شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723A primary ecological study of Ferdows city lizards of Southern Khorasan Provinceمطالعه مقدماتی اکولوژیک مارمولک های شهرستان فردوس (استان خراسان جنوبی)18102996FAحامد استواریدانشگاه آزاد اسلامی واحد فردوس, ایرانJournal Article20101121<span>This study was carried out as a preliminary ecological study of Ferdows city lizards, for seven months in Southern Khorasan province. A total of 72 specimens were collected from 11 locations by hand and continuous walking and direct observation. Specimens were transferred to the laboratory and identified by identification keys. The results showed, the specimens are belonging to three families: Lacertidae, Agamidae, Gekkonidae, 10 genera and 17 species: Teratoscincus scincus, T. bedriagai, Crossobamon eversmanni, Bunopus tuberculatus, Phrynocephalus scutellatus, Ph. mystaceus, Trapelus agilis, Eremias nigrocellata, E. fasciata, E. persica, Agamura persica, Mesalina watsonana, Cyrtopodion scabrum, C. caspium, C. longipes, Laudakia nupta and L. microlepis. The habitat of species were studied too.</span><strong> <span id="ctl00_ContentPlaceHolder1_FormView1_Label3" dir="rtl">به منظور مطالعه مقدماتی فون مارمولک های شهرستان فردوس این تحقیق به مدت 7 ماه در استان خراسان جنوبی انجام شد. در مجموع، 72 نمونه از 11 ایستگاه از طریق پیادهروی و مشاهده مستقیم و با دست جمع آوری گردیدند. نمونه ها پس از جمعآوری، به آزمایشگاه منتقل شدند و با کمک کلید موجود در منابع، مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نمونه ها متعلق به 3 خانواده (Lacertidae, Agamidae, Gekkonidae)، 10 جنس و 17 گونه شامل: Teratoscincus scincus, T. bedriagai, Crossobamon eversmanni, Bunopus tuberculatus, Phrynocephalus scutellatus, Ph. mystaceus, Trapelus agilis, Eremias nigrocellata, E. fasciata, E. persica, Agamura persica, Mesalina watsonana, Cyrtopodion scabrum, C. caspium, C. longipes, Laudakia nupta, L. microlepis میباشند. در این تحقیق زیستگاه گونه های شناسایی شده نیز مورد مطالعه قرار گرفت.</span></strong><br /> <br /> <br /> <br /> شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Skin histomorphometry of Barbus grypus in base of dorsal fin and caudal peduncle sectionsهیستومورفومتری پوست ناحیه باله پشتی و ساقه دمی در ماهی شیربت (Barbus grypus)916102997FAزهرا بصیرگروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، صندوق پستی: 139حسن مروتیدانشکده دامپزشکی دانشگاه تهرانمحمود خاکساریگروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهوازمهرزاد مصباحگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهوازرحیم عبدیگروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرJournal Article20101207<span>Skin as a protector for internal organs of fish, keeping osmoregulation and indicator in fish health has an important rule. For histomorphometric survey by light microscopic, skin of dorsal fin and caudal peduncle of 20 Barbus grypus with 5mm thickness removed and fixed in bouin solution, then routine procedures of preparation of tissues were followed. Paraffin blocks were cut at 5 to 6 micron, stained with H&E and PAS. In histological examination, skin of this sector is made from epidermis and derm that located on loose connective tissue called hypoderm. In histometric study, skin was divided to different sectors based on cells distribution. The results showed, different sectors of Barbus grypus skin tissue, has some difference, for example lack of taste bud in dorsal, middle and caudal peduncle but has some similarity to the other species as well.</span><strong>پوست به دلیل نقش محافظتی از اندام های داخلی بدن ماهی، حفظ تنظیم اسمزی و به عنوان شاخصی در تعیین سلامت ماهی می باشد. در مطالعات هیستومورفومتری به کمک میکروسکوپ نوری از پوست ناحیه باله پشتی قسمت بالایی، میانی و پایینی هم چنین ساقه دمی ۲۰ عدد ماهی شیربت نمونه هایی به ضخامت ۵ میلی متر تهیه و در محلول تثبیت کننده بوئن قرار داده شد و سپس به روش استاندارد بافت شناسی، برش هایی به ضخامت ۵ تا ۶ میکرومتر، تهیه و مورد رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) و اسید پریودیک شیف (PAS) قرار گرفتند. براساس نتایج هیستولوژی پوست این نواحی از دو طبقه شامل اپیدرم با سلول های متفاوت و درم که روی بافت همبند سست بنام هیپودرم قرار گرفته، تشکیل شده است. هم چنین براساس مطالعات هیستومتریک می توان پوست این نواحی را از لحاظ پراکنش سلول های مورد مطالعه به نواحی مختلف تقسیم بندی کرد. براساس مطالعه انجام شده بافت پوست در نقاط مورد مطالعه در ماهی شیربت از نظر ساختار میکروسکوپ نوری تفاوت هایی مانند عدم وجود جوانه های چشایی در ناحیه بالایی، میانی و ساقه دمی با بافت پوست در سایر گونه ها را دارد اما دارای شباهت هایی نیز می باشد که در این تحقیق به آن ها پرداخته شده است.</strong>شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Study of abundance and distribution pattern and stability of sea cucumber (Holothuria insignis: Holothuroidea) in the intertidal zones of Chabahar Gulfبررسی تراکم و الگوی پراکنش و پایداری خیار دریایی (Holothuria insignis: Holothuroidea) در نواحی بین جزر و مدی خلیج چابهار1724102998FAمتین خالقیگروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار0000-0001-6419-7787علیرضا صفاهیهگروه زیست شناسی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهراحمد سواریگروه زیست شناسی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهربابک دوست شناسگروه زیست شناسی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرفریدون عوفیموسسه تحقیقاتی علوم شیلاتی کشورJournal Article20100914<span>This study touches on abundance and distribution of sea cucumber, Holothuria insignis in the intertidal zones of Chabahar Gulf in Oman Sea from November 2008 to September 2009. The area of study was in coastal area of Sistan and Balouchestan province (25°16́́ 61̋ to 25°22́ 47 N, 60°39́ 90 to 60°24́ 38 E). Sampling was randomly done bimonthly during low tide from 5 stations, by using 1m×1m quadrate. Then, samples were counted and identified and their abundance, distribution and stability were studied. The results showed that the most frequency of H. insignis belong to January on 2009. Surveyed of distribution and stability indicators revealed that dispersion of H. insignis in all months was random and their stability was often spread. Only in the stations 2, 3 and 4 samples of H. insignis had been seen</span><strong>این تحقیق با هدف شناسایی و بررسی تراکم و پراکنش خیار دریایی Holothuria insignis در نواحی بین جزر و مدی سواحل خلیج چابهار طی یک دوره زمانی از آبان ماه ۱۳۸۷ لغایت شهریورماه ۱۳۸۸ انجام گرفت. منطقه مورد مطالعه در منتهی الیه جنوب شرقی ایران و سواحل دریای عمان- استان سیستان و بلوچستان در محدوده جغرافیایی عرض شمالی «۴۷ ۲۲ °۲۵-»۶۱ ۱۶ °۲۵ و طول شرقی «۳۸ ۲۴ °۶۰-»۹۰ ۳۹ °۶۰ قرار دارد. نمونه برداری دو ماه یک بار به هنگام جزر کامل از ۵ ایستگاه انتخابی به صورت تصادفی و توسط پرتاب کوادرات ۱×۱ متر صورت گرفت. نمونه های جمع آوری شده، شمارش و شناسایی گردیدند و سپس تراکم و پراکنش و پایداری آن ها بررسی شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که گونه H. insignis بیش ترین فراوانی را در دی ماه دارد. نتایج حاصل از شاخص پراکندگی و پایداری نشان داد که پراکنش گونه H. insignis در تمام ماه ها تصادفی می باشد و اکثرا گونه ای رایج به شمار می رود. در ایستگاه های ۲، ۳ و ۴ نمونه هایی از این گونه خیار دریایی مشاهده گردید.</strong>شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Comparison of PCBs concentration in skin and mussel tissues of Esox lucius & Cyprinus carpio with PCBs concentration in Anzali Wetland (Abkenar) in autumn and winter 2009-2010مقایسه غلظت ایزومرهای PCB در بافت پوست و عضله ماهیان کپور معمولی (Cyprinus carpio) و اردک ماهی (Esox lucius) با غلظت PCBs در آب، ذرات معلق در آب و رسوب تالاب انزلی (بخش آبکنار) در فصول پاییز و زمستان ۱۳۸۸2532102999FAباقر تیموریمعاونت محیط زیست دریایی، سازمان حفاظت محیط زیست، تهرانشیلا صفاییانگروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمالسید محمد باقر نبویگروه بیولوژی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرJournal Article20100719<span>This research is to determine the level of PCBs in skin and muscle of Esox Lucius & Cyprinus carpio in the west part of Anzali wetland (Abkenar) in autumn 2009 to winter 2010. For sampling of water, sediment, suspended particles in water and also catch Esox Lucius and Cyprinus carpio fishes four sampling sites were selected in Abkenar each season. Nine fish samples were caught from each species and biometry was done for the samples (for determination of total and standard weight and length). Collected samples of water, sediment, suspended particles and fishes were transferred to the laboratory in standard condition (MOOPAM) and then muscles and skins of the fishes were removed. After preparation, extract and clean up the samples, analyses of PCBs were carried out using Gas Chromatography (GC-ECD) with Ni63 ionization detector. The most dangerous isomers of PCBs (PCB 28, 52, 101, 138, 153, 180) which are used as marine pollution indicators especially in coastal areas such as ports and creeks have been surveyed in skin and muscle tissues. Maximum concentration of these dangerous isomers is related to the isomer with more CL number (PCB 153 &138) in skin and muscle of Esox lucius and cyprinus carpio. But the maximum concentration in water, sediment and suspended particles is related to the isomers with less CL number (PCB52).</span><strong>تحقیق حاضر به منظور تعیین سطوح PCBs (پلی کلرو بی فنیل ها) در بافت پوست و عضله اردک ماهی و ماهی کپور معمولی تالاب انزلی و مقاسیه آن ها با غلظت PCBs در آب، ذرات معلق در آب و رسوب تالاب انزلی (بخش غربی تالاب، آبکنار) در فصول پاییز و زمستان ۱۳۸۸ انجام شده است. ۴ ایستگاه برای دریافت نمونه آب، رسوب و ذرات معلق در آب و صید نمونه اردک ماهی و ماهی کپور در بخش آبکنار تالاب انزلی تعیین گردید. از هر گونه ماهی، ۹ عدد در هر فصل صید شد و این ماهیان مورد زیست سنجی (تعیین وزن، طول کل و استاندارد) قرار گرفتند و در شرایط استاندارد نمونه های دریافتی از آب، رسوب، ذرات معلق در آب و سپس ماهیان فوق الذکر به آزمایشگاه انتقال داده شدند و بافت پوست و عضله اردک ماهی و ماهی کپور را براساس استاندارد Moopam جدا نموده و پس از آماده سازی، استخراج و تمیزکردن آن ها، آنالیزPCBs با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC - ECD) و دتکتور با اشعه یونیزان نیکل ۶۳ (Ni۶۳) انجام گردید. خطرناکترین ایزومرهای PCB (۲۸،۵۲،۱۰۱،۱۳۸،۱۵۳،۱۸۰) که به عنوان شاخص های PCB در آلودگی دریاها و بویژه مناطق ساحلی، مانند بنادر و خورها مورد مطالعه قرار می گیرند در بافت پوست و عضله ماهیان مورد بررسی وجود داشت. حداکثر غلظت ایزومرهای خطرناک ذکر شده در فصل پاییز در پوست و عضله اردک ماهی و ماهی کپور در ایزومرهای با کلر بیش تر بود (PCB ۱۵۳ &۱۳۸) ولی در محیط های اندازه گیری شده آب، ذرات معلق در آب و رسوب در ایزومرهای با کلر کم تر (PCB ۵۲) بیش ترین غلظت را داشتند.</strong>شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Cloning of the luxA and luxB genes of Vibrio fischeriکلون سازی مولکولی ژن های luxA وluxB باکتری Vibrio fischeri3340103000FAگلناز اسعدی تهرانیگروه ژنتیک، دانشکده علوم پایه و پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجانسینا میرزا احمدیگروه ژنتیک، دانشکده علوم پایه و پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجانمژگان بنده پورمرکز تحقیقات بیولوژی سلولی و مولکولی ، دانشکده پزشکی ، شهید بهشتی
دانشگاه علوم پزشکی ، تهران، ایرانفرامرز لالوییپژوهشکده اکولوژی دریای خزر، ساری، ایرانبهرام کاظمیگروه بیوتکنولوژی، دانشکده فناوریهای نوین پزشکی، مرکز تحقیقات بیولوژی سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهراناکرم عیدیگروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانتورج ولی نسبموسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران، صندوق پستی: 6116- 141550000-0002-4825-5024Journal Article20110129<span>Bacterial bioluminescence is a phenomenon caused by luciferase enzymes. All of these enzymes catalyze the same chemical reactions and are heterodimers composed of an α and β subunit encoded on adjacent genes, luxA and luxB, together with genes luxCDE which code for a long-chain aliphatic aldehyde, will organize the vibrio fischeri lux operon. In the this study chromosomal fragments contain, luxA and luxB genes of the bacterium vibrio fischeri are amplified and subsequently the amplified fragments have cloned into pTZ57R vector. Cloning has confirmed by the PCR methods and digestion with restriction enzymes EcoRI / BamHI for luxA gene and BglII/KpnI for luxB gene. Results showed that sequenced luxA and luxB genes have 95% and 89% identity with the GenBank. Now luciferase cloned genes after subcloning into suitable expression vectors can be useful as reporters in different biotechnological and research fields.</span><strong>پرتوافکنی زیستی در باکتری ها پدیده ای است که توسط آنزیم های لوسی فراز سازماندهی می گردد. این آنزیم ها به صورت هترودایمری متشکل از زیر واحدهای α و β هستند که توسط ژن های luxA و luxB رمز شده و همراه با ژن های luxCDE رمز کننده پروتئین های مورد نیاز جهت سنتز سوبسترای آلدئیدی، اپران lux باکتریVibrio fischeri را تشکیل می دهند. در تحقیق حاضر ناحیه کروموزومی واجد ژن های luxA و luxB باکتری Vibrio fischeri تکثیر شده و متعاقبا قطعات تزاید یافته در وکتور pTZ۵۷R کلون گردیدند. تائید کلونینگ ژن های luxA و luxB به واسطه روش های PCR و هضم آنزیمی صورت پذیرفت. سرانجام تائید نهایی ژن های کلون شده luxA و luxB توسط روش تعیین توالی انجام گرفت که به ترتیب به میزان ۹۵ و ۸۹ درصد هم سانی با توالی های مرتبط در بانک ژنی را نشان دادند.</strong>شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Determine of some of biometry and fecundity indicators in female Khramulia (Capoeta capoeta gracilis Keyserling 1861) in the Sefidroud Riverبررسی برخی خصوصیات زیستی و شاخص های هم آوری سیاه ماهی ماده (Capoeta capoeta gracilis eyserling ۱۸۶۱) در رودخانه سفیدرود4148103001FAمجید راستاباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران، صندوق پستی: 1616علی خدادوستباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران، صندوق پستی: 1616حسین خاراگروه شیلات، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی0000-0002-4010-9428مینا رهبرباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران، صندوق پستی: 1616Journal Article20101022<span>Khramulia (Capoeta capoeta gracilis) is one of the semi economically valuable fishes in the rivers. This fish is a potamodoromous and spawning in rivers. The study of fecundity and biometry are one of the important indicators of reproduction biology in fishes. The present study was conducted in the spring of 2010 on 36 Khramulia specimens caught from each of 2, 3 and 4 years, the Sefidroud River to investigate fecundity and biometry in this species. According to surveyed average of total length was 195.5±22.13mm (152-256 mm), average of fork length was 182.19±20.98mm (144-238mm), average of standard length was 168.38± 19.62mm (130-220mm), average of weight 85.11g (40.1-165.3), average of gonad weight 2.23±0.98g (0.52-4.60g), average of absolute fecundity 1572.60±759.38 eggs (605.55-3901.28 eggs), average of relative fecundity 19.51±9.68 (8.77-57.27), average of egg number 77.74±38.82g (22.6-263.7g) average of egg diameter 1.16ml (0.98-2.23mm) and gonado-somatic index (GSI) 2.63% (0.9-4.9%). Maximum average absolute fecundity (2355.27± 699.64 eggs) belonged to 4 year old Khramulia specimens and maximum average relative fecundity (22.5±12.9) belonged to 2 year old Khramulia specimens. Among different age groups of fish were significant difference in mean of total length, fork length, standard length, weight, gonad weight, egg number, absolute fecundity, relative fecundity (P0.05). While it was not significant difference egg diameter and gonadosomatic index between these female broods (P> 0.05).</span><strong><span id="ctl00_ContentPlaceHolder1_FormView1_Label3" dir="rtl">سیاه ماهی (Capoeta capoeta gracilis) یکی از ماهیان نیمه اقتصادی حوضه آبریز دریای خزر است. این ماهی رودزی بوده و در رودخانهها تخم ریزی مینماید. مطالعه وضعیت هماوری و زیستسنجی یکی از شاخص های مهم بیولوژی تولید مثل ماهیان میباشد. به همین دلیل در بهار 1389 هماوری و زیستسنجی سیاه ماهی رودخانه سفیدرود مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از منطقه مورد نظر 36 عدد سیاه ماهی ماده در گروه سنی 2، 3 و 4 ساله، صید شدند. طبق نتایج به دست آمده در بین ماهیان میانگین طول کل برابر با 22/13±195/5 میلی متر (256-152 میلی متر)، میانگین طول چنگالی برابر با 20/98±182/19 میلی متر (238- 144 میلی متر)، میانگین طول استاندارد برابر با 19/62±168/38 میلی متر (220-130 میلی متر)، میانگین وزن بدن برابر با 30/75±85/11 گرم (165/30-40/10 گرم)، وزن گناد 0/98±2/23 گرم (4/60-0/52 گرم)، میانگین هماوری مطلق برابر با 759/38±1572/60 عدد تخمک (3901/28-605/55 عدد تخمک)، میانگین هماوری نسبی برابر با 9/68±19/51 (57/27-8/77)، میانگین تعداد تخمک در هر گرم از وزن بدن برابر با 38/82±76/74 گرم (263/70-22/60 گرم)، قطر تخمک 0/21±1/16 میلی متر (2/23-0/98 میلی متر) و میانگین شاخص گنادوسوماتیک برابر با 2/63 درصد (4/9-0/9 درصد) بود. بیش ترین میانگین هماوری مطلق (699/64±2355/27 عدد تخمک) مربوط به مولدین 4 ساله و بیش ترین میانگین هماوری نسبی (12/90±22/50) مربوط به مولدین 2 ساله بود. در بین گروه های مختلف سنی ماهیان از نظر طول کل، طول چنگالی، طول استاندارد، وزن بدن، وزن گناد، تعداد تخمک در هر گرم از وزن بدن ، هماوری مطلق و هماوری نسبی تفاوت ها معنیدار بودند (0/05 ></span></strong><strong><span id="ctl00_ContentPlaceHolder1_FormView1_Label3" dir="rtl">P</span></strong><strong><span dir="rtl"> ) ولی از نظر قطر تخمک و شاخص گنادوسوماتیک تفاوتها معنیدار نبود (0/05 <</span></strong><strong><span dir="rtl">P)</span></strong><br /> <br /> <br /> <br /> <strong> </strong>شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Effects of in ovo feeding of glutamine on performance, small intestine morphology, and immune response of broiler chicksاثرات تغذیه درون تخم مرغ گلوتامین بر عملکرد، ریخت شناسی روده کوچک و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی4958103002FAمحسن توسلیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین- پیشواسید ناصر موسویگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین- پیشوامحمدرضا عابدینیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین- پیشواJournal Article20101207<span>On day 16 of incubation 600 Ross 308 breeder fertile eggs were distributed into 5 treatments with 4 replicate and 30 eggs per replicate in a randomized complete block design. Experimental groups were, 1) Non- injected (control), 2) in ovo injection of 0.9% sodium chloride solution, 3) in ovo injection of 0.5% glutamine glutamine in 0.9% saline solution 4) in ovo injection of 1% glutamine in 0.9% saline solution and 5) non-injected group used for feeding a diet containing 1% glutamine during rearing period. At day 18 of incubation one ml of in ovo solution were injected into amniotic fluid of eggs and control group and 1% glutamine group (diet) remained non-injected but treated such as injected groups. Upon hatch, chicks were weighed and transferred to experimental house and reared for 42 days. At day 3 post-hatch, intestine samples were taken for morphology measurement. Antibody response against SRBC (sheep red blood cells) was measured in the 21 and 28 day. Comparing to control, in ovo injection of glutamine 0.5% increased hatchling weight significantly (P<0.05). In ovo injection of solutions had no significant effect on hatchability. in ovo administration of glutamine had no significant effects on feed intake and feed conversion ratio. Carcass traits, bursa of fabricius weight was higher in 0.5% glutamine injection groups, although the difference was not significant. In the current study, In ovo administration and dietary supplementation of glutamine had no significant effects on post-hatch performance, small intestine morphology and anti-SRBC immune response of broiler chicks.</span><strong> <span id="ctl00_ContentPlaceHolder1_FormView1_Label3" dir="rtl">در روز شانزدهم جوجه کشی، 600 عدد تخم مرغ بارور مرغ مادر گوشتی راس 308 انتخاب و پس از توزین، در قالب یک طرح بلوک کاملا تصادفی به 5 گروه آزمایشی با 4 تکرار و هر تکرار شامل 30 عدد تخم مرغ اختصاص داده شدند. گروه های آزمایشی شامل 1) بدون تزریق (شاهد)، 2) تزریق محلول کلرید سدیم 0/9 درصد، 3) تزریق محلول 0/5 درصد گلوتامین، 4) تزریق محلول یک درصد گلوتامین در محلول 0/9 درصد کلرید سدیم و 5) گروه تغذیه شده با یک درصد مکمل جیره ای گلوتامین در دوره پرورش بودند. در روز هجدهم جوجه کشی، یک میلیلیتر از محلول های مورد آزمایش به مایع آمنیوتیک هر یک از تخم مرغ ها تزریق شد و با گروه شاهد و گروه دریافت کننده یک درصد گلوتامین جیره ای، مشابه گروه های دیگر عمل شد. پس از تفریخ، جوجه ها توزین شده و به سالن آزمایش منتقل شدند و تا 42 روزگی پرورش داده شدند. در روز سوم پرورش، به منظور بررسی ویژگی های ریختشناسی روده کوچک، از ژژنوم جوجه های گوشتی نمونهبرداری انجام شد. در روز 21 و 28 پرورش، جهت تعیین تیتر آنتی بادی ضد (SRBC (Sheep Red Blood Cells خونگیری به عمل آمد. تزریق محلول 0/5 درصد گلوتامین در مقایسه با گروه شاهد بدون تزریق، باعث بهبود افزایش وزن بدن جوجه ها هنگام تفریخ گردید (0/05></span></strong><strong><span id="ctl00_ContentPlaceHolder1_FormView1_Label3" dir="rtl">P</span></strong><strong><span dir="rtl">)، تزریق هر یک از محلولها تاثیر معنیداری بر درصد جوجه در آوری نداشت. تزریق گلوتامین در تخممرغ های مادر گوشتی مانند افزودن گلوتامین به جیره، بر صفات عملکردی دوره پرورش، ویژگی های ریختشناسی روده کوچک و پاسخ ایمنی ضد SRBC تاثیر معنی داری نداشت.</span></strong><br /> <br /> <br /> <br /> شرکت مهندسین مشاور شیل آمایشفصلنامه محیط زیست جانوری2717-13883220110723Effect of male broodfish age on efficiency of artificial fertilization in bighead carp (Aristichthys nobilis)تاثیر سن مولدین نر بر کارایی تکثیر مصنوعی در ماهی کپور سرگنده (Aristichthys nobilis)5966103003FAحدیثه دادرسباشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجانمهری زحمتکشباشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجانحسین خاراگروه شیلات، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی0000-0002-4010-9428شهروز برادران نویریبخش ژنتیک و بیوتکنولوژی، موسسه تحقیقات بین المللی تاسماهیان دریای خزر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی،
رشت، ایران، صندوق پستی: 9343-37491شعبانعلی نظامی بلوچیمؤسسه تحقیقات شیلات ایران، تهرانJournal Article20101021<span>Bighead carp (Aristichthys nobilis) is one of the economically valuable fishes in polycultural systems. One of the main problems in it’s culture is artificial propagation and production of larva. Meanwhile, male broods have significant role in propagation process. For this reason in the propagation season at 2009, was studied the effect of male broods age on artificial propagation efficiency in bighead carp. 3 females (4 years old) were fertilized with 3 male age groups include: 3 years old (treatment 1), 4 years old (treatment 2) and 3+4 years old (treatment 3) individually. The sperm mobility duration, percentage of motile spermatozoa, sperm pH and density and hatching rate did not show significant differentes (P>0.05) between 3 age groups, but spermatocrit was significantly higher in 4 years old males (P<0.05). The maximum fertilization rate, and survival rate were observed in. treatment 3 (P<0.05). This study showed that, the composition of 3 and 4 years old males sperm had a positive effect on fertilization performance.</span><strong><span id="ctl00_ContentPlaceHolder1_FormView1_Label3" dir="rtl">ماهی کپور سرگنده (Aristichthys nobilis) از نظر اقتصادی یکی از ماهیان با ارزش در سیستم پرورش چند گونهای میباشد. فرایند تکثیر مصنوعی و تولید لارو یکی از مسایل مهم در پرورش این گونه محسوب میگردد، که در این بین مولدین نر نقش برجستهای را ایفا میکنند. در این راستا تاثیر سن مولدین نر بر کارایی تکثیر مصنوعی ماهی کپور سرگنده در فصل تکثیر (اواخر بهار) 1389 بررسی گردید. در این تحقیق تخمک های 3 مولد ماده 4 ساله با اسپرم مولدین نر 3 ساله (تیمار 1)، 2 ساله (تیمار 2) و ترکیب 3 و 4 ساله (تیمار 3) به طور جداگانه لقاح داده شد. میزان طول دوره تحرک اسپرم، درصد تحرک اسپرم، pH و تراکم اسپرم و نرخ تفریخ فاقد تفاوت معنیدار بود (0/05<P)، اما میزان اسپرماتوکریت در نرهای 4 ساله به طور چشمگیری بیش تر بود (0/05 <P). بیش ترین میزان درصد لقاح و بازماندگی لارو متعلق به تیمار 3 بود (0/05>P). براساس این تحقیق، ترکیب اسپرم های استحصالی از مولدین 3 و 4 ساله اثر مثبتی بر کارایی لقاح دارد.</span></strong><br /> <br /> <br /> <br />