گونه ها در انتقال بیماری ها به پرندگان و سایر گونه های حیات وحش، اقدامات بهداشتی و مدیریتی مناسب جهت کنترل و مبارزه با این انگل های خارجی باید اعمال شود.
کنه های سخت
کنه های نرم
کبک
زیستگاه
منطقه حفاظت شده بهرام گور
2019
04
21
133
138
http://www.aejournal.ir/article_90972_cb123222d51c425660d6a0dde8c7ce6d.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
مقایسه اثر کنجاله کنجد خام و فرآوری شده به روش تخمیر حالت جامد بر خصوصیات استخوان درشت نی و برخی فراسنجه های خون جوجه های گوشتی
آیدا
مظاهری
محمود
شمس شرق
بهروز
دستار
امید
عشایری زاده
این آزمایش با هدف مقایسه اثر کنجاله کنجد خام و فرآوری شده به روش تخمیر حالت جامد بر خصوصیات استخوان درشت نی و برخی فراسنجه های خون انجام شد. تخمیر کنجاله کنجد با کشت مخلوط مایع حاوی لاکتوباسیلوس پلانتاروم در نسبت 1 به 1/2 انجام شد. پس از 28 روز تخمیر، میزان اسید فایتیک و تانن به ترتیب از 17/39 و 15/26 به 5/26 و 2/22 میلی گرم در گرم کنجاله کاهش یافت. تعداد 315 قطعه جوجه گوشتی راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار آزمایشی و 3 تکرار اختصاص یافت. تیمارهای آزمایش شامل جایگزینی 25، 50 و 75 درصد کنجاله کنجد خام یا تخمیری با کنجاله سویا (تیمار شاهد) در جیره بودند. نتایج این آزمایش نشان داد استفاده از سطوح 25 و 50 درصد کنجاله کنجد تخمیری، مشابه با تیمار شاهد، افزایش میزان خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی جوجه های گوشتی را نسبت به کنجاله کنجد خام بهبود داد (0/05>P). هم چنین میزان کلسیم و فسفر خون در تیمارهای حاوی کنجاله کنجد تخمیر شده نسبت به سایر تیمارها افزایش معنی داری یافت (0/05>P).
اسیدفایتیک
تانن
تخمیر
جوجه گوشتی
کنجاله کنجد
2019
04
21
139
144
http://www.aejournal.ir/article_91115_430aad6f0899f8923b6f3dc43ad96efc.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
مطالعه انگل های خونی در قورباغه مردابی Pelophylax ridibundus در شمال ایران
فریبا
رجبی
حسین
جوانبخت
بی دمان گونه هایی از دوزیستان نیمه آبزی هستند که انگل های خونی مختلفی را متحمل می شوند. در این مطالعه در مجموع 66 قورباغه مردابی بالغ از شمال ایران بین اپریل و جولای سال 2017 به منظور بررسی فون انگل های خونی در آن ها گرفته شد. نمونه های خون با توجه به اندازه قورباغه از ورید صورت یا قلب گرفته شد. اسمیرهای خونی خشک شدند، با متانول فیکس شده و توسط گیمسا رنگ آمیزی شدند. نمونه ها توسط میکروسکوپ نوری با استفاده از بزرگ نمایی 100 و روغن ایمرسیون به منظور جستجوی انگل های خونی مورد آزمایش قرار گرفتند. فون انگل های خونی شامل ریکتزیاها و هموگری گارینی های داخل گلبول قرمز و میکروفیلاریا و اشکال مختلف تریپانوزوم در خارج گلبول قرمز خون مشاهده شد. این اولین مطالعه جامع مورفولوژیکی روی فون انگل های خونی قورباغه مردابی در ایران است، مطالعه ای که انتظار می رود استفاده از آنالیزهای مولکولی به منظور شناخت بهتر این انگل های خونی، ناقل های احتمالی و دینامیک سیکل زندگی آن ها را توسعه دهد.
قورباغه مردابی
انگل خونی
تریپانوزوم
هموگری گارین
2019
04
21
145
150
http://www.aejournal.ir/article_91117_6d7229fdafdca9044c185f0dd14957c7.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی مورفولوژیکی آلودگی های کرمی حفره شکمی، دستگاه گوارش و چشم ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) و شیربت (Barbus grypus) تالاب شادگان استان خوزستان
فروغ
محمدی
مهرزاد
مصباح
محمدحسین
راضی جلالی
عباس
جلودار
تالاب شادگان از مهم ترین منابع طبیعی خوزستان از نظر غنای گونه ای می باشد. این تالاب زیستگاه مهم انواع گونههای آبزی (گونههای آب شیرین و گونههای آب شور) است. ماهی بنی و ماهی شیربت از جمله گونههای با ارزش اقتصادی و مقاوم نسبت به شرایط نامساعد محیطی هستند، به طوری که در آبهای راکد و گرم که میزان اکسیژن آنها کم است به راحتی زندگی میکنند. این مطالعه به منظور بررسی آلودگی های کرمی حفره شکمی ، دستگاه گوارش و چشم در ماهیان مذکور در تالاب شادگان صورت گرفت. در این تحقیق تعداد 100 عدد ماهی بنی و 100 عدد ماهی شیربت صید شده از تالاب شادگان بدون درنظر گرفتن فصل خاصی و به صورت تصادفی در چند مرحله (مهر 95 تا اردیبهشت 96) تهیه گردید و سپس ماهیان به آزمایشگاه بخش آبزیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز منتقل شدند. پس از بررسی این ماهیان، انگل های جدا شده در الکل 70 درصد تثبیت شدند و سپس با استفاده از کلیدهای شناسایی تشخیص داده شدند. بر طبق نتایج، انگل های شناسایی شده در این بررسی شامل: دیپلوستوموم اسپاته سه اوم از چشم، کنتراسکوم، آنیزاکیس، ترماتد وارلاکرپتوترما، نئواکینورینکوس، کاویا و بوتریوسفالوس از روده ماهیان بوده است. در این مطالعه تنوع انگلهای کرمی در ماهی شیربت بالاتر و به جز در مورد نئواکینورینکوس شدت آلودگی نسبتا پایین است. بر اساس نتایج حاصله بیش ترین آلودگی کرمی آلودگی به انگل دیپلوستوموم اسپاته سه اوم (31%) بوده است.
نئواکینورینکوس
دیپلوستوموم اسپاتا سه اوم
آنیزاکیس
کنتراسکوم
2019
04
21
151
160
http://www.aejournal.ir/article_88837_fbc1728ab1fe3152cbd2c86b63d33734.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
ارزیابی عادات غذائی گیش ماهی پوزه دراز (Carangoides chrysophrys (cuvier,1833 در آبهای استان هرمزگان
فریبرز
هاشمی پور
فرهاد
کیمرام
احسان
کامرانی
شهلا
جمیلی
احسان
رمضانی فرد
گیش ماهی پوزه دراز از مهم ترین گونه های خانواده گیش ماهیان (Carangidae) بوده و از ماهیان مهم شیلاتی محسوب می شود. در این پژوهش 440 قطعه گیش پوزه دراز توسط تور ترال صید و از تخلیهگاههای صیادی که به روشهای متفاوتی اقدام به صید مینمایند از بهار 95 تا زمستان 95 در استان هرمزگان نمونهبرداری شد. نمونه های ماهیان پس از بررسی اولیه و زیستسنجی فریز شده و به آزمایشگاه منتقل شدند. در ابتدای امر نمونه ها کالبدشکافی شده و وزن معده، نوع محتویات معده، وزن محتویات معده و وزن کبد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از بررسیها برروی گیش پوزه دراز نشان داد که ارجحیت غذایی در جنس نر و ماده برای ماهی به عنوان غذای اصلی به ترتیب 76/6 درصد و 18/1 درصد، سخت پوستان به عنوان غذای فرعی به ترتیب 11/1 و 17/4 درصد و نرم تنان 4/8 درصد و 4/3 درصد است. در بین نمونههای غذایی ماهی به دست آمده از معده گیش پوزه دراز، موتو ماهیان 56/6 درصد، انواع کالرماهیان 19/62 درصد، دمریش ماهیان 5/6 درصد، بز ماهیان 4/67 درصد و مجموع سایر ماهیان 13/51 درصد ترکیب غذایی این گونه تشکیل می دادند. در بین سخت پوستان، میگو 63/15 درصد و خرچنگ 36/85 درصد در محتویات معده گیش پوزه دراز یافت گردید. بررسی ها و تحلیل های آماری تفاوت معنی داری را بین ارجحیت غذایی جنس نر و ماده نشان نداد (0/05≤P). میانگین شاخص خالی بودن معده 69/67 درصد به دست آمد گونه گیش پوزه دراز یک گونه گوشت خوار است و نتایج تحقیق نشان می دهد که غذای اصلی آن در منطقه مورد بررسی شامل ماهیان و سخت پوستان میباشد. این گونه جز ماهیان نسبتاً کم غذا محسوب می شود و بیش ترین درصد معده های خالی در فصول تابستان و زمستان به دست آمد. از آن جائی که در آبزی پروری غذا بخش عمده ای از هزینه ها را به خود اختصاص می دهد، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد این گونه از نظر اقتصادی پتانسیل معرفی به این صنعت را دارا می باشد.
ماهی گیش پوزه دراز
رژیم غذایی
آب های استان هرمزگان
خلیج فارس
2019
04
21
161
166
http://www.aejournal.ir/article_88838_bd86b103f435fd89fec8f5fb117d17c9.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثر غلظت های تحت کشنده اندوسولفان بر فاکتورهای خونی و ایمنی موکوس ماهی کلمه (Rutilus caspicus)
محسن
تجری
ابولقاسم
کمالی
هومن
رجبی اسلامی
حامد
پاک نژاد
با توجه به اهمیت ماهی کلمه خزری به عنوان یکی از گونه های ارزشمند دریای خزر و ورود سموم کشاورزی به این دریا هدف از این تحقیق بررسی اثرات تحت کشنده سمیت اندوسولفان بر فاکتورهای ایمنی موکوس و فاکتورهای خونی ماهی کلمه می باشد. پس از تعیین میزان 50LC برای این گونه تعداد 20 عدد ماهی با میانگین وزنی 2/32±18/46 گرم در هر مخزن در مجاورت 10 درصد و 20 درصد سم اندوسولفان به مدت 21 روز قرار گرفتند. نمونه برداری از موکوس و خون در روز 1، 7، 14 و 21 انجام شد. نتایج نشان داد که میزان پروتئین کل و ایمنوگلوبین در تیمار 20 درصد پس از 21 روز قرارگیری در معرض سم اندوسولفان بالاترین میزان را داشت که اختلاف معنی داری با شاهد داشت (0/05>P). با افزایش مدت زمان قرارگیری در معرض سم و غلظت سم میزان هموگلوبین، هماتوکریت و گلبول قرمز کاهش یافت و بیش ترین میزان این فاکتورها در گروه شاهد بود که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت (0/05>P). تعداد گلبول های سفید با افزایش غلظت سم و زمان افزایش یافت. قرارگیری در معرض سم اندوسولفان می تواند اثرات تحریکی برسیستم ایمنی غیراختصاصی ماهی کلمه داشته باشد.
اندوسولفان
فاکتورهای خونی و ایمنی موکوس
2019
04
21
167
174
http://www.aejournal.ir/article_89332_a4af79e100a01a2b93106f878df3b4d6.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
آلودگی میکروپلاستیک در ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) سواحل جنوبی دریای خزر
محمد
ذاکری
آرش
اکبرزاده
ابوالفضل
ناجی
میکروپلاستیک در زیستگاه های دریایی در سراسر جهان وجود دارد و مطالعات آزمایشگاهی نشان میدهد که این ماده می تواند توسط ماهیان بلعیده شده و از طریق مصرف ماهی به انسان نیز منتقل گردد. با این حال داده های مربوط به فراوانی آن در دریاچه ها محدود است. هدفاز این مطالعه بررسی میزان تجمع میکروپلاستیک بر روی ماهی سفید به عنوان یک خوراک دریایی است. این مطالعه بر روی 51 قطعه ماهی سفید جمع آوری شده در فصل صید و در ماه های اسفند تا فروردین سال 1395 تا 1396 در شش ایستگاه (گمیشان، بابلسر، محمودآباد، تنکابن، چمخاله، بندرانزلی) در سواحل جنوبی دریای خزر انجام شد. نتایج نشان داد که در دستگاه گوارش 66/6% از ماهیان مورد مطالعه، میکروپلاستیک وجود داشت. به طورمیانگین هرماهی تعداد 1/47 قطعه میکروپلاستیک بلعیده بودکه بیش ترین میزان این میکروپلاستیک ها را الیاف (با 38/75%)، سپس فرگمنت ها (31/42%)، فیلم ها (30%) و دانه ها (با 11/42%) به خود اختصاص دادند. این داده ها نشان می دهد که آلودگی میکروپلاستیک در ماهی سفید دریای خزر به میزان قابل توجهی وجود دارد. مصرف این ماهی ممکن است میکروپلاستیک را به انسان انتقال دهد. نتایج این تحقیق با گزارش هایی از سایر نقاط جهان مقایسه گردید که نشان می دهد که باید مطالعه بیش تری در دریای خزر انجام پذیرد.
آلودگی میکروپلاستیک
خوراک دریایی
ماهی سفید
دریای خزر
2019
04
21
175
180
http://www.aejournal.ir/article_91165_0b514bc954229850330ee4be04fbd2ce.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تاثیر جایگزینی سطوح مختلف پودر کنجاله سویا به جای پودر ماهی در جیره غذایی بر شاخص های رشد، کیفیت لاشه و برخی فاکتورهای خونی بچه ماهی استرلیاد (Acipenser ruthenus)
حسام
صفایی
حسین
خارا
بهرام
فلاحتکار
حبیب
وهاب زاده
این تحقیق با هدف بررسی جایگزینی پودرکنجاله سویا به جای پودرماهی در جیره غذایی ماهی استرلیاد و تاثیر آن بر رشد، برخی فاکتورهای خونی و کیفیت لاشه در طی 56 روز انجام شد. تحقیق با 5 تیمار و 3 تکرار شامل تیمار 1 (شاهد) با 0%، تیمار 2 با 10%، تیمار 3 با 20%، تیمار 4 با 30/7 % و تیمار 5 با 45% پودرکنجاله سویا انجام شد. تعداد 300 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی 1/8±70/95 گرم در 13 وان فایبرگلاس 2 تنی قرار گرفتند. پس از زیست سنجی و خونگیری از ماهیان، شاخص های رشد و فاکتورهای خونی و کیفیت لاشه تعیین گردید. نتایج نشان داد که ماهیان از لحاظ طول و ضریب چاقی دارای اختلاف معنی دار بودند (0/05>P). به طوری که جیره 10% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان شاخص های رشد در ماهیان شدند. بین تیمارها از لحاظ میزان هموگلوبین، هماتوکریت و پروتئین خون اختلاف معنی دار مشاهده شد (0/05>P). جیره 10 و 45% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان هموگلوبین، جیره 45% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان هماتوکریت و جیـره 30/7% کنجاله سویا باعث بیش ترین میزان پروتئین در خون در ماهیان شدند. بیش ترین میزان پروتئین خام لاشه متعلق به ماهیانی بود که از جیره 20% کنجاله سویا تغذیه کردند و این مقدار در مقایسه با سایر تیمارها تفاوت معنی داری داشت (0/05>P). لذا می توان گفت تیمار 2 و 3 بهترین تیمار از لحاظ دارا بودن کنجاله سویا می باشند.
استرلیاد (Acipenser ruthenus)
پودر کنجاله سویا
شاخص های رشد
فاکتورهای خونی
کیفیت لاشه
2019
04
21
181
188
http://www.aejournal.ir/article_91222_008127e289d31c027f640464cfed7518.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
مطالعه ویژگیهای زیستی Paracobitis hircanica سگ ماهی ( Mousavi-Sabet و همکاران، 2015) در رودخانه زاو پارک ملی گلستان
محمد
عطانیا
رحمان
پاتیمار
محمد
هرسیج
ضیاء
کردجزی
جهت بررسی ویژگی های زیستی سگ ماهی (Paracobitis hircanica) تعداد 150 قطعه به وسیله دستگاه الکتروشوکر از دی ماه 1394 تا خرداد ماه 1395 صید گردید. نسبت جنسی نر به ماده در جمعیت مورد مطالعه 0/65 : 1 بود که نشان دهنده اختلاف معنیداری بین نسبت جنسی نر و ماده در جمعیت فوق بود (0/05>x 2= 6/83, p). بیشینه طول کل و وزن ماده ها 87 میلی متر و 5/30 گرم و برای نرها 104 میلیمتر و 7/31 گرم ثبت گردید. رابطه طول و وزن جنس ماده r2=0/97) W= 0/0085 TL 2/89) و برای جنس نر r2=0/98) W= 0/0109 TL 2/74) و برای جمعیت r2=0/97) W= 0/0099 TL 2/80) به دست آمد. نتایج نشان داد که الگوی رشد از نوع ایزومتریک در ماده ها و آلومتریک منفی در گروه نرها و جمعیت بود (t-test, tmale =6.31, tfemale = 1.61, tPopulation = 5.03, p < 0.05). میانگین هم آوری مطلق و هم آوری نسبی به ترتیب برابر با 328/86 و 11047/56 (تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) محاسبه شد. میانگین قطر تخمک ها 0/99 میلیمتر و از 0/45 تا 1/79 متغییر بود. بالاترین میانگین شاخص گنادوسوماتیک (GSI) برای جنس ماده در ماه خرداد و برای جنس نر در ماه اردیبهشت مشاهده گردید که به ترتیب 8/06 و 1/43 برای ماده ها و نرها مشاهده گرید.
P. hircanica
الگوی رشد
شاخص گنادوسوماتیک
نهر زاو
پارک ملی گلستان
2019
04
21
189
196
http://www.aejournal.ir/article_91252_18aa9b8490859b55e4673caf1d8fdac4.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثرات مواد محافظ سرمایی مختلف و نسبت های مختلف رقیق سازی روی کیفیت اسپرم انجمادزدایی شده ازون برون (Acipenser stellatus)
مهدی
عادلی
شهرام
ملکی
محمدرضا
ایمانپور
ابراهیم
مسعودی
زینب
عادلی
انجماد اسپرم به عنوان روشی موثر در جلوگیری از انقراض نسل گونه های در معرض خطر می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی دی متیل سولفوکساید و اتیلن گیلکول در غلظت های مختلف و تاثیر نسبت های مختلف رقیق سازی روی درصد و زمان تحرک اسپرم ها پس از انجمادزدایی بود. برای این کار دی متیل سولفوکساید و اتیلن گیلکول هر کدام درغلظت های 5، 10 و 20 درصد به رقیق کننده اضافه شدند. سپس رقیق کننده با نسبت های 0/5:1، 1:1، 2:1 و 5:1 با اسپرم مخلوط شده و سپس اسپرم منجمد شد. در این تحقیق از اسپرم 4 مولد نر ازون برون استفاده شد. اسپرم های منجمد شده بعد از 20 و 40 روز از حالت انجماد خارج شدند. نتایج به دست آمده از آزمایش نشان داد که در بین تیمارهای مختلف رقیق سازی همراه با غلظت های مختلف دی متیل سولفوکساید و اتیلن گلیکول روی طول دوره تحرک و درصد تحـرک اسپـرم ازون برون پس از 20 و 40 روز انجماد اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/05>P). بالاترین طول دوره تحرک و درصد تحرک اسپرم های انجمادزدایی شده بعد از 20 و 40 روز انجماد، در اسپرمی که دارای دی متیل سولفوکساید 10 درصد و نسبت رقیق سازی 1:1 بود مشاهده شد (به ترتیب ثانیه 24/81±253/00 و درصد 3/20±36/51؛ ثانیه 23/70±234/36 و درصد 2/12±27/54).
ازون برون
دی متیل سولفوکساید
اتیلن گیلکول
تحرک اسپرم
2019
04
21
197
202
http://www.aejournal.ir/article_91281_950e7b496d85ef9e9468390921f3ad72.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی تجمع فلزات سنگین در بافت عضله ماهی سیاه کولی (Vimba vimba) در رودخانه سیاه درویشان استان گیلان
محمد
اتفاق دوست
حمید
علاف نویریان
در این پژوهش، میزان غلظت ده فلز (آرسنیک، آهن، جیوه، روی، سرب، سلنیوم، کادمیوم، مس، منگنز و نیکل) در بافت عضله 20 عدد ماهی سیاه کولی (Vimba vimba) صید شده به وسیله تور پرتابی سالیک از رودخانه سیاه درویشان استان گیلان در تابستان 1395، توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی Varian موردمطالعه قرارگرفتند.میزان کمترین و بیش ترین تجمع فلزات سنگین به ترتیب: روی 19/55-23/15، آهن 11/50-13/41، مس 1/58-1/80، منگنز 1/45-1/66، سرب 0/56-0/67، آرسنیک 0/45-0/53، سلنیوم 0/39-0/48، نیکل 0/26-0/29، کادمیوم 0/16-0/19 و جیوه 0/059-0/071 میکروگرم بر گرم وزن خشک، مشاهده گردید. با توجه به نتایج این مطالعه، میانگین غلظت تمام فلزات در بافت عضله ماهی سیاه کولی به جز آرسنیک (0/042±0/490)، سرب (0/056±0/602) و منگنز (0/098±1/557)، پایینتر از حد مجاز تعیین شده توسط استاندارد جهانی FAO/WHO بودند.
فلزات سنگین
سیاه کولی
رودخانه سیاه درویشان
بافت عضله
تجمع زیستی
2019
04
21
203
210
http://www.aejournal.ir/article_91299_37acc5cb33f786b8997c405f39fd9ced.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
مقایسه زیست شناسی تولیدمثلی جنس نر سیاه ماهی فلس ریز (Capoeta damscina) و سیاه ماهی خالدار (Capoeta trutta) در رودخانه قشلاق سنندج در طی فصل تولیدمثل
زهرا
سعیدی کیا
وحید
زادمجید
در تحقیق حاضر بهمنظور مقایسه زیستشناسی تولیدمثلی مولدین سیاه ماهی فلس ریز (Capoeta damascina) و سیاه ماهی خالدار (Capoeta trutta)، مولدین از رودخانه قشلاق سنندج در طی فصل تولیدمثل جمع آوری شد. سپس پارامترهایی از قبیل طول کل و وزن کل پارامترهای کیفی اسپرم و استروئیدهای جنسی هر دو گروه مولدین سنجش گردید. طول کل و وزن کل در مولدین نر سیاه ماهی فلس ریز سه ساله به طور معنی داری بالاتر از مولدین نر سیاه ماهی خالدار سه ساله بود (0/05>P). حجم اسپرم، تراکم اسپرم، اسپرماتوکریت، استروئیدهای جنسی تستوسترون و دی هیدروکسی پروژسترون در مولدین سیاه ماهی خالدار به طور معنی داری بالاتر از مولدین سیاه ماهی فلس ریز بود (0/05>P). طول دوره حرکت اسپرم، درصد اسپرم های متحرک،pH و اسمولالیته پلاسمای سمینال در مولدین سیاه ماهی خالدار پایین تر از مولدین سیاه ماهی فلس ریز بود (0/05>P). درصورتی که سطح 11- کتوتستوسترون سرم خون در بین مولدین هر دو گروه فاقد اختلاف معنی دار بود (0/05<P). پراکنش بالای سلول های اسپرماتوزوآ در مجاری لومن مولدین سیاه ماهی خالدار نسبت به مولدین سیاه ماهی فلس ریز حاکی از فعال بودن بیش تر بیضه از لحاظ تولید اسپرم در طی فصل تولیدمثل و در درجه حرارت 21 درجه سانتی گراد می باشد.
سیاه ماهی
استروئیدهای جنسی
پارامترهای کیفی اسپرم
رودخانه قشلاق سنندج
2019
04
21
211
216
http://www.aejournal.ir/article_91620_ef5ace379b637ac8022b13d3b4351bb1.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
ارزیابی علل احتمالی تلفات ماهی کپور دریایی (Cypirnus carpio) پرورش یافته در حصار توری در خلیج گرگان
کامران
عقیلی
عباسعلی
آقایی مقدم
سید محمود
عقیلی
سارا
حق پرست
در این تحقیق علل احتمالی تلفات ماهیان کپور دریایی پرورشی در حصار توری واقع در خلیج گرگان در دو تراکم 2 و 4 قطعه در مترمربع بررسی گردید. طی این بررسی که از اردیبهشت 1391 تا خرداد 1392 بود، با افزایش دمای آب (به 30/8-29 سانتی گراد) در نیمه دوم مرداد ماه تلفات ماهیان شروع شد. علایم بالینی در ماهیان بیمار شـامل بی حالی، شنا در سطح آب، تیرگی رنگ، اتساع محوطه بطنی، بیرون زدگی یک طرفه یا دوطرفه چشم و خونریزی در سطح بدن بود. تعداد 50 عدد ماهی درحال مرگ به آزمایشگاه منتقل و از کلیه و کبد آن ها در محیط TSA (تریپتوز سو آگار) کشت تهیه و پس از گرمخانه گذاری پرگنه های خالص با استفاده از آزمایشات روش های تشخیصی شناسایی گردیدند. نتایج آزمایشات تشخیصی باکتری شناسی وجود آئروموناس هیدروفیلا را تایید کرد. هم چنین نتایج آزمایش آنتی بیوگرام، حساسیت باکتری به آنتی بیوتیک آنروفلوکساسین را نشان داد. جهت مقایسه تلفات در دو تیمار از آزمون های غیرپارامتریک از آزمون Man-Witney و جهت مقایسه زمان های مختلف در هر یک از تراکم ها از آزمون Kruskal-Walis استفاده شد. نتایج آزمون مقایسه های دوتایی مستقل (Man-Whitney) نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار میان دو سطح تراکم (2 و 4 عدد در مترمربع) در هریک از ماه های مورد مطالعه بود.
باکتری آئروموناس
اگزوفتالمی
آنتی بیوتیک
کپور دریایی
2019
04
21
217
224
http://www.aejournal.ir/article_91655_86b06562b416c8d71838281e61040b61.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثر مکمل غذایی آستاگزانتین بر عملکرد رشد، بقاء و برخی شاخص های ایمنی ذاتی لارو قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
محسن
علی
پریا
اکبری
امین
غلام حسینی
محمد سعید
فریدونی
آبزی پروری متراکم منجر به افزایش استرس، شیوع بیماری باکتری و درنهایت تلفات می گردد. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر مکمل غذایی آستاگزانتین بر عملکرد رشد، بقاء و برخی شاخص های ایمنی لارو قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) به مدت 60 روز صورت گرفت. به این منظور، تعداد 360 قطعه لارو قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 0/01±0/13 گرم، در یک طرح کاملاً تصادفی به 4 تیمار آزمایشی و 3 تکرار (10 قطعه در هر تکرار) تقسیم شدند و به ترتیب با رژیم های غذایی حاوی 0، 50، 100 و 150 میلی گرم آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا مورد تغذیه قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که رژیم های حاوی آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا، تفاوت معنی داری در شاخص های رشد، بقاء و ایمنی ذاتی در مقایسه با تیمار شاهد نشان دادند (0/05>P). بالاترین وزن نهایی، افزایش وزن به دست آمده، ضریب رشد ویژه، نسبت کارایی پروتئین، بقاء، پروتئین تام و گلوبولین در تیمار حاوی 100 میلی گرم آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا مشاهده شد که با بقیه تیمارها دارای تفاوت معنی دار بود (0/05>P). بیش ترین فعالیت لیزوزیم و آلیومین در تیمارهای حاوی 150 میلی گرم آستاگزانتین بر کیلوگرم غذا مشاهده شد که با بقیه تیمارها تفاوت معنی داری را نشان دادند (0/05>P). در مجموع براساس نتایج این تحقیق، افزودن 100 میلی گرم مکمل غذایی آستاگزانتین بر کیلوگرم جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان به منظور بهبود شاخص های رشد، بقاء و پاسخ های ایمنی ذاتی در این ماهی پیشنهاد می شود.
ماهی قزل آلای رنگین کمان
آستاگزانتین
شاخص های رشد
ایمنی ذاتی
2019
04
21
225
230
http://www.aejournal.ir/article_91933_81b27a02e06206b25c08d8b089d3107c.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثر ریزپوشانی لاکتوباسیلوس پلانتاروم با ریزذرات آلژینات/کیتوزان بر شاخص های رشد، تغذیه و فاکتورهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
مریم
احمدمرادی
سیاوش
سلطانیان
مجتبی
علیشاهی
مصطفی
اخلاقی
علی
شهریاری
آزاده
یکتاسرشت
مطالعه حاضر به منظور مقایسه تأثیر باکتری Lactobasillos plantarumریزپوشانی شده (با ریز ذرات کیتوزان/ آلژینات) و معمولی (بدون ریزپوشانی) بر شاخص های رشد، تغذیه و فاکتورهای خونی در ماهی قزل آلای رنگین کمان Oncorhynchus mykissانجام شد. 480 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی 1/2±15 در چهار گروه (با سه تکرار) به مدت 8 هفته به ترتیب با جیره های آزمایشی شامل: لاکتوباسیلوس پلانتاروم بدون ریزپوشانی (تیمار1)، لاکتوباسیلوس پلانتاروم ریزپوشانی شده با کیتوزان و آلژینات (تیمار2)، کیتوزان و آلژینات بدون باکتری (تیمار3) و فقط خوارک پایه (گروه شاهد) تغذیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که بهترین ضریب رشد ویژه و فاکتور وضعیت، مربوط به تیمار2 بود، البته ضریب تبدیل غذایی و کارایی پروتئین نیز در تیمار2 و3 نسبت به گروه شاهد بهبود نشان داد، هرچند این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. هم چنین بیش ترین میزان هماتوکریت، هموگلوبین و حجم متوسط گلبول قرمز در تیمار 2 مشاهده شد که هماتوکریت با گروه شاهد اختلاف معنی داری داشت (0/05˂P). بیش ترین تعداد گلبول های قرمز، غلظت متوسط هموگلوبین گلبول های قرمز و کم ترین مقدار غلظت متوسط هموگلوبین گلبولی در تیمار1 مشاهده شد. تعداد گلبول های سفید نیز در تیمار 3 نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. بنابراین می توان بیان کرد به کارگیری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم موجب بهبود شاخص های رشد، تغذیه و فاکتورهای خونی شد ولی برای توصیه این روش جهت تجویز پروبیوتیک در ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی بیش تری لازم است.
پروبیوتیک
تغذیه
لاکتوباسیوس پلانتاروم
ترکیبات خونی
نانوذرات
ریزپوشانی
2019
04
21
231
238
http://www.aejournal.ir/article_91940_c4270a3137e299c04030fb97291fc078.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثر غلظت های تحت کشنده نانوذرات نقره و نیترات نقره بر ماهی کپورمعمولی (Cyprinus carpio. L): تغییرات خون شناسی و آنتی اکسیدانی
خیراله
خسروی کتولی
علی
شعبانی
حامد
پاک نژاد
محمد رضا
ایمانپور
با توجه به کاربرد بالای نقره و هم چنین احتمال در معرض گرفتن آبزیان، امکان در معرض قرارگیری این موجودات با این فلز زیاد است. لذا این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه اثرات تحت حاد نانوذرات نقره و نیترات نقره بر بقاء، شاخص های مختلف خونی و هم چنین آنزیم های شاخص آنتی اکسیدانی در ماهی کپورمعمولی انجام شد. ابتدا غلظت کشندگی 50% و 96 ساعته برای دو شکل نقره به دست آمد و سپس ماهیان به مدت 21 روز در معرض %15 و 30% از غلظت حاد محاسبه شده (0/4 و 0/8 میلی گرم در لیتر نانوذرات و هم چنین 0/025 و 0/045 میلی گرم در لیتر نیترات نقره) قرار گرفتند. متوسط غلظت حاد 96 ساعته برای نانوذرات نقره و نیترات نقره به ترتیب 0/02±0/29 و 0/05±0/15 میلی گرم در لیتر بود. نتایج نشان دهنده اختلالات مختلفی در شاخص های خون شناسی ازجمله کاهش تعداد گلبول های قرمز و افزایش تعداد گلبول های سفید بود. هم چنین آنزیم SOD در اکثر تیمارهای درمعرض قرار گرفته در مقایسه با گروه شاهد القاء شد. این مطالعه نشان داد نیترات نقره در غلظت های پایین تری اثرات کشندگی خود را اعمال می کند و هر دو شکل نقره تقریباً به شکل یکسان باعث تغیییرات در فاکتورهای ایمنی ذاتی و شاخص های استرس اکسیداتیو در ماهیان درمعرض قرار گرفته شدند اما در آنزیم SOD این تغییرات در گروه های مواجه شده با نیترات نقره کمی بیش تر بود.
ماهی
حالت یونی و نانوذرات نقره
سم شناسی
استرس
2019
04
21
239
246
http://www.aejournal.ir/article_91951_be29b0b04ebc0f0cad782c0fbc8e00e6.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تاثیر نانوذرات نقره بر ترکیب لاشه ماهی قرمز (Carassius auratus) تغذیه شده با الیگوساکارید رافینوز و باکتری Pediococcus acidilactici
فاطمه زهرا
جعفری
سید علی اکبر
هدایتی
سیدحسین
حسینی فر
علی
جافرنوده
طاهره
باقری
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر حفاظتی پیش تیمار باکتری Pediococcus acidilactic و الیگوساکارید رافینوز بر ترکیب لاشه در ماهی قرمز (carassius auratus) در مواجهه با نانو نقره بود. بر این اساس تعداد 250 عدد ماهی قرمز با میانگین وزنی 0/18±26/3 در چهار تیمار و هر تیمار با سه تکرار شامل: غذای بدون مکمل غذایی (تیمار1شاهد)، غذای حاوی پروبیوتیک باکتری با غلظت 107 کلنی بر گرم غذا (تیمار2)، غذای حاوی رافینوز به میزان 1 گرم در کیلوگرم غذا (تیمار3) و غذای سین بیوتیک (تیمار 4) تقسیم شد و به مدت 6 هفته تغذیه شدند. بعد از پایان دوره تغذیه، به تیمارهای آزمایش میزان 50 درصد غلظت کشنده نانو نقره (0/5 میلی گرم بر لیتر) به مدت 14 روز اضافه شد و در پایان دوره 14 روزه، نمونه برداری از لاشه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در پایان دوره آزمایش نشان داد شاخص های رطوبت، خاکستر، پروتئین و چربی لاشه در بین تیمارهای آزمایش اختلاف معنی داری با هم نداشتند (0/05<P). هرچند در برخی از شاخص ها ازجمله رطوبت، پروتئین و خاکستر در تیمار سین بیوتیک روند افزایشی را نشان داد ولی این افزایش معنی دار نبود (0/05<P). با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش و عدم معنی داری شاخص های مربوطه در تیمارهای مذکور به نظر می رسد استفاده از این مکمل ها با این غلظت اثرگذاری مناسب را بر شاخص های مربوطه ندارد.
پروبیوتیک
پربیوتیک
نانو نقره
خون شناسی
ماهی کاراس طلایی
2019
04
21
247
252
http://www.aejournal.ir/article_91956_850aad40f2efae1ceb8626ebab4cbf71.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تعیین زمان اولین تقسیم میتوزی در قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius)
ثارالله
زارعی
سالار
درافشان
فاطمه
پیکان حیرتی
متوسط زمان لازم بین لقاح تا اولین تقسیم میتوزی (FCI) First Cleavage Interval در قزلآلای رنگینکمان Oncorhynchus mykiss و ماهی آزاد دریای خزر Salmo trutta caspius تعیین شد. لقاح با استفاده از تخمک و اسپرم استحصالی از 6 الی 9 قطعه مولد ماده از هر گونه انجام شد. بهمنظور حذف اثرات انفرادی مولدین بر زمان احتمالی تقسیم سلولی، اسپرم و تخمک متعلق به افراد مختلف یک گونه، پیش از لقاح با یکدیگر مخلوط شدند. لقاح بهروش خشک انجام و تخمهای لقاح یافته در 0/3± 7/3 درجه سانتیگراد انکوبه شدند. نمونهبرداری از تخمهای لقاح یافته هر گونه در فاصله زمانی 5 الی 12 ساعت پس از لقاح با فاصله زمانی 10 دقیقه انجام شد. در هر مرحله، حداقل 30 عدد تخم نمونهبرداری شده و بلافاصله پس از شفافسازی، در محلول داویدسون تثبیت شدند. نمونهها با بزرگنمایی 40X جهت حضور شیار تقسیم و وقوع تقسیم میتوزی بررسی شدند. معیار وقوع اولین تقسیم میتوزی، وجود شیار تقسیم کامل در حداقل 50 درصد نمونهها بود. نتایج نشان داد که اولین تقسیم سلولی تخم در قزلآلای رنگینکمان بهطور میانگین در 30±3212 درجه-دقیقه پس از لقاح (حدود 7 ساعت و بیست دقیقه) بهطور معنیداری در زمان کوتاهتری نسبت به ماهی آزاد دریای خزر 35±4015 درجه-دقیقه (9 ساعت و ده دقیقه) رخ میدهد و لذا زمان مناسب برای القای تتراپلوییدی در ماهی آزاد دریای خزر و قزلآلای رنگینکمان با یکدیگر کاملاً متفاوت خواهد بود. ارزیابی اثرات انفرادی والدین بر زمان اولین تقسیم سلولی تخم در مطالعات آتی پیشنهاد میشود.
قزلآلای رنگینکمان
ماهی آزاد دریای خزر
تقسیم میتوز
2019
04
21
253
256
http://www.aejournal.ir/article_89847_72303a1a8b0f278ae278478ed4f97ed4.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
مکانیابی استقرار قفسهای دریایی برای ماهی هامور معمولی (Epinephelus coioides) در آبهای پیرامونی جنوب جزیره قشم براساس مدل تحلیل مدیریتی (SWOT) و GIS
مریم
نوری بالانجی
ایمان
سوری نژاد
فریدون
عوفی
زهرا
قاسمی
هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق مناسب جهت توسعهی آبزیپروری و تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار قفسهای دریاییگونه هامور معمولی (Epinephelus coiodes) در محدوده آبهای پیرامون جزیره قشم، با نگرشی بر ملاحظات زیست محیطی و رویکرد توسعه آبزیپروری میباشد. در این راستا، تعیین شرایط بومشناختی منطقه مورد مطالعه برای معرفی هامور معمولی جهت آبزیپروری در قفسهای دریایی، تعیین مناطق مناسب جهت استقرار قفسهای دریایی از طریق مطالعات هیدروبیولوژی،هیدروگرافی، ژئومورفولوژی، بهکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهعنوان مدل کاربردی در تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار قفسهای دریایی و تعیین اولویت و امتیازبندی مناطق منتخب براساس مدل تحلیل مدیریتی (SWOT) انجام گرفت. دوره بررسی 16 ماهه این پژوهش از مهرماه 1395 لغایت دیماه 1396 ادامه یافت و منطقه موردمطالعه در محدوده استان هرمزگان، آبهای پیرامونی جزیره قشم بود. براساس مجموعه مطالعات انجام شده در رابطه با ویژگیهای ژئومورفولوژی ناحیه ساحلی و هیدروگرافی منطقه مورد مطالعه مشخص شد که ناحیه ساحلی جنوبی جزیره قشم در بخش غربی و همچنین محدوده دریایی جزیره هنگام مکانهای مناسب و دارای امنیت محیطی میباشند که اقدامات انجام شده در رابطه با استقرار سیستمهای قفس با توجه به مدیریت علمی، موفقیتآمیز بود. با توجه به بالا بودن ضریب اطمینان حاصل از ارزیابی منطقه از طریق مدل ارائه شده PASTAKIA و روش ماتریس ترکیبی، این مناطق دارای معیارهای با امتیاز بالا بود. این معیار و امتیاز در گروه متوسط توصیف اثر و معیار کمی 25 تا 50 بوده که بهلحاظتصمیمگیری و اقدام، نیازمند رعایت اصول مدیریتی میباشد.
مکانیابی
قفسهای دریایی
هامور معمولی
سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)
جزیره قشم
2019
04
21
257
264
http://www.aejournal.ir/article_88518_dc80a8d083de91f4b6b0fa0e2d1a506d.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی تغییرات کیفی گوشت چرخ کرده ماهی کپور نقره ای (Hpophthalmichthys molitrix) در دمای فوق سرما (Superchilling) در بسته بندی اتمسفر اصلاح شده و معمولی
فهیمه
غسالی کاربندی
سیدجواد
ابوالقاسمی
امیر رضا
شویکلو
در این تحقیق تغییرات کیفی گوشت چرخ کرده ماهی در بستهبندی اتمسفر اصلاح شده(به نسبت 50:5:45 برای گازهای N2:O2:CO2)و معمولی نگه داری شده در دمای فوق سرما (2– درجه سانتی گراد)مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان داد که روند تغییرات ازت آزاد (TVB-N میلی گرم / 100 گرم نمونه) با استفاده از روش فوق سرما در بسته بندی اتمسفر اصلاح شده موجب کندتر شدن تشکیل مواد ازته فرار گردید و افزایش این شاخص در بسته بندی معمولی در طول بررسی معنی دار بوده است (0/05>P). مقدار مواد واکنش گر با تیوباربیوتیک اسید (TBARSبرحسب میلی گرم مالوندی آلدهید/کیلوگرم نمونه) در بسته بندی معمولی پس از 35 روز ازحد مجاز گذشت و به 0/05 ± 2/27 میلی گرم رسید. در حالی که بسته بندی اتمسفر اصلاح شده به صورت معنی داری کم تر بود(0/05>P). تغییرات pH در هر دو تیمار در طول زمان یکسان و نزولی بود. به طور کلی افزایشمعنی داری در میزان TBARS وTVB-N در نمونه های بسته بندی معمولی نسبت به بسته بندی اتمسفر اصلاح شده مشاهده شد که این امر بیانگر اکسایش چربی در خلال نگه داری در بسته بندی معمولی به دلیل نفوذ اکسیژن به درون بسته بوده و حاکی از فعالیت مکانیسم اکسایشی و آنزیمی در هنگام نگه داری می باشد. در ارزیابی های حسی، تیمار بسته بندی اتمسفر اصلاح شده به طور معنی داری امتیاز کیفی کل بالاتری از نظر فاکتورهای رنگ، بو و بافت کسب نمود (0/05>P). این نتیجه را می توان ناشی از تاثیر بیش تر اتمسفر اصلاح شده بر روند تاخیر و یا توقف فعالیت های بیوشیمیایی نسبت دانست. در مجموع، بسته بندی اتمسفر اصلاح شده در دمای فوق سرما به عنوان تیمار منتخب بوده و زمان نگاه داری را به مدت 5 روز افزایش داد.
کپور نقره ای
فوق سرما
اتمسفر اصلاح شده
زمان ماندگاری
2019
04
21
265
272
http://www.aejournal.ir/article_89945_fa499f1c918a77f026ed8a5948a38809.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثرات مولتی آنزیم کمبو در جیره غذایی بر شاخص های رشد، بازماندگی و عملکرد تولیدمثلی ماهی قرمز (Carassius auratus gibelio)
مهرداد
عادلیان
محمدرضا
ایمانپور
ولی اله
جعفری
ماهی قرمز (Carassius auratus gibelio) به طور وسیعی به عنوان معروفترین ماهی در سرتاسر جهان گسترش یافته است و یک مدل زیستی مناسب به شمار میرود. آنزیمها میتوانند اثرات عوامل ضدتغذیهای را از بین ببرند و سبب بهبود عملکرد رشد ماهی شوند. جیره غذایی به خاطر اثری که روی کیفیت تخم دارد مورد توجه زیادی قرارگرفته است، یافتههای جدید نشان میدهد که افزودن مولتیآنزیمها به جیره غذایی میتواند بر شاخصهای گنادی تأثیرگذار باشد. هدف از این پژوهش به کارگیری مولتی آنزیم کمبو در جیره غذایی ماهی قرمز و بررسی اثربخشی آن بر شاخص های رشد، بازماندگی و عملکرد تولیدمثلی است. برای انجام این آزمایش از جیره تجاری (انرژی 4EF3001، تایلند) استفاده شد و مولتی آنزیم کمبو® (شرکت زوبین زرین، ایران) در 5 تیمار 0، 250، 500، 750 و 1000 میلی گرم بر کیلوگرم غذا، به جیره غذایی اضافه شد. این مولتی آنزیم به طورکلی در مقادیر 750 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی بهترین فاکتور رشد را ایجاد کرد که با گروه شاهد تفاوت معنی دار داشت (0/05>P) اما در درصد بازماندگی تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایش ایجاد نکرد (0/05<P). هم چنین مولتی آنزیم کمبو با مقدار 1000 میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی بالاترین میزان شاخص گنادوسوماتیک، هم آوری و درصد لقاح را ایجاد کرد که با گروه شاهد دارای تفاوت معنی دار بود (0/05>P) اما در هیچ یک از گروه های آزمایش در قابلیت تفریخ، بازماندگی لاروی و درصد تحرک اسپرم تفاوت معنی دار ایجاد نگردید (0/05<P). در یک نتیجه گیری کلی مولتی آنزیم کمبو با مقدار750 میلیگرم برکیلوگرم جیره غذایی به عنوان بهترین میزان آنزیم جهت پرورش و میزان 1000 میلیگرم بر کیلوگرم جیره غذایی به عنوان بهترین سطح برای بهبود عملکرد تولیدمثلی معرفی می گردد.
شاخص های رشد
عملکرد تولیدمثلی
مولتی آنزیم کمبو
ماهی قرمز (Carassius auratus gibelio)
2019
04
21
273
282
http://www.aejournal.ir/article_92004_61c99524da2f850767845fadc98fa5b7.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی پتانسیل پروبیوتیکی باکتری های اسیدلاکتیک جدا شده از دستگاه گوارش ماهی اسکار (Astronotus ocellatus)
عاطفه
بزرگی ماکرانی
شهلا
جمیلی
امید
خان محمدی اطاقسرا
باکتریهای اسیدلاکتیک، متداولترین نوع باکتریهایی هستند که بهعنوان پروبیوتیک معرفی شدهاند. درمطالعه حاضر ابتدا بهمنظور جداسازی باکتریهای اسیدلاکتیک، نمونه گیری از روده ماهی اسکار انجام شد و مقاومت به املاح صفراوی، تحمل شرایط اسیدی و قابلیت تخمیر قندها مورد یررسی قرارگرفت. در این تحقیق، از روده 50 ماهی اسکار نمونهبرداری صورت گرفت و درمحیط کشت MRS براث کشت داده شد. برای رسیدن به این هدف، باکتریهای اسیدلاکتیک توسط روش های فنوتیپی (رنگ آمیزیگرم، تست کاتالاز، تست حرکت و تستهای بیوشیمیایی) جداسازی شدند و شاخصهای اولیه پروبیوتیکی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس برای شناسایی مولکولی با جفت آغازگرهای اختصاصی (پرایمر)، ژن 16 S rDNA باکتریهای Lactobacillus acidophilus و Lactobacillus casi با استفاده از PCR تکثیر داده شد. سپس با استفاده از الکتروفورز باند اختصاصی نوع باکتری اسیدلاکتیک مشخص گردید. در پایان تحقیق، بعد از رنگآمیزی و تست PCR، از بین 50 نمونه به تعداد 21 نمونه مثبت Lactobacillus acidophilus و 18 مورد Lactobacillus casei شناسایی و گزارش گردید.
لاکتوباسیل اسیدو فیلوس
لاکتو باسیلوس کازئی
ماهی اسکار
پروبیوتیک
2019
04
21
283
288
http://www.aejournal.ir/article_92029_b5fc2a7b62964c879f3150a033e30722.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی کوتیلدون در تعدادی از جورپایان خشکی زی (Crustaceae: Isopoda) در ایران
قاسم
محمدی کاشانی
عهدیه
عابدینی
تکامل جورپایان خشکی زی برای زیستن روی خشکی نیازمند سازش های ریختی، تشریحی و فیزیولوژیک بسیاری بود. وجود کیسه پرورشی یا مارسوپیوم در ماده های باردار ازجمله مهم ترین ویژگی هایی بود که امکان سکونت در زیستگاه های خشک را برای این گروه فراهم کرد. کوتیلدون ها ساختارهایی تخصص یافته می باشند که در داخل مارسوپیوم جورپایان خشکی زی پیشرفته وجود دارند. این اندام ها در ترشح مایع مارسوپیومی، تغذیه و تأمین اکسیژن برای فرزندان درون کیسه پرورشی نقش دارند. در این پژوهش کوتیلدون ها در هفت گونه از جورپایان خشکی زی شامل گونه های Protracheoniscus major، Mongoloniscus persicus، Hemilepistus elongatus، Porcellionides pruinosus، Agabiformius lentus،Porcellio evansi وPorcellio mehrdadi، از نظر شکل، اندازه، تعداد و آرایش مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که شکل کوتیلدون ها در همه گونه ها یکسان و مخروطی بود. در تمام گونه ها به جز P. major، چهار کوتیلدون و با آرایش یکی در هر یک از بندهای دوم تا پنجم وجود داشت درحالی که در این گونه، 12 کوتیلدون و با آرایش سه کوتیلدون در هر یک از بندهای دوم تا پنجم وجود داشت.
جورپایان خشکی زی
مارسوپیوم
کوتیلدون
ایران
2019
04
21
289
292
http://www.aejournal.ir/article_92030_3b3e2d407b829866016e3c98166f80c4.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
ارزیابی فعالیت ضدمیکروبی باکتری های جدا شده از روده، آب و رسوبات محیط پرورش میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) درمنطقه چوئبده آبادان
زهرا
محمدی مکوندی
مهرزاد
مصباح
داریوش
غریبی
مجتبی
علیشاهی
مسعود
قربانپور
با استفاده از پروبیوتیک ها به عنوان ارگانیسم هایی که می توانند سبب افزایش سلامتی و مقاومت به بیماری ها در میزبان شوند، می توان مصرف آنتی بیوتیک ها را در آبزی پروری کاهش داد. در این بررسی ابتدا اقدام به جداسازی باکتری های اسیدلاکتیک، انتروکوکوس و باسیلوس ها از روده، آب و رسوبات محیط پرورش میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) درمنطقه چوئبده آبادان گردید و سپس خاصیت ضدمیکروبی باکتری های جدا شده علیه باکتری های بیماری زای ویبریو هارویی، یرسینیا روکری، آئروموناس هیدروفیلا و لاکتوکوکوس گارویه به دو روش کشت خطی و چاهک گذاری در آگار (انتشار در آگار) مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده هیچ کدام از جدایه های باسیلوس و انتروکوکوس با هر دو روش فوق خاصیت ضدمیکروبی علیه باکتری های بیماری زا نداشتند ولی اکثر جدایه های باکتری های اسیدلاکتیک دارای خاصیت ضدمیکروبی بودند. سپس سه جدایه باکتریایی با بالاترین قدرت ضدمیکروبی (جدایه های 93، 94 و 95) با استفاده از توالی ژنS rRNA16 تعیین هویت گردیدند و هر سه جدایه بعد از توالی یابی سویه هایی از لاکتوباسیلوس پلانتاروم مشخص گردیدند. لذا براساس نتایج این تحقیق، ازاین جدایه ها پس از بررسی های برون تنی و درون تنی، می توان جهت اهداف پروبیوتیک در صنعت پرورش آبزیان به خصوص میگو در کشور استفاده نمود.
فعالیت ضدمیکروبی
پروبیوتیک
میگوی سفید غربی
لاکتوباسیلوس پلانتاروم
چوئبده
2019
04
21
293
302
http://www.aejournal.ir/article_92073_1c76408cde15fbe8ab6d772d50b3bd02.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
بررسی اثرات سطوح مختلف سختی و نسبتهای مختلف کلسیم و منیزیم سختی آب بر عملکرد تولیدمثلی سیست و کیفیت لارو پریان میگو Phallocryptus spinosa
پوریا
غلام زاده
کامران
رضایی توابع
غلامرضا
رفیعی
مسعود
صیدگر
سختپوستان راستة آنوستراکا، با توجه به اندازة مناسب و ارزش غذایی نسبتاً مطلوب، پتانسیل بسیار مناسبی بهعنوان غذای زنده برای گونههای مختلف آبزیان ارزشمند دارند. عملکرد زیستی تمامی آبزیان بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تأثیر خواص فیزیکوشیمیایی آب قرار دارند. برای موجودات زنده اکوسیستم های آبی، عوامل غیرزنده نظیر دما، سختی آب و pH ازجمله مهم ترین عوامل در موفقیت رشد و تولیدمثل میباشند. این تحقیق با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف سختی و نسبتهای مختلف کلسیم و منیزیم سختی آب بر عملکرد تولیدمثلی سیست و کیفیت لارو پریان میگو گونة Phallocryptus spinosaانجام گردید. در این تحقیق تیمار شاهد (آب آزمایشگاه با سختی 110 میلیگرم در لیتر) و 3 سطح سختی 200، 500، 1000 میلی گرم در لیتر برحسب کربنات کلسیم درنظر گرفته شد. سپس در سختیهای مورد آزمایش با افزودن کلرید کلسیم و کلرید منیزیم به آب پایة آزمایشگاه نسبت هایمختلفکلسیم به منیزیم شامل 100:0، 80:20، 50:50، 20:80 و 0:100 تهیه شد و سیستهای پریان میگوها به تیمارهای مورد نظر وارد شد. شاخصهای ارزیابی عملکرد تولیدمثلی و کیفیت لارو شامل درصد تفریخ سیست، اندازة لارو و درصد تلفات لاروها بودند. نتایج اثرات سطوح مختلف سختی و نسبتهای مختلف کلسیم و منیزیم بر روی عملکرد سیست پریان میگو نشان داد که بهترین (0/05≥P) میزان سختی برای تفریخ این گونه با میانگین 25/7%، سختی 500 میلی گرم در لیتر کربنات کلسیم و بهترین نسبت کلسیم و منیزیم با میانگین 62% نیز نسبت 50:50 می باشد. هم چنین افزایش میزان سختی، افزایش معنیدار اندازه ناپلیها و هم چنین میزان مرگ و میر آن ها را به همراه داشت.
فالوکریپتوس اسپینوزا
سختی
کلسیم
منیزیم
کیفیت لارو
2019
04
21
303
308
http://www.aejournal.ir/article_92078_97434f9cacaba70adc699fe58604f439.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثرات تلقیح مصنوعی و جفت گیری طبیعی بر عملکرد کلنی های زنبور عسل ایرانی (Apis mellifera M.)
حسین
محب الدینی
سهیلا
بایزیدی آذر
رضا
سید شریفی
نعمت
هدایت ایوریق
جمال
سیف دواتی
تلقیح مصنوعی یک ابزار مهمی است که کنترل کامل جفت گیری زنبور عسل برای اهداف تحقیقاتی و اصلاح نژادی را فراهم می سازد. در این تحقیق اثرات جفتگیری طبیعی و تلقیح مصنوعی بر عملکرد کلنی های زنبور عسل ایرانی (Apis mellifera M) مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام آزمایش 10 کندو برای جفت گیری طبیعی و 10 کندو برای تلقیح مصنوعی درنظر گرفته شد. صفات مورد بررسی در این آزمایش شامل اندازه گیری جمعیت بالغ زنبورها، زنده مانی نوزادان، رفتار بهداشتی و جمع آوری گرده بودند. مقایسات داده ها بر مبنای آزمون T انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که میزان جمعیت در گروه تلقیح مصنوعی در مقایسه با گروه جفت گیری طبیعی به طور معنی داری در فصول بهار و پاییز بیش تر بود (0/05>P). صفت رفتار بهداشتی در کلنی های تلقیح شده به صورت مصنوعی در فصل پاییز به طور معنی داری بهتر از گروه جفت گیری طبیعی بود (0/05>P). اختلاف آماری معنی داری در صفت زنده مانی نوزادان در دو فصل بین دو گروه تلقیح مصنوعی و جفت گیری طبیعی مشاهده نگردید. در فصل پاییز جمع آوری گرده گل در کلنی های تلقیح مصنوعی به طور معنی داری بیش تر از کلنی های جفت خورده طبیعی بود (0/05>P). به طور کلی نتایج نشان داد که عملکرد گروه تلقیح مصنوعی در مقایسه با گروه جفت گیری طبیعی بهتر بود.
تلقیح مصنوعی
فصل
عملکرد
زنبور عسل
2019
04
21
309
314
http://www.aejournal.ir/article_89303_93f8e54152137df7d89aa265677e3640.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
مطالعه تنوع گونهای زنبورهای خانوادهIchneumonidae در برخی مناطق استان تهران
حسن
قهاری
در پژوهش حاضر، تنوع گونهای زنبورهای خانوادهی Ichneumonidae در برخی مناطق استان تهران مورد مطالعه قرار گرفت. براساس نتایج حاصل، هفده گونه زنبور از هشت زیرخانواده Anomaloninae Viereck, 1918 ، Banchinae Wesmael, 1845، Campopleginae Förster, 1869 ، Cremastinae Förster, 1869 ، Cryptinae Kirby, 1837 ، Ichneumoninae Latreille, 1802 ، Pimplinae Wesmael, 1845 وTryphoninae Shuckard, 1840 جمعآوری و شناسایی شدند. گونههای جمعآوری شده از چهارده جنس بودند که عبارتند از: Barylypa Förster, 1869،Lissonota Gravenhorst 1829، Charops Holmgren, 1859، Dusona Cameron 1901،Pristomerus Curtis, 1836، Temelucha Meyrick, 1909، Cryptus Fabricius, 1804، Glyphicnemis Förster, 1869،Ischnus Gravenhorst, 1829، Meringopus (Förster, 1868)، Ichneumon Linnaeus, 1758، Virgichneumon Heinrich, 1977، Itoplectis Förster 1869 و Tryphon Fallén, 1813. از بین گونههای جمعآوری شده، سه گونه Charops cantator (De Geer, 1778)، Dusona contumax Förster, 1868 و Temelucha genalis (Szépligeti, 1899) گزارشهای جدیدی برای فون ایران میباشند. در این پژوهش علاوه برشناسایی گونههای زنبور، هفت گونه شبپره (Lepidoptera) از خانوادههای Lasiocampidae، Tortricidae، Noctuidae و Nymphalidae به عنوان میزبانهای زنبورهای این تحقیق شناسایی گردیدند.
زنبورهایIchneumonidae
تنوع گونهای
پارازیتوئید
تهران
پراکنش
2019
04
21
315
322
http://www.aejournal.ir/article_90584_1d515a3e2c4f7e0dba3981dd489867d9.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
اثر مهارکنندگی نانوذرات اکسیدآهن با پوشش کیتوسان بر جدایههای بالینی باکتری سودوموناس آئروژینوزا و ارتباط آن با قدرت بیوفیلم باکتری
پرستو
زمانی مزده
شهره
زارع کاریزی
راحله
صفایی جوان
بیوفیلم ها یکی از دلایل مهم مقاومت سویههای باکتریایی سودوموناس آئروژینوزا به آنتی بیوتیک به شمار می آیند. هدف از این مطالعه بررسی اثر مهارکنندگی نانوذرات اکسید آهن با پوشش کیتوسان بر جدایههای بالینی باکتری سودوناس آئروژینوزا و ارتباط آن با قدرت بیوفیلم باکتری میباشد. نانوذره Fe3O4 از* 6H2O FeCl3 و FeCl2 * 4H2O سنتز شد و با کیتوسان اصلاح ساختار سطحی گردید. ویژگی های نانوذره باRD, FTIR, DLS, TGA و SEM تعیین شد. میزان تولید بیوفیلم در هر سویه بالینی سودوموناس آئروژینوزا براساس روش میکروتیترپلیت اندازهگیری شد. بعد از تیمار سویه ها با نانوذره اکسیدآهن، حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) با روشمیکرودایلوشن براث تعیین گردید. نتایج نشان داد که نانوذره آهن با پوشش کیتوسان در غلظت های متفاوت (0/512 تا 80 میلی گرم/میلی لیتر) تشکیل بیوفیلم در جدایههای بالینی سودوموناس آئروژینوزا را مهار کرده و حداقل غلظت مهارکنندگی تشکیل بیوفیلم نانوذرات در سویه های مختلف متفاوت بود. نانوذره اکسیدآهن پوشش داده شده با کیتوسان می تواند در درمان عفونت های بیوفیلم استفاده شود و به عنوان عوامل ضدمیکروبی جدید با ارزش باشد.
سودوموناس آئروژینوزا
بیوفیلم
نانوذرات اکسیدآهن
2019
04
21
323
330
http://www.aejournal.ir/article_92111_8327b6114a8c11f5871583dc09d3d654.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
تاثیر سطوح مختلف شمارش سلول های سوماتیک شیر گاو و افزودن آنزیم لیپاز بر ترکیب اسیدچرب آزاد و خصوصیات حسی پنیر سفید آب نمکی
مریم
سعیدی
علیرضا
شهاب لواسانی
سارا
موحد
بیماری ورم پستان به عنوان یک عفونت غدد پستانی که معمولاً ناشی از باکتری های عفونت زا می باشد تعریف می شود. هدف از این تحقیق ارزیابی تاثیر سه سطح سلول سوماتیک در شیر خام و آنزیم لیپاز بر اسیدهای چرب ازاد پنیر سفید آب نمکی و خصوصیات حسی (طعم وبافت) آن در طی یک دوره نگه داری 70 روزه می باشد. در این مطالعه: سه سطح سلول سوماتیک (بالا- متوسط- پایین) ویک سطح آنزیم لیپاز (2%) و سه زمان مشخص از دوره رسیدن (5، 35 و 70 روز) در نظر گرفته شد. در ابتدا سه گروه از گاوهای شیری انتخاب شد تا شیر با سطح سلول سوماتیک پایین) cell/ml<100000(و متوسط) cell/ml<450000(و بالا ) cell/ml>1000000(در شش وت برای ساخت پنیر استفاده شود.به سه وت 2% آنزیم لیپاز افزوده شد در حالی که سه وت دیگر فاقد آنزیم لیپاز افزودنی بود.آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی شامل 6 تیمار در 3 تکرار در سه زمان مشخص از دوره رسیدن انجام شد.اسیدهای چرب میریستیک، پالمیتیک و اولئیک عمده ترین اسیدهای چرب درمیان سایر اسیدهای چرب در تمام دوره های مشخص رسیدن بودند. اغلب اسیدهای چرب آزاد تا روز 35 از دوره رسیدن افزایش و بعد از روز 35 ام از دوره رسیدن کاهش نشان داد. ارزیابی حسی تیمارها از نظر عطر و طعم و بافت نشان داد که امتیاز حسی عطر و طعم و بافت کلیه تیمارها در طی دوره رسیدن 70 روزه کاهش یافت. بر طبق نتایج حاصله تیمار T1(شاهد) به عنوان تیمار برتر بالاترین مقبولیت حسی را داشت.
شمارش سلول های سوماتیک
پنیر سفید آب نمکی
اسیدهای چرب آزاد
خصوصیات حسی
لیپولیز
2019
04
21
331
342
http://www.aejournal.ir/article_92122_e14987bedd02787549b79283a0f68a42.pdf
فصلنامه محیط زیست جانوری
محیط زیست جانوری
2717-1388
2717-1388
1398
11
1
ارزیابی توانمندی تکنولوژیکی برای تدوین راهبردهای فناوری نوین با استفاده از مدل پاندا، هکس و مجلوف در هلدینگ صنایع غذایی سینا
میرمحمد
حشمتی
کمال الدین
رحمانی
ناصر
فقهی فرهمند
تکنولوژی از دیرباز بهعنوان یکی از عناصر تولید و توسعه مطرح بوده و همواره با آن رشد دانش بشر در حال تغییر بوده است. پیشرفت تکنولوژی میزان کارآیی سایر عناصر درگیر فرایند تولید و توسعه را تا آنجا بالا است که امروزه تکنولوژی بهعنوان عامل استراتژیک برای توسعه اقتصادی کشورها و شرکتها مطرح است. با پیشرفت تکنولوژی ضرورت استفاده از تکنولوژیهای مدرن نیاز به ارزیابی تکنولوژی بیش از پیش احساس میشود چرا که برای تعیین اهداف میبایستی وضعیت موجود و شکاف بین سطح توانمندی موجود و مورد نیاز تعیین گردد. مقاله حاضر با هدفارزیابی توانمندی تکنولوژیکی به جهت تدوین راهبردهای فناوری نوین با استفاده از مدلهای پاندا، هکس و مجلوف در هلدینگ صنایع غذایی سینا انجام شده است، برای نیل به هدف هفت سوال مطرح شده است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی بوده و جامعه آماری تحقیق شامل هلدینگ صنایع غذایی سینا که شامل 15 شرکت تولیدکننده مواد غذایی بوده است که با استفاده از انتخاب 48 نفر کارشناس، مهندس و مدیر بهعنوان نمونه آماری، دادههای مورد نیاز تحقیق را با استفاده از مصاحبه و شش پرسشنامه تخصصی جمعآوری و برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدلهای پاندا، هکس و مجلوف استفاده شده است. براساس یافتههای تحقیق امتیاز توانمندیهای استراتژیک 79، 68% تیازتوانمندیهای تکنولوژیک تاکتیکی 83، 69% و امتیاز توانمندیهای تکنولوژیک مکمل 25، 73% بوده است و همچنین طبق مدل مجلوف استراتژیهای توسعه سیستم اطلاعات مدیریت، ارتقا زیرساختهای اصلی تولید، توسعه سیستم بازاریابی مناسب، تکمیل زنجیره تامین مواد اولیه، تنوع درتولید محصولات، ارتقا و بهبود فرایندهای تولید بهعنوان استراتژیهای افزایش توانمندی تکنولوژیکی بههمراه برنامهها و پروژههای پشتیبان فنی تدوین و ارائه گردیده است.
تکنولوژی
مدل پاندا
مدل هکس و مجلوف
استراتژی های تکنولوژیکی
2019
04
21
343
352
http://www.aejournal.ir/article_90200_4bc09761346065958655da1456ab3584.pdf